close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

تاثیر پیروزی ترامپ بر انتخابات ریاست جمهوری ایران؛ گفت و گو با ابراهیم اصغرزاده

۲۴ آبان ۱۳۹۵
آیدا قجر
خواندن در ۱۲ دقیقه
ابراهیم اصغرزاده: رابطه خارجی امریکا با ایران در وضعیت فعلی، میراث چهار دهه رابطه خصمانه‌ است. بسیار بعید میدانم با آمدن ترامپ در آن بهبودی حاصل شده یا مناسبات دوستانه‌تر شود.
ابراهیم اصغرزاده: رابطه خارجی امریکا با ایران در وضعیت فعلی، میراث چهار دهه رابطه خصمانه‌ است. بسیار بعید میدانم با آمدن ترامپ در آن بهبودی حاصل شده یا مناسبات دوستانه‌تر شود.

بسیاری از مردم امریکا و دنیا هنوز در شوک نتیجه انتخابات ریاست جمهوری این کشور قرار دارند و تحلیل گران تند تند به بررسی و نوشتن درباره اوضاع جدید می پردازند. رسانه های سراسر دنیا نیز پر شده اند از برداشت های منفی و مثبت درباره رییس جمهوری جدید ایالات متحده. رسانه های ایران نیز از این قاعده مسثتنی نیست. برخی نوشته اند پیروزی «دونالد ترامپ» به نفع ایران است و برخی درباره آینده «برجام» ابراز نگرانی کرده اند و بازار مقایسه و شبیه سازی هم داغ است.

«ایران‌وایر» در گفت و گو با «ابراهیم اصغرزاده، به سویه های مختلف واکنش های سیاسی داخل ایران به انتخاب ترامپ پرداخته است. اصغرزاده، تحلیل‌گر سیاسی و مدیرمسوول سابق روزنامه «همبستگی»، از رهبران «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» بود که در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ سفارت امریکا در تهران را اشغال کردند. او که روزگاری عضو جنجالی اولین دوره شورای اسلامی شهر تهران هم بوده، این روزها از فعال ترین تحلیل گران و سیاست ورزان اصلاح طلب به شمار می رود.

بگذارید از روابط ایران و امریکا شروع کنیم که همه نگران آن هستند. فکر می کنید روی کار آمدن ترامپ چه تاثیری بر روابط خارجی امریکا با ایران خواهد داشت؟

  • رابطه خارجی امریکا با ایران در وضعیت فعلی، میراث چهار دهه رابطه خصمانه‌ است. بسیار بعید می دانم با آمدن ترامپ در آن بهبودی حاصل یا مناسبات دوستانه‌تر شود. تامین امنیت اسراییل چه برای ترامپ و جمهوری‌خواهان و چه برای دموکرات‌ها اصل است که در تضاد با اهداف حکومت ایران قرار می‌گیرد. اما عبور امن نفت از گذرگاه حیاتی خلیج‌فارس، ثبات‌ در خاورمیانه و حمایت از آن‌چیزی که منافع دولت‌های هم‌پیمان امریکا می‌توان نامید و اصول کلی امریکا را در منطقه ما تشکیل می‌دهد، در مواردی خاص شاید با منافع ایران هم‎سویی داشته باشد.

 این موارد در مناسبات سیاسی بین جناحی در ایران نیز بازتاب خواهند داشت؟

  • بله؛ اصول‌گرایان تندرو در ماه‌های پیش‌ رو از تبصره‌های انتخاباتی ترامپ و اقدامات ایذایی جمهوری‌خواهان حداکثر استفاده را می‌کنند و فهرستی از آن‌ها را روی میز دولت روحانی خواهند گذاشت و از آن برای تضعیف روحانی و میانه‌روهای طرف دار تعامل با جهان غرب بهره‌برداری خواهند کرد. هر گره خوردگی و ناکامی اجرایی در کار برجام را با صدای بلند در داخل کشور پژواک خواهند داد. آن‌ها سناریوهای خود را از قبل آماده کرده‌ بودند، حالا قرینه‌ای واقعی برای آن یافته‌اند؛ پس چرا مهم ترین دست‏آورد دولت را دست‏مایه تخریب دولت نکنند. اگر جلوی تندروهای ایرانی گرفته نشود، این آتش بیار معرکه به چرخه تشدید تبلیغات لفظی خصمانه‌تر میان ایران و امریکا خواهد انجامید. ترامپ که وعده پاره کردن برجام را داده بود، اگر هم چنین نکند و فقط برای تبلیغات انتخاباتی و جذب تندروها دست به چنین کاری زده باشد، دست کم توانایی ایجاد موانع جدی برای اجرای آن را دارد. به نظر اصلاح‌طلبان، برجام دست‎آورد مثبت دولت است که ایران را در موقعيت ممتازی در منطقه قرار داده است. ترامپ هم در کارزار تبلیغاتی‌ خود به این واقعیت اعتراف کرد. تا چند سال پیش برای کسی قابل تصور نبود وزرای خارجه دو کشور ایران و امریکا از موضع برابر و عزت‌مندانه، ساعت‌ها به صورت دو جانبه و بدون واسطه با هم مذاکره کنند. ولی حالا باید دید جمهوری‌خواهان به مذاکرات در موضع برابر با کشوری مانند ایران که از نظر آنان ثبات منطقه را به خطر افکنده است، تن می دهند؟

رفتار دولت روحانی که هماهنگ و مجری داخلی برجام است را چه طور ارزیابی می کنید؟

  • روحانی و دیپلمات‌هایش در چند ماه آینده آینده نگران فعل و انفعالات واشنگتن و جلو عقب کردن‌های جمهوری‌خواهان خواهند بود. البته همین حالا هم ایران از اوباما در قبال سرعت عمل در اجرای برجام راضی نیست. به نظرم در ماه‌های آینده، با استقرار ترامپ در کاخ سفید و چینش کابینه‌ای تندرو، نیاز فوری به توازن قدرت تسلیحاتی و بازدارندگی نظامی از جنس آن‌چه جنگ سرد را شکل داد، در جامعه جهانی تشدید خواهد شد. برخی مقامات ایران 30 سال پیش در ماجرای «ایران کنترا» تصور کردند چون جمهوری‌خواهان تجار اسلحه خوبی هستند، پس می‌شود با آن‌ها در این مورد معامله کرد و خواستند از رونالد ریگانِ جمهوری‌خواه امتیاز بگیرند اما رودست خوردند. شاید حالا با پیدا شدن سروکله دونالد ترامپ، بخواهند بروند سراغ مشابه‌سازی تاریخی. اما تاریخ بعدها نشان داد که به قدرت رسیدن یک جمهوری‌خواه دیوانه بی‌سوادی چون جورج بوش می‌تواند مسیر بهبود مناسبات بین‌المللی را منحرف سازد و چالش‌های جدی در آن ایجاد کند که دیدید چه گونه به رشد رادیکالیسم و ظهور بنیادگرایی سیاسی در جهان اسلام انجامید. قبلا هم گفته‌ام که سرنوشت منطقه ما با اوباما، همین خانم کلینتون، مادلین آلبرایت و آقای کلینتون که چند جلد کتاب سیاسی و حقوقی خوانده بودند و در بهترین مراکز آکادمیک امریکا تحصیل کرده‌اند، این شد. حالا باید صبر کرد و دید با این ترامپ شارلاتان که به نظرم در طول عمرش حتی لای یک کتاب را هم باز نکرده است، چه بر سر خاورمیانه خواهد آمد.
     

ترامپ چه قدر انگیزه و قدرت لازم برای برهم زدن برجام را دارد؟

  • لغو یک‌جانبه برجام که معاهده چندجانبه بین‌المللی است، توسط امریکا به راحتی امکان‌پذیر نیست ولی ممکن است با توجه به نقش تندروهای نزدیک به ترامپ که به ضدیت با ایران شهرت دارند، مانند «رودی جولیانی»، «جان بولتون»، «نیوت گینگریچ» و «باب کورکر»، کاری کنند که ایران از مواهب و مزایای برجام بهره‌مند نشود. در ایران میانه‌روها و اصلاح‌طلبان بعید می‌دانستند کاندیدایی که وعده لغو برجام را داده است، بر مسند ریاست بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی، نظامی جهان بنشیند. تبلیغات منفی ترامپ پیرامون ایران، به ویژه در مورد برجام، پر ضد و نقیض بود. ابتدا جایی حرف از لغو برجام زد و زمانی موضع‌ خود را تغییر داد. یک‌بار گفت برجام توافقی‌ یک‌جانبه به نفع ایران است که باعث قدرت یافتن ایران شده و در مقطعی دیگر اظهار کرد در صورت رییس‌جمهوری شدن، به شدت و به طور کامل بر اجرای این توافق نظارت خواهد کرد. خب، این نکته نشان از عزم وی و تعهدش بر اجرای برجام دارد. در کل، با وجود رفتار خصومت‌آمیز هردو جناح امریکایی در قبال منافع درازمدت ایران، هرکس رییس‌جمهوری می شد، ناچار از پذیرش برجام بود. ترامپ تنها می‌تواند با استفاده از ابزار حقوقی و اختیارات خود در روند اجرای آن و گرفتن سرعت عمل از آن موانعی ایجاد کند. از این طریق است که چون برای ایران اجرای سریع‌تر برجام موضوعیت دارد، مهم‌ترین دست‎آورد دولت روحانی و اصلاح‌طلبان حامی او را با چالش و مقبولیت نزد افکار عمومی ایرانیان مواجه می‌سازد.

و این چالش می تواند در انتخابات آینده ریاست جمهوری ایران خود را نشان دهد.

  • معمولا دموکرات‌ها با ادبيات به ظاهر معقولانه و مودبانه‌تر، بیش تر از جمهوری‌خواهان توانسته‌اند برای دفع تهدیدات امنیتی امریکا، اجماع و ائتلاف بین‌المللی ایجاد کنند و از این منظر موفق‌تر جلوه کرده‌اند. جمهوری‌خواهان اما اغلب به عنوان تاجران اسلحه و کاسب‌کاران آتش‌افروز، به تشدید جنگ سرد دامن زده‌اند؛ نمونه اخیر آن، تور انزوا و تحریمی بود که دموکرات‌ها در دوره احمدی‌نژاد به علت ساده‌اندیشی و ندانم کاری‌هایش روی ایران انداختند و این عمل را موثرتر از اقدامات نئومحافظه‌کاران پر سروصدا به سرانجام رساندند و زیرکانه آن را مديريت کردند. برخلاف تصور رایج، شخص رییس‌جمهوری در ساختار سیاسی امریکا قادر به انجام هر عمل دل‌بخواهی نیست و قدرت او توسط کنگره و سیستم قضایی بر اساس قاعده چک و بالانس کنترل و محدود می‌شود. رییس‌جمهوری امریکا باید ملاحظه کنگره، شورای امنیت ملی، دستگاه دیپلماسی، نیروهای مسلح و پنتاگون، سازمان سیا و لابی‌های قدرت‌مند یهودی که بر سیاست خارجی کشور نفوذ قابل توجهی دارند و همین‌طور منافع کمپانی‌های نفتی و سازنده تسلیحات را در نظر بگیرد. بی‌تردید انتخاب ترامپ و اجرایی شدن آن‌چه او در کارزار انتخاباتی خود عنوان می‌کرد، می‌تواند تاثیرات قابل‌توجه سیاسی و اقتصادی بر روند جهانی‌سازی، پیمان‌های منطقه‌ای و دوستی و دشمنی‌ها بگذارد ولی نسبت و میزان این تاثیرگذاری در مورد ایران چندان چشم‌گیر نخواهد بود مگر این‌که او واقعا بخواهد زیر میز توافق هسته‌ای با ایران بزند. البته انتخابات امریکا به دلیل پتانسیل نظامی و اقتصادی آن کشور، برای همه مردم دنیا از اهمیت برخوردار است. برای مردم ایران هم دست کم در این دوره، اتفاق مهمی بود. شاید بتوانم بگویم قدرت‌یابی راست رادیکال در تهران نه تنها نتوانست در جبهه منتقدان هسته‌ای ایران در سطح بین‌المللی شکاف ایجاد کند که برعکس، باعث اجماع بین‌المللی علیه ایران و ارجاع پرونده اتمی ایران به شورای امنیت شدند. اما حالا ممکن است با قدرت گرفتن رادیکال‌های ضدایرانی در واشنگتن، این طرف هم افراطیون ایرانی جان تازه ای بگیرند و در انتخابات پیش رو، دولت روحانی را با چالش جدی مواجه سازند.

یک مشکل اساسی دیگر در ایران، نبود یک تحلیل مشخص برای برخورد با این پدیده ها است. شما سود و زیان ایران را در پیروزی ترامپ چه می بینید؟

  • به نظر می‌رسد نگاه ترامپ برعکسِ باراک اوباما و هیلاری کلینتون، بیش تر معطوف به مسایل داخلی امریکا است و چندان دوست ندارد خود را درگیر سیاست خارجی و بحران‌‌های منطقه‌‌ای کند. او در سخنرانی‌‌های خود به تصریح گفته است که مخالف حمله به عراق و افغانستان است و ترجیح می‌‌دهد کشورش را درگیر مشکلاتِ دیگر کشورها نکند. اوباما و کلینتون به شدت به دنبال ایجاد هژمونی‌‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌‌ای بودند اما ترامپ بر اساس این اصل که امریکا از داخل ضعیف شده است، به دنبال بهبود شرایط داخلی امریکا است. بر همین اساس، می‌‌توان گفت او دوست ندارد خود را درگیر ایران و منطقه خاورمیانه کند. مهم‌ترین مخالفان  ترامپ، دولت‌های اروپایی هستند. اروپایی‌ها اصلا دوست نداشتند ترامپ به قدرت برسد. حالا که این اتفاق افتاده است، می‌توان گفت که با پیروزی ترامپ، دره عمیقی میان اروپا و امریکا ایجاد خواهد شد که برای ایران فرصتی طلایی است. اما در رابطه امریکا با ما، باید گفت به صورت سنتی دیوار بی‌اعتمادی و تضادهای میان دو کشور ایران و امریکا به قدری بلند و بالا است که با جابه‌جایی افراد، تغییر محسوسی حاصل نخواهد شد، مگر در امور جزیی و موارد خاص. ایران در سقوط ماشین نظامی صدام و سرکوب جنبش طالبان در افغانستان به دولت امریکا- بی‌توجه به این‌که چه کسی در راس آن قرار دارد- کمک کرد چون آن‌ را موافق منافع ملی خود می‌دید. البته سیاست خارجی دولت فعلی ایران هم در دوره ترامپ متکی بر افزایش هزینه سیاسی و معنوی ماجراجویی‌های نظامی و تهدیدات علیه ایران است و این نقطه عزیمت مهمی برای دستگاه دیپلماسی کشور و رویکرد تعاملی دولت است. در تهران کسی تصور نمی‌کرد نتیجه تا این حد متفاوت باشد. بخش مهمی از امریکایی‌ها هنوز خودشان هم پیروزی ترامپ را باور نکرده‌اند؛ مثل بعضی ایرانی‌ها که در طول هشت سال رییس‌جمهوری احمدی‌نژاد، او را باور نکردند.

یعنی معتقدید که تغییری در خاورمیانه پیش نخواهد آمد؟ ترامپ در شعارهای تبلیغاتی خود از رابطه با روسیه سخن گفته‌ بود و پوتین هم در تبریک خود، از نزدیکی روابط با امریکا در آینده خبر داد. این نزدیکی احتمالی با پوتین پیامدهایی در خاورمیانه نخواهد داشت؟

  • شرط لازم، حرکت به سوی صلح در منطقه خاورمیانه است که باید آن را خاور خون و جنون نامید. رهاشدن از احساس قربانی بودن و خلاصی از دست بنیادگرایی است که بعید می‌دانم وجود ترامپ به تخفیف آن بیانجامد. پشتیبانی قاطع و کورکورانه امریکا از جنایات اسراییل که تبدیل به چشمه همیشه جوشان نفرت و کینه شده و حمایت از حکومت‌های نظامی و خاندان‌های سلطنتی طی مدت طولانی باعث شده است نوعی بدبینی و هراس در ناخودآگاه جمعی جهان عرب از امریکا، چه دموکرات یا جمهوری‌خواه آن شکل گیرد. رویکرد مصالحه‌جویانه اوباما پیرامون نظم جدید سیاسی منطقه نیز مثمر ثمر واقع نشد. جنبش «بهارعربی» و قیام خیابانی جوانان آزادی‌خواه مصری هم مورد بی‌توجهی قرار گرفت و سرانجام منجر به تاسیس دولت ایدئولوژیک و سلفی «اخوان‌المسلمین» شد. در انتها، در مصر شاهد استقرار دولتی نظامی بودیم که ارزش‌های دموکراتیک را به بازی گرفت و تلاش برای دموکراسی را نزد جوانان عرب بی‌اعتبار و فاقد ارزش ساخت. این وضعیت تازه در شرایطی رخ داد که اوباما به دنبال تغییر و بهبود رابطه غرب با جهان اسلام بود. با برآمدن موج نژادپرست راست امریکایی در جهان عرب هم به نظرم بنیادگرایی و ایدئولوژی رادیکال یارگیری گسترده‌تری می‌کند و میدان به نیروهای میانه‌رو ملی داده نمی‌شود. نیروهای میانه‌رو و ملی فاقد وجاهت و مشروعیت ملی و ایدئولوژیک و محروم از سازمان فراگیر حزبی و تشکیلاتی هستند. از این‌رو، حضور نظامی و مداخله‌جوی کشوری خارجی مانند امریکا نه تنها به رشد این نیروها کمک نمی‌کند که برعکس، به گسترش نفرت‌پراکنی و تخاصم نیابتی در منطقه خواهد انجامید و منطقه را پولاریزه و قطبی خواهد کرد. نباید فراموش کرد در آن‌سوی مرزهای جهان اسلام، ترامپ خودش محصول یک جنبش اجتماعی از نوع راست است که نگران جهانی‌سازی و از دست رفتن فرصت‌های شغلی است. رای‌دهندگان ترامپ یا حداقل بخش قابل‌توجهی از آن‌ها عضو یک جنبش اجتماعی و طغیان کننده‌اند. آن‌ها همان طبقاتی هستند که «مارکس» می‌گفت جز زنجیرهایشان، چیزی برای از دست دادن ندارند.

 از پشتیبانی کورکورانه امریکا از اسراییل صحبت کردید؛ در سال‌های اخیر نقش اسراییل و همین‌طور در یک سال گذشته نقش عربستان در خاورمیانه کم‌‌تر شده است. پیام صمیمانه نتانیاهو در انتخاب ترامپ حاکی از امیدواری اسراییل در بهبود روابط داشت. ترامپ نقش اسراییل و عربستان را پررنگ‌تر نخواهد کرد؟

  • سیاست کلی امریکا اساسا مهار ایران است. این مهار شاخص‌های متفاوت نظامی و اقتصادی دارد که در عرصه اقتصادی به دلیل نیاز ایران به انباشت سرمایه، محدودکردن رشد اقتصادی و جلوگیری از دسترسی آزاد ایران به منابع سرمایه‌گذاری خارجی است. در عرصه قدرت، بازدارندگی نظامی ایران و محدود‌سازی در صنایع موشکی پس از کنترل در پرونده هسته‌ای مطرح است. در عرصه دیپلماتیک که محل تحرک دولت روحانی بود و هم‌پیمانان منطقه‌ای امریکا را عصبانی کرد، طبعا منزوی‌ کردن مجدد دیپلماتیک ایران و بی‌اعتماد‌سازی دنیا نسبت به ما است که همیشه جزو جدانشدنی سیاست مهار امریکا بوده است. کارویژه‌های ترامپ و پوتین در ترجیح رویکرد نظامی و قدرت‌طلبی تا حدودی یکسان و مشابه است. سیاست اوباما و دموکرات‌ها دست کم در پیشبرد توافق اتمی با ایران و ترجیح مذاکره و دیپلماسی بر جنگ و تنازع نظامی طی سال‌های اخیر برکسی پوشیده نیست. با این‌که ثبات سیاسی در کشورمان، رقبای سنتی منطقه‌ای ایران را از تاثیر کارشکنی و سیاست‌های مداخله‌ جویانه‌شان ناامید کرده ولی مشاهده می‌شود پس از تصویب برجام، عملا نقش مخرب اسراییل و عربستان در تقابل با قدرت‌یابی ایران تشدید شده است. پنهان نمی‌توان کرد که مواضع مخرب و کینه‌جویانه عربستان و اسراییل در مخالفت با اجرایی شدن برجام مجددا توجه مردم را به نقش بازدارنده قدرت نظامی و تاثیر موازنه قدرت نظامی، به ویژه موشکی در سیاست خارجی جلب کرده است. دولت روحانی نیز اخیرا ناچار از واکنش تند کلامی به رفتار تحریک‌آمیز عربستان، این رقیب منطقه‌ای ایران شد. لابی تندروهای اسراییلی در امریکا نیز بیش تر معطوف به سنگ‌اندازی و خنثی کردن برنامه‌های اوباما در قضیه برجام بود تا تمرکز بر مناقشات مرزی و ایدئولوژیک‌ آن با همسایگان عرب. می توان پیش بینی کرد این لابی نیز جان تازه ای بگیرد و برنامه هایش را با قدرت بیش تری پیش ببرد.

 

 

 

 

 

 

ثبت نظر

گزارش

پروژه تازه برادران علایی: دانشگاه مجازی برای پناهجویان

۲۴ آبان ۱۳۹۵
شیما شهرابی
خواندن در ۵ دقیقه
پروژه تازه برادران علایی: دانشگاه مجازی برای پناهجویان