close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

جعفر والی، هنرمندی که پیش از مرگ مرده بود

۲۷ آذر ۱۳۹۵
شما در ایران وایر
خواندن در ۷ دقیقه
جعفر والی، هنرمند قدیمی و شناخته‌شده سینما و تئاتر ایران درگذشت.
جعفر والی، هنرمند قدیمی و شناخته‌شده سینما و تئاتر ایران درگذشت.

طاهره تسلیمی، شهروند خبرنگار، تهران 

«جعفر والی» درگذشت؛ هنرمند قدیمی و شناخته‌ شده سینما و تآتر ایران که چهار سال پیش از آن که بیماری ریوی نفس او را در سحرگاه ۲۷ آ‌ذر ۱۳۹۵ بگیرد، از اول مرداد ۹۱ در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدون برگزاری هیچ مراسمی، مرده تشخیص داده شده بود. آن ها بیمه‌ و سایر مزایای بیش از 60 سال خدمت به فرهنگ و هنر ایران او را قطع کرده بودند.

او خود این خبر را در نامه‌ای که به رسانه‌ها فرستاد، اعلام کرد و نوشت:«بنا به تشخیص محمدحسین نیرومند، مشاور و نماینده تام‌الاختیار وزیر ارشاد در شورای ارزش یابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این جانب، جعفر والی از تاریخ ۱/۵/۹۱ به رحمت ایزدی پیوسته‌ام و از دریافت حق کرامت هنرمندان به مبلغ ماهی ۱۸۰ هزار تومان محروم شده ام.»

حقوقی و بیمه‌ای که با وجود اعتراض و تلاش خانواده تآتر تا ماه پیش از فوت این هنرمند هم‎چنان معلق باقی ماند و بیمارستان از بستری کردن او به خاطر بیماری ریوی خودداری کرد و بعد از اعتراض هنرمندان و خود او، با دستور مستقیم رییس جمهوری ایران بستری شد. هر چند که باز هم در اسناد رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جعفر والی درگذشته بود و احتمالا زودتر از آن چه خودش و نزدیکانش فکر می‌کردند، در قطعه هنرمندان «بهشت زهرا» به خاک سپرده شده بود.

جعفر والی متولد ۱۳۱۲، در محله «سرچشمه» تهران بود. او در پرونده کاری خود، جدا از تآتر، تجربه همکاری با کارگردان‌های شناخته‌ شده‌ای چون «داریوش مهرجویی»، «مسعود کیمیایی»، «علی حاتمی» و «امیر نادری» را داشت؛ هنرمندی معترض از دوران طلایی تآترایران که در پایان دهه 30، نمایش «گاو» را روی صحنه برد و در آخرین حضورش در مراسمی رسمی، از بازی کوتاهش در سریال «معمای شاه»، از مردم کشورش عذرخواهی کرد.

او کارش را چندماه پیش از 28 مرداد 1332 در اپرایی به نام «نفت»، با شرح ماجراهای ملی شدن نفت آغاز کرد.  جعفر والی یکی از آخرین بنیان گذاران گروه تآتر ملی بود که در دهه 30 توسط گروهی از جوانان علاقه‌مند به تآتر تشکیل شد. در این گروه، افرادی چون «عباس جوانمرد»، «علی نصیریان»، «فهمیه راستکار»، «بیژن مفید»، «جمشید لایق» و «خجسته کیا»، آغازگران تآتر مدرن ایران با تکیه بر فرهنگ ایرانی حضور داشتند. این افراد که دانشجویان دانشگاه تهران بودند، کار تآتر را از کلاس‌های فوق‌برنامه دانشگاه با استادی به نام «دیوید سن» آغاز کردند و به واسطه یک کارگردان ارمنی به نام «شاهین سرکیسیان»، دور هم جمع شدند. 
این گروه جوان در دوران بعد از کودتای 28 مرداد که اجرای نمایش برای گروه‌های جوان و معترض بسیار سخت بود، در خانه سرکیسیان نمایش اجرا می کردند. آن ها با پیشنهاد «جلال آل احمد» و دکتر «امیرحسین جهانبگلو»، تصمیم گرفتند متن‌های ایرانی را تولید و به صحنه ببرند. این گروه بعد از چنین تصمیمی از هم جدا شده و در گروه‌های متفاوتی شروع به فعالیت کردند. والی نیز گروه تآترشهر را که از گروه‌های فعال آن زمان بود، بنیان گذاشت.

در همین گروه بود که والی آن طور که به روزنامه «شرق» گفته بود، با نویسنده جوانی به نام «غلامحسین ساعدی» آشنا شد و برای نخستین بار اثری از او با کارگردانی والی در تالار 25 شهریور(«سنگلج» کنونی) به روی صحنه رفت. دومین همکاری والی با ساعدی درست بعد از سال ۴۲ بود؛ نمایشی درباره مشروطه که اعتراض به واقعه 15 خرداد هم بود.

در همان سال‌ها، ساعدی متن «چوب‌به دستان ورزیل» را نوشته بود که متنی انتقادی و متفاوت از فضای تآتر آن روزها بود. به پیشنهاد والی، از آن جا که این متن اثری بسیار مشکل بود، قرار شد یکی از داستان‌های آن، یعنی داستان «مش حسن و گاوش» که در حاشیه متن اصلی رخ می‌داد، تبدیل به نمایش مستقلی شود؛ نمایشی که آن طور که والی گفته، اتود ورزیل بود:«در گاو، اسدالله و کدخدا و خیلی از پرسوناژهای ورزیل هستند که به این جا آمدند. از یک ‌جا و یک فضا آمدند. کدخدای گاو‌‌ همان کدخدای ورزیل است. اسدالله‌‌ همان اسلام است. منتها در ورزیل تنقیح شده‌اند.»

 نمایش گاو آن طور که اسناد نشان می دهند و خود والی گفته بود، بهترین کار سال شناخته شد و او بهترین کارگردان و «عزت الله انتظامی» بهترین بازیگر سال معرفی شدند. همین به او جرات داد تا متن تندتر «آی با کلاه آی‌ بی‌کلاه» را به صحنه ببرد؛ متنی که قرار بود نسخه سینمایی از آن تهیه شود اما با پیشنهاد خود ساعدی، «داریوش مهرجویی» گاو را جلوی دوربین برد تا یکی از آثار موج نوی سینمای ایران براساس همان نمایشی که والی روی صحنه برد، شکل بگیرد. این فیلم بعد از ساخته شدن در ایران، با وجود موفقیت تآترش، متوقف شد. مهم ترین مشکل فیلم، ساخت آن بعد از «انقلاب سفید» و «اصلاحات ارضی» بود و به تشخیص ممیزان آن زمان، نوعی انتقاد از این برنامه به شمار می‌آمد.  

بنا به گفته های والی در گفت وگو با «آی سینما»، او  به همراه مهرجویی و ساعدی فیلم را به جشنواره ونیز فرستادند و جایزه فیپریشی آن سال را به دست آوردند؛ جایزه‌ای که باعث شد «مهرداد پهلبد»، وزیر فرهنگ وقت آن‌ها را احضار کرده و بابت این اقدام هم توبیخ و هم تشویق کند. بعد از این جایزه بود که پهلبد با این موضوع که در فیلم قید شود این اتفاق 25 سال پیش رخ داده، مجوز اکران محدود گرفت.

والی هم چنین یکی از بنیان گذاران نمایش در شهرستان‌ها بود. او از سال ۴۸ به بعد، در مسافرت‌هایی به شهرستان‌ها، به علاقه‌مندان تآتر می‌آموخت.

او در کارنامه خود بازی در فیلم «خاک» و بعد از آن، «سفر سنگ» به کارگردانی «مسعود کیمیایی» و «تنگسیر» به کارگردانی «امیر نادری» را داشت. بعد از انقلاب با وجود مشکلات زیادی که برای حضور هنرمندان پیش از انقلاب به‌وجود آمده بود، والی هم‌چنان در سینما و تآتر بود و در «گل‌های داوودی» و «پاییزان» به کارگردانی «رسول صدرعاملی» و نیز «ناخدا خورشید» به کارگردانی «ناصر تقوایی» بازی کرد.

حضورش در نقش رییس نظمیه در سریال «هزار دستان»، یکی از آخرین بازی‌های او برای سال‌ها در ایران بود. او قرار بود در فیلم «کوچک جنگلی» به کارگردانی ناصر تقوایی در نقش «دکتر حشمت» بازی کند اما جوانان تندروی آن زمان اجازه کار کردن به تقوایی را ندادند و فیلم به «بهروز افخمی» بیست و چندساله  که مدیریت گروه فیلم  و سریال تلویزیون را برعهده داشت، سپرده شد. والی حاضربه همکاری با او نشد و نقش را به «مهدی هاشمی» دادند. بعد از آن، والی که کار کردن برایش بسیار سخت بود و با ممنوعیت تصویری رو به رو شده بود،  به کانادا مهاجرت کرد. او در کانادا هم دست از فعالیت هنری نکشید و با وجود سختی آموختن زبان انگلیسی، در گروه نمایش در تورنتو حاضر شد و چندین نمایش اجرا کرد.

والی بعد از چند سال، در دهه 80 به ایران بازگشت و در فیلم «پاداش سکوت» به کارگردانی «مازیار میری» و بعد از آن، در چند اثر دیگر بازی کرد. او در سال ،۹۱ بعد از بازی در نمایش «ویتستک»، به خاطر بیماری به دکتر رفت اما در آن جا متوجه شد که نه تنها بیمه‌ که حقوق مختصرش هم به این دلیل که مدیران تشخیص داده‌اند او فوت کرده، قطع شده است.

والی با اعتراض به این ماجرا، آن را رسانه‌ای کرد اما مدیران وقت ارشاد هیچ اقدامی برای رفع چنین اشتباهی نکردند.

قرار بود که در چند سال گذشته والی بار دیگر در تآتر سنگلج که خود در شکل‌گیری آن بسیار موثر بود؛ به صحنه برود و نمایشی از ساعدی را بازی کند. براساس قول مدیران، قرار بود چوب به دستان ورزیل یا آی با کلاه آی بی‌کلاه با بازی او به صحنه برود اما نهادهای امنیتی ابلاغ کرده بودند که آثار ساعدی مجوز اجرا در ایران ندارند و کار متوقف شد؛ اتفاقی که بیماری والی را تشدید کرد و کارش را به بیمارستان کشاند.

آخرین کاری که والی در آن بازی کرد، نقش «روح‌الله خالقی» در معمای شاه بود؛ نقشی که والی آن طور که در آخرین حضورش در مراسمی رسمی گفت، بزرگ ترین اشتباهش در زندگی کاری‌ به شمار می‌رفت. والی در مراسم بزرگداشتی که برای او گرفته بودند، با عذرخواهی از مردم گفت:«من در طول عمرم یک کار انجام دادم که خیلی پشیمانم؛ سریال معمای شاه. ما در این دوران زندگی کردیم؛ والله این‌طور نبود. به خدا این‌طور نبود که این سریال روایت می‌کند.»

والی در یک ماه گذشته به خاطر بیماری در بیمارستان بستری شد اما مسوولان بیمارستان به خاطر مشکل بیمه، از ادامه بستری او خودداری کردند. به گفته همراهان‌ جعفر والی، از شهریورماه حقوق او به حسابش  واریز نشده و مسوولان بیمه خدمات درمانی سازمان بازنشستگی کشور گمان می‌کردند او در قید حیات نیست! انتشار این خبر با واکنش‌های زیادی رو به رو شد به طوری که رییس جمهوری دستور داد او را در بیمارستان بستری کنند. اما این اتفاق، نوش‎دارو بعد از مرگ سهراب بود و جعفر والی چهار سال بعد از اعلام رسمی مرگش در تهران، شهر زادگاهش، درگذشت.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

امام جمعه قزوین: حسن روحانی و مذاکره کنندگان باید «توبه» کنند

۲۷ آذر ۱۳۹۵
خواندن در ۲ دقیقه
امام جمعه قزوین: حسن روحانی و مذاکره کنندگان باید «توبه» کنند