close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

علی اکبر ولایتی؛ نشانه بحران

۴ بهمن ۱۳۹۵
رضا حقیقت‌نژاد
خواندن در ۵ دقیقه
ولایتی تجربه طولانی دیپلماتیک دارد و با ساختار جمهوری اسلامی به خوبی آشناست، آدم کم حاشیه ای بود و در جریان های پر از اتهام و فساد نامش کمتر شنیده شده ولی مولفه مکمل «اعتماد» است.
ولایتی تجربه طولانی دیپلماتیک دارد و با ساختار جمهوری اسلامی به خوبی آشناست، آدم کم حاشیه ای بود و در جریان های پر از اتهام و فساد نامش کمتر شنیده شده ولی مولفه مکمل «اعتماد» است.

۸ آبان ۹۲، چند ماه پس از خالی شدن صندلی ریاست حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، علی اکبر ولایتی جای او نشست. ۱ بهمن ۹۵ چند روز پس از مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی و خالی شدن صندلی ریاست او در هیات موسس دانشگاه آزاد، علی اکبر ولایتی جای او نشست، حکم اول را هاشمی زد با مشورت و نظر مساعد خامنه ای، حکم دوم را علی خامنه ای نوشت، در غیاب هاشمی. علی اکبر ولایتی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز است و به واسطه سمت جدید و سمت قبلی اش در مجمع، نقش مهم تری ایفا خواهد کرد. او همچنین مشاور امور بین الملل رهبر جمهوری اسلامی است و نقش محوری در راهبردهای سیاست خارجی ایران به ویژه در مورد مسائل منطقه ای دارد. اظهارنظرهای او درباره مسائل سیاست خارجی گاه سریع تر و مهم تر از نظرات محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه تلقی می شود. او همچنین عضو هیات ۸ نفره منتخب رهبری و شورای عالی امنیت ملی برای نظارت بر برجام. علی اکبر ولایتی در طول دوران مذاکرات هم جزو تیم ۵ نفره ناظر بر مذاکرات بود. نقش موثر او در حمایت از تیم مذاکره کننده و پاسخ دادن به حاشیه و ابهامات انکارناپذیر است، هاشمی رفسنجانی آذر۹۲ در ستایش از ولایتی گفت: «ظریف و همکارانش، دست پرورده های ولایتی هستند.» 

این فهرست کوتاه به خوبی نشان می دهد نقش علی اکبر ولایتی چقدر در معادلات بالادستی سیاست ایران تعیین کننده است. اما مهم ترین مشخصه او برای تصدی چنین مسئولیت هایی چیست؟‌او تجربه طولانی دیپلماتیک دارد و با ساختار جمهوری اسلامی به خوبی آشناست، آدم کم حاشیه ای بود و در جریان های پر از اتهام و فساد نامش کمتر شنیده شده ولی مولفه مکمل «اعتماد» است. ولایتی در حال حاضر نان اعتماد رهبر جمهوری اسلامی را می خورد. مولفه دیگر که در سال های اخیر پررنگ شده، خصوصیت «مرضی الطرفین» بودن است و می تواند از شر بیشتر جلوگیری کند و از دامنه نگرانی طیف های مختلف کاهش بدهد. در حکم اخیر خامنه ای برای ولایتی برای ریاست هیات موسس دانشگاه آزاد، اصلاح طلبان با اینکه مایل بودند حسن خمینی یا علی اکبر ناطق نوری چنین مسئولیتی را بر عهده گیرد، خوشحال بودند که این سمت مثلا به محسن قمی نرسیده و اصولگرایان هم راضی هستند فعلا شر حسن خمینی کم شده. کما اینکه ولایتی می تواند جای هاشمی در هیات امنا را پر کند و رییس هیات امنا هم باشد. 

اینطور سیاستمداران و چهره هایی در سال های اخیر سیاست ایران بسیار کمیاب شده اند، مثلا کسانی که بتوانند نظر مثبت طیف اصولگرا و نظر خنثی یا حمایتی طیف اصلاح طلب را جلب کنند و معادله را حل کنند. البته این معنایش این نیست که او مورد قبول همه اصولگرایان است. در واقع علیرغم همه حکم های مهم خامنه ای برای ولایتی و اعتماد خاصش به او، شاخه تندروی اصولگرا که خودش را نزدیک ترین طیف به منویات و درک خامنه ای می داند، اعتقاد دارد او در انتخابات سال ۹۲، نفوذی هاشمی بوده و با عدم انصرافش، کل بازی انتخابات را به سود اصلاح طلبان بهم زد، یک خائن غیرقابل بخشش.

در جریان آن انتخابات هم چند چهره مرضی الطرفین برای مدیریت بحران تلاش می کردند، مانند مرحوم محمدرضا مهدوی کنی و علی لاریجانی. علی لاریجانی به تندروها خبر داد اگر سعید جلیلی انصراف دهد، ولایتی هم انصراف می دهد. حامیان قالیباف که نومید از انصراف جلیلی بودند، دست به دامن مهدوی کنی شدند، او به ولایتی تلفن زد ولی جواب نشنید تا پروژه انصراف شکست بخورد و همه زخم خورده باقی بمانند. همین نمونه های انتخاباتی نشان می دهد چطور سازوکار حزبی و حتی شبه حزبی در انتخابات مهجور است و چند ریش سفید مرضی الطرفین و یا باسابقه سعی می کنند مسائل قبیله را حل کنند. علی اکبر ولایتی پس از انتخابات کوشید با چند ریش سفید دیگر (علی اکبر ناطق نوری، علی لاریجانی و مرتضی مقتدایی) یک جریان تازه برای راهبری طیف اصولگرا راه اندازی کند ولی همان زخم انتخاباتی مانع شد، شاید هم خواستند بگویند که اندازه گلیمت، پای دراز کن. 

در واقع، تشدید شکاف ها بین لایه های مختلف قبائل فعال در سیاست ایران به طور مستقیم به بحران بی اعتمادی منجر شده است. بسیاری از نقدهای اصولگرایان به دولت حسن روحانی درباره برجام و سیاست های جاری بیش از اینکه ریشه و خاستگاه کارشناسی داشته باشد، در بی اعتمادی ریشه دارد، یک نوع بی اعتمادی دامنه دار و تاریخی که از اتهام رابطه پدر محمدجواد ظریف با ساواک و آمریکا و انگلیسی بودن حسن روحانی شروع می شود و تاکنون ادامه دارد. در این فضای کشنده، سرمایه علی اکبر ولایتی می شود همین خرده اعتمادی که رهبر جمهوری اسلامی و افراد موثر جناح های مختلف به او دارند و می تواند با کمک آن خود را بالا بکشد و جایی بایستد که حداقل کل بازی بهم نخورد. این چهره ها به طور اصولی مشکل یا مسئله را حل نمی کنند، بلکه مخفی می کنند و یا صورت مسئله را پاک می کنند. کما اینکه در ماجرای انتصاب ولایتی به عنوان رییس هیات موسس، علیرغم کمترشدن نق اصلاح طلبان و امیدواری شان به اینکه ولایتی تندروانه عمل نکند، این خشم پنهان وجود دارد که این نخستین گام مهم خامنه ای برای تصرف دانشگاه آزاد بود. 

از این زاویه می توان علی اکبر ولایتی را نه لنگرگاه تعادل یا نشانه ثبات و یا توان درونی سیستم برای مدیریت بحران که نشانه بحران در سیاست ورزی ایران دانست. زخمی که ولایتی در انتخابات ۹۲ بر پیکر اصولگرایان گذاشت، هنوز خوب نشده و یک جای دیگر باز می شود، همچنانکه چرک زخم باز سیاست ایران، بیش از هر چیز ناشی از این می شود که جایگاه رهبر جمهوری اسلامی از مرضی الطرفینی و یا به تعبیر هاشمی رفسنجانی از جایگاه پدری، به بازیگری تغییر پیدا کرده و اعتماد به او روزبروز کمتر شده است. آیت الله خامنه ای به دلیل همین مشکل مهم، سعی می کند ابعاد زخم را با سپرکردن و یا روکردن چهره های مرضی الرطفین بپوشاند، بدون اینکه به روی خودش بیاورد آب از سرچشمه گل آلود است و گل آلودتر هم می شود. 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

دولت یازدهم و مدرنیزه شدن سانسور

۴ بهمن ۱۳۹۵
ادبیات و شما
خواندن در ۶ دقیقه
دولت یازدهم و مدرنیزه شدن سانسور