وقتی برای تجلیل در «جشنواره بینالمللی اقوام» روی صحنه رفت، گفت: «تجلیل در کرمانشاه برای من خیلی ارزشمند است؛ گرچه ما هنرمندها عادت نداریم از ما تجلیل شود.»
«شهرام ناظری» دیشب در این مراسم، نشان فرهنگ و هنر کرمانشاه را دریافت کرد اما وقتی از او خواستند آوازی در این جشنواره بخواند، شرطش این بود که صدایش از تلویزیون پخش نشود: «اگر قول بدهند تلویزیون پخش نکند، می خوانم. اصلا اگر می دانستم صدا وسیما پخش می کند، نمی آمدم. برخی از هنرمندان و امثال من امروز از خانه اصلی خود که صدا و سیما باشد، محرومند. صدا و سیما سال ها است آثار من را پخش می کند، بدون این که حق و حقوق من را بدهد و با من قراردادی ببند.»
شهرام ناظری سالها است که هر جا فرصتی دست دهد، از سیاستهای رسانه ملی بعد از انقلاب اسلامی گلایه میکند. او بارها اعلام کرده است پیش از انقلاب در رادیو و تلویزیون ملی کار میکرده اما بعد از انقلاب تلویزیون هیچگاه به او و هم نسلانش که برای گسترش موسیقی اصیل ایرانی تلاش زیادی کردهاند، روی خوش نشان نداده است: «ما هنرمندان شاخص شاید آن طرف دنیا راحتتر بودیم. چیزی که ما را اینجا نگه داشته، همهاش عشق است. در این 37 سال از کوچک ترین امکانات محروم بودهایم. من قبل از انقلاب در رادیو ایران و تلویزیون ملی ایران بودم اما از اول انقلاب تا کنون نه آنها خواستند و نه من خواستم که بروم. نه حقوق من را دادند و نه حقوق مادی و معنویام را پرداختند.»
شهرام ناظری یکی از مشهورترین خوانندگان آواز سنتی در ایران است که صدای او مورد توجه بسیاری از هنردوستان دنیا نیز قرار گرفته است. 10 سال پیش دولت فرانسه نشان «لژیون دونور» را به او اهدا کرد که بالاترین نشان فرهنگی این کشور به شمار می رود و سال 2014 نیز نشان «شوالیه ملی لیاقت» را از این کشور دریافت کرد.
روزنامه «نیویورک تایمز» در مقالهای از او با عنوان «بلبل فارسی» یاد کرد و «کریستین ساینس مانیتور» او را «لوچانو پاواروتیِ ایران» نامید.
او شب گذشته و لابه لای انتقادهایش از صداوسیما، گفت: «می توانستم بروم فرانسه و امریکا ولی نرفتم.»
شهرام ناظری سخت تن به مصاحبه اختصاصی با رسانهها میدهد و وسواس خاصی در انتخاب کلمات دارد اما هر جا تریبونی داشته باشد و مردم حضور داشته باشند، راحت حرف دلش را میزند؛ از لغو مجوز کنسرتش خبر میدهد، از پخش بدون مجوز آثارش از صداوسیما میگوید و یا از کفن پوشانی که به بهانه برهم زدن کنسرتش، دم در سالنی ایستادهاند. ناظری هراسی از بیان مواضع سیاسی خودش هم ندارد و پس از انتخابات بحثبرانگیز 88، تصنیف «ای خشم به جان تاخته»، سروده «فریدون مشیری» را در حمایت از «جنبش سبز» خواند.
یک فعال حوزه موسیقی به «ایرانوایر» میگوید: «او همان وقت برای خواندن این تصنیف بازجویی شد و تحت فشار امنیتی قرار گرفت.»
شهرام ناظری در آخرین سالهای دولت محمود احمدینژاد، بیش تر در خارج از ایران به برگزاری کنسرت پرداخت. او پژوهشی چند ساله روی «شاهنامه» فردوسی انجام داده است و در امریکا، فرانسه و چند کشور دیگر مثل تونس به همراه پسرش «حافظ»، اجرای صحنهای شاهنامه خوانی داشت. اما شاهنامه خوانی شهرام ناظری در ایران با چند سال تاخیر انجام شد.
ناظری اردیبهشت ماه سال 92 داستان «ضحاک» را در ایران روی صحنه خواند و در توضیح این که چرا این اجرا در ایران دیرتر از کشورهای دیگر انجام می شود، به ممیزی و ندادن مجوز برای اجرای شاهنامه در ایران اشاره کرد و به وب سایت «خبرآنلاین» گفت: «این جا اجازه شاهنامهخوانی ندادند. البته هیچ گاه نفهمیدم چرا ابتدا از فردوسی ترسیدند! با این حال، بعد از سه سال، پس از آن که دست اندرکاران فیلم اجراهای فرانسه و امریکا را دیدند، توجیه شدند که مجوز بدهند.»
او بارها لغو کنسرت را در شهرهای مختلف ایران تجربه کرده است. اردیبهشت ماه امسال هم قرار بود در نیشابور روی صحنه برود اما با وجود اخذ تمامی مجوزها و فروش بلیتها، از برگزاری کنسرت ممانعت شد.
دادستان نیشابور اعلام کرد این گروه مجوز برگزاری ندارد اما او تصویر مجوزهای اخذ شده را در شبکههای اجتماعی منتشر کرد.
شهرام ناظری خردادماه در اصفهان روی صحنه رفت و در این شهر از همراهی نوازندههای زن گروهش محروم شد. او در ابتدای این کنسرت گفت: «جای بانوان عضو ارکستر ما خالی است و نباید فردی به خاطر جنسیت از ارایه هنرش منع شود. اتفاقی که درباره عدم اجازه برگزاری برنامه در نیشابور رخ داد هم برای همه ما مایوسکننده بود.»
شهریور ماه، او و پسرش حافظ در شهر یزد روی صحنه رفتند اما کنسرت آنها در حالی برگزار شد که عدهای کفن پوش جلوی در سالن و درست در زمان برگزاری کنسرت به اقامه نماز جماعت پرداختند و بعد دعای کمیل خواندند. کنسرت یزد با تاخیر برگزار شد.
شهرام ناظری، یکی از خوانندگان گروه «چاوش» است و در اولین سالهای انقلاب برای این گروه به سرپرستی «حسین علیزاده»، «محمدرضا لطفی» و «پرویز مشکاتیان» آوازخوانی کرده است؛ آوازهایی حماسی و انقلابی که در تب و تاب روزهای انقلاب و جنگ خیلی زود سر زبانها افتاد اما او بارها از پخش این آوازها در موقعیتهای دیگر و با ساخت کلیپهای غیرمرتبط در تلویزیون انتقاد کرده است.
ناظری سال گذشته در گفت وگو با هفته نامه «تجربه» گفته بود: «هشت سال کارهای بنده در جبهههای جنگ و آن دهه پخش شد بدون اینکه حق و حقوقی بخواهم و حدود 37 سال است که صداوسیما آثارم را بدون کسب اجازه و اطلاع، بهعناوین مختلف، حتی بهصورت ابزاری پخش میکند. لازم است اصول قانونی کپیرایت و قرارداد فی ما بین رعایت شود.» ناظری دست از انتقاد برنمیدارد و هر جا فرصتی باشد، حرفش را میزند؛ مثل دیشب. او همیشه میگوید: «هنرمند منتقد است و باید از سانسور، ممنوعیت و ... حرف بزند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر