close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

چرا کاندیداتوری بقایی شوخی است؟

۹ اسفند ۱۳۹۵
رضا حقیقت‌نژاد
خواندن در ۶ دقیقه
بقایی در ماه های اول پس از پایان دولت احمدی نژاد به حسن روحانی نامه نوشته بود که برای دانشگاه ایرانیان وابسته به محمود احمدی نژاد ۵۰ میلیارد تومان و دویست هکتار زمین بدهید
بقایی در ماه های اول پس از پایان دولت احمدی نژاد به حسن روحانی نامه نوشته بود که برای دانشگاه ایرانیان وابسته به محمود احمدی نژاد ۵۰ میلیارد تومان و دویست هکتار زمین بدهید

خبرنگارانی که حمیدرضا بقایی را از نزدیک دیده اند، به خصوص دوران مدیریتش در سازمان میراث فرهنگی، خیلی خوب می دانند که او آدم تندمزاج، لجباز، بداخلاق و همچنین کینه ورزی است و یک روحیه ترامپی در مقابل رسانه ها دارد، مشکوک است به همه شان.

بقایی خیلی هم عجول است، تندتند، بریده بریده و کلی حرف می زند و معمولا هم خودش می برد و می دوزد، با نتیجه گیری های عجیب. او مثل خیلی از مدیران اجرایی، روحیه بلدوزوری دارد و بلد است سرانگشت رئیس به کجا اشاره دارد. این روحیه در میراث فرهنگی خیلی بیشتر به چشم آمد و او تا توانست خراب کرد. یک بار در ماجرای تخریب آثار تاریخی شیراز هم نزدیک بود کار دستش بدهد و چهار انفصال از خدمات دولتی بگیرد که معلوم نشد پشت پرده چه شد و نجات یافت.

بقایی بر خلاف اسفندیار رحیم مشایی، چیزی از تئوری های آخرالزمانی بلد نیست. یکی از ژست های معمول حامیان احمدی نژاد، حس همه چیزدانی شان است، متاثر از نامه نگاری های پیامبرانه احمدی نژاد و الگوی مدیریت جهانی، فیلسوف و دکتر دور و بر احمدی نژاد زیاد است ولی بقایی اینطوری نبود و اساسا یکی از غیرسیاسی ترین مهره های تیم احمدی نژاد بود.

بقایی را می توان از پرروترین مدیران احمدی نژاد هم دانست، البته خودشان به این نوع پررویی می گویند شجاعت، کما اینکه بقایی هم وقتی خواست خودش را توصیف کند گفت: «مثل طارق ابن زیاد کشتی ها را آتش زده ام و آمده ام به جنگ». او که کلا آدم حاضر جوابی است، در ماه های اول پس از پایان دولت احمدی نژاد به حسن روحانی نامه نوشته بود که برای دانشگاه ایرانیان وابسته به محمود احمدی نژاد ۵۰ میلیارد تومان و دویست هکتار زمین بدهید. چند تا ساختمان هم خواسته بود. بقایی آن زمان معاون پشتیبانی دانشگاه ایرانیان بود و این نامه را در حالی نوشته بود که مشخص شده بود در ماه های پایانی دولت احمدی نژاد، ۱۶ میلیارد تومان به حساب خودش و احمدی نژاد برای راه اندازی این دانشگاه واریز شده و با فشار دولت مجبور به برگرداندن پول شدند.

او بعدا درباره مناطق آزاد، کل کل هایی با اکبر ترکان داشت، دعوای تندی با محمد عطریان فر کرد، از محمد اشرفی اصفهانی شکایت کرد، از دو سه نماینده مجلس هم شکایت کرد، کلا خیلی اهل شکایت هم است، نه تنها از اهل سیاست که قبلا مرتب از رسانه ها هم شکایت می کرد.  او به خاطر پرونده یک صندوق مالی از اسحاق جهانگیری هم شکایت کرد. یکی دو مورد هم برنده شد، مثلا عطریان فر عذرخواهی کرد، همچنین اشرفی اصفهانی که رییس هیات رسیدگی به تخلفات نهاد ریاست جمهوری است و اتهامات مالی متوجه بقایی کرده بود، محکوم شد و عذرخواهی کرد. در مجموع در این سه چهارسال، اگر دولت احمدی نژاد دو وکیل مدافع پاکار داشته، یکی اش حمیدرضا بقایی بوده که اندک اندک سبب شد مدیر اجرایی سابق بشود یک چهره سیاسی.

اما از نظر تاریخی، بقایی علیرغم سابقه امنیتی که به سبب کارکردن در وزارت اطلاعات دارد، خیلی آدم بی پشت و پناهی است،‌ اینقدر که وقتی به او اتهام زدند به دلیل لواط از وزارت اطلاعات اخراج شده، نتوانست هیچ پیگیری خاصی برای برخورد با مدعی کند. همین بی پشت و پناهی بود که سبب شد هشت ماه در زندان بماند، انفرادی بکشد و اعتصاب غذا بکشد، بدون اینکه اتهامش معلوم باشد. اسم این ماجراها را البته خودشان گذاشته اند سند مظلومیت و پاکی.

در این شرایط، کاندیداتوری شخصی که سابقه اجرایی قدرتمندی ندارد، پشت و پناه سیاسی ندارد، تشکیلات و رسانه‌ای هم ندارد و سابقه بازداشت و بازجویی شدن هم دارد و بیش از هر کس دیگر در معرض ردصلاحیت است، چطور معنا می شود؟ ساده ترین جواب این است که دارد شوخی می کند. اما این شوخی اما وقتی این روزها با انتشار متوالی تصاویر مشترک او و احمدی نژاد و به میدان آمدن مشایی ترکیب می شود، می تواند جدی تر شود؟

بگذارید ببینیم آنها چطور محاسبه می کنند. مشایی می گوید کارنامه روحانی ضعیف بوده و رای ندارد. این را فقط تیم احمدی نژاد نمی گویند، کل اصولگرایان اعتقاد دارند که مردم از روحانی عبور کرده اند و یا حداقل اینکه او ریزش رای دارد و وقت جمع کردن رای های ریخته و شکست روحانی رسیده است. مشایی همچنین گفته «فردی را می خواهیم که وقتی رییس جمهور شد اعلام کند ملت ایران، من می دانم شما در غیبت احمدی نژاد به خاطر احمدی نژاد به من رای داده اید.» معنی این حرف این است علیرغم دستور خامنه ای مبنی بر منع حضور احمدی نژاد در انتخابات، سبد رای او در جامعه موجود و دست نخورده است و اگر کسی بیاید که به تعبیر مشایی «شبیه تر به احمدی نژاد» باشد، مردم به او رای می دهند. تحلیل سوم شان این است که مردم اصولگرایان را هم نمی خواهند. در این شرایط است که مشایی می گوید «بقایی در این انتخابات اصلا رقیبی ندارد.»

از سوی دیگر، آنها محاسبه کرده اند که در دوران غیبت احمدی نژاد، ظهور مشایی می تواند دوقطبی مدنظرشان را ایجاد کند. هدف نهایی شان هم ایجاد این دوقطبی است. می دانند اصولگرایان نه به اجماع می رسند و نه به اینها توجه می کنند و اساسا چهره های موجودشان طوری نیست که بتواند دوقطبی انتخاباتی ایجاد کند، به همین سبب می خواهند دوقطبی بقایی-مشایی را مقابل روحانی قرار دهند که خودشان بشوند دوقطبی انتخابات.

اما این تحلیل یک پاشنه آشیل مهم دارد: پوستر احمدی نژاد و عکس یادگاری برای فاطی تنبان نمی شود. سال ۸۵ هم مهرداد بذرپاش و دوستانش هوس کردند با پوستر احمدی نژاد بروند شورای شهر ولی شکست سختی خوردند. سال ۸۶ هم اسحاق جهانگیری و یارانش هوس کردند با پوستر خاتمی بروند مجلس هشتم ولی به سختی شکست خوردند. تنها شرط پیش رفتن فرضیه تیم بقایی این است که محمود احمدی نژاد همانطوری که دست مشایی را سال ۹۲ در وزارت کشور برد بالا و گفت «من کنت مولاه فهذا اسفندیار مولاه»، بیاید وسط، برود سفر استانی، تبلیغ کند و حرف بزند، وگرنه با گفتن «من آنم که رستم بود پهلوان»، کسی رئیس جمهور نمی شود. از نظر سیاسی، تیم احمدی نژاد بدون احمدی نژاد، کف روی آب است. حتی اگر همین اسفندماه ۹۵، آیت الله خامنه ای نام احمدی نژاد را جزو اعضای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام ننویسد، محمود هم می شود کف روی آب.

احتمالا خودشان می دانند احمدی نژاد نمی تواند چنین عریان وارد میدان شود و به تعبیر مشایی «محدودیت دارد»، به همین جهت مشایی تمام قد به میدان آمده،‌ نشست خبری برگزار کرده و کلی «لاف در غریبی» زده است تا جبران غیبت کند.

مشایی سال ۹۲ ردصلاحیت شد و آب از آب تکان نخورد، الان هم بعید است کسی برای حمایتش از بقایی تره خرد کند. اساسا مشایی یک چهره سیاسی و رسانه ای است و چهره اجتماعی نیست. او در همان دوران احمدی نژاد هم تماس خاصی با عوام نداشت، در عالم دیگری غرق بود و با دیگران در تماس. نهایت این کارها این است که حضور مشایی برخی اختلاف ها درون تیم احمدی نژاد را کاهش می دهد، جمع و جورترشان می کند ولی بازتاب اجتماعی خاصی برای دیده شدن بقایی ایجاد نمی کند. نهایت اینکه حمیدرضا بقایی در این یکی دوماه نام طیف احمدی نژاد را بیشتر در رسانه ها نگه می دارد و چندتا مصاحبه می کند. اگر هم ردصلاحیت شود، مثل مشایی نامه می نویسد که به من ظلم شد و با همان قیافه مظلوم می رود گوشه ای می نشیند، کمافی السابق مدعی و اهل شوخی، شوخی های احمدی نژادی.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

آسمان دو گروه اول آبی شد

۹ اسفند ۱۳۹۵
گفتگوی ورزشی
خواندن در ۲ دقیقه
آسمان دو گروه اول آبی شد