close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

"فرح مى خواست ميراث فرهنگى ايران را حفظ كند و تداوم بخشد"

۱۶ اسفند ۱۳۹۵
رولاند الیوت بران
خواندن در ۸ دقیقه
سمت چپ فرح پهلوی،‌هوشنگ نهاوندی رئیس دفتر فرح
سمت چپ فرح پهلوی،‌هوشنگ نهاوندی رئیس دفتر فرح
فرح پهلوی در روز افتتاح موزه هنرهای معاصر تهران
فرح پهلوی در روز افتتاح موزه هنرهای معاصر تهران
فرح پهلوی و دانا استاین در روز افتتاح موزه هنرهای معاصر تهران
فرح پهلوی و دانا استاین در روز افتتاح موزه هنرهای معاصر تهران
کار اندی وارهول در موزه هنرهای معاصر
کار اندی وارهول در موزه هنرهای معاصر
نقاشی آیت‌الله خمینی در انبار موزه هنرهای معاصر
نقاشی آیت‌الله خمینی در انبار موزه هنرهای معاصر
درمانگر اثر رنه ماگریت
درمانگر اثر رنه ماگریت
مرد در حال قدم‌زدن اثر آلبرتو جاکومتی
مرد در حال قدم‌زدن اثر آلبرتو جاکومتی
موزه هنرهای معاصر
موزه هنرهای معاصر
طبیعت بی‌جان و باسمه ژاپنی، پل گوگن، ۱۸۸۹.
طبیعت بی‌جان و باسمه ژاپنی، پل گوگن، ۱۸۸۹.

کم تر کسی می داند که صرف نظر از امریکا و اروپا، تهران میزبان چشم‎گیرترین گنجینه هنر مدرن است. «موزه هنرهای معاصر تهران» که در سال ۱۹۷۷ توسط شهبانو فرح پهلوی افتتاح شد، آثار مهمی از «ون‌گوگ»، «پیکاسو»، و «وارهول» را در خود جای داده است. تخمین می زنند که ارزش گنجینه موزه بالغ بر سه میلیاد دلار باشد.

این گنجینه یکی از غنی‌ترین راه‌ها برای آشنایی با هنر مدرن غرب، از امپرسیونیسم تا هنر پاپ است. ولی از انقلاب سال ۱۹۷۹ به این سو، به جز چند استثنا، اکثر این آثار در انبار موزه خاک می‌خورند.

موزه و فلسفه وجودی آن با ایدئولوژی جمهوری اسلامی سرِ سازش ندارد. از منظر اسلام محافظه‌کار، نمایش گنجینه موزه یعنی پذیرفتن بخش کوچکی از میراث سلسله پهلوی و هم‌چنین پذیرش «غرب‌زدگی».

با این که هر از گاهی این طور به نظر می رسد که در ایران چنین نگرش‌های محافظه‌کارانه‌ای در حال رنگ باختن هستند اما ظاهراً هم چنان به قوت خود باقی اند. سال گذشته یکی از طرح‌های اخیر موزه برای ارسال بعضی از آثار کلیدی گنجینه به برلین و رم با شکست مواجه شد چون بیم آن می رفت که با مشکلات حقوقی مواجه شوند.

 

کیوریتور امریکایی در تهران

یکی از افرادی که تلاش کرد تا گنجینه موزه هنرهای معاصر در آلمان به نمایش گذاشته شود، «دانا استاین» بود؛ مورخ هنر و کارشناس موزه که در سال‌های پایانی دهه ۱۹۷۰، کیوریتور گنجینه موزه در دفتر شهبانو بود.

استاین درباره طرح موزه برای نمایش گنجینه خود در گالری «گمالدگالری» می‌گوید: «در دسامبر و ژانویه که در سفر بودم، هنوز امید داشتم که این طرح اجرایی بشود. واقعاً حیف شد. به ارزش گنجینه پی بردند.»

از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۲، استاین، کیوریتور موزه هنرهای معاصر نیویورک بوده است. یکی از کارهای او، تربیت نیروهای جوان‌تر بوده و نیز آموزش افرادی که در خارج از موزه کار می‌کردند و می‌خواستند یاد بگیرند که چه‌طور آثار موزه را جا به جا کنند. یکی از شاگردان او، «فرشته دفتری» بود که او نیز در دفتر فرح کار می‌کرد. استاین و دفتری به رفاقت و همکاری با هم ادامه دادند. دفتری به مدت تقریباً شش ماه در موزه هنرهای معاصر نیویورک مشغول به کار شد.

در سال ۱۹۷۲، استاین بورسی از سوی «سازمان پشتوانه ملی هنرهای امریکا» برای مطالعه هنر و معماری جهان دریافت کرد. او از نیویورک شروع و از محل برگزاری نمایشگاه جهانی در سنت لوییس، سان‌فرانسیسکو، پاریس، بروکسل و لندن دیدار کرد. یک‌ ماهی هم در ایران ماند و دفتری او را به فرح و خانواده اش معرفی کرد.

استاین به شهرها و اماکن توریستی ایران، از جمله اصفهان و شیراز رفت: «محسور معماری آن جا جا شدم. البته متوجه این نکته هم شدم که اوضاع سیاسی چندان هم گل و بلبل نیست.»

تعریف می‌کند که تظاهرات بزرگی را در تلویزیون دیده و یکی از دوستانش به او گفته بود که مردم را برای نمایشی سیاسی به زور به آن جا برده اند:«بعد از این حرف، بلافاصله متوجه تفاوت‌های امریکا و ایران شدم. اوضاع ایران در وضعیتی دوگانه بود.»

در سال ۱۹۷۴، استاین نامه‌ای از فرشته دفتری دریافت می‌کند که از جانب دفتر فرح پهلوی نوشته شده بود. او از استاین پرسیده بود آیا مایل است برای گردآوری گنجینه آثار هنر غربی برای موزه هنر مدرن با وی همکاری کند؟
استاین می‌گوید: «شغلی بود که نمی‌توانستم ردش کنم. البته بلافاصله هم قبولش نکردم. دلم می‌خواست خودم بروم و دقیقاً بفهمم موقعیت از چه قرار است و با چه کسانی قرار است کار کنم.»

در آن زمان درس می داد. در تعطیلات کریسمس به ایران رفت و دو هفته‌ای آن جا ماند و با اعضای شاخص دفتر فرح آشنا شد. آن ها درباره چند و چونِ گردآوری مجموعه‌ای از هنر غرب و تهیه گزارشی رسمی از جزییات خرید آثار صحبت کردند و سپس استاین به استخدام دفتر فرح درآمد.

 

در جست وجوی گنجینه

با این که قرارداد استاین از فوریه شروع می‌شد، او و دفتری بلافاصله کار خود را با « بازار هنر»(Art Fair) بزرگی در تهران که توسط گالری «مگت» در پاریس برگزار شده بود، شروع کردند.

استاین می‌گوید: «رفتیم و کارهایی را که می‌شد خریداری کنیم، شناسایی کردیم. بعضی از آثاری که همان موقع خریدیم، متعلق به گنجینه موزه شدند؛ از جمله «کشش‌های روشنِ»، «واسیلی کاندینسکی»، «پرتره یانایهارا» «آلبرتو جاکومتی» و مجسمه برنزی او، «قفس» و «پرده بکارتِ» «ژرژ براک» و چند کار دیگر.

وقتی استاین به نیویورک برگشت، کار خود را رسماً شروع کرد. او که در ابتدا بنا بود فقط کارهایی را بخرد که روی کاغذ اجرا شده باشند، یعنی چاپ و عکس و پوستر، در ادامه پروژه، همه نوع تکنیک را برای خرید مد نظر قرار داد. او با کمک مدیر بخش نقاشی و مجسمه موزه هنرهای معاصر نیویورک، «ویلیام لیبرمن» و دیگران، با خریداران و کارشناسان بازار هنر آشنا شد که می‌توانستند به شکل‌گیری گنجینه به او کمک کنند.

استاین می‌گوید: «مسوولیتم این بود که مجموعه‌ را با امپرسیونیسم شروع کنم. روی این نکته بسیار تأکید شده بود که مجموعه وجهی آموزشی هم داشته باشد؛ به این معنی که ایرانی‌ها با تاریخ هنر از دوره امپرسیونیسم به این طرف یک آشنایی کلی پیدا کنند.»

استاین با خریداران و دلالان معتبری آشنا شد که حاضر بودند آثار مهمی را چند ماهی در اختیار دفتر فرح بگذارند تا کارها را ارزیابی کنند: «از مجموعه‌های شخصی افرادی در کالیفرنیا و لندن و توکیو و چند شهر دیگر دیدن کردم. فرشته دفتری به همراه "کریم پاشا بهادری" که رییس دفتر فرح بود و "مهدی وکیلی" که سفیر بود، 10 روزی پیش ما آمدند و همه کارها را دیدند و معامله نهایی را انجام دادند. من هیچ‌وقت اطلاعی درباره قیمت نهایی کارها پیدا نکردم ولی می‌دانم که خریدهای خیلی خوبی کردیم چون بازار هنر دوره کسادی را می‌گذراند. کل خریدمان نباید از ۴۰ میلیون دلار بیش تر می‌شد.»

استاین با کمک خریداران و مجموعه‌داران مهمی در سراسر دنیا، به شناسایی و بررسی کارهایی در لوس‌آنجلس، لندن و توکیو پرداخت. در این میان، باید به نقاشی‌های «ادگار دگا»، «هانری دو تولوز‌-لوترک» و «ونسان ‌ونگوگ» اشاره کرد.

یکی از خریدهایی که استاین خودش از آن بسیار راضی است، نقاشی ۱۸۸۹ «پل گوگن» با عنوان «طبیعت بی‌جان و باسمهٔ ژاپنی» است که در یک حراجی از «جوزف روزنسافت»، یکی از بازماندگان هولوکاست خرید که در سال ۱۹۷۶ از دنیا رفت.

استاین خود در این باره می‌گوید: «نقاشی بسیار زیبایی است. نکته جالب درباره این اثر این است که گلدانِ روی میز در واقع خودنگاره گوگن است. مهم بود که کارهایی بخریم که نگاره یا خودنگاره هنرمند و در واقع، مکملی باشند برای دیگر آثاری که از آن هنرمند در مجموعه‌مان خریده بودیم. هدف از این کار بیش تر آموزشی بود چون خیلی از کسانی که در این بخش از جهان زندگی می‌کردند، لزوماً نمی‌دانستند این‌ها چه کسانی هستند.»

یکی دیگر از خریدهای مهم و محبوب استاین، مجسمه برنز ۱۹۵۱ «پابلو پیکاسو» با عنوان «عنتر و بچه‌اش» بود که در آن پیکاسو سر عنتر را با ماشین اسباب‌بازی پسرش درست کرده بود: «مهم است که هنرمندان بزرگ کار زیاد کرده باشند چون می‌توانید روند تکامل سبک آن‌ها را ببینید.»

از دیگر خریدهای مهم موزه می‌توان به دو مجسمه‌ جاکومتی، «مرد در حال قدم زدن» (۱۹۶۰) و «زن ایستاده» (۱۹۶۴) و نیز نقاشی «مارک روتکو» با عنوان «سی‌ینا، نارنجی و سیاه روی قهوه ای تیره» (۱۹۶۲) اشاره کرد.

استاین نخستین کتاب‎خانه تاریخ هنر در ایران را نیز تأسیس کرد. به کمک همکاران ایرانی خود، بیش از ۱۰ هزار نسخه کتاب را خرید و شماره‌گذاری کرد که هم چنان نیز در موزه اند.

 

میراث فرح

آن طور که استاین می‌گوید، خریدارانی که با آن‌ها کار می‌کرد، از ایده تأسیس یک گالری بزرگ در ایران استقبال می‌کردند: «همه از این ایده استقبال کردند که در قلب‌ آسیا موزه‌ای تأسیس شود با محوریت اندیشه‌ها و فرهنگ غرب که اهدافی آموزشی را نیز دنبال کند. خیلی حمایت کردند و این برای من هم جالب بود. افتخاری بود که در جهت اهداف شهبانو گام بردارم.»

استاین با فرح در سال ۱۹۷۶ ملاقات کرد و ولی پس از انقلاب بود که بیش تر با هم آشنا شدند. او در سال ۱۹۹۰ با فرح مصاحبه‌ای ترتیب داد که در سال ۲۰۱۳ در مجموعه مقالاتی با عنوان «بازنمایی دولت ایرانی» منتشر شد.

به گفته استاین، فرح نه فقط به هنر غرب علاقه‌مند بود بلکه می‌خواست میراث فرهنگی ایران را نیز حفظ کند و تداوم ببخشد: «به لطف بنیاد او بود که در سراسر کشور به بسیاری از ساختمان‌ها رسیدگی کردند. او تلاش کرد که میراث کشور را حفظ کند. هم‎چنین موزه "نگارستان" را برای هنر قاجار تأسیس کرد و به تأسیس موزه فرش ایران و تالار "مفرغ" لرستان یاری رساند. دوره فوق‌العاده‌ای بود.»

افتتاح موزه هنرهای معاصر تهران در اکتبر سال ۱۹۷۷ اتفاق مهمی بود. استاین به مناسبت افتتاح موزه، دو نمایشگاه ترتیب داد؛ یکی درباره تاریخ عکاسی و یکی هم درباره چاپ و طراحی: «دوره بسیار شاد و پرهیجانی بود. از همه جای دنیا آمده بودند؛ هنرمندان و مورخان هنر، کیوریتورها، منتقدان و مدیران موزه‌ها.»

از میان بازدیدکننده‌ها می‌توان به این افراد اشاره کرد: «نلسون راکفلر» فرماندار نیویورک و همسرش، «هپی» مدیر موزه «گاگنهایم»، «توماس مسر» هنرمند مفهومی، «دنیس اپنهایم» پرفرمنس آرتیست و «مرلین وود» طراح رقص. عده زیادی از بازدیدکنندگان هم با هواپیما به شیراز و اصفهان رفتند و از این دو شهر دیدن کردند.

در ژانویه سال ۱۹۷۹، یعنی کم تر از یک سال و نیم بعد، شاه و فرح ایران را در میان آشوب‌های انقلابی ترک کردند. در فوریه آن سال،  روح الله خمینی برای تثبیت جمهوری اسلامی از تبعید بازگشت، موزه بسته شد و گنجینه نیز تا سال ۱۹۹۹، یعنی در دورانِ به نسبت آزاد ریاست جمهوری محمد خاتمی، به مناسبت نمایشگاهی از هنر پاپ در زیرزمین باقی ماند.

استاین می‌گوید: «آخرین باری که به ایران رفتم، سال ۱۹۷۷ بود برای افتتاح موزه.»

ابراز تأسف می‌کند که بخش اعظمی از گنجینه موزه غیرقابل دسترس است. با این حال، امیدوار است بتواند دوباره روزی کارها را ببیند: «گنجینه در شرایط خوبی است و این نکته مهمی است. اوضاع دارد عوض می‌شود. اگر دیدم شرایط مهیا است، می‌روم ایران.»

 

 

 

 

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

بازی ویدئویی احمدی نژاد با کارت بقایی؛ شهید زرد

۱۶ اسفند ۱۳۹۵
رضا حقیقت‌نژاد
خواندن در ۴ دقیقه
بازی ویدئویی احمدی نژاد با کارت بقایی؛ شهید زرد