close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

زنان ایرانی؛ نگاهی از درون و برون

۱۹ اسفند ۱۳۹۵
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۶ دقیقه
عکس از آرایه صدر
عکس از آرایه صدر
عكس از مهسا كريمي، عنوان نوازنده
عكس از مهسا كريمي، عنوان نوازنده
عكس از مرسده عامري، دانشجويان
عكس از مرسده عامري، دانشجويان
سحر حبيبي رضايي، عنوان عكس : اولين راننده اتوبوس زن در تهران
سحر حبيبي رضايي، عنوان عكس : اولين راننده اتوبوس زن در تهران
سحر حبيبي رضايي، عنوان عكس : ورزش صبحگاهي در مدرسه
سحر حبيبي رضايي، عنوان عكس : ورزش صبحگاهي در مدرسه
عكس از فائقه كردستاني عنوان : Hier findest du Statement von
عكس از فائقه كردستاني عنوان : Hier findest du Statement von
عكس از بهزاد سلطان محمدی ، بدون عنوان
عكس از بهزاد سلطان محمدی ، بدون عنوان
عکس از  آيدا رسولي، بدون عنوان
عکس از آيدا رسولي، بدون عنوان
بهار اصلاني، عنوان عكس : نقاش/ نويسنده
بهار اصلاني، عنوان عكس : نقاش/ نويسنده
پيمان پوركوشكي، عنوان عكس: درد
پيمان پوركوشكي، عنوان عكس: درد

زن ایرانی و سبک زندگی او همواره یک پرسش است؛ یک نقطه شروع برای گفت وگو و بحث درباره ایران. «غزل صدر»، عکاس ایرانی ساکن اتریش، دست اندرکار راه اندازی نمایشگاه مستند «زن ایرانی؛ نگاهی از برون و درون» می گوید زیاد با این سوال مواجه شده که زنان ایرانی چه طور زندگی می کنند؟ حالا با راه اندازی این نمایشگاه مستند که بسیار هم بر وجه «بی طرفی» آن تاکید می کند، تلاش کرده است به این سوال از دریچه دوربین پاسخ دهد تا مخاطب تمام وجوه زندگی زن ایرانی را ببیند.

این ایده چه طور به ذهن تان رسید؟

- من دو مجموعه عکس خیلی خوب از ایران به دستم رسید و در جلسه انجمن عکاسان شهرمان نشان دادم و انگیزه گسترش و پی گیری ماجرا به ذهنم خطور کرد. دلم می خواست واقعیت زندگی زن معاصر ایرانی را بدون سیاه نمایی، بدون چشم پوشی و بدون رنگ های غیرواقعی و حاشیه های اسیرکننده به معرض دید بگذارم. ایده ام را روی صفحه فیس بوکم به شکل فراخوان اعلام کردم و دیدم با استقبال مواجه شد.

دقیقا با این سوژه خاص چه چیزی را می خواهید عرضه کنید؟

شرح شرایط پارادوکسیکالی که زن ایرانی به طور روزانه با آن درگیر است. تفاوت های اساسی بین آن چه زندگی درونی او است و آن چه زندگی بیرونی او است. وقتی ایده را در انجمن عکاسان شهرمان مطرح کردم، با استقبال خوبی مواجه شد. فراخوان گذاشتیم و مهلت تعیین شد. تا دسامبر سالی که گذشت، تعداد قابل توجهی عکس دریافت کردیم. عکس ها را من و  یک هیات ژوری پنج نفره داوری و انتخاب کردیم. الان به مرحله چاپ رسیده اند و روز جهانی زن نمایشگاه مان دایر خواهد شد.

شرایط مشارکت در این نمایشگاه گروهی چه بود؟ فقط زنان عکاس باید در این پروژه شرکت می کردند؟

خیر؛ فراخوان ما عمومی بود و هر کسی با موضوع زندگی زنان ایرانی می توانست در این برنامه مشارکت کند. ربطی هم الزاما به حرفه ای یا به نام بودنِ عکاس نداشت. هم عکاسان آماتور و هم عکاسان حرفه ای به من اعتماد کردند و عکس هایشان را فرستادند. چون نمایشگاه درباره زنان بود، الزاما هم لازم نبود فقط از عکاسان زن در این پروژه دعوت کنیم.

عکس های نهایی طی چه پروسه ای انتخاب شدند؟

بعد از فراخوان تا مدت ها آن قدر میزان فایل ها و عکس های ارسالی زیاد بود که واقعا قادر نبودم به ایمیل های ارسالی پاسخ بدهم. بعد از آن با یک داوری جمعی، ۶۴عکس برگزیده شدند. در جریان داوری و بررسی عکس ها متوجه شدم با دو مدل نگاه متفاوت به زندگی زن ایرانی مواجه ام؛ یک نگاه قبض و کاملا منفی که به نوعی می شود گفت نگاهی سرخورده و غم زده از شرایطی که ناشی از محدودیت و بن بست های بسیار زنان است اما بخشی از عکس ها فضایی کاملا امیدوارانه دارند؛ عکس هایی که نگاه عکاس به توانایی زن ایرانی و به فردای او بوده و چشم اندازهای روشنی دارند.

ماحصل نمایشگاه، برآورد کدام گروه است؟

ما سعی کردیم هر دو این نگاه ها را بگنجانیم برای این که اصرارمان به نمایشگاه مستند بود؛ به شکلی که تمام وجوه زندگی زن ایرانی، چه بخش امیدوارانه ای که با تلاش برای بازسازی همراه بوده و چه بخشی که سرنوشت این نوع بشر به ناامیدی و تیرگی رسیده را در برداشته باشد. بعد از انتخاب عکس ها، آن ها را به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم کردیم. عکس هایی که از زندگی زنان در درون چهاردیواری ها و زندگی شخصی و لحظات خلوت شان گرفته شده و عکس هایی که حضور آن ها را در جامعه به نمایش می گذارد.

چه تفاوت و تضاد بارزی در این دو بخش وجود دارد؟

دو مدل زندگی در این جا می بینیم؛ زنانی که در درون خانه هایشان آزاد و شادند؛ نیازی به حجاب ندارند و می توانند شادی هایشان را بی واهمه برخورد یا قضاوت، در آن محیط درونی بروز دهند. بخشی هم محیط بیرونی است که زن ها در فشار و محدودیت و قضاوت مدام هستند، عملا خودشان نیستند و از عنصر شادی فاصله می گیرند.

به لحاظ تم عکس ها چه طور؟

همه مدل عکسی داریم؛ زنانی که در باشگاه ورزش می کنند؛ زنان روستایی، زنان ورزشکار، اولین زن راننده اتوبوس در تهران، زنان در خانه، اولین زنی که جراحی قلب انجام داد و... . تمام سعی ما، پیشبرد کار به سمت یک مستند بی طرفانه بوده و روایت زن هایی که شاید روایت نگاه رسمی به آن ها چندان صادقانه نبوده است.

این ایده برخاسته از محدودیت های فردی خودت در ایران بود؟

وقتی آمدم این جا، تفاوت ها به نظرم خیلی بزرگ می آمدند. من از جایی آمده بودم که زن ها با محدودیت های عدیده در زندگی روزمره مواجه بودند؛ به جایی که می دیدم هیچ کدام از این محدودیت ها وجود ندارند. آن ها معمولا در مورد زندگی زن ها سوالات بسیاری مطرح می کنند و جواب هایی که می گیرند، اغلب بی طرفانه نیست. عده ای به شدت نگاهی بدبینانه دارند. عده دیگری اساسا هیچ تصویر روشنی ندارند.

خودت با محدودیت های خاصی به عنوان یک عکاس در ایران مواجه بودی؟

بله، مسلما. به خاطر نوع حجابم از جاهای مختلفی اخراج شدم؛ از آموزش و پرورش، دانشگاه آزاد و دانشگاه جامع علمی – کاربردی. در ایران یک استودیوی عکاسی داشتم که تمام پرسنلم آن جا زن بودند. مشتری ها هم اغلب زن بودند چون به راحتی می توانستند به آن محیط کاملا زنانه اعتماد کنند. فرصتی بود برایم که بیش تر به ماجرای زندگی زن ها نگاه عمیقی داشته باشم. از نزدیک در جریان محدودیت ها، معذوریت ها و فشارهای زندگی آن ها بودم. خودم به خاطر مدل لباس پوشیدنم یا احساسات مذهبی ام همواره در معرض فشار بودم. الان فکر می کنم این اخراج و خشک اندیشی چه قدر روند و مسیر بالنده تر و بهتری در جهت روحیه جست وجوگرم برایم فراهم کرد. گاهی می گویم دست شان هم درد نکند.

از زنان کارتون خواب هم عکس داشتید؟

بله داشتیم ولی من الزاما اصراری به انتخابشان نکردم. تلاشم بر این بود که نمایشگاه جهت گیری سلبی نداشته باشد. مایل بودم برای پروژه های بعدی به بن بست نخوریم. از همین رو سعی کردیم وجه مستند اجتماعی آن را پر رنگ تر کنیم. از اول هم قصدم الزاما نشان دادن تیرگی ها نبوده است؛ به ویژه این که  فضای عکس زنان کارتون خواب با روح کلی عکس های دریافتی کمی متفاوت بود. دوره ای بود که آن قدر عکس زنان آسیب دیده و فقیر می دیدم که واقعا دپرس و افسرده شده بودم. بخشی از عکس های دریافتی در ایران امکان نمایش داده شدن نداشته اند. برخی عکاس هایی که عکس فرستادند، برای همان عکس ها نتوانسته بودند جواز برگزاری نمایشگاه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کنند. به هر حال، تصور کردم این فرصتی است تا عکس شان دیده شود.

در آینده قصد ادامه این پروژه را دارید؟

بله قطعا. به ویژه مایلم از زندگی زنان دهه 60 نمایشگاه برگزار کنم. این یکی از علایق شخصی من است.

ثبت نظر

استان‌وایر

بازهم حادثه برای سرویس مدرسه:نجات دانش‌آموزان کنگانی از شعله‌های آتش اتوبوس

۱۹ اسفند ۱۳۹۵
خواندن در ۱ دقیقه
بازهم حادثه برای سرویس مدرسه:نجات دانش‌آموزان کنگانی از شعله‌های آتش اتوبوس