close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

روزانه های جشنواره کن- هشت

۳ خرداد ۱۳۹۶
محمد عبدی
خواندن در ۵ دقیقه
پایان خوش
پایان خوش
پایان خوش
پایان خوش
پایان خوش
پایان خوش
کشتن گوزن مفدس
کشتن گوزن مفدس

تلخی هانکه، غرابت لانتیموس

 

نهمین روز جشنواره کن در جریان است، با فیلم هایی که امسال آنچنان نظر مساعد منتقدان را جلب نکرده اند و به نظر می رسد- با توجه به نزدیک شدن پایان جشنواره- در نهایت هفتادمین دوره چشنواره کن، سال طلایی ای برای تماشای فیلم های شاهکار نباشد.

غالب منتقدان و حاضران در کن هنوز درباره اولین فیلم نمایش داده شده در بخش مسابقه یعنی «بی عشق» ساخته آندره ی زیاگینستف متفق القولند و از آن به عنوان بهترین فیلم تا به امروز نام می برند ( در جدول ارزشگذاری مجله اسکرین بیشترین رای را دارد) در حالی که  برخی از منتقدان در مجلات روزانه های جشنواره از فیلم  «صد و بیست ضربه در دقیقه» ساخته روبین کامپلیو و «میدان» ساخته روبن اوستاند هم تقدیر کرده اند.

هانکه و تلخی زندگی

تازه ترین تجربه مایکل هانکه، «پایان خوش»، ادامه آشکاری است بر فیلم قبلی،«عشق». ژان لویی ترنتینیان همان مردی است که همسر بیمارش را به سوی مرگ فرستاده و حالا با دخترش (همان ایزابل هوپر) و پسرش زندگی می کند در حالی که نوه اش هم به آنها می پیوندد.

همه چیز آماده است تا به سبک و سیاق معمول هانکه، تلخی و سیاهی زندگی بر همه چیز چیره شود. ترنتینیان نقش پیرمرد تلخی را بازی می کند که حالا روی ویلچر تنها به خودکشی و رها شدن از رنج فکر می کند.

این میان شخصیت دختربچه- به عنوان نمادی از نسل بعد که تلخی زندگی را به ارث می برد- به کلیدی ترین شخصیت فیلم تبدیل می شود که صحنه پایانی غریب فیلم را رقم می زند؛ جایی که او به هنگام نزدیک شدن مرگ، تنها به فیلم گرفتن از آن با تلفن همراهش می اندیشد.

هانکه بدون عجله با سبکی آرام و متین نظاره گر است؛ نظاره گری سرد و بی رحم که به نظر می رسد علاقه ای به داخل کردن احساساتش ندارد.

قوت فیلم از همین جا نشات می گیرد؛ ازاین که فیلمساز به مانند عشق- البته نه به آن قدرت- می تواند با فاصله بایستد و با نماهایی سرد و دوربینی آرام نظاره گر انحطاط آمیزاد باشد، تا آنجا که به مانند «عشق»، تماشاگر پس از پایان فیلم فکر می کند که به مانند ارنست همینگوی باید تپانچه ای پیدا کند و کار را یکسره کند.

یکی از عجیب ترین اتفاقات جشنواره کن برای من طی این دوازده سال، پایان نمایش فیلم «عشق» بود: معمولاً در کن با شروع عنوان بندی پایانی همه با هم حرف می زنند و شروع می کنند به بیرون رفتن از تالار. پس از عشق، در عنوان بندی ای بدون موسیقی، همه ساکت و بی صدا در تالار نشستند و پس از روشن شدن چراغ ها هم کسی تمایلی به حرف زدن نداشت و همه در سکوت تالار را ترک کردند. سکوت عنوان بندی پایانی «پایان خوش» هم عملاً چنین نتیجه ای دارد و همه در سکوت تالار را ترک کردند. شدت فشار و سنگینی فیلم حرفی برای گفتن باقی نمی گذارد. هانکه به طعنه فیلمش را «پایان خوش» نامیده اما پایان خوشی در کار نیست: پیرمرد باز مجبور است به زندگی دردناکش ادامه دهد و دختر بچه در بستر وقایعی تکان دهنده به نظر می رسد با آینده ای هولناک روبروست.

 

کشتن گوزن مقدس یا فیلمسازی که دوست داشت متفاوت باشد

یورگوس لانتیموس فیلمساز یونانی با فیلم قبلی اش (لوبستر) بسیار تحسین شد (به گمانم بیش از حد) و حالا موقعیتی برایش فراهم آمده که با بازیگرانی چون نیکول کیدمن کار کند و فیلم تازه اش، «کشتن گوزن مقدس» در بخش مسابقه کن امسال باشد.

اما این فیلم لانتیموس به مانند قبلی ساختار منسجمی ندارد و تنها می خواهد با غرابتی چشمگیر مخاطب را بهت زده کند.

فیلم در داستان و پرداخت به طور کامل سعی دارد سبک و سیاقی متفاوت را انتخاب کند و تا حد ممکن از شخصیت پردازی و قصه گویی معمول فاصله بگیرد و داستانی سوررئال را در بستری رئالیستی روایت کند؛ با وام گرفتن آشکار از لوئیس بونوئل و استنلی کوبریک، اما فیلم لانتیموس فرسنگ ها از عمق و پرداخت شگفت انگیز فیلمی از بوئول- مثلاً «بل دوژور» که اتفاقاً نسخه ترمیم شده ای از آن در جشنواره کن  امسال به نمایش درمی آید- فاصله دارد.

مهمترین مشکل فیلم از جایی رقم می خورد که شخصیت ها و وقایع قابل باور و پیگیری نیستند. هر اتفاق غریب و غیر قابل باوری می تواند به مدد پرداخت در سینما قابل باور شود، اما سردی پرداخت لانتیموس و فیلمنامه ای که بی هدف و بدون جذابیت های لازم پیش می رود، ما را هر لحظه بیشتر و بیشتر از فیلم دور می کند.

نوع حرف زدن آدم ها به شدت مکانیکی است و فیلمساز سعی دارد با گرفتن این نوع بازی، متفاوت بودن فضای قصه اش را موکد کند و شاید به شکلی تماشاگر را برای اتفاقات سوررئال بعدی آماده کند.

رفته رفته در بخش دوم، فیلم به خشونتی آزارنده می رسد. به نظر می رسد نمایش خشونت به بخش مهمی از دنیای ذهنی فیلمساز بدل شده که در نهایت دلیل و منطقی هم برای آن نمی توان یافت. این میزان نمایش صحنه های دلخراش (از کتک زدن پسربچه در زیرزمین، تا خونریزی از چشم پسر تا صحنه قتل در نزدیکی های انتهای فیلم)، از ذهن بیماری حکایت دارد که برای نمایش خشونت به دنبال منطق و هدف هم نیست.

نمایش غرابت و تلاش برای رسیدن به آن، می تواند سرآغازی باشد برای شکل گیری یک فیلم، اما خلاصه شدن هم و غم فیلمساز برای رسیدن به این غرابت، آن هم تنها با یک بازی سطحی برای مشغول کردن ذهن مخاطب با ایده ای دیوانه وار برای رنج دادن و رنج کشیدن، نتیجه اش فیلمی است که به زحمت می توان تماشایش کرد. اما خبر خوب این که لااقل منتقدان این بار - برخلاف فیلم قبلی این فیلمساز- فریب غرابت را نخورده اند؛ فیلم پس از پایان نمایش اش هو شد و در جداول ارزشگذاری هم جزو پائین ترین رده هاست.

 

روزانه های جشنواره کن- هفت

روزانه های جشنواره کن- شش

روزانه های جشنواره کن- پنج

روزانه های جشنواره کن- چهار

روزانه های جشنواره کن- سه

روزانه های جشنواره کن- دو

روزانه های جشنواره کن- یک

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

در صورت پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری، آیا امکان اصلاح قانون...

۳ خرداد ۱۳۹۶
سوال و جواب حقوقی
خواندن در ۱ دقیقه
در صورت پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری، آیا امکان اصلاح قانون اساسی وجود دارد؟