close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

روزانه های جشنواره کن- سیزده

۸ خرداد ۱۳۹۶
محمد عبدی
خواندن در ۵ دقیقه
دایان کروگر
دایان کروگر
جواکین فونیکس.jpg
جواکین فونیکس.jpg
میدان
میدان
میدان
میدان
میدان
میدان

نخل طلا برای سینمای سوئد

 

هفتادمین دوره جشنواره جهانی فیلم کن یکشنبه شب با اهدای جوایز خود به پایان رسید و فیلم «میدان» ساخته روبن اوستلاند از سوئد نخل طلای این جشنواره را از آن خود کرد؛ فیلمی که در لحظات آخر به فهرست فیلم های این جشنواره اضافه شد و در واقع جزو فهرست هجده تایی اولیه نبود.

بسیاری گمان می کردند که فیلم« 120 ضربه در دقیقه» ساخته روبین کامپیلو برنده نخل طلا خواهد بود، اما- خوشبختانه- این فیلم تنها جایزه بزرگ جشنواره را از آن خود کرد. همان طور که حدس زده می شد پدرو آلمادووار، فیلمساز اسپانیایی که ریاست هیات داوران به عهده داشت، در جلسه مطبوعاتی اعلام کرد که فیلم 120 ضربه در دقیقه را لایق نخل طلا می دانست اما در یک "رای گیری دموکراتیک"، میدان برنده شده است.

به مناسبت هفتاد سالگی جشنواره کن جایزه ویژه ای به نیکول کیدمن اهدا شد؛ بازیگری که امسال به طور غریبی چهار فیلم در جشنواره کن داشت. کیدمن که کن را ترک کرده بود، در یک پیام ویدئویی خوشحالی خود را از این جایزه ویژه پنهان نکرد.

جایزه بهترین کارگردانی به سوفیا کوپولا برای فیلم «فریب خورده» رسید که بازسازی فیلمی است به همین نام ساخته دان سیگل در دهه هفتاد با بازی کلینت ایستوود.

حایزه بهترین بازیگر مرد به هواكين فينيكس برای فیلم «تو هرگز اینجا نبوده ای» تعلق گفت که در آن این بازیگر در نقشی پیجیده به عنوان یک آدمکش حرفه ای ظاهر شده بود. نکته عجیب این که این فیلم یکی از دو برنده جایزه فیلمنامه هم بود که هر دو برنده این بخش، عجیب ترین انتخاب داواران را رقم زدند: تو هرگز اینحا نبوده ای فیلمنامه ای کلیشه ای داشت که در خلق شخصیت و پیچیدگی های آن (از جمله خاطرات کودکی و جنگ) کاملاً در سطح می ماند و فیلم «کشتن گوزن مقدس» ساخته فیلمساز یونانی یورگوس لانتیموس هم فیلمنامه ای داشت که تنها می خواست تماشاگرش را با غرابت تصنعی شگفت زده کند.

جایزه بهترین بازیگر زن به دایان کروگر برای فیلم «در تاریکی» رسید؛ با بازی دیدنی اش در نقش زنی آلمانی که شوهر ترک و بچه اش قربانی گروه های نئونازی می شوند؛ دیدنی ترین فیلم فاتح آکین در سال های اخیر.  

حایزه داوران به فیلم «بی عشق» ساخته آندره ی زیاگینستف رسید؛ یکی از بهترین فیلم های چشنواره که به راحتی لیاقت جوایز بهتر- حتی نخل طلا- را داشت.

هیات داوران به فیلم «یک موجود مهربان» ساخته سرگئی لوزنیتسا- که به گمانم بهترین فیلم جشنواره بود- به کلی بی توجهی کرد. هرچند فیلم، اثر بسیار مشکلی است و به سادگی به دست نمی آید (حوصله بسیار می طلبد و شناخت تاریخ نقاشی؛ از پیتر بروگل تا گویا) اما در میان داوران حداقل به نظر می رسد پائولو سورنتینو باید ارزش های این فیلم را درک می کرد.

«پایان خوش» ساخته مایکل هانکه هم از دیگر بازندگان جشنواره امسال بود. پیش از آغاز جشنواره بسیاری گمانه زنی می کردند که هانکه ممکن است سومین نخل طلای خود را به خانه ببرد، اما این فیلم هیچ چایزه ای نبرد و مورد توجه منتقدان هم قرار نگرفت. با این حال به گمانم هرچند پایان خوش به ارزش های شاهکاری چون «عشق» نزدیک نمی شود، اما کماکان فیلم دیدنی ای است که بازتاب جهان فیلمسازی است پیچیده  و لیاقت یکی از جوایز را داشت.

در بخش فیلم کوتاه نخل طلا به فیلم «یک شب آرام» ساخته کیو یانگ رسید و فیلمساز ایرانی حاضر در این بخش، علیرضا قاسمی، دست خالی به خانه برگشت، هرچند حضور در بین نه فیلم انتخابی از میان نزدیک به پنج هزار فیلم، خودبخود موفقیت بزرگی برای این فیلمساز بود.

«میدان»؛ بشر معاصر، اختلاف طبقات و مفهوم اثر هنری

«میدان»، برنده نخل طلا، فیلم دیدنی ای است که در لایه های مختلف خود به طرز ظریفی زندگی بشر معاصر را می کاود و به سخره می گیرد.

فیلم طنز غریبی دارد که شاید تنها بتوان در فرهنگ اسکاندیناوی نمونه اش را جست و جو کرد(برخی شوخی ها روی اندرسون را بخاطر می آورند)؛ طنزی که تقریباً در تمام صحنه ها حضور دارد و از پوچی زندگی و ارزش هایش حرف می زند.

فیلم داستان مردی را روایت می کند که مدیر یک موزه هنرهای معاصر است و اثر تازه ای را رونمایی می کند: یک مربع روی سطح زمین به مثابه یک میدان در شهر.

در سکانس آغازین که مصاحبه این مرد را با یک خبرنگار می بیینم، مفهوم هنر به زیر سوال می رود و با متنی مغلق که خبرنگار از روی وبسایت رسمی این موزه نوشته، تمام مفهوم اثری که فیلم به شکل های مختلف به آن باز می گردد، به زیر سوال می رود.

میدان در واقع جایی است که همه از کنار هم می گذرند و افراد فقیر با التماس از دیگران، خواستار کمک هستند، اما کسی به خواسته آنها پاسخ نمی دهد. در صحنه هایی از فیلم، کسی که در حال جمع کردن کمک برای یک موسسه خیریه است از مردم می پرسد:«می خواهید زندگی کسی را نحات دهید؟» هیچ کس به او پاسخی نمی دهد و تنها یک نفر می گوید:«الان نه!»

همین نشنیدن فریاد کمک در صحنه پله ها به شکل دیگری تکرار می شود. مرد صدای پسر فقیر را می شنود که در پله های خانه اش درخواست کمک دارد. ابتدا به آن بی توجهی می کند و بعد نمی تواند او را پیدا کند؛ اما صدا به طرز مرموزی تکرار می شود.

سکانس پایانی ادامه همین مفهوم است: مرد بالاخره از اشتباه خود- محکوم کردن همه فقرا که در آپارتمان های مختلف در یک محله فقیرنشین زندگی می کنند به دزدی- پشیمان می شود و سعی دارد همان پسر فقیر را پیدا کند و رسماً عذرخواهی کند، اما حالا دیر شده و آن پسر و خانواده اش آپارتمانشان را ترک کرده اند.

فیلم نمایش سیر تحول مردی است از طبقه متوسط رو به بالا که به طبقه زیردست توجهی ندارد.او در پایان همه چیزش را از دست داده است؛ حتی اعتماد به نفس اش را. پوچی زندگی بیش از پیش موکد می شود. 

ثبت نظر

بلاگ

آیا همسرم می تواند خانه را بابت مهریه اش توقیف کند؟

۸ خرداد ۱۳۹۶
سوال و جواب حقوقی
خواندن در ۳ دقیقه
آیا همسرم می تواند خانه را بابت مهریه اش توقیف کند؟