close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

چرا قاسم سلیمانی از روسیه تشکر نکرد؟

۱ آذر ۱۳۹۶
حسین علیزاده
خواندن در ۴ دقیقه
سردار قاسم سلیمانی نیز در پیام تبریک مشابهی به آیت الله خامنه ی فرستاده و مطلقا هیچ یادی از حضور موثر روسیه که منجر به تغییر معادلات نظامی سوریه شد، نکرده است.
سردار قاسم سلیمانی نیز در پیام تبریک مشابهی به آیت الله خامنه ی فرستاده و مطلقا هیچ یادی از حضور موثر روسیه که منجر به تغییر معادلات نظامی سوریه شد، نکرده است.

حسین علیزاده

دولت اسلامی عراق و شام یا همان داعش حدود سه سال پس از اعلام موجودیتش در سال 2014 اینک عملا از عرصه دو کشور عراق و سوریه پاک شده است. بی درنگ این رخدادی مهمی است، زیرا یکی از چندین مجهول در معادله برون رفت سوریه از بحران حل شده است. همچنین تهران و مسکو توانسته اند متحدشان، بشاراسد را از دچار شدن به سرنوشت معمر قذافی نجات دهند.

این دستآورد آن اندازه بزرگ است که سردار سلیمانی آن را به آیت الله خامنه ای و اسد آن را به ولادیمیر پوتین تبریک گفت. خبرگزاری روسی اسپوتنیک به نقل از بشاراسد در دیداری غیرمترقبه او از مسکو نوشت: «من می خواهم از این فرصت استفاده کنم و مراتب تشکر و قدرانی و همچنین تبریک ملت سوریه را به جهت حفظ تمامیت ارضی و استقلال کشور سوریه را به شما اعلام کنم.»

در این خبر، اشاره ای از به قدردرانی او از ایران نشده است. متقابلا سردار قاسم سلیمانی نیز در پیام تبریک مشابهی به آیت الله خامنه ی فرستاده و مطلقا هیچ یادی از حضور موثر روسیه که منجر به تغییر معادلات نظامی سوریه شد، نکرده است.

روسیه در طول حمایت موثر خود از سوریه هدف خود را جلوگیری از تجزیه این کشور اعلام کرد. دلیل این حمایت بی شائبه مسکو نیز به خوبی روشن است. مسکو با استفاده از پایگاه نظامی طرطوس حضور خود را در دریای مدیترانه تثبت کرده، همچنان که با الحاق کریمه به خاک خود حضورخود در دریای سیاه را تثبت کرده بود.

تجزیه سوریه به شدت حضور نظامی روسیه در دریای مدیترانه را به مخاطره می انداخت. تجزیه سوریه در عین حال مخاطراتی را برا ترکیه دامن می زد که نگران استقلال مناطق کردنشین سوریه بود. به این ترتیب، سه کشور ایران، روسیه و ترکیه به نقطه واحدی رسیدند که حذف اسد از معادلات داخلی سوریه برابر است با حذف سوریه از نقشه جهان؛ پیامدی که نه مطلوب ایران بود و نه مطلوب روسیه و ترکیه.

اما، آیان این سه کشور بر بقای اسد در قدرت هم اتفاق نظر دارند؟ به نظر می رسد این نقطه افتراق این سه کشور است. جمهوری اسلامی، بقای شخص اسد در قدرت را خط قرمز خود تعریف کرده، در حالی که اردوغان از آغاز اعتقاد به رفتن اسد داشت و مسکو نیز هرگز تصریح به بقای اسد در قدرت نکرده است که هیچ؛ از آن مهم تر، مقدمات یک گذار آرام از بشار اسد را تدارک دیده است؛ رویکردی که چندان خوشآیند تهران نیست. تهران بقای شخص اسد را خواستار است. حتی اندک اشارتی از سوی تهران دیده نشده که موافقت با واگذری قدرت از سوی بشار اسد به یکی ازاعضای خانواده اش یا هم حزبی اش باشد.

در مقابل روسیه با چند دور میزبانی از اپوزسیون بشار اسد، پیشنویس قانون اساسی جدید سوریه پیشنهاد داده که با نگاهی به مفاد آن می توان دریافت گام بعدی تثبت نظامی سوریه، واگذاری قدرت از سوی بشار اسد است. بنا به این پیشنویش اگر چه مدت دوره ریاست جمهوری همچنان ۷ سال باقی خواهد ماند، اما یک نفر (بشاراسد) فقط برای دو دوره می تواند رییس جمهور شود. از مفاد چنین پیشنهادی مستفاد می شود که مسکو هم خواستار ابقای اسد در قدرت در شرایطی کنونی و هم خواستار برکناری او تا پایان این دوره از ریاستش است که از سال ۲۰۱۴ آغاز و تا سال ۲۰۲۱ پایان می یابد.

به این ترتیب، روشن است که مسکو حد وسط را بین دولت و مخالفان گرفته به گونه ای که رضایت مخالفان در برکنار شدن بشار اسد، اما در یک فاصله زمانی ۴ ساله تحقق یابد.

بنا به ماده ۴۴ این پیشنویس دیگر پیشنهاد مهم پیشنویس جدید، توسعه دامنه اختیارات پارلمان است به گونه ای که اختیارات زیر به منظور تقویت نهاد پارلمان در برابر نهاد ریاست جمهوری به حوزه اختیارات پارلمان افزوده خواهد شد. این اختیارات عبارتند از: یکم؛ عزل و نصب رییس بانک مرکزی. دوم؛ اعلام جنگ و صلح سوم. تعیین اعضای دادگاه عالی قانون اساسی. چهارم؛ امکان خلع رییس جمهور از قدرت.

روشن است که از موارد یاد شده مورد چهارم از اهمیت ویژه ای برخوردار است چرا که بنا به این بند اگر چه مدت ریاست بشار اسد می تواند تا سال ۲۰۲۱ ادامه داشته باشد، اما پارلمان این اختیار را خواهد داشت که رییس جمهور را برکنار و با تعیین اعضای دادگاه عالی قانونی اساسی امکان انتقال قدرت را به فرد دیگری فراهم آورد تا انتخابات ریاست جمهوری دیگری برگزار شود.

به شرحی که گفته شد اگرچه پایان کار داعش دستآورد بزرگی برای تهران است، اما سرنوشت بشار اسد موضوع مهم بعدی است. گو اینکه منافع تهران- مسکو- آنکارا در مقاطعی به هم رسیده تا سوریه را از تجزیه نجات دهند، اما مسکو هم زمان خود را متعهد به ریاض نیز می داند. روابط حسنه مسکو با عربستان بر کسی پوشیده نیست. پوتین حد وسط ایران و ریاض ایستاده، نه اجازه داد اسد حذف و سوریه تجزیه شود و نه مایل است ریاض را ناخرسند کند و دوام ابدی قدرت بشار اسد را تضمین کند. رفتن اسد در عین حال خواست ترکیه و امریکا نیز است. این نقطه افتراق تهران و مسکوست. در حالی که سردار سلیمانی می داند مسکو (همچون ترکیه) اصرار بر بقای اسد ندارد، چگونه می توانست قدردان حمایت نظامی مسکو باشد؟

مطالب مرتبط:‌

پایان داعش به روایت قاسم سلیمانی

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

خامنه‌ای: آیه یأس می‌خوانند بعضی‌ها که ملاحظه قدرت‌ها را بکنید

۱ آذر ۱۳۹۶
ایران وایر
خواندن در ۳ دقیقه
خامنه‌ای: آیه یأس می‌خوانند بعضی‌ها که ملاحظه قدرت‌ها را بکنید