close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

ریشه های اقتصادی و اجتماعی اعتراض ها در ایذه و تویسرکان

۲۰ دی ۱۳۹۶
آیدا قجر
خواندن در ۸ دقیقه
علی عرب می گوید:ممکن است شخصی از راه دلالی یا دستفروشی درآمد داشته باشد اما این اشتغال نیست، صرفا درآمد است.
علی عرب می گوید:ممکن است شخصی از راه دلالی یا دستفروشی درآمد داشته باشد اما این اشتغال نیست، صرفا درآمد است.

یکی از افتخارات اعلام شده از سوی دولت «حسن روحانی»، کاهش نرخ بی‎کاری در ایران است؛ مساله‌ای که پس از اعتراضات اخیر مردمی هم بارها مقامات دولتی به آن اشاره کرده اند. اما بنابر بررسی‌های «ایران وایر»،‌ شهرهایی که درگیر اعتراض های اخیر بودند، جمعیت بی کار بالاتری نسبت به سایر مناطق کشور داشتند و در بسیاری از این شهرها، تعداد زیادی از بی کاران را تحصیل‌کرده‌هایی تشکیل می دهند که نتوانسته‌اند به بازار کار راه یابند. از دید بسیاری از معترضان به وضعیت اقتصادی کشور، ادعاهای دولت روحانی و و آمارهایی که از سوی مسوولان درباره کاهش بی کاری ارایه می شوند، درست و یا حداقل محسوس نیستند.
«ایران وایر» در این خصوص از «علی عرب»، دانش‌یار آمار در دانشگاه «جورج تاون» واشنگتن پرسیده است:
 

در پی تظاهرات مردم در بیش از صد شهرستان ایران، مسوولان دولتی و خود حسن روحانی به عنوان رییس‌جمهوری، مدام بر پایین آمدن نرخ بی کاری در کل کشور تاکید داشته‌اند. آیا شاخص نرخ بی کاری در علم اقتصاد می‌تواند گویای بهبود شرایط اقتصادی و بی کاری مردم باشد؟

  • نرخ بی کاری نه در ایران و نه هیچ‌کجای جهان، آن‌هم به تنهایی مقیاس خوبی برای تحلیل شرایط اقتصادی نیست؛ حتی در کشورهای پیش‎رفته. وقتی شرایط اقتصادی جامعه‌ای خوب نباشد، جمعیت فعال ممکن است  به دلیل ناامیدی ازکاریابی کوچک شود. جمعیت فعال یعنی کسانی که یا مشغول به کار هستند یا بی کارانی را شامل می‌شود که فعالانه به دنبال کار هستند. نرخ بی کاری از تقسیم جمعیت بی کار از گروه سنی مشخص بر جمعیت فعال همان گروه سنی به دست می‌آید. برای همین، بهترین مقیاس نیست. یکی از شاخص هایی که باید در نظر گرفت، نرخ مشارکت اقتصادی است. در یک اقتصاد خوب، نرخ مشارکت اقتصادی بالا و نرخ بی کاری پایین است. در ایران، نرخ مشارکت اقتصادی بر اساس نرخ مشارکت استانی، رقم پایینی است. طبق داده‌های مرکز آمار ایران، بالاترین آن تا ۴۰ درصد می‌رسد که با لحاظ کردن تقسیم بندی بر مبنای جنسیت، مشخص شده که نرخ مشارکت اقتصادی زنان در همه جا پایین و در برخی از استان‌ها اسفناک است.

طبق گزارش‌ مرکز آمار ایران، در تابستان ۱۳۹۶نرخ مشارکت اقتصادی در ایران بالا رفته است. سال ۱۳۹۶ این نرخ را۴۱ درصد ذکر کردند در حالی که سال ۱۳۹۴ همین شاخص 38.2 درصد اعلام شده است. بنابر گزارش بانک جهانی، این شاخص از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ روند صعودی داشته است. آیا با توجه به علم آمار، می‌توان گفت نرخ مشارکت اقتصادی در سال‌های اخیر بهبود یافته است؟

  •  باید توجه داشت که آمار بانک جهانی با محاسبه جمعیت بالای ۱۵ سال لحاظ شده است اما مرکز آمار ایران از ۱۰سال به بالا را محاسبه می‌کند. اگرچه می‌توان گفت نرخ مشارکت اقتصادی در سه سال اخیر کمی افزایش پیدا کرده ولی‌ همچنان نرخ مشارکت در سطح پائینی نسبت به پنج دهه اخیر می‌باشد که این شاخص در ایران محاسبه  میشود. با درنظر گرفتن جمعیت جوان کشور در حال حاضر این نشانگر چالش‌های بازار کار ایران می‌باشد. از طرفی، در گزارش تابستان ۱۳۹۶، نرخ مشارکت اقتصادی در سال ۱۳۹۵ رقم 40.4 را نشان می‌دهد؛ یعنی در یک سال اخیر ۶ دهم درصد بهبود داشته است.این میزان کم البته می‌تواند خطای آماری باشد. به نظر من، ۴۰ درصد مشارکت اقتصادی بیان‌گر جامعه‌ای است که از پیدا کردن کار ناامید شده است. در اقتصاد بد، جمعیت فعال می‌تواند به خاطر همین ناامیدی، کوچک شود. از طرف دیگر، ایران دارای اقتصاد کاذبی است که در نشان دادن رشد نرخ مشارکت نقش اساسی دارد. کسانی هستند که کار می‌کنند و درآمد دارند اما با تعریف قانون کار ممکن است اشتغال آن‌ها تمام وقت و یا اشتغال مطلوب نباشد.

یعنی شاغلان و جمعیت فعالی در کشور وجود دارند که در آمار لحاظ نمی‌شوند؟

  • ممکن است شخصی از راه دلالی یا دست فروشی درآمد داشته باشد اما این اشتغال نیست، صرفا درآمد است. اقتصاد کاذب در جامعه ایران زیاد است. وقتی گفته شده نرخ مشارکت اقتصادی۴۰ درصد است، به این معنا نیست که ۶۰ درصد بقیه هیچ درآمدی ندارند بلکه بنا بر تعریف علم اقتصاد، اشتغال ندارند. برای درک بهتر وضعیت اقتصادی هر جامعه‌ای باید نرخ مشارکت اقتصادی و نرخ بی کاری را کنار هم قرار داد. اقتصاد خوب، اقتصادی ا‌ست که نرخ مشارکت اقتصادی بالا و نرخ بی کاری پایین داشته باشد؛ به عنوان نمونه، امریکا در دهه ۹۰ نرخ مشارکت اقتصادی ۶۵درصد داشت و نرخ بی کاری پایین. بدین معنا که درصد بالایی از جامعه جمعیت فعال بودند و درصد کمی بی کار. ولی برعکس این مساله را در ایران داریم. میانگین نرخ بی کاری به درصدی از بی کاران جمعیت فعال برمی گردد، نه کل جمعیت. ممکن است در کل جمعیت، درصد محسوسی جویای کار نباشند؛ همان‌طور که در برخی شهرستان‌های ایران مثل تویسرکان که اخیرا هم در آن تظاهرات شد، می‌بینیم که نرخ مهاجرت بالایی داشته اند. جمعیت تویسرکان اوایل انقلاب بیش تر بود اما حالا جمعیت در حال کوچک شدن است. در چنین جغرافیایی، نرخ بی کاری می‌تواند معیار درستی از وضعیت اقتصادی مردم نباشد. بسیاری فکر می‌کنند وقتی گفته می شود نرخ بی کاری ۱۲ درصد است، یعنی از هر ۱۰۰ نفر، ۱۲ نفر بی کار هستند، در حالی‌که این یعنی از هر ۱۰۰نفری که در تعریف جمعیت فعال قرار می‌گیرند، ۱۲ نفر بی کار وجود دارد. از طرفی، این نرخ، میانگین کل کشور است. وقتی به تفکیک، استان‌ها و شهرستان‌ها را نگاه می‌کنیم، نرخ بی کاری متفاوت و معمولا بیش تر می‌شود.

در اعتراضات اخبر در برخی از شهرستان‌ها گفته می شد که تظاهرکنندگان از جمعیت تحصیل‌کرده بی کار هستند؛ وضعیت بی کاری میان تحصیل‌کرده‌های ایران چه گونه است؟‌

  • داده‌های سال ۱۳۹۴ نشان می‌دهند سهم افراد دارای مدرک لیسانس در جمعیت بی کار از بقیه بیش تر است. بعد از آن‌ها، فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد و دکترا هستند و سپس کسانی که دیپلم دارند، پیش‌دانشگاهی ها و افراد بی‌سواد. این آمار بیان گر بالا بودن کمبود مشاغل حرفه‌ای در بازار کار است. در حالی‌که وضعیت مشاغل با درآمد کم‌تر که مهارت‌های کم تری لازم دارند، به آن وخامت نیست. از طرفی، به خاطر وجود دانشگاه‌های بسیار در ایران، درصد افرادی که مدرک لیسانس دارند، نسبت به کشورهای مشابه بیش تر است. همین مساله نشان می‌دهد معضل فقط مشارکت اقتصادی پایین نیست بلکه برای مهارت‌های خاص، مشاغل تخصصی کم‌تر است. هرچه تخصصی‌تر نگاه کنیم، بی کاری بیش تر می‌شود. بر اساس همان داده‌های سال ۱۳۹۴، بیش از ۲۱ درصد نیروی کار لیسانس و 15.5 درصد فوق لیسانس و دکترای حرفه‌ای دارند اما بی کار هستند. این مساله سرخوردگی را هم افزایش می‌دهد چون کسانی هستند که وقت و هزینه صرف کرده‌اند تا شغلی به دست آورند اما درصد بالایی از آن‌ها بی کارند.

معمولا مسوولان جمهوری اسلامی به ویژه در سال‌های اخیر مدام گفته‌اند که اشتغال‌زایی داشته‌اند و در مناطق مختلف، ده‌ها هزار شغل ایجاد کرده‌اند. این اشتغال‌زایی به چه شکل و در چه زمینه‌هایی بوده است؟

  • میزان محدودی اشتغال‌زایی انجام می‌شود اما بر سر تخصیص جغرافیایی آن دعوا است. معمولا نماینده‌های مجلس شورای اسلامی از سهم نیروی کار و اشتغال‌زایی در شهرهای مختلف شکایت دارند. البته برخی مناطق مشکل جدی اشتغال‌زایی دارند؛ مثل بیش تر شهرهایی که در آن ها تظاهرات اتفاق افتاد. نهاوند، تویسرکان و ایذه مشکل جذب سرمایه هم دارند. شهر ایذه یکی از بالاترین نرخ‌های خودکشی ایران را دارد. تمام این داده‌ها نشان می‌دهند که آسیب‌های اجتماعی و بی کاری دست به دست هم داده‌اند تا محیطی پر از ناامیدی ایجاد کنند.

شما گفتید بعضی از مناطق ظرفیت جذب سرمایه و اشتغال‌زایی ندارند اما مثلا نمایندگان مجلس و مسوولان مدام بر توسعه‌ گردش گری تاکید دارند. چه موانعی در دسترسی جغرافیاهای مختلف به سرمایه و اشتغال‌زایی وجود دارد؟

  • بخش عمده اقتصاد ایران دولتی است و به راحتی دست‎مایه بازی‌های سیاسی و جناحی قرار می گیرد. یک نماینده چه قدر نفوذ و توانایی دارد تا بتواند سرمایه‌هایی را به منطقه خودش بکشاند؟ از طرفی، در بسیاری از جغرافیاها، اقتصاد بومی قوی بوده مثل قالی‌بافی، رنگ‏رزی و کشاورزی که سنتی هستند اما نتوانسته‌اند این نوع اقتصاد را مدرن کنند. گردش گری به عنوان مثال بعد از انقلاب صنعت نوپایی محسوب می‌شود. در نظر بگیرید که در بسیاری استان‌ها و شهرستان‌ها مثل کرمانشاه، خوزستان و کردستان، نرخ بی کاری بسیار بالا است. البته اقتصاد ایران به طور کلی مشکل جذب سرمایه دارد که این وضعیت در شهرهای کوچک وخیم‌تر است؛ مثلا چه امکانات تشویق‌کننده‌ای برای یک کارخانه در ایذه وجود دارد که ترجیح بدهد به جای کرج، در این شهرستان سرمایه‌گذاری کند؟ ممکن است هزینه و نیروی کار آن ارزان‌تر شود اما رقابتی هم میان شهرها برای جذب سرمایه و تبدیل آن به قطب صنعتی وجود ندارد. وقتی در کشوری سود بانکی بالا است، مردم برای سرمایه‌گذاری تشویق نمی‌شوند. تمام این مسایل را بگذارید کنار بازار راکد مسکن، وضعیت نامطلوب تولید و نرخ تولید ناخالص داخلی(GDP) که نشان می‌دهد در سال‌های گذشته تولید ناخالص در ایران سیر نزولی داشته است؛ یعنی رشد اقتصادی بسیار ضعیف است.

این یعنی رو به فروپاشی رفتن اقتصاد؟

  • مساله رو به فروپاشی بودن نیست؛ وقتی نرخ بی کاری را در کنار مشارکت اقتصادی و تولید ناخالص داخلی می‌گذارید، تصویر درست‌تری ارایه می‌شود. از طرفی، از همین شاخص‌ها سوء استفاده می‌کنند و می گویند ما نرخ بی کاری را پایین آورده‌ایم. در حالی‌که ممکن است بر اساس تعریف این شاخص، جمعیت فعال کوچک شده باشد. کاهش جمعیت فعال، نرخ بی کاری را پایین می‌آورد. در نگاه اول ممکن است به نظر بیاید که وضعیت بهبود یافته در حالی‌که ممکن است ناامیدی و مهاجرت پیش آمده باشد و افرادی که در جمعیت فعال بودند، دیگر به دنبال کار نباشد و روشی دیگر برای کسب درآمد پیدا کنند. کاهش نرخ بی کاری به معنی حل شدن مشکل بی کاری نیست.

مطالب مرتبط:

معضل بیکاری در ایران و اعتراضات اخیر - ایذه، استان خوزستان

برآورده نشدن نیازهای اقتصادی باعث بروز عصبانیت، خشونت و افسردگی می‌شود

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو

هاشمی شاهرودی، پروفسور سمیعی، جنایت‌های ضد بشری و اخلاق پزشکی

۲۰ دی ۱۳۹۶
هاشمی شاهرودی، پروفسور سمیعی،  جنایت‌های ضد بشری و اخلاق پزشکی