«احمد رضایی»، فرزند بزرگ «سبزوار رضایی میرقائد»، مشهور به «محسن رضایی» است. پدرش در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶ به مدت 16 سال فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برعهده داشت.
محسن رضایی اهل مسجد سلیمان و از اعضای گروه «منصورون» در اوایل دهه 1350 است که پس از انقلاب در ائتلاف با چند سازمان مشابه، «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» را تشکیل دادند. پس از بروز اختلافات درونی در این سازمان که به استعفای «طیف چپ» آن منجر شد و صدور فرمان روح الله خمینی مبنی بر انتخاب فعالیت سیاسی یا پیوستن به سپاه پاسداران، به این نیرو پیوست و از سازمان مجاهدین انقلاب جدا شد.
در سال ۱۳۵۸، فرماندهی واحد حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران را بر عهده گرفت و در نخستین ماههای جنگ ایران و عراق در سال 1360، زمانی که ۲۷ سال داشت، با حکم خمینی به فرماندهی سپاه پاسداران منصوب شد.
محسن رضایی در سال۱۳۷۶ و پس از استعفا از فرماندهی سپاه، به دبیری «مجمع تشخیص مصلحت نظام» رسید. او تاکنون در چهار انتخابات مجلس ششم شورای اسلامی در سال 1378و انتخابات ریاست جمهوری در سال های 80،88 و 92 کاندیدا شده اما در نهایت یا از کاندیداتوری انصراف داده یا رای لازم را کسب نکرده است.
رضایی در انتخابات سال 88 با ایده «دولت ائتلافی» کاندیدا شد و پس از انتخابات به نتایج اعلام شده اعتراض کرد اما بعد، در جریان اوج گرفتن اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات که پیروز آن «محمود احمدی نژاد اعلام شد و برخوردهای شدید حکومت و دستگاه قضایی با معترضان، از اعتراض خود انصراف داد.
«احمد» فرزند اول از چهار فرزند محسن رضایی و «معصومه خدنگ» است. او در سال 1355 در حالی به دنیا آمد كه پدرش به دلیل عضویت در گروه مسلح منصورون تحت تعقيب بود و این زوج زندگی مخفی داشتند.
احمد پس از اتمام دوره دبیرستان، وارد دانشگاه «تربیت معلم» شد اما بعد از دو ترم انصراف داد و تحصیلات حوزوی را شروع کرد. ولی آن را نیز نیمه کاره رها کرد و هنگامی مورد توجه رسانه ها قرار گرفت که در سال 1377 از ایران خارج شد.
منابع نزدیک به محسن رضایی خروج فرزندش را سفری برای ادامه تحصیل عنوان کردند. احمد رضایی که بسیار زود ازدواج کرده بود، پس از رها کردن همسرش، به دوبی و از آن جا به امریکا رفت. در امریکا به انجام مصاحبه هایی علیه جمهوری اسلامی پرداخت و مدتی هم با نام مستعار «تام جی اندرسن» در این کشور زندگی کرد.
محسن رضایی اخبار مربوط به پناهندگی احمد را رد کرده و مدعی شده بود: «افرادی از امریکا نزد احمد آمدند و خود را عضو "ناسا" معرفی کردند و پسرم را اغفال کردند و او را به امریکا بردند.»
احمد رضایی در سال 1377، در گفت و گو با «صدای امریکا»، قتلهای زنجیرهای را طراحی شده در بیت رهبری و با همکاری اکبر هاشمی رفسنجانی عنوان کرده و گفته بود: «تمام این ترورها در دفتر خامنه ای تصمیم گیری می شوند؛ حتی درباره کارهای تروریستی در سایر نقاط دنیا. ایشان هست که تصمیم می گیرد با مشورت هاشمی رفسنجانی.»
او افزوده بود: «"داریوش فروهر" و "محمد مختاری" در مورد سایر کسانی که به قتل رسیدند، با نظر ایشان(خامنه ای) و با دستور خودش بوده است...]بعد آن را[ به گردن کس دیگری می اندازد و به عنوان مثال، می گوید عده ای کج اندیش، منافقین، اسراییل یا امریکا... ]اما این[ سیستم جمهوری اسلامی است که با ذهن مردم بازی می کند.»
در همان زمان، محسن رضایی سخنان پسرش را محکوم کرد و گفت: «دربارهٔ او نیز همانند بقیه ایرانیان، قانون حکم خواهد کرد.»
احمد رضایی بعد از زندگی با یک زن امریکایی، مدتی هم با یک زن کره ای ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، یک فرزند دختر است که در حال حاضر در امریکا اقامت دارد. او با وساطت پدرش در سال 1384 در سکوت خبری به ایران بازگشت اما هیچ خبری درباره تشکیل پرونده یا محاکمهاش منتشر نشد. در سال 1385 محسن رضایی به طور رسمی اعلام کرد که پسرش به ایران بازگشته است.
در جریان بازگشت و اقامت در ایران، این بار احمد رضایی با دختر یکی از نزدیکان پدرش ازدواج کرد اما سال 1388 برای بار دوم از ایران رفت و مدتی در دوبی به فعالیت های اقتصادی پرداخت.
22 آبان 1390 خبر مرگ مشکوک احمد رضایی در هتل «گلوریا» دوبی تیتر رسانه ها شد و «شهرام گیلآبادی»، معاون اطلاع رسانی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد: «در حالی که احمد رضایی در هتل گلوریای دبی، در طبقه 18 اتاق 23 اقامت داشته، به طرز مشکوکی درگذشته است. موضوع در حال بررسی است و به محض تکمیل اطلاعات، جزییات آن منتشر خواهد شد.»
پس از آن بود که گمانه های مختلفی چون خودکشی، قتل به دلیل جاسوسی، کشته شدن به دست اراذل و اوباش و قتل بر اثر اختلافات درونی در مورد مرگ احمد رضایی مطرح شد.
احمد با تابعیت و نام امریکایی خود در هتل گلوریا اقامت داشت و بنابر اظهارات مقام های پلیس دوبی، جسد او سه روز کف اتاق هتل گلوریا افتاده بود و بعد از آن کشف شد.
برخی رسانه های جناح اصول گرا حتی ادعا کردند ماموران سازمان اطلاعاتی اسراییل(موساد) احمد رضایی را ترور کردهاند. سایت «عماریون» که این ادعا را اولین بار منتشر کرد، حتی وعده داد که به زودی جزییات بیش تری از این اقدام اسراییل را افشا خواهد کرد. اما این جزئیات هرگز منتشر نشد.
برخی دیگر به همزمانی مرگ احمد رضایی با انفجار پادگان «بیدگنه» در ملارد نیز اشاره کردند؛ انفجاری که طی آن سرلشکر پاسدار، «حسن طهرانی مقدم» که در میان همکارانش به یکی از پایهگذاران برنامه موشکی سپاه هم معروف است، کشته شد.
سایت «جهان نیوز»، نزدیک به «علیرضا زاکانی»، نماینده اصول گرا پیشین مجلس شورای اسلامی اما نوشت که احمد رضایی در دبی به تجارت و فعالیت اقتصادی مشغول بوده و در جریان پیچ و خمهای این کار گیر کرده و احتمالاً به دست «اراذل و اوباش» به قتل رسیده است.
«مجتبی الذوالنور»، نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی نیز چند روز بعد از مرگ احمد رضایی گفت: «فرزند آقای رضایی در دوره ای به امریکا رفته بود که او را به ایران آوردند تا دشمن از او سوء استفاده نکند که البته اوضاع آرام هم شده بود اما ایشان اخیرا سفری به دوبی داشت و به طرز مشکوکی در یکی از هتل ها فوت کرد.»
برخی از رسانه های خارج از ایران هم این گمان را طرح کردند که خود حکومت جمهوری اسلامی در مرگ فرزند محسن رضایی دخیل بوده است.
«امیدوار» رضایی، برادر محسن رضایی پس از انتشار خبر مرگ برادرزاده اش راهی دوبی شد. در نهایت پیکر بی جان احمد رضایی را به ایران منتقل کردند و طی مراسمی، از مقابل خانه محسن رضایی تشییع شد. در این مراسم شماری از چهرهای سیاسی و نظامی حضور داشتند و بنرهایی در محوطه نصب شده بود که احمدرضایی را در لباس اهرام نشان می داد و بر روی آن نوشته شده بود: «حاج احمد رضایی».
پیکر بی جان او «بدون اعما و احشای بدنش» که برای بررسی بیش تر در پزشکی قانونی دوبی جدا شده بود، در محوطه امام زاده «صالح» «تجریش» تهران به خاک سپرده شد.
بعدها محسن رضایی در سالگرد مرگ فرزندش گفت: «زوایای قتل احمد مشخص نشده... اما احمد ما بالاخره به اصل خود برگشت و احتمالا به همين دليل هم به قتل رسيد.»
یک سال بعد از مرگ احمد رضایی، بازپرس ویژه قتل تهران اعلام کرد: «او به خاطر اطلاعاتی که داشت، به قتل رسیده است.»
او گفت: «زمانی که یک فرد بخواهد خودکشی کند، هیچگاه از سه عامل قتل (قرص، شوک الکتریکی و بریدگی بر روی دست) استفاده نمیکند، در حالی که در اتاق رضایی، پوکههای مصرف شده قرص، بریدگی بر روی ساعد و هم چنین شوک الکتریکی وجود داشت. این در حالی است که جسد احمد رضایی در مقابل دریچه تهویه هوا و درجه تهویه هوا نیز در سردترین درجه آن قرار داشت تا جسد دیرتر کشف شود.»
محسن رضایی سال 92 در برنامه تلویزیونی «شناسنامه» در صداوسیما، به آسیب هایی اشاره کرد که به دلیل دوری او از خانواده طی دوران جنگ به آن ها وارد شده است: «جهادی که خانوادهها انجام دادند، از نظر من بسیار بالا و گران قدر بود. مثلاً یک بچه هفت، هشت ساله انتظار ندارد با پدرش به پارک برود؟... فکر میکنم آسیبی که به خانواده رزمندههای دفاع مقدس وارد شد، در صدر اسلام هم وجود نداشت. این بحثها روی احمد هم اثر داشت و بارها به مادرش گفته بود کاش یا پدرم شهید میشد که میگفتیم پدرمان شهید شده و یا میآمد و یک بار با هم به پارک میرفتیم.»
اوهم چنین پناهندگی فرزندش را تایید کرد اما مدعی شد که «جریانی» روی پسرش کار کرده بود: «مساله اصلی، جریانی بود که آمد و روی احمد کار کرد. یک شخصی به نام آقای "توانا" که جزو کلاه سبزهای ارتش شاه بود، به همراه احمد یک مدرسه غیرانتفاعی راهاندازی کردند. توانا از طریق برادر خانم خود که در ناسا امریکا فعالیت میکرد، زیر پای احمد نشستند و گفتند اگر به امریکا بیایی، ما آن جا تسهیلات و کار خوبی به تو میدهیم که در نهایت احمد را به آن جا بردند. بعد از این که او را بردند، به او گفتند اگر پناهنده نشوی، ما نمیتوانیم این امکانات را به تو ارایه دهیم چون پسر فلانی هستی و ما به تو شک داریم... برای پناهندگی دو مصاحبه با احمد انجام شده بود.»
محسن رضایی البته از قصد خود برای انجام عملیات برای انتقال فرزندش از امریکا به دوبی نیز حرف زد و گفت: «به مغازهای در امریکا میرود که برای من کفش بخرد و بفرستد که "افبیآی" به او شک میکند و به احمد میگوید تو پناهنده هستی یا با پدرت در ارتباطی؟ که این موضوع باعث زندانی شدن احمد شد. او در زندان بود. ما میخواستیم طی عملیاتی او را به دبی منتقل کنیم اما چون ریسک این عملیات بالا بود، آن کار را انجام ندادیم تا این که ما فرصتی به دست آوردیم و با کمک خودش، او را به دبی آوردیم و در آن جا مستقر شد.»
محسن رضایی گفته بود زوایای مرگ پسرش مشخص نشده است:«پلیس امارات در این زمینه با ما همکاری نمیکند. حتی موبایل و کامپیوتر وی را هم به ما نمیدهند تا ببینیم آخرین تماسهای وی با چه کسانی بوده است.»
این درحالی است که مسوولان پرونده مرگ احمد رضایی گفته اند او آخرین بار در چهارشنبه ۱۸ آبان (۹ نوامبر) سال 90 تلفنی با خانواده اش تماس گرفته بود.
به این ترتیب، فراز و فرود زندگی احمد رضایی در 35 سالگی با مرگی مشکوک در دوبی به پایان رسید.
مطالب مرتبط:
علی گلزاده غفوری؛ سه آقازادهای که اعدام شدند
مجتبی طالقانی؛ بازداشت مشکوک آقازاده
خانواده لاهوتی؛ پدر دنبال فرزندش به اوین رفت و بازنگشت
ماجرای آقازاده های امام جمعه ارومیه: اعدام و خودسوزی
محمد محمدی گیلانی؛ مدال عدالت برای فرزندکشی
ثبت نظر