close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

یکی از رهبران جامعه بهایی: روش برخورد حکومت با بهاییان بی‌فایده است

۲۸ بهمن ۱۳۹۶
آیدا قجر
خواندن در ۶ دقیقه
یکی از رهبران جامعه بهایی: روش برخورد حکومت با بهاییان بی‌فایده است
یکی از رهبران جامعه بهایی: روش برخورد حکومت با بهاییان بی‌فایده است
یکی از رهبران جامعه بهایی: روش برخورد حکومت با بهاییان بی‌فایده است
یکی از رهبران جامعه بهایی: روش برخورد حکومت با بهاییان بی‌فایده است
یکی از رهبران جامعه بهایی: روش برخورد حکومت با بهاییان بی‌فایده است
یکی از رهبران جامعه بهایی: روش برخورد حکومت با بهاییان بی‌فایده است
یکی از رهبران جامعه بهایی: روش برخورد حکومت با بهاییان بی‌فایده است
یکی از رهبران جامعه بهایی: روش برخورد حکومت با بهاییان بی‌فایده است
یکی از رهبران جامعه بهایی: روش برخورد حکومت با بهاییان بی‌فایده است
یکی از رهبران جامعه بهایی: روش برخورد حکومت با بهاییان بی‌فایده است
یکی از رهبران جامعه بهایی: روش برخورد حکومت با بهاییان بی‌فایده است

صبح روز ۲۷ بهمن ماه، سعید رضایی از رهبران جامعه بهایی (یاران ایران) پس از گذراندن ده سال محکومیت، آزاد شد. البته ماموران که اطلاع داشتند دوستان و نزدیکان او به استقبالش آمده‌اند، رضایی را سوار بر ماشین کرده و در منطقه‌ای دورتر پیاده کردند. عمده اتهام‌های رهبران جامعه بهایی «جاسوسی»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «راه‌اندازی و گسترش تشکیلات غیرقانونی» عنوان شده بود. آن‌ها ابتدا به بیست سال زندان محکوم شده بودند که در دادگاه تجدید‌نظر این حکم به ده سال حبس کاهش پیدا کرد.

سعید رضایی ۶۱ ساله است و از جمله مدیران سرشناس مهندسی کشاورزی محسوب می‌شود. او پیش از بازداشت مدیریت یک شرکت ماشین‌آلات کشاورزی در شیراز را برعهده داشت اما در سال ۱۳۸۵ بازداشت و به انفرادی منتقل شد. آزادی او در حالی‌ اتفاق افتاد که تنها چند روز پیش‌تر، هفت شهروند بهایی در بوشهر بازداشت شدند.  در عین‌حال، محرومیت آن‌ها از تحصیل و معاملات اقتصادی همچنان در جریان است. حالا او با سپری کردن ده سال محکومیت خود به شکل کامل، از زندان آزاد شده است.

رضایی پس از دستگیری به بازداشتگاه ۲۰۹ اوین که بازداشتگاهی امنیتی و در اختیار وزارت اطلاعات است، منتقل شد و مدت چهار ماه را در انفرادی گذراند. پس از آن، به همراه هفت بهایی دیگر ۲۷ ماه را در بازداشتگاه سپری کرد. در حالی‌که طبق قانون، دوران بازداشت باید کوتاه مدت باشد. رهبران بهایی پس از برگزاری دادگاه به زندان رجایی‌شهر منتقل شدند و شش ماه را با زندانیان عادی گذراندند.  سپس، آن‌ها را به سالن ۱۲ که محل نگهداری زندانیان سیاسی و عقیدتی است، انتقال دادند. هفت سال پایانی حبس آن‌ها در کنار زندانیان سیاسی و عقیدتی گذشت. یعنی فعالان مدنی، طیف‌های مختلف سیاسی، معلم‌ها، کارگردان و گروه‌های اتنیکی.

سعید رضایی پس از آزادی‌اش، در گفت‌وگو با «ایران وایر» سخت‌ترین دوران حبس خود را، روزگار بازداشت و بازجویی توصیف کرد. زمانی‌که او نمی‌توانست با وکیل در تماس باشد و از ملاقات و ارتباط با خانواده‌اش منع شده بود. در این دوران، ماموران و بازجوها سعی داشتند به او و دیگر رهبران جامعه بهایی بقبولانند که «جاسوس» هستند: «ما قاطعانه این اتهام را رد کردیم. اما به ما می‌گفتند شما وضعیت جامعه‌‌تان را که تحت فشار است، به ارگان‌های مختلف گزارش می‌دهید.»

برخوردهای فیزیکی هم در دوران بازداشت و بازجویی رهبران بهایی وجود داشت. هول دادن و تحقیر و تهدید به کرات اتفاق می‌افتاد اما سعید رضایی در این گفت‌وگو خبر داد که بعضی از رهبران بهایی که هنوز در بازداشت هستند، در همین دوران مورد «تعزیر» قرار گرفتند و شلاق خوردند. خود او هم تهدید شده بود که اگر همکاری نکند، همسرش و دختران‌ش هم بازداشت و زندانی خواهند شد.

قاضی مقیسه، داوری پرونده رهبران جامعه بهایی را برعهده داشت. وکلای آن‌ها هم شیرین عبادی، عبدالفتاح سلطانی، مهناز پراکند و هادی اسماعیل‌زاده بودند. شیرین عبادی و مهناز پراکند ایران را ترک کردند، عبدالفتاح سلطانی همچنان زندانی است و هادی اسماعیل‌زاده، استاد دانشگاه از کار بیکار شد. آن‌ها در دفاعیه‌ای که ارایه دادند به سندی اشاره کرده بودند که وزارت اطلاعات به قوه قضاییه داده بود و دال بر عدم جاسوسی این افراد بود.

رضایی در روایت جلسه‌های دادگاه به این اسناد اشاره کرد: «اداره ضدجاسوسی وزارت اطلاعات نامه‌ای صادر کرده بود که تا تاریخ دستگیری ما، هیچ مدرک و دلیلی دال بر جاسوسی‌مان وجود ندارد. یعنی خود وزارت اطلاعات این مساله را عنوان کرده بود. حتی آقای سلطانی در دادگاه خطاب به قاضی مقیسه گفت که شما بایستی بی‌طرفانه میان کیفرخواست دادستان و دفاعیات وکلا داوری کنید اما شما عملا جلوتر از دادستان حرکت می‌کنید.»

رهبران جامعه بهایی در کنار دفاعیات وکلا، خودشان هم دفاعیه‌ای تنظیم کرده بودند و می‌خواستند بگویند اتهام‌های‌شان از جهت اعتقادی هم وارد نیست:‌ «قاضی حتی اجازه نمی‌داد که ما این دفاعیه را بخوانیم. مرتب خواندن ما را قطع می‌کرد. دفاعیه‌ای که خواندنش می‌توانست یک ربع زمان ببرد، بیش از دو ساعت وقت گرفت. برای‌مان سه بار جلسه دادگاه برگزار کردند و علی‌رغم آن‌که گفته بودند این دادگاه‌ها علنی خواهد بود و خانواده‌های ما پشت در بودند، به آن‌ها اجازه ورود ندادند. ما هم گفتیم یا باید علنی باشد یا اعلام کنید که دادگاه غیرعلنی است. وکلا هم حاضر به دفاع نشدند. سه بار دادگاه را ترک کردیم تا بالاخره جلسه چهارم، علنی و با حضور خانواده‌ها برگزار شد. در آن جلسه دو دوربین قرار داشت که گویا متعلق به قوه قضاییه و وزارت اطلاعات بود. تمام جلسه ضبط شد.»

سعید رضایی در ده حبس، دچار مشکلات جسمانی هم شد. حالا می‌گوید ۹۵درصد بیماری‌هایش در اثر زندان اتفاق افتاده است. ناراحتی قلبی و مشکلاتی در زانوهایش. او در مدت زندان حتی یک روز هم مرخصی نداشت و با وجودی‌که درخواست مرخصی استعلاجی کرده بود، درخواستش مورد موافقت ماموران و مسوولان واقع نشد. حتی کمیسیون پزشکی، پزشکی قانونی و پزشک متخصص هم تایید کرده بودند که او نیاز به عمل جراحی آرتروسکوپی زانو داشت و سه ماه دوران بازتوانی‌اش طول می‌کشید، اما مسوولان زندان از ارایه این مرخصی درمانی، سر باز زدند.

به گفته رضایی «در زندان امکانات پزشکی عادی مثل پزشک‌های عمومی وجود دارد یا در عرض یک هفته ممکن است دو پزشک متخصص به سراغ‌مان بیایند. اما زندان فاقد امکانات ام‌.آر.آی یا رادیولوژی مناسب است.» او چند بار برای آنژیوگرافی به همراه ماموران به بیمارستان منتقل شد. اما حدود هفت ماه پیش از آزادی که نیاز به آنژیوگرافی داشت، ماموران گفتند باید با لباس زندان به بیمارستان برود. او هم از پذیرفتن این مساله خودداری کرد و به همان حال رها شد.

او حالا پس از ده سال زندان و در نخستین روز آزادی‌اش، ماندگارترین خاطره از زندان را تجربه «همزیستی» افکار و عقاید مختلف در حبس می‌داند: «زندانیان عادی و سیاسی ما را به عنوان یک هموطن نگاه می‌کردند. بعد از مدتی زندگی، همزیستی مسالمت‌آمیز میان ما شکل گرفته بود. حتی اگر برخی‌ برای مدت دو یا سه هفته با ما سرد برخورد می‌کردند اما بعد از مراوده، دوستی میان‌مان پدید می‌آمد. برای ما احترامی قائل بودند که دل‌چسب بود. ما در زندان با زندانی سیاسی که متفاوت فکر می‌کردیم، به الگوی همزیستی رسیدیم که تجربه‌ فوق‌العاده‌ای برای هر دو طرف بود. حالا یقین داریم اگر مردم ایران آزاد باشند و افکارشان علیه دیگری، مسموم نشود، می‌توانند زندگی مسالمت‌آمیزی کنار هم داشته باشند. این تجربه ما، به وسعت ایران می‌تواند به واقعیت تبدیل شود.»

سعید رضایی مثل دیگر زندانیان از طریق ملاقات‌های هفتگی در جریان اخبار جامعه ایران و خصوصا بهاییان قرار می‌گرفت. محرومیت‌های تحصیلی، ممنوعیت‌های شغلی و معاملات اقتصادی و بازداشت‌های مختلف در سراسر ایران. او حالا می‌گوید این روند همچنان در ایران ادامه دارد اما «باعث دل‌گرمی و امیدواری است که جامعه مدنی و فعالان رسانه‌ای این اخبار را پوشش می‌دهند و در موارد بسیاری از حقوق شهروندی که از ما گرفته شده، دفاع می‌کنند. این اخبار در زندان باعث خوشحالی ما بود. فکر نکنید انعکاس این اخبار بی‌فایده است.»

آخرین مکالمه رضایی با هم‌بندی‌هایش در لحظات پایانی حبس اما گویای «بی‌فایده بودن» روش جمهوری اسلامی در برخورد با بهاییان است: «از من پرسیدند "حالا این ده سال زندان چه فایده‌ای داشت؟ آیا از عقایدتان برگشتید؟" پاسخ دادم که "خیر." دوست زندانی گفت "این زندان نه فایده‌ای برای شما داشت و نه آن‌ها." این واقعیتی است که دیر یا زود سران مملکت هم به آن خواهند رسید. نمی‌دانم چه زمانی. اما باید در ایران ماند و بالاخره سوتفاهمات را برطرف کرد.»

مطالب مرتبط:

مهوش ثابت، یکی از مدیران بهایی آزاد شد

مهوش ثابت: در طول ۱۰سال زندان، هیچکس باور نکرد بهاییان جاسوس هستند

روایت ۱۴۰ سال حبس برای گروه «یاران ایران»

روایت یکی از رهبران جامعه بهایی از زندان و دیدار با فائزه هاشمی

ثبت نظر

گزارش

ورزش ایران روی پل، شانه‌ها نزدیک به خاک

۲۸ بهمن ۱۳۹۶
پیام یونسی‌پور
خواندن در ۷ دقیقه
ورزش ایران روی پل، شانه‌ها نزدیک به خاک