close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

ساشا سبحانی: مردم بی فرهنگ می گویند آقازاده هستم و پول دزدیده ام

۴ اردیبهشت ۱۳۹۷
شیما شهرابی
خواندن در ۷ دقیقه
عده‌ای ساشا سبحانی را متهم به پول‎شویی نفتی در زمان احمدی‌نژاد و استفاده از رانت پدرش می‌کنند.
عده‌ای ساشا سبحانی را متهم به پول‎شویی نفتی در زمان احمدی‌نژاد و استفاده از رانت پدرش می‌کنند.

کبریت می‌کشد و یک دلاری را آتش می‌زند. می‌گوید: «این در پاسخ به چالش کسانی است که پول کشورعزیزم را آتش زدند. من پول کشوری را آتش می‌زنم که جز منافع خودش، چیزی دیگری را نمی‌خواهد.»

«محمد ساشا سبحانی»، پسر سفیر سابق ایران در ونزوئلا است. صفحه اینستاگرامش را بیش از 20هزار نفر دنبال می‌کنند. او تنها مقابل دوربین دلار آتش نمی‌زند، ویدیوهایش را سوار بر «بوگاتی»، «بی‌ام دبلیو» و «لندرور» در خیابان‌های دوبی و استانبول به اشتراک می‌گذارد و عکس‌ خود را روی صندلی «بیزینس کِلَسِ» هواپیمایی امارات منتشر می‌کند.

محمد ساشا تصاویر دیگری هم از پیاده‌روی برای رسیدن به کربلا در ایسنتاگرام خود به اشتراک گذاشته است. با این حال، صفحه او پر از تصاویر زندگی لوکس است؛ از نشستن روی تخت‌های ساحل «جمیرا» در دوبی تا ایستادن روی عرشه کشتی تفریحی در منطقه «ببک».

محمد ساشا 30 ساله است. سبک زندگی او و نسبتش با سفیر دولت «محمود احمدی نژاد» در ونزوئلا، کشور محبوب احمدی‌نژاد، حاشیه هایی را برایش ایجاد کرده است. عده‌ای او را متهم به پول‎شویی نفتی در زمان احمدی‌نژاد و استفاده از رانت پدرش می‌کنند. او حالا قسمت کامنت‌های اینستاگرامش را بسته است اما زیر عکس‌های قدیمی‌ترش، عده‌ای او را «آقازاده» خطاب کرده‌اند و یا از این که او دارای «ژن خوب» است، نوشته‌اند.

حواشی خودش هم کم نیستند؛چندی پیش ویدیویی که نشان می‌داد پشت سر او زنی برهنه خوابیده است، منتشر شد؛ ویدیویی که گفته می‌شد او در «لایو» اینستاگرامش منتشر کرده است. البته محمدساشا سبحانی آن را انکار و ادعا کرد ویدیوی لایو او را دست‎کاری و بعد همه جا منتشر کرده‌اند.

اینستاگرام تنها حاشیه محمدساشا نبوده است؛ فروردین سال 1391 سایت‌های خبری از قتل در میهمانی پسر سفیر ونزوئلا خبر دادند. محمد ساشا لیسانس مدیریت بازرگانی دارد از دانشگاه «UCAB» در ونزوئلا. «ایران وایر» از او پرسیده‌ است:

فکر می‌کنید دلیل پرمخاطب شدن صفحه اینستاگرامتان چیست؟

  • من مثل همه آدم‌ها که اینستاگرام دارند، اکانتم را باز کردم و عکس ‌گذاشتم. فکر می‌کنم دلیل این که این صفحه پر مخاطب شد، به خاطر لقب دروغی بود که به من دادند. یک سری به من می‌گفتند آقازاده. می‌گفتند این‌ها پول مملکت و پول نفت را بردند و حرف‌های دیگر.

پس این‌که شما پسر آقای احمد سبحانی، سفیر سابق ایران در ونزوئلا هستید، دروغ است؟

  • دروغ نیست، من پسر آقای سبحانی هستم.

پس چرا می‌گویید به دروغ به من نسبت آقازاده بودن دادند؟

  • برای این که پسر یک سفیر بودن، آقازاده بودن نیست. آقازاده به پسر وزرا یا پسرهای رییس جمهوری می‌گویند. به کسانی که پست‌های خیلی بالایی دارند، می‌گویند. آقازاده به کسانی می‌گویند که از رانت پدرشان استفاده می‌کنند. من آقازاده نیستم.

یعنی از رانت پدرتان استفاده نکردید؟

  • کسانی که دوستان نزدیک من هستند، می‌دانند که من از 15 سالگی روی پای خودم ایستادم و تا الان از پدرم پول نگرفته‌ام. الان هم که دوبی هستم، زیر حمایت پدرم نیستم. همه می‌دانند نه پدرم به من پولی می‌دهد، نه تا به حال از پدرم پولی خواسته ام و نه حمایتم کرده است. من مثل آدم‌های عادی زندگی کرده‌ام. حتی در ایران هم هر مشکلی برایم پیش آمده است، خودم تاوانش را  داده ام. دادگاه رفتم، بازداشت شدم اما پدرم کوچک ترین حمایتی هیچ وقت از من نکرده است. به خاطر همین هم تا الان هیچ مدرکی از پدر من درنیامده است و هر چه می‌گویند، از خود من می‌گویند.

اشاره شما به ماجرای قتلی است که گفته می‌شود سال 91در میهمانی شما اتفاق افتاد؟

  • اصلا در میهمانی من چنین اتفاقی نیفتاده بود. این اتفاق بیرون از خانه من و بین دو تا آدم که من آن‌ها را نمی‌شناختم، افتاد. دادگاه ایران بررسی کرد، آمدند بازسازی صحنه کردند و مشخص شد کی مقصر است. کسی که کشته شده بود، مشخص بود. کسی هم که زده بود، معلوم بود. فردی که زده بود، رفت دیه‌اش را پرداخت کرد و اصلا به من ربطی نداشت. من خانه خودم بودم، 100 متر، 200 متر آن طرف‌تر یک درگیری شد و آن‌هایی که از قبل با هم مشکل داشتند، جلوی در خانه من درگیر شدند و آن اتفاق رخ داد. موضوع هیچ ربطی به من نداشت.

تصاویری که در اینستاگرام می‌گذارید، نشان می‌دهد منبع درآمد خوبی دارید.

  • من به خاطر این که قبلا در ونزوئلا زندگی می‌کردم، آن جا مدرسه رفته‌ و زبان "اسپنیش" یاد گرفته‌ام. خودم از بچگی پول درآورده ام. 12 سالگی به ونزوئلا رفتیم، 15 سالگی کاملا به زبان اسپنیش مسلط بودم. خودم دوست داشتم کار کنم. وقتی هیات‌های ایرانی از ایران به ونزوئلا می‌آمدند، می‌رفتم دم هتل و می‌گفتم من برایتان ترجمه می‌کنم. روزی 50 دلار می‌گرفتم. بعد از یک سال کار در آن‌جا، کارمند یک شرکت خصوصی شدم. این‌ها همه از زرنگی خودم بوده و هیچ موقع از رانت پدرم استفاده نکرده ام. حتی وقتی ماموریت پدرم تمام شد، من در ونزوئلا ماندم و تا 22 سالگی، تنهایی زندگی و کار می‌کردم. آن‌جا دوست‌های خوبی پیدا کردم؛ مثلا یکی از دوست‌های صمیمی‌ام، پسر آقای «چاوز»، رییس جمهوری ونزوئلا بود. این‌ها همه از زرنگی خودم بود و اصلا ربطی به این‌که پدرم سفیر بوده، نداشت. من دوست دارم خیلی مدرن زندگی کنم. خرجم را خودم درمی‌آورم، بیزینسم مال خودم است اما یک سری از مردم بی‌فرهنگ ایران این را می‌گذارند روی این که طرف پول خورده یا پول دزدیده. من به آن‌ها می‌‌گویم بهتر است به جای این‌که بروید در صفحه اینستاگرام مردم فحش بنویسید، فکرتان را به کار بیاندازید، شاید بتوانید کاری کنید.

شاید یک سری از این حرف‌ها به خاطر این است که به نظر می‌رسد زندگی‌تان برای یک پسر جوان مستقل زیادی لوکس است.

  • زندگی من "لاگجری" نیست. غیر از دوبی و استانبول، جایی نرفته ام. آقازاده‌ها همه توی کانادا یا امریکا هستند. توی بهترین جزیره‌های اسپانیا و فرانسه عشق و حال می‌کنند. آن‌ها پول نفت را می‌برند و یا وام‌های کلان می‌گیرند. پدر من تا حالا صد تا تک تومانی وام از هیچ بانکی نگرفته است. پدرم یک دسته چک دارد مال 15 سال پیش است. از این دسته چک، هنوز پنج شش تا برگ چک آن موجود است. او یکی از سالم‌ترین آدم‌های جمهوری اسلامی است. موقعی که سفیر بود در ونزوئلا، ایران خودرو به آن‌جا آمد و کارخانه «سمند» را آن‌جا زدند. به عنوان پاداش به پدر من در تهران یک سمند دادند. پدرم آن سمند را فروخت و عین پولش را به یک خیریه داد. بعد از یک سال، حاشیه درست کردند که آقای سبحانی، سمند پاداش گرفته است. پدرم با همان برگه خیریه زد توی دهانشان. پدر من طوری بود که وقتی من در ونزوئلا کلاس کاراته می‌رفتم، اجازه نمی‌داد برای کلاس رفتن از ماشین سفارت استفاده کنم. می‌گفت قدم بزن، برو. بعضی حرف‌ها را که می‌شنوم، خیلی ناراحت می‌شوم که چرا مردم ایران این طور فکر می‌کنند. بروید یقه کسانی را بچسبید که واقعا اختلاس می‌کنند و پول نفت را خورده‌اند. من تا شش ماه پیش دسته چک نداشتم. این‌ها که می‌گویند پول برده، باید یک دسته چک داشته باشم. اگر وام گرفته ام، باید مدارکش باشد.

اتفاقا بیش ترخود شما متهم شده‌اید به پولشویی نفتی در زمان آقای احمدی نژاد تا پدرتان.

  • اصلا، اصلا. من نه رابطه‌ای با دولت دارم و نه دولتی‌ها را می‌شناسم. این توصیه‌ای است که پدرم به من کرده که هیچ وقت وارد سیاست نشو.

البته در اینستاگرامتان عکس‌هایی با دولتی‌ها دارید؟

  • من با «معین» و «علی»، پسرهای (سیدکاظم)«سجادی»، سفیر ایران در ارمنستان دوست هستم. من را دعوت کرده بودند، ارمنستان. هتل «رابینسون» که من در آن اقامت داشتم، محل اقامت آقای رییس جمهور و آقای «ظریف» هم بود. من هم با پسر آقای سجادی ایستاده بودم و وقتی می‌خواستند با آسانسور بروند، گفتم یک عکس بگیرم. وگرنه من نه این جور آدم‌ها را می‌شناسم و نه علاقه‌ای دارم که بشناسم‎شان. «لایف استایل» من کاملا فرق می‌کند.

یک نوع دوگانگی در عکس‌هایتان دیده می‌شود؛ هم عکس کنار شیشه‌های شراب و هم عکس در کربلا و مکه.

  • لایف استایل زندگی من این است. بلد نیستم مثل خیلی‌ها قایم کنم. همانی که هستم را نشان می‌دهم. اگر دوست دارم امروز سوار بوگاتی شوم، سوار بوگاتی می‌شوم، فیلمش را هم می‌گیرم و عکس‌ آن را هم می‌گذارم. اگر کربلا می‌روم، چون به امام حسین اعتقاد دارم. کربلایم را می‌روم، عشق و حالم را هم می‌کنم. کی گفته کسی که می‌رود کربلا، نمی‌تواند عشق و حال کند؟

جریان فیلمی که  در لایو اینستاگرام شما منتشر شد و  خانم لختی پشت سر شما خوابیده بود، چه بود؟

  • بابت همان فیلم، پنج ماه پیش وقتی رسیدم فرودگاه ایران، بازداشت شدم. این را برای آن‌ها می‌گویم که می‌گویند این‌ها هرکاری کنند، کاریشان ندارند. من را بازداشت کردند. کلی از تکه‌های آن فیلم ادیت بود. فیلم را به پلیس فتا دادم، بررسی کردند و متوجه شدند. در مرجع قضایی جواب دادم. تاوانش را هم دادم. لایو را ضبط کرده و بعد از ادیت، آن را پخش کرده بودند.

فکر می‌کنید چرا این همه حاشیه اطراف تان است؟

  • می‌خواهند به پدرم ضربه بزنند. برای این‌که از پدرم چیزی ندارند، ضربه‌اش را به من می‌زنند. می‌آیند من را می‌بینند می‌روم کربلا و مکه بعد جاهای دیگر هم می‌روم عشق و حال، می‌گویند می‌شود او را خراب کرد.

پدرتان درباره صفحه اینستاگرام شما و حواشی اطرافتان نظری ندارد؟

الان پنج، شش ماهی است که من با پدرم هیچ رابطه‌ای ندارم. عقایدمان با هم فرق می‌کند. من 30‌ساله‌ام و بچه 12 ساله نیستم که پدرم بگوید بشین، بنشینم. زندگی شخصی خودم را دارم. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

Asad Jafarzadeh
۱ مرداد ۱۳۹۷

بچه چال میدونم-گردنم کلفته!

بلاگ

۵۱ روز تا روسیه؛ ایران در محبوب‌ترین شهر جهان

۴ اردیبهشت ۱۳۹۷
گفتگوی ورزشی
خواندن در ۴ دقیقه
۵۱ روز تا روسیه؛ ایران در محبوب‌ترین شهر جهان