close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

سیما رئيسی؛ دختر نابینایی که فعال محیط زیست شد

۵ اردیبهشت ۱۳۹۷
شیما شهرابی
خواندن در ۵ دقیقه
سیما رییسی عضو «شورای مشاورین فرمانداری» و مدیرعامل «انجمن نابینایان چابهار» است: «من دو جامعه هدف دارم؛ جامعه زنان شهرم و جامعه نابینایان. می‌خواهم صدای آن‌ها باشم،
سیما رییسی عضو «شورای مشاورین فرمانداری» و مدیرعامل «انجمن نابینایان چابهار» است: «من دو جامعه هدف دارم؛ جامعه زنان شهرم و جامعه نابینایان. می‌خواهم صدای آن‌ها باشم،

با لباس بلوچی و عصای سفید، پلاستیک در دست و لبخند به لب زباله‌ها را جمع می‌کند، لبخندی که حالا یک نماد شده است، نماد یک فعال مدنی نابینا که پیشگام شده است در حوزه محیط زیست.

سیما رئيسی در شرح عکسی که سه روز پیش به مناسبت روز جهانی زمین پاک در اینستاگرامش منتشر کرده، نوشته است: «برای حفظ محیط زیست و پاک کردن زمین همیشه سعی کنیم پیش‌قدم باشیم، قبل از این‌که دیگران به ما بیاموزند.»  تصویر او حالا بارها در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد، با تحسین و شوق.

سیما به «ایران وایر»می‌گوید: «من هر وقت به طبعیت می‌روم، زباله‌ها را جمع‌آوری می‌کنم. حتی اگر سطل آشغال آن اطراف نباشد، زباله‌ها را با خودم به خانه می‌آورم چون معتقدم در قبال لذتی که از طبیعت می‌برم، باید نسبت به آن احساس مسوولیت هم داشته باشم.»

او این عکس را چندی پیش گرفته است؛ زمانی که با خواهر و زن برادر و دوستانش به ساحل رفته و بساط پیک نیک پهن کرده بودند: «دیدیم همه جا خیلی کثیف است. این شد که دو دوتا دست به دست هم دادیم، کیسه زباله برداشتیم و همه آشغا‌ل‌ها را جمع‌کردیم.احساس رضایتی که به خودمان دست داد، بسیار لذت بخش بود.»

سیما وقتی متوجه می‌شود که روز جهانی زمین پاک است، عکس را به اشتراک می‌گذارد اما توقع این همه بازخورد را نداشته است: «به مناسبت روز زمین پاک، برادرم از طرف مدرسه با هم‎کلاسی‌هایش به پلاژ ساحلی رفته و آشغال‌ها را جمع‌آوری کرده بودند. من هم این عکس را به اشتراک گذاشتم. راستش فقط می‌خواستم در بین هم شهری‌ها و هم‌استانی‌های خودم دغدغه به وجود بیاورم و تغییر ایجاد کنم اما این عکس فراتر از آن چه می‌خواستم، عمل کرد. در بسیاری از کانال‌های تلگرامی به اشتراک گذاشته شده است و این خیلی مرا به وجد آورد.»

محیط زیست و زنان دو حوزه مورد علاقه سیما هستند: «دوست دارم برای مناسبت‌هایی که به این دو حوزه مربوط هستند، کاری کنم تا بتوانم در میان جامعه‌ام تغییرات فرهنگی به وجود بیاورم.»

 سیما رییسی31 ساله و دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی سیاسی است. می‌گوید:«امتحان جامع دوره دکترا را داده‌ام و مشغول نوشتن پروپزالم هستم.»

او در 18 سالگی و بعد از امتحان کنکور بینایی خود را از دست داده است: «وقتی کنکور دادم و انتخاب رشته کردم، هنوز نابینا نشده بودم. شهریور همان سال بینایی‌ام را از دست دادم.»

او مادرزادی به بیماری «آب سیاه» مبتلا بوده است. خودش در توضیح این بیماری می‌گوید: «در این بیماری اگر پیش‏گیری‌های لازم انجام نشود، شبکیه به طور جدی آسیب می‌بیند و فرد نابینا می‌شود. من دوم راهنمایی بودم که دکتر تشخیص داد به این بیماری مبتلا هستم. پیش‏گیری‌ها را شروع کردم اما زمان کنکور براثر استرس شدید، فشار چشم من بالا رفت و شبکیه آسیب جدی دید و بینایی‌ خود را از دست دادم.»

بعد از نابینا شدن، چند هفته را در حالت افسردگی گذرانده اما خیلی زود به خودش آمده است: «همیشه در درونم یک حس عجیب و درونی داشتم که نباید ناامید شوم و نباید انگیزه‌هایم را از دست بدهم . این حس با خواندن کتاب های "انتونی رابینز"، قبل از نابینا شدن در من تقویت شده بود و خوش‏بختانه در روحیه‌ام تاثیر زیادی داشت.»

سیما تصمیم می‌گیرد عقب نکشد. او به خاطر علاقه‌اش به تاریخ و مسایل سیاسی، رشته علوم سیاسی را انتخاب کرده و در «دانشگاه آزاد» زاهدان در همین رشته پذیرفته شده بود: «چون نابینا شده بودم، خانواده و اطرافیانم اصرار داشتند که من را از دانشگاه رفتن منصرف کنند. معتقد بودند که نمی‌توانم اما من می‌خواستم به دانشگاه بروم. همه فامیل و نزدیکان می آمدند با من صحبت می‌کردند که مرا قانع کنند به دانشگاه نروم. حرف‌هایشان را می‌شنیدم. می گفتند چه طور می‌خواهی بروی؟ چه طور می‌خواهی درس بخوانی؟ کارهایت را چه کسی انجام می‌دهد؟ وقتی حرف‎شان تمام می‌شد، با خودم می‌گفتم من می‌توانم و می‌روم.»

دست آخر یکی از دوستان پدرش راهی مقابل او می‌گذارد: «دوست پدرم وقتی ذوق و علاقه و اصرار مرا دید، گفت به خانواده‌ات بگو اجازه دهند یک ترم بروی. بگو اگر در آن ترم حتی از یک درس قبول نشدم، دیگر ادامه نمی‌دهم.» 

او هم با این شرط راهی دانشگاه می‌شود. سر کلاس حرف‌های اساتید را ضبط می‌کرده و از هم‏کلاسی‌هایش می‌خواسته است برایش از روی منابع بخوانند و صدایشان را ضبط کنند. او نه تنها دوره لیسانس را با موفقیت به پایان می‌رساند که در آزمون فوق لیسانس هم شرکت می‌کند و در «دانشگاه علوم و تحقیقات» پذیرفته می‌شود: «البته به خاطر مسئله اسکان و رفتن به تهران انتقالی گرفتم و فوق لیسانس را هم در دانشگاه زاهدان خواندم.»

سیما در حین درس خواندن، سعی می‌کند همه کارهایی را که قبلا در زندگی انجام می‌داده است، حالا با چشمان بسته انجام دهد: «وقتی اعتماد به نفس خود را به دست آوردم، حتی کارهایی را که قبلا خیلی کم انجام می‌دادم، انجام دادم؛ مثلا ظرف می‌شستم، سفره پهن می‌کردم و در کارهای خانه مشارکت زیادی داشتم چون فقط می‌خواستم به خودم نشان دهم که می‌توانم.»

او بعد از فوق لیسانس، در مقطع دکترا در دانشگاه آزاد تهران پذیرفته می‌شود. این بار به تهران رفت و آمد می‌کند و دکترا را همان جا می‌خواند. می‌خندد و می‌گوید: «دیگر همه خانواده موافق بودند. می‌گفتند هرجایی خودت دوست داری، انتخاب کن.»

سیما رییسی حالا عضو «شورای مشاورین فرمانداری» و مدیرعامل «انجمن نابینایان چابهار» است: «من دو جامعه هدف دارم؛ جامعه زنان شهرم و جامعه نابینایان. می‌خواهم صدای آن‌ها باشم، نگاه‌ها را تغییر دهم و هر کاری می‌توانم برای آن‌ها انجام دهم تا اعتماد به نفس‌ خود را به دست بیاورند.»

او بعد از نوشتن پروپوزال خود، به تدریس در دانشگاه و پژوهش فکر می‌کند اما اصلی‌ترین هدفش، به وجود آوردن تغییر در مسایل فرهنگی است: «شاید نتوانم تغییرات بزرگی ایجاد کنم اما به تغییرات کم هم قانع هستم. می‌خواهم به همه بگویم هر شخصی، چه نابینا و چه سالم، چه زن و چه مرد اگر بخواهد، می‌تواند.» سیما خودش نماد خواستن، توانستن است.

 

 

ثبت نظر

گزارش

بازگشت نخبه‌ها به ایران؛ قربانیانی که به دام افتادند

۵ اردیبهشت ۱۳۹۷
آیدا قجر
خواندن در ۸ دقیقه
بازگشت نخبه‌ها به ایران؛ قربانیانی که به دام افتادند