close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

دوزخ در اقیانوس آرام

۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
رولاند اليوت براون
خواندن در ۱۲ دقیقه
دوزخ در اقیانوس آرام
دوزخ در اقیانوس آرام

 

خیلی از ایرانی ها از ته دل می خواهند از ایران خارج شوند. به استناد «ویکیپیدیا»، حدود ۵ میلیون ایرانی در خارج از مرزهای این کشور زندگی می کنند؛ یعنی حدود ۶ درصد از جمعیت ایران. این یکی از عظیم ترین حجم مهاجران در حال حاضر است.

بیشتر مهاجرانِ ایرانی به کشورهای متمول غربی می روند. مشکل این جاست که این کشورها اغلب آن ها را نمی خواهند. این است که در بسیاری موارد، مهاجران تحت «کنوانسیون مربوط به وضعیت پناهندگان سازمان ملل» تقاضای پناهدگی  می کنند.

این هفته، خواستم درباره شرایط پناه جویان ایرانی ای که به دنبال استرالیا بوده اند بیشتر پرس و جو کنم. استرالیا پناه جو می پذیرد ولی پرونده ها را با دقت بررسی می کند و در بسیاری موارد دست رد به سینه پناه جویان می زند. از سال ۲۰۱۳، دولت استرالیا پناه جویانی را که تقاضای آن ها رد شده در شرایط بدی در مناطقی ساحلی، نزدیک به کشورهای فقیر همسایه، در بازداشت نگه داری می کند. مقامات استرالیا مدعی هستند که تصمیم آن ها مطابق است با کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر. از آن سو، مخالفان می گویند که این خطی مشی دولت استرالیا هم مخالف قانون است وهم غیر انسانی؛ و علاوه بر این، تا کنون منجر به مرگ دو نفر شده است.

این مناقشه در واقع نمونه ای است از یک معضل بزرگتر جهانی: ثروتمندان چه گونه باید با کسانی که به سرزمین آن ها وارد می شوند و به دنبال زندگی ای امن تر، متمول تر، و آزادتر می گردند برخورد کنند ؟

 

*

پناه جویانِ ایرانی مهاجرت خود را به استرالیا پس از انقلاب سال ۱۳۷۵ آغاز کردند. بسیاری از آن ها از سخت گیری ها و آزار و اذیت های دینی و مذهبی می گریختند، و استرالیا نیز به طور کلی از آن ها استقبال و برای آن ها جایی در سرزمین خود باز می کرد. 

بنابه یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۱، حدود ۳۵ هزار ایرانی که در ایران به دنیا آمده اند در استراالیا زندگی می کنند. برای ایرانیانی که در آرزوی جلای وطن اند، پیوستن به این اجتماع بزرگ ایرانیان ایده جذابی به نظر می رسد. ولی هر کسی هم نمی تواند از سد نظام دقیق مهاجرتی استرالیا عبور کند و چه بسیار کسانی هم که اصلاً توانایی مالی برای این مهاجرت را ندارند.

در سال های اخیر، بسیاری از ایرانی ها دل به دریا زده اند تا به عنوان پناه جو به خاک استرالیا پا بگذارند. «ایان ریتول»، سخنگوی سازمان «اتحاد جنبش پناهندگان» در سیدنی، چنین می گوید:

[ایان رینتول] هر پناهنده داستان خاص خودش را دارد. مثلاً عرب های اهواز از اقلیتی سرکوب شده در جنوب غرب ایران می آیند، که از قضا منطقه ای است سرشار از نفت. ولی اهوازی ها از حقوق ملی خود محروم مانده اند؛ به آن ها اجازه نمی دهند زبان خودشان را صحبت کنند، به طور سیستماتیک از نظر سیاسی مورد آزار و اذیت واقع می شوند و حتی برای طرح مسأله حق سرنوشت اهوازی ها یا دیگر حقوق بنیادینی که یک اقلیتِ ملی باید از آن برخوردار باشد، اعدام می شوند. از آن طرف، کردها را داریم که آن ها هم اقلیت محسوب می شوند و مورد سرکوب قرار می گیرند. بهایی ها، مسیحی ها، وبلاگ نویس ها، و مخالفان سیاسی در جنبش سبز هم هستند. پس با یک مجموعه متنوع از حقوق مذهبی، سیاسی، و قومی مواجه هستیم.

راه پناهندگی از ایران به استرالیا این است: اول هواپیما سوار شوید و در مالزی یا اندونزی پیاده شوید؛ هیچ کدام از این دو کشور قوانین ویزایی سختگیرانه ای ندارند. بعد در قایقی که شما را از مسیر دریاها به استرالیا می رساند برای خود جایی پیدا کنید.

آن ها که جان خود را به خطر می اندازند اغلب تشنه زندگی جدیدی هستند؛ از زندگی فعلی خود مستأصل شده اند. حکومت ایران فاسد و سرکوبگر است و در بیرون از شهرهای اصلی کشور، شرایط اقتصادی در موقعیت بدی قرار دارد. با این اوصاف، ایران در موقعیت پایدار و با ثباتی قرار دارد، و همین نکته دولت استرالیا را نسبت به ادعاهای بسیاری از پناه جویان مظنون کرده است.

[ایان رینتول] دولت استرالیا این نگاه را دارد که ایران کشوری نیست که [به طور سیستماتیک] پناه جو تولید کند. یک جور پیش داوری کلی علیه پناه جویان ایرانی وجود دارد. استرالیا ایرانیان را بیشتر مهاجران اقتصادی می داند.

از سال ۲۰۰۸ تا کنون، ۱۲ هزار ایرانی با قایق به خاک استرالیا رسیده اند. ایرانی ها به یکی از توجه برانگیزترین گروه های پناه جو تبدیل شد اند. و سیاستمداران هم نسبت به این مسأله حساس شده اند و به آن واکنش نشان می دهند.

[ایان رینتول] استرالیا سیاست های مهاجرتی کاملی دارد. الان این خطی مشی را دارد که پناه جویی که با قایق بیاید اخراج می شود. خطی مشی هایی که مقامات استرالیا علیه پناه جویان از آن دفاع می کنند بسیار سختگیرانه است و معتقد اند که در جهت اهداف انتخاباتی شان نیز خواهد بود.

اگر استرالیا تقاضای پناهندگی یک پناه جو را رد کند، نمی تواند او را وادار کند که به ایران برگردد. پناه جو گویی در یک سیاه چاله می افتد. «بن دورتی» که این موضوع رابرای روزنامه گاردین استرالیا پوشش می داده، این طور می گوید:

[بن دورتی] استرالیا قوانین سفت و سختی در مورد کسانی دارد که پناهندگی شان رد می شود و یا پناه جویانی که در کمپ و اردوگاه های مخصوص نگه داشته می شوند. استرالیا می گوید این لفراد ضوابط پناه شدن را برآورده نکرده اند و در عین حال به کشور خودشان هم باز نمی گردند. این است که در این برزخ اسیر می مانند، شاید حتی برای مدتی نامعلوم. این وضعیتی است که زیاد در استرالیا با آن مواجه می شویم؛ آدم هایی که بدون هیچ جرمی متهم هستند، هیج جرمی مرتکب نشده اند ولی به دلیل موقعیتی که در آن گرفتار شده اند و چون کشور خود نیز نمی خواهند برگردند، تا مدتی نامعلوم در بازداشت می مانند.

خط مشی دولت استرالیا برای این برخورد با پناه جویان محل بحث و جدل بوده است. استرالیا با همسایه بسیار فقیر خود، پاپوآ گینه نو، توافقی امضا کرده که به موجب آن، پناه جویانی که تقاضای پناهدگی شان رد می شود به جزیره «مانوس» انتقال می‌یابند. استرالیا همچنین پناه جویانی را به جزیره ای دورافتاده در «میکرونِزی»، به اسم «جمهوری نائورو» نیز فرستاده است.

این دو جزیره از امکانات مادی و تسهیلات لازم برخوردار نیستند. «کمیساریای عالی پناهندگان» نیز نگرانی های جدی خود را درباره شرایط و امکانات این دو جزیره اعلام کرده است. استرالیا برای این دسته از پناه جویان تنها سه گزینه مطرح کرده: یا در کمپ بمانند، یا به ایران برگردند، و یا در کشوری فقیر در وسط اقیانوس آرام سکنی گزینند. از بن دورتی پرسیدم درباره ایرانیانی که درکمپ های پناهندگی به سر می برند چه می داند.

 

[بن دورتی] خیلی هاشان تحصیلات بسیار خوبی دارند، انگلیسی معرکه ای صحبت می کنند، از طبقه متوسط ایران هستند و دلایلی که برای ترک وطن خود اعلام کرده اند متنوع و گوناگون است؛ از آزار و اذیت دینی گرفته تا اتهامات و آزارهای سیاسی و عقیدتی و غیره. شرایط خوبی در این جا نداشته اند. به خیلی از آن ها واقعاً بد گذشته و دوران سختی را تحمل کرده اند. گزارش های زیادی درباره شرایط جزیره «مانوس» به دستمان رسیده؛ مثلاً این که فقط مردها را نگه می دارند. و همین طور درباره شرایط جزیره «نائورو». گزارش هایی از آزار جنسی زنانِ پناه جوی ایرانی در «نائورو» مطرح شده. اظهاراتی هم بوده در این خصوص که مردانی که در «مانوس» به سر می برند توسط مأموران و نگهبانان آن جا کتک خورده اند یا برخورد بسیار تند و خشنی با آن ها شده.   

 

خط مشی استرالیا این است که نبای این کشور مسئول کسانی باشد که جانشان در خطر نیست و صرفاً به دنبال زندگی بهتری به این جا آمده اند؛ و چه بسا این حرف در مورد برخی از پناه جویان ایرانی هم صادق باشد. همایون خیری، خبرنگار و وبلاگ نویس مقیم بریزبن، می گوید:

 

[همایون خیری] بسیاری از این پناه جویان فقط برای منافع بیشتر خود به این جا آمده اند، بدون هیچ سابقه سیاسی یا هیچ مشکل سیاسی با حکومت [ایران]. استرالیا می گوید ما هیچ چیز راجع به این افراد نمی دانیم؛ هیچ سندی ندارند که نشان دهد واقعاً با حکومت ایران درگیری یا مشکل داشته اند یا اینکه نشان دهد به هر حال به دلیل مشکل خاصی از ایران فرار کرده اند. مقامات استرالیا می گویند ما هیچ سند و مدرکی نداریم که بفهمیم راست می گویند یا نه. مشکل این جا است.

 

پتکین آذرمهر، خبرنگار و وبلاگ نویس مقیم لندن، اخیراً نوشته که ادعاهای پناه جویان ایرانی اغلب جعلی است. 

 

[پتکین آذرمهر] راستش، در اکثر مواردی که من دیده ام گفته اند جانشان در خطر است و فعالیتی سیاسی داشته اند. اکثر این ادعاها درست نیستند؛ چیزی حدود ۹۸ درصدشان ساختگی است. این ها فعال سیاسی نیستند. فقط می خواهند شیوه زندگی شان را عوض کنند. در ایران مثلاً نمی توانند دسیکو بروند ولی در غرب می توانند. دنبال زندگی ای می گردند که در ماهواره ها دیده اند. این از همه چیز برایشان بیشتر جذابیت دارد. بعضی هایشان هم مهاجرین اقتصادی هستند. در ایران، بیکاری زیاد است و شرایط اقتصادی بد است. این ها فکر می کنند سود و منفعتشان در غرب خیلی زیاد می شود. درباره کمک های دولتی در غرب زیاد شنیده اند. فکر می کنند فرصت ها و امکانات اقتصادی شان افزوده می شود. در هر صورت، با تمام متقاضیان باید تا جایی که ممکن است با احترام و از سر انسانیت برخورد کرد؛ باید مشکلشان را هر چه سریع تر حل و فصل کرد. 

فارغ از این که چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ، برخورد دولت استرالیا با این پناهندگان خشن و  بی رحمانه است. امکانات و شرایط کمپ ها بسیار بد است. فضای حاکم بر آن ها فضای سرد و خشنی است که ترس و وحشت بر آن سایه افکنده است. بن دورتی:

[بن دورتی] مواردی بوده که افرادی که به نمایندگی از بقیه صحبت کرده اند یا اعتراضاتی را رهبری و هدایت کرده اند به انفرادی منتقل شده اند. نباید از یاد ببریم که آدم ها در این جور شرایط بسیار حساس و آسیب پذیر می شوند، زندانی اند، و خیلی از صحبت در فضای عمومی واهمه دارند. این کمپ ها در واقع سری و محرمانه اند و کسانی که درباره شرایط خود علناً صحبت کرده اند واقعاً شجاعت به خرج داده اند. هیچ کس نمی تواند همین طور برود آن جا، آدم های معمولی به این کمپ ها دسترسی ندارند. هیچ کس نمی تواند شرایط این کمپ ها را از نزدیک ببیند. 

و بودند آدم هایی هم که در این کمپ ها جان خود را از دست دادند.

سال گذشته، گاردین استرالیا گزارش داد که یک ایرانی ۲۴ ساله به نام حمید خزایی در اثر عفونت در مانوس از دنیا می رود. تأخیر در مسائل اداری مربوط به پرونده او در استرالیا باعث شد که خدمات پزشکی  به موقع  به او ارائه نشود. این روزنامه همچنین گزارش داده که ایرانی کردی به نام رضا براتی، ۲۴ ساله، در جریان اعتراضات و شورش هایی [از جانب پناه جویان] در مانوس به قتل رسید. قتل رضا براتی به مناقاشات و رسوایی هایی در استرالیا دامن زد. ایان ریستول:

[ایان رینتول] مرگ رضا براتی از آن پدیده هایی بود که واقعاً تأثیر عمیقی از خود در ذهن پناه جویان به جا گذاشت. مردم اعتراض کردند که حکومت تا این حد، نسبت به مرگ یک پناه جو بی تفاوت بوده، و بدتر از آن، درباره دلایل مرگ رضا براتی دروغ گفته تا جایی که دیگر نتوانسته حقیقت را پنهان و انکار کند. و دیدیم که چه اعتراضاتی درگرفت و هزاران نفر به یاد او شمع روشن کردند.

رضا براتی در اعتراضات مانوس دخالتی نداشته، ولی ظاهراً اعضای اردوگاه پناه جویان با چیزی شبیه تکه‌ای چوب به او حمله ور می شوند و بعد کسی با یک تکه سنگ سرش را له می کند. یکی از نگهبانان و نیز یکی از مأموران سازمان خیریه «سپاه رستگاری» (Salvation Army) به قتل رضا براتی در ماه فوریه متهم شده اند.

[ایان رینتول] این مسأله خیلی ها رو شوکه کرد؛ از یک طرف متوجه بدرفتاری و خشونت با پناه جویان اردوگاه ها شدند و از طرف دیگر فهمیدند که حکومت استرالیا به طور سیستماتیک دلایل و عوامل مرگ رضا را لاپوشانی می کند، و از شرایط کلی اردوگاه ها هم چیزی نمی گوید.

دو حزب اصلی سیاسی در استرالیا در مورد نپذیرفتن پناه جویانی که پرونده های ساختگی دارند مواضع یکسانی دارند. ولی افکار عمومی دارد عوض می شود.  

[ایان رینتول] مدت هاست که کمپینی در استرالیا به وجود آمده که به طور مرتب تظاهراتی علیه سیاست های ضد مهاجر استرالیا برگزار می کند. نهادهای مختلف هم دارند ساز مخالفت با سیاست های حکومت را کوک می کنند. تقریباً تمام اصناف پزشکی مخالف سیاست های مهاجرستیزِ حکومت اند، اصناف و اتحادیه های دیگر هم همین طور. یکی از نکاتی که حزب محافظه کار را به قدرت رساند همین بود که گفتند جلوی ورود قایق پناه جویان را به خاک استرالیا می گیرند؛ ولی حالا این خط مشی به شکل قابل ملاحظه ای نفوذ خود را از دست داده است.

با این حال، طرح جلوگیری از ورود پناه جویان همچنان از نظر سیاسی کار می کند. در ۱۸ ام آوریل امسال [۲۹ فروردین ۱۳۹۴]، «جولی بیشاپ»، وزیر امور خارجه استرالیا، سفری به تهران داشت. او از مقامات ایران درخواست کرد تا با بازگشت پناه جویان ایرانی موافقت کنند. ایران پاسخ منفی داد. از ایان رینتول پرسیدم از نظر او جولی بیشاپ در سفرش به تهران به دنبال چه بود.

[ایان رینتول] بیشتر برایش مصرف داخلی داشته. دلایل زیادی برای سفر به ایران و مذاکره با مقامات تهران وجود دارد و مسأله پناه جویان، به خصوص با توجه به شرایط فعلی خاورمیانه، در اولویت نیست. درباره تحریم هایی مذاکره کرده اند که استرالیا به دلیل نگرانی اش از غنی سازی اورانیوم و خلع سلاح هسته ای و غیره بر ایران تحمیل کرده. ولی با این حال، بیشاپ برای مصارف داخلی به ایران سفر کرده. محبوبیت او و حزبش رو به کاهش است و هر چه قدر هم این محبوبیت کاهش یابد، آن ها بیشتر به موضوع قایق پناه جویان می پردازند. دوست دارند به زور ایرانی ها را به ایران بازگردانند. در این هیچ شکی نیست.   

چند روز پیش از آن که جولی بیشاپ به تهران سفر کند، سفیر ایران در استرالیا، عبدالحسین وهاجی، گفته بود که اجبار ایرانیان برای بازگشت به ایران خلاف حقوق بشر است. به گفته او، ایرانی ها حق دارند که مکان زندگی خود را به انتخاب خود تعیین کنند. با این که ایران از حقوق بشر حرف می زند، برای نپذیرفتن پناه جویان دلایل دیگری دارد. پتکین آذرمهر:

[پتکین آذرمهر] در ایران خیلی ها هستند که از محدودیت های اسلامی کشور هیچ دل خوشی ندارند. این افراد از نظر حکومت می توانند بالقوه مشکل ساز باشند. بنابراین، کاملاً‌ به نفع جمهوری اسلامی است که این افراد از ایران خارج شوند.

به نفع جمهوری اسلامی است که این افراد از کشور خارج شوند و نیز به نفع سیاستمداران استرالیایی است که آن ها را در برزخی بی وطن اسکان دهند.

در هر حال، این وضع نمی تواند دوام بیاورد. هر دو طرف باید در مقطعی به آن بپردازند، دست کم طرفی که احساس مسؤلیت بیشتری می کند. سؤال این است: کی؟ و در این میان، چند ایرانی دیگر در انتظار پناهندگی از دنیا خواهند رفت؟

 

 

ثبت نظر

بلاگ

جزئیات قانونی روش های سگ کشی توسط شهرداری

۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
سوال و جواب حقوقی
خواندن در ۶ دقیقه
جزئیات قانونی روش های سگ کشی توسط شهرداری