close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

وداع با مرد اسلحه و تراکتور

۱ خرداد ۱۳۹۷
احسان مهرابی
خواندن در ۷ دقیقه
درتصاویر امام جمعه ارومیه، اسلحه بیش تر از هر چیزی جلب توجه می کرد. او درخاطرات خود گفته بود به دلیل ناامنی روستای محل زندگی خود، در سال ۱۳۲۰ و به توصیه مادرش یک اسلحه «ورندل» تهیه کرده بود
درتصاویر امام جمعه ارومیه، اسلحه بیش تر از هر چیزی جلب توجه می کرد. او درخاطرات خود گفته بود به دلیل ناامنی روستای محل زندگی خود، در سال ۱۳۲۰ و به توصیه مادرش یک اسلحه «ورندل» تهیه کرده بود

ساعاتی پس از فوت «غلامرضا حسنی»، امام جمعه سابق ارومیه، کاربران فضای مجازی سخنان او را که به طنز می مانند، بازنشر می کنند؛ گفته هایی که برخی واقعی هستند و برخی ساختگی.

اگر دردهه 60 حرف های آیت الله «مسلم ملکوتی»، امام جمعه تبریز نقل محافل بود، پس از دوم خرداد سال 76 و ظهور روزنامه های مشهور به دوم خردادی،خطبه های نماز جمعه غلامرضا حسنی به صورت گسترده تری خبرساز شدند. سخنان او را هرهفته برخی از روزنامه های اصلاح طلب، به ویژه «صبح امروز» منتشر می کردند. جمله هایی چون «اصول گران عقل ندارند،اصلاح طلبان دین» یا «ای روزنامه های چپی، چشم‎تان را درمی آورم»، از گفته های مشهور او بودند که در نشریه های آن زمان منتشر شدند.

نحوه سخن گفتن و جمله های او چنان پر طرف‏دار شده بود که برخی نشریات آن زمان ستون ویژه ای به عنوان طنز به سخنانش اختصاص داده بودند. خطبه های نماز جمعه حسنی دیرتر در کتابی منتشر شدند که این کتاب فروش زیادی داشت. او اما چندان با انتشار این سخنانش مشکلی نداشت. گفته بود: «برخی از دوستان، روزنامه‌هايی که عليه من می‌نوشتند را برايم می‌آوردند؛ مخصوصا روزنامه‌ای که فک مدير مسوولش را قراضه کردند را بيش تر برايم می‌آوردند.»
اشاره حسنی به ترور «سعید حجاریان»، مدیر مسوول روزنامه صبح امروز بود.

درتصاویر امام جمعه ارومیه، اسلحه بیش تر از هر چیزی جلب توجه می کرد. او درخاطرات خود گفته بود به دلیل ناامنی روستای محل زندگی خود، در سال ۱۳۲۰ و به توصیه مادرش یک اسلحه «ورندل» تهیه می کند و به این ترتیب با اسلحه انس می گیرد. او درخاطرات خود بارها از اسلحه کشی هایش سخن گفته است؛ از جمله وقتی که پس از گذارندن درس های حوزوی به روستایشان بازگشته بود و به قول خودش، صدای ساز و آواز همسایه اش بلند بود:«یک بار اسلحه را برداشتم و چند تیر هوایی کنار شلیک کردم. در این وقت صدا کم شد. بار دیگر رگباری به هوا زدم و این بار صدا کاملا قطع شد و ماجرا خاتمه یافت.»

روزگاری خطبه های حسنی چنان پر طرف‏دار شده بود که برخی نشریات  ستون ویژه ای به عنوان طنز به آن اختصاص داده بودند. او اما چندان با انتشار این سخنانش مشکلی نداشت: «برخی از دوستان، روزنامه‌هايی که عليه من می‌نوشتند را برايم می‌آوردند؛ مخصوصا روزنامه‌ای که فک مدير مسوولش را قراضه کردند را بيشتر برايم می‌آوردند.» اشاره حسنی به ترور «سعید حجاریان»، مدیر مسوول روزنامه صبح امروز بود.

غلامرضا حسنی مانند بسیاری از دیگر طلبه های تُرک، در درس آیت الله «کاظم شریعتمداری» حاضر می شد و عمامه اش را هم  این مرجع تقلید بر سرش گذاشت. او پس از انقلاب اما درمقابل استاد خود قرار گرفت. گفته بود در درگیری با اعضای «حزب خلق مسلمان» که وابسته به شریعتمداری بود، به گونه ای عمل کرد که آنان غربی فرصت هیچ اقدامی پیدا نکردند.

حسنی که پس ازطلبه شدن، به «بزرگ آباد»، روستای محل تولد خود بازگشته و پس از مدتی مجوز تاسیس دفتر ازدواج و طلاق را گرفته بود، پس از موضوع انجمن های ایالتی و ولایتی که مربوط به تقسیمات کشوری بود، به دیدارآیت الله خمینی رفت.

حسنی به فعالیت های مسلحانه علیه حکومت شاهنشاهی مشهور بود و درخاطراتش گفته بود که درمنبر به مخاطبانش آموزش استفاده از اسلحه می داده است.
او روایت های بسیاری از درگیری مسلحانه با ماموران حکومت شاهنشاهی بیان کرده است که برخی از آن ها به داستان سرایی شباهت دارند. از جمله گفته بود که در یک درگیری، شش تانک به محل مسجدی که او درآن جا سنگر گفته بوده رفته و یک گلوله توپ از یک متری بالای سر او گذشته، به گنبد مسجد خورده و از آن طرف در آمده است.

حسنی پس از انقلاب 57 نیز به درگیری با گروه های منتقد و مخالف حکومت جمهوری اسلامی مشهور بود و این گروه ها نیز او را به نقش داشتن در کشتار روستای «قارنا» که سال ۵۸ رخ داد، متهم می کنند. این روستا در حوالی شهرستان نقده کردستان قرار داشت و در جریان حمله نیروهای حامی حکومت ایران که برای تعقیب هواداران حزب دموکرات کردستان وارد این روستا شده بودند، ۴۷ نفر کشته شدند. برخی منابع رسانه ای تعداد کشته شدگان را ۶۸ نفر ذکر کرده اند.

غلامرضا حسنی مانند بسیاری از دیگر طلبه های تُرک، در درس آیت الله «کاظم شریعتمداری» حاضر می شد و عمامه اش را هم  این مرجع تقلید بر سرش گذاشت. او پس از انقلاب اما درمقابل استاد خود قرار گرفت. 

او زمانی دستور داده بود سبیل درویشان پیرو «علی اللهی» که به تمسخر به آن ها «باغچه علی» می گفت را بتراشند.

حسنی درخاطرات خود بارها از حضور مسلحانه اش در مناطق جنگ ایران و عراق سخن گفته است؛ از جمله این که یک بار با «کلاشنیکف» به میگ های عراقی تیراندازی کرده و «رادیو عراق» گفته است: «ای مردم ایران! ببینید چه کسانی بر شما حکومت می کنند.»
او گفته بود:«آن رادیو مرتب کار مرا مسخره می کرد و من خدا را شکر می کردم که این‎چنین مورد تمسخر دشمن واقع شده ام.»

داستان درگیری حسنی با فردی که قصد داشته بود او را ترور کند نیز دربین مردم ارومیه مشهور است. برخی به شوخی و جدی می گویند که او به بیضه های آن فرد لگد زده و آن فرد نتوانسته است ترورش کند.

حسنی زمانی دستور داده بود سبیل درویشان پیرو «علی اللهی» که به تمسخر به آن ها «باغچه علی» می گفت را بتراشند.

 نزدیکانش اما گفته اند آن فرد قصد داشته امام جمعه ارومیه را بغل کرده و عملیات انتحاری انجام دهد اما حسنی ضربه ای به او می زند که دو سه متری پرت می شود و پس از آن محافظانش او را دستگیر می کنند.
امام جمعه ارومیه یک بار در تهران ترور شد و برای معالجه چند ماه در لندن به سر برد.

غلامرضا حسنی علاوه بر اسلحه، با کشاورزی و تراکتور نیز انس داشت و درفعالیت های عمرانی مستقیما دخالت می کرد. او در کنار پروژه پل میان گذر دریاچه ارومیه نماز برپا می کرد و پی گیر این پروژه بود.

حسنی مانند دیگر نمایندگان رهبر جمهوری اسلامی، در امور اجرایی استان دخالت می کرد؛ به گونه ای که همه استانداران با او درگیر بودند. «علی محمد غریبانی»، یکی از چهره های شاخص سیاسی ترک پس از درگیری های بسیار با او، بالاخره از استانداری آذربایجان غربی در دولت اول «محمد خاتمی» استعفا داد.

حسنی از مخالفان جدی محمد خاتمی و به ویژه اقدامات فرهنگی دولت وقت بود. سال 1387، در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره نامزدی محمد خاتمی درانتخابات ریاست جمهوری گفته بود: «]او[ دین را از بین برده است.»

حسنی هم‏چنین در دستگیری پسرش به اتهام عضویت در «سازمان چریک های فدایی خلق» نقش داشت. پسرش اعدام شد و او بعدها گفت اعدام حق پسرش نبوده و حکم اعدام به صورت «فله ای» صادر شده است.

حسنی در پاسخ به اصرار خبرنگار مبنی براین که چرا معتقد است دولت خاتمی دین را از بین برده، موهای ژل زده و بلند او را در دست گرفته و گفته بود: «تو زنی یا مرد؟ خجالت نمی کشی با این موهایت؟»

حسنی البته مواضع متفاوت و خاص خود را داشت و در اوج هجوم اصول گرایان حامی رهبر جمهوری اسلامی به «اسفندیار رحیم مشایی»، نقل قولی از او منتشر شد که گفته بود مشایی را فردی متدين می داند که  قرآن را به اروميه آورد و با صوت خوش خود، مردم اين شهر را با قرآن آشنا کرد.

«محسن بیات»، فرزند «اسدالله بیات زنجانی»، از روحانیون اصلاح طلب نیز در سال 1392 نوشته بود در روزهای انزوای جریان مشهور به چپ که کسی جواب سلام ما را نمی داد، حسنی در فرودگاه به استقبال ما می آمد.

حسنی سال 90 از سوی دولت «محمود احمدی نژاد» نشان درجه يك «شجاعت» دریافت کرد.

امام جمعه سابق ارومیه هم‏چنین به نقش داشتن در دستگیری پسرش به اتهام عضویت در «سازمان چریک های فدایی خلق» نیز مشهور است. او البته پس از آن اعلام کرد که اعدام حق پسرش نبوده و حکم او در شرایط آن روزهای پس از انقلاب 57، به صورت «فله ای» صادر شده است.

موضوع خودسوزی «حمیده حسنی»، دختر او نیز سال 1382 در رسانه ها مطرح شد اما جزییات آن مشخص نشد.
حسنی سال 92 به علت بیماری از سمت خود استعفا داد. رسانه ها خبر دادند که او مقبره‌ای برای خود درروستای بزرگ آباد ساخته و گفته است: «این زمین به‌خاطر سنگی بودن، هیچ‌وقت به ‌درد کشاورزی نمی‌خورد و برای همین برای دفن مناسب است.»

 

مطالب مرتبط:

ماجرای آقازاده های امام جمعه ارومیه: اعدام و خودسوزی

ثبت نظر

آن سوی خبر

آن سوی خبر؛ پیگیر خبرهای مربوط به مسمومیت با قارچ باشید

۱ خرداد ۱۳۹۷
میلاد پورعیسی
خواندن در ۳ دقیقه
آن سوی خبر؛ پیگیر خبرهای مربوط به مسمومیت با قارچ باشید