«ایرانوایر»، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را منتشر کرد. این کتاب، روایت صد زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشتهاند، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیدهاند و مسیری را برای رشد و دستیابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کردهاند. انتخابکنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفتهاند.
ما در جلدهای بعدی، به خدمات دیگر زنان ایرانی که در این مبارزه سهم داشتهاند هم میپردازیم. شما هم میتوانید در این انتخاب سهیم شوید، نظرات خود را برای ما بفرستید و اگر اطلاعات بیشتر و دقیقتری دارید، با ما در میان بگذارید. این نسخه دیجیتال است و تاثیر نظرات و پیشنهادات خود را میتوانید در نسخه چاپی که در ماه آبان منتشر خواهد شد، ببینید.
بهعلاوه، جلد دوم کتاب با نامهایی بیشتر در دست تهیه است. اگر نام زنی که بهنظر شما تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمیبینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار میدانید را برای ما به ایمیل [email protected] بفرستید.
فراموش نکنید که مجموعه کتابهای «زنان تاثیرگذار ایران»، برپایه انتخابهای شما گردآوری میشوند و منتخبانتان میتوانند در هر عرصهای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته تا هنر، ورزش، فعالیتهای خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گامهای موثری برداشته باشند.
«کتاب زنان تاثیرگذار ایران را میتوانید از این لینک دانلود کنید»
***
«توران میرهادی» در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در شمیران به دنیا آمد. پدرش مهندس مکانیک جوانی بود که در حین تحصیل در آلمان با دختر هنرمند آلمانی به نام «گرتا دیتریش» ازدواج کرده بود. او توجه خود به زندگی کودکان و نوجوان را مدیون مادر نقاش و مجسمهساز خود است. گرتا در ایران شاهد تلفشدن کودکان به خاطر بیماریهای واگیردار بود و برای حفظ فرزندانش هر سال تابستان راهی شمیران میشد و در چادری بزرگ در باغ اجدادی خانوادهی همسر از آنها نگهداری میکرد.
توران در همین چادر به دنیا آمد. مادرش نخستین معلم او و خواهر و برادرانش بود. مادر، در کنار آموزش زبان فارسی، زبان آلمانی را هم به فرزندانش میآموخت. توران خانم بعد از یادگیری زبان آلمانی به معلم زبان فرانسه سپرده شد و زبان سوم را نیز آموخت تا اینکه به مدرسهی «نوربخش» رفت و در آنجا با زبان چهارم، یعنی انگلیسی، آشنا شد. میرهادی بعد از پایان دوران مدرسه در دانشگاه علوم در رشتهی طبیعی ثبتنام کرد و مشغول به تحصیل شد. اما حضور استادانی چون «محمدباقر هوشیار» در دانشگاه راه ادامهی تحصیل او را تغییر داد.
حضور مستمع آزاد در کلاسهای هوشیار او را به فکر آموختن تعلیم و تربیت انداخت. برای همین، درست در روزهای پر از هیاهوی بعد از جنگ جهانی دوم، بهرغم میل پدرش به سوربن پاریس رفت و در رشتهی روانشناسی و تعلیم و تربیت پیش از دبستان تحصیل کرد. حضور او در فرانسه در شرایط بعد از جنگ با سختیهای زیادی همراه بود. شهرهای اروپا ویرانههایی بازمانده از جنگ و در حال بازسازی خود بودند.
توران میرهادی در خلال تحصیل برای بازسازی این ویرانهها کارگری کرد تا دوران تحصیلش تمام شد و به ایران بازگشت، بازگشتی که همراه با خبری ناگواری بود: برادر کوچکتر او، «فرهاد» که رفیق و همبازی همهی سالهای زندگیاش بود، در یک تصادف از میان آنها رفته بود و خانواده در اندوه بزرگی بود.
توران میرهادی که با اندیشههای زیادی به ایران بازگشته بود، تصمیم گرفت همانطور که مادرش به او آموخته بود اندوهش را تبدیل به کاری بزرگ کند. این کار بزرگ تأسیس مدرسهای متفاوت در تهران بود که به نام «مدرسهی فرهاد» بسیاری آن را به یاد دارند. او در جایی دربارهی مدرسه فرهاد گفته است: «تنها هدفم این بود که ثابت کنم کودکان ایرانی از نظر توان ذهنی در سطح بالایی قرار دارند و با آموزش و پرورش درست میتوانند به حداکثر شکوفایی استعدادها و تواناییهای خود برسند.»
بخش اول این مدرسه درست بعد از تولد نخستین فرزند توران، یعنی «پیروز»، در خیابان «ژاله» به نام «کودکستان فرهاد» افتتاح شد. کودکستان فرهاد و «پیروز وکیلی» هنوز یکساله نشده بودند که او سرگرد «جعفر وکیلی»، همسرش، را از دست داد. اندوه از دست دادن همسر نیز سرمایهی دیگری برای تلاش او در راه گسترش مدرسهی فرهاد شد و دو سال بعد با همراهی مادر و پدر و بعدها شوهر دومش، مهندس «محسن خمارلو»، این مدرسه را تبدیل به یکی از معروفترین مدارس تهران کردند.
همزمان با گسترش مدرسه، میرهادی کتاب کار «مربی و کودک» را بر اساس تحصیلات و تجربهی کار در کودکستانهای فرانسه نوشت و در اختیار مربیان قرار داد.
در نیمهی دوم دههی ۱۳۳۰، توران میرهادی در کنار «لیلی ایمن»، «معصومه سهراب»، «توران اشتیاقی» و بسیاری دیگر که بیشتر از زنان دانشآموخته بودند، بر اساس تجربهی نسل اول فعالان نظام کودکی، به دنبال ساخت بنیانهایی برای تثبیت این نظام بودند. آنها مطالعه و آموزش را مهمترین اصل تعلیم و تربیت میدانستند. به همین دلیل، در کنار تحول نظام آموزشی، در عرصهی ادبیات هم برای کودکان تلاش کردند.
آنها ناشران بزرگ را تشویق به انتشار کتابهای کودکان میکردند و با گفتوگو و مشاوره با دولت، سرانجام توانستند طرح راهاندازی «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» را، که یکی از برجستهترین و کاراترین نهادهای فرهنگی دورهی پهلوی دوم بود، به تصویب برسانند.
اما کانون به تنهایی نمیتوانست به نیاز کودکان و نوجوانان برای خلق آثار مناسب کودکان و نوجوانان کمک کند. کتاب زیادی برای بچهها موجود نبود و باید جایی جهت تشویق نویسندگان در خلق کتابهای مناسب آنها به راه میافتاد. برای همین، توران میرهادی به همراه تعدادی از دوستانش دست به کار شدند.
او در یکی از گفتوگوهای خود از روزهایی گفته است که کتابهای داستان برای کودکان انگشتشمار بود و همین محرکی برای راهاندازی «شورای کتاب کودک» شد: «سال ۱۳۳۴ وقتی کودکستان فرهاد تأسیس شد، ما با فقر زیادی در حوزهی مطالعاتی برای کودکان پیش از دبستان و دبستان روبهرو شدیم و تعداد کتابها انگشتشمار بود. سال ۱۳۳۵ نمایشگاه کتابی را در دانشکدهی هنرهای زیبا ترتیب دادیم؛ هدف ما این بود که نشان بدهیم کتاب برای کودکان بسیار کم است. سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۹ نیز دو نمایشگاه دیگر برپا کردیم. این نمایشگاهها باعث شد که بدانیم در چه زمینههایی برای کودکان کتاب نداریم. همین انگیزه بسیاری از استادان ادبیات کودکان را به فکر انداخت و ما جلسات مختلفی را با حضور آنها در مدرسه برگزار میکردیم. سرانجام دیماه سال ۱۳۴۱ هیأت پنجنفرهای متشکل از مرتضی ممیز، لیلی ایمن، عبدالرحیم احمدی، ماهآفریده آدمیت و من اساسنامهی شورای کتاب کودک را تدوین و با همراهی ۴۰ نفر دیگر، شورای کتاب کودک را تأسیس کردیم.»
از دل شورای کتاب کودک، اندیشهی تألیف فرهنگنامهی کودکان و نوجوانان بیرون آمد. کار تألیف این فرهنگنامه از سال ۱۳۵۸ آغاز شد. ابتدا پنج نفر مأمور تألیف این فرهنگنامه شدند و امروز بیش از ۳۰۰ نفر در طرح تألیف آن مشارکت دارند.
این فرهنگنامه که قرار بود در ۲۴ جلد به چاپ برسد، با تلاش بیوقفهی توران میرهادی، بدون هیچ کمکی از سوی دولت روی پای خودش ایستاد و هنوز یکی از مهمترین کارهایی است که در حوزهی کودک انجام شده است.
به غیر از این، توران میرهادی در نگارش كتابهای تعلیمات اجتماعی، تاریخ، جغرافی و تعلیمات دینی چهارم دبستان، تعلیمات اجتماعی و دینی برای كلاس چهارم دبستان و «گذری در ادبیات كودكان» همكاری داشته است.
«دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان» که مرکز آن در ژنو سوییس است توران میرهادی را چندین بار نامزد جایزهی «هانس کریستین اندرسن» و جایزههای معتبر دیگر ادبی کرده است.
توران میرهادی، در ۲۷ شهریور ۱۳۹۵ به علت سکتهی مغزی در بیمارستان بستری شد و در آبانماه همان سال به دلیل عوارض ناشی از سکتهی مغزی درگذشت.
ثبت نظر