close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

آزار جنسی تا کتک خوردن با چوب؛ روایت کودکان کار از برخورد با ماموران شهرداری

۱۷ بهمن ۱۳۹۷
ماهرخ غلامحسین پور
خواندن در ۸ دقیقه
بر اساس اعلام رییس اورژانس اجتماعی، كودكان كار و خيابان بین چهار تا هشت ساعت در شبانه روز را در خيابان سپرى مى كنند و همین حضور، فى النفسه كودك آزارى محسوب می شود.
بر اساس اعلام رییس اورژانس اجتماعی، كودكان كار و خيابان بین چهار تا هشت ساعت در شبانه روز را در خيابان سپرى مى كنند و همین حضور، فى النفسه كودك آزارى محسوب می شود.

کودکان دست فروش روبه روی دوربین از آزارهای مختلفی می گویند که از سوی ماموران «طرح سامان دهی کودکان کار و خیابان» شهرداری تهران دیده اند. صحنه مقابل دوربین، ساده و بی پیرایه است و کودکان مورد مصاحبه به نظر آرام هستند. اما کلمات که ادا می شوند، حجم سنگینی از دهشت ذهن بیننده را درگیر می کند. آن ها از کتک خوردن تا اجبار برای تحویل دادن درآمدشان به ماموران شهرداری حرف می‌زنند؛ از برهنه شدن در اتاق های خلوت و باز کردن دکمه لباس ها با هدف آزار جنسی تا کتک خوردن با چوب و سیم و یا رها شدن در اماکنی دور و پرت تا خودشان با مرارت به جای قبلی بازگردند. از برهنه شدن برادر در مقابل چشمان ترسیده خواهر و کتک خوردن های ممتدش با چوب.

مهدی، یکی از این کودکان کار می گوید: «مرا گرفتند بردند یک جای خیلی دور ولم کردند. تا برگشتم سر چهارراه، پاهایم درد گرفته بودند.»
نفر بعدی می گوید: «پول هایم را گرفتند و با خط کش مرا زدند. تا دو روز نگهم داشتند و بعد از دو روز ولم کردند.»
«مریم» تفتیش کیفش توسط مامور شهرداری برای برداشتن اندک درآمدش را به یاد می آورد: «به من گفت چه قدر کار کردی؟ گفتم من هیچ کار نکرده ام. گفت باید کیفت را بگردم و چون کیفم را ندادم، با چوب زد توی کمرم و با مشت زد این جا(بازویش را نشان می دهد) و کیفم را گرفت، بعد من فرار کردم از دستش.»

مصاحبه کننده آن سوی دوربین ایستاده است و ما او را نمی بینیم. از «زبیر» می پرسد:«چه طور تو را زدند؟»
پسرک با لهجه شیرینی جواب داد: «با لین.»
«لین» در زبان محلی پسرک، به معنای سیم بود: «آن ها با یک ماشین بزرگ "یاسر" بودند.»
با دست های معصومش اشاره می کند به اندازه ماشین: «یک ماشین بزرگ بود.»

منظور این کودک کار از ماشین یاسر، ماشین های ونی است که سرنشینانش، کارکنان سازمان خدمات اجتماعی شهرداری هستند و تحت لوای «طرح یاسر» یا طرح سامان دهی کودکان کار و خیابان، کودکان دست فروش یا زباله گرد را به زور و ارعاب و با هدف زیباسازی شهر دستگیر می کنند و با خودشان می برند.

در ادامه ویدیویی که با آرم «عصر ایران» منتشر شده است، «رویا منوچهری»، مددکار «جمعیت خیریه امام علی» رو به دوربین به تشریح اظهارات دو تن از دخترکان دست فروش می پردازد که توسط ماموران شهرداری دستگیر شده اند: «یکی از پرسنل شهرداری گفته بود باید دکمه های لباست را باز کنی. خود دختر که برایمان تعریف می کرد، می گفت حتی توی پایگاه هم که ما را بردند، مرا برد توی یک اتاق جدا از بچه های دیگر و وادارم کرد لباسم را در بیاورم.»

روایت را از قول «صغری»، کودک دیگری که در خیابان دست فروشی می کند، در مورد دوستش «سارا» می شنویم که در یکی از مراکز شهرداری مورد آزار جنسی قرار گرفته است: «یک روز رفتم سر چهارراه، وقتی سارا را دیدم، پرسیدم چرا ناراحتی؟ گفت دیروز مرا شهرداری گرفت. گفتم خب، این که ناراحتی ندارد، شهرداری می گیرد دیگر! گفت مامورشهرداری مرا گرفت و با من بدرفتاری کرد. روسریم را در آورد و می خواست دکمه هایم را باز کند و دست بزند. وقتی من جیغ می زدم، از من دور می شد. وقتی به ماموران دیگر شهرداری می گفتم، باور نمی کردند و می گفتند دخترک به خاطر این که ما ولش کنیم، دارد این حرف ها را می زند.»

«النا»، کودک دیگر از برهنه شدن و کتک خوردن برادرش می گوید: «مامورهر سه تامان را برد، با برادر کوچکم کاری نداشت. لباس های برادر بزرگ ترم را در آورد و با چوب او را می زد. برادر کوچک ترم که گریه می کرد، او را هم با چوب زد. به من گفت کفش هایم را واکس بزن. من نزدم، صورتم را با واکس سیاه کرد.»

این اظهارات را کودک دیگر هم تایید می کند: «دست و پاهایمان را بسته بودند و من و سه خواهرم را می زدند. گفتم ما به خدا دیگر نمی آییم.»

یک مددکار اجتماعی به ایران وایر می‌گوید: بسیاری از کودکان کار، رنج دیگری را هم تحمل کرده‌اند. آن‌ها قربانی قاچاق انسان هستند.» به گفته این مددکار بسیاری از این بچه‌ها از پاکستان و افغانستان قاچاقی وارد ایران می‌شوند و این پدیده از سال‌های دور رایج بوده. او می‌گوید: «خیلی از بچه‌ها از راه دستفروشی و یا زباله‌گردی نان‌آور خانواده می‌شوند خانواده‌ای که در افغانستان هفت سر عائله دارد و اه در بساط ندارد. پدر با پسرده ساله قاچاقی به ایران می‌آید. بچه دستفروش و زباله‌گرد می‌شود و پدر کارگر ساختمان.»

کم تر از یک ماه پیش «ایران وایر» در گزارشی با عنوان «کودکان دست فروش بیش از سایر کودکان در معرض تجاوز و خشونتد»، تلاش کرد توجه افکار عمومی را نسبت به وضعیت بغرنج کودکان کار و خیابان که در معرض آزار جنسی، تجاوز و انواع خشونت های مهارنشده اند، جلب کند. این گزارش بر پایه مشاهدات و اظهارات یک شهروند گل فروش تدوین شده بود.

یکی مددکار اجتماعی شاغل در اداره دادگستری یکی از شهرهای دورافتاده خوزستان که روزانه بخشی از کارش مددرسانی به تعدادی از کودکان کار و خیابان است، می گوید به هیچ وجه با دیدن این ویدیو تعجب نکرده، چون بارها چنین اظهاراتی را از کودکان جمع آوری شده شنیده است: «دختر ۱۳ ساله ای به نام "صنم" که دست فروش بود را به جرم دزدی یک بسته مغز پسته از صندوق عقب یک ماشین عبوری بازداشت کرده بودند. قبل از این که او را به ما ارجاع بدهند، برای بازجویی به اداره آگاهی شهرستان منتقل می شود. منشی اداره آگاهی که اتفاقا لباس افسری تنش بوده، سعی کرده دخترک را مورد آزار جنسی قرار دهد. شماره تلفن هم داده بود و آدرس. آن مرد متاهل بود. من او را می شناختم. شهرستان ما کوچک است و همه افراد سابقه هم دیگر را می دانند. وقت مشاوره، صنم با گریه ماجرا را برایم تعریف کرد. گفت تنش را دست مالی کرده و خودش را به او چسبانده است. اصرار کرده که آدرسش را اگر نگوید، چیزهایی می نویسد که نظر قاضی را تغییر دهد. اما من راه چاره ای جز سکوت نداشتم چون کسی حرف هایش را باور نمی کرد.»

این مددکار از این که بسیاری مواقع ناچار به پرده پوشی است، احساس گناه می کند: «همیشه به خاطر شرایط شغلی ام ناچار به سکوت بوده ام اما ما در دنیایی شیشه‌ای زندگی می کنیم و یک جایی می شود که تصویر خوراندن گل به آن ها به مدد وسایل دنیای دیجیتال رو می شود. انگار که یک گوشه پرده نمایش کنار رفته باشد.»

«سارا نجیمی»، وکیل دادگستری و فعال حقوق کودک ساکن کانادا نفس حضور کودکان در خیابان ها را به خودی خود نوعی خشونت می داند: «بر اساس اعلام رییس اورژانس اجتماعی، كودكان كار و خيابان بین چهار تا هشت ساعت در شبانه روز را در خيابان سپرى مى كنند و همین حضور، فى النفسه كودك آزارى محسوب می شود. چرا كه ساعاتى را كه بايد كودك در محيط خانواده يا محيط آموزشى سپرى كند، بدون هيچ گونه حمايت و نظارتى، در خيابان می گذراند و در معرض انواع خشونت هاى جسمى و غير جسمى كه در خفيف ترين حالت، شامل تحقير، تمسخر و برچسب زنى است، قرار می گیرد. با توجه به این که در کشور ما برخلاف سایر کشورهای جهان، پدیده کودکان کار و خیابان رو به افزایش است، مسأله آسيب كودكان و خشونت عليه آن ها پيچيده تر نيز می شود.»

او معتقد است مشکل این کودکان الزاما بي سوادى، بازماندگى از تحصيل و يا سوء تغذيه نيست بلكه رخنه ويروس «اچ آى وى»، ابتلا به اعتياد و افسردگى، خودزنى، آزارهاى جنسى و آسیب هایی هم چون خشونت كنترل نشده از جمله مواردى هستند كه در خيابان در كمين كودكان كار هستند.

این فعال حقوق کودکان در پاسخ به این که چرا کودکان کار بيش از ساير كودكان عادى در معرض انواع خشونت، از جمله خشونت جنسى هستند، می گوید: «مهم ترين دليل آن شايد همان گذراندن بین چهار تا هشت ساعت از روز در سطح خيابان است؛ محيطى ناامن كه محل تردد افراد مختلفى است كه به فقر و بى پناهى اين كودكان آگاهند.»

نجیمی با اشاره به این که حتی به کودکان معمولی جامعه که در حال تحصیل هستند، آموزش «نه گفتن» در خانواده و مدرسه انجام نمی شود، بر این باور است که این مساله در مورد کودکان کار و خیابان بسیار شدیدتر است: «اجبار به کار کردن اولین مانع در راه مقاومت در برابر خشونت جنسی محسوب می‌شود. از سوی دیگر، آن‌ها نمی‌دانند چه گونه باید در برابر خشونت جنسی عکس‌العمل نشان دهند و احساس شرم از بازگو کردن موضوع در مقابل خانواده یا گروه دوستان، باعث می‌شود این مساله در سکوت برگزار شود و کودک تا سال‌ها از این موضوع رنج ببرد.»

این فعال حقوق کودک با اشاره به این که طرح جمع آوری و سامان دهی کودکان کار و خیابان در سال هاى گذشته موجب اعتراض فعالان حقوق كودك شده است، می افزاید: «فعالان حقوق کودک این قبیل طرح ها را يك مانور قدرت و ايجاد خشونت و ناامنى براى كودكان می دانند چون عملا ساز و كار مناسبى در برخورد با اين كودكان طراحى نمی شود.»

او در انتها تاکید می کند که ماموران دست اندرکار می بایست براى اجرای این طرح، آموزش های لازم را ببينند و مددكاران اجتماعى و روان شناسان نيز در اجراى آن، ماموران شهرداری را همراهى كنند:«نه اين كه چند مامور شهردارى كه نه اطلاعات و نه دانش اين امر را دارند، مشغول تعقيب و گريز و برخورد با اين كودكان شوند كه خود ممكن است موجب آزار و اذيت و برخوردهاى نامناسب با آن ها شود.»

در حالی که مراجع رسمی آمار کودکان کار و خیابان را دو میلیون نفر عنوان می کنند اما فعالان حقوق کودک بر این باورند که شمار این کودکان بالغ بر هفت میلیون نفر است.

این جامعه هفت میلیونی به دو دسته «کودکان خیابانی»، یعنی آن ها که شبانه به خانه هایشان برمی گردند و «کودکان خیابان» که شب ها در معابر عمومی می خوابند و فاقد سرپرست هستند، تقسیم می شوند. اما همه آن ها در نهایت برای امرار معاش، یا دست فروشی یا زباله گردی می‌کنند.

مطالب مرتبط:

پی گیری شکنجه دو کودک کار در کرمان

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو

سرنوشت غم انگیز سفارت ایران در آمریکا

۱۷ بهمن ۱۳۹۷
خواندن در ۱ دقیقه
سرنوشت غم انگیز سفارت ایران در آمریکا