«اردشیر زاهدی»، وزیر امور خارجه روزهای دور ایران، به طور غیرمنتظرهای این روزها درگیر کمک به پایان جنگ یمن است. تاکنون دو کتاب درباره اثرات جنگ ویرانگر در یمن منتشر کرده و سومی آن هم در راه است.
«یمن؛ هزاران روز تاریک از یک جنگ خفتبار، قتل عامی که نه فراموش میشود، نه بخشیده و آنچه تاریخ با شرم به یاد خواهد آورد»(Yemen, a thousand days of disgracing war, a carnage we can neither forget nor forgive and that history will recall with shame) نام مجموعهای است که اردشیر زاهدی همراه با مقدمهای مفصل، مقالات آن را انتخاب و منتشر کرده است: «بچههای یمنی را در اخبار میدیدم که چهطور با موشک، اتوبوس مدرسهشان را زدند و آنها کشته شدند. از این بیرحمی گریهام گرفت. فکر کردم باید کاری انجام بدهم.»
اردشیر زاهدی دی ماه ۱۳۹۶، یعنی بیشتر از یک سال پیش اولین کتاب یمن را در سوییس و شهر محل اقامتش در نزدیکی ژنو منتشر کرد. تا به حال جلد اول کتاب یک بار تجدید چاپ و جلد دوم هم به تازگی منتشر شده است. او کتابهایش را برای سیاستمداران مختلف در جهان، نمایندگان پارلمانها و سناتورها، از جمله در امریکا فرستاده است و آنها را به دست هرکسی که تصور میکند توانی برای پایان دادن به این جنگ دارد، میرساند.
کتاب جدید او حاوی مقالاتی است که جنگ یمن را از نظر و ابعاد هولناک انسانی آن، جنبه حقوق بشردوستانه و بعدهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و بهداشتی بررسی کردهاند؛ جنگی که اعدادش به نوشته اردشیر زاهدی، بیشتر از هرکلمه دیگری حرف برای گفتن دارند: «بیش از ۱۰۰ هزار کشته، سه میلیون آواره، ۳۰۰ هزار انسان در محاصره، ۵۰ هزار مرگ ناشی از قحطی، فقدان دارو و بیماریهای واگیردار. جنگ یمن هر پنج تا ده دقیقه باعث مرگ یک کودک بیگناه دیگر میشود.»
وقتی کار جمعآوری مقالات را شروع کرده، هزار روز از شروع جنگ در یمن میگذشته است. اردشیر زاهدی در مقدمه کتابش نوشته است: «بیشتر از هزار روز تاریک، دنیا با شرم و وحشت نظارهگر یکی از غیرانسانیترین و ظالمانهترین جنگهای غیرضروری در دوره تاریخ مدرن است؛ یک جنگ غیرمشروع که به بیان سازمان ملل متحد، بزرگترین بحران انسانی در جهان است.»
علاقه و توجه زاهدی به یمن و تلاش برای پایان جنگ هولناک در آن سرزمین، ریشه در سابقه او به عنوان وزیر خارجه ایران هم دارد. او داماد محمدرضاشاه پهلوی و شخصیتی به غایت نزدیک به وی بود که جدایی از شاهدخت«شهناز پهلوی»، اولین فرزند شاه ایران از اولین همسرش به نام ملکه «فوزیه»، ذرهای از اعتماد شاه و نزدیکی به داماد سابقش کم نکرد.
در دوره وزارت خارجهاش، همانند این روزها، منطقه پیرامونی ایران، از جمله یمن شمالی و جنوبی که هنوز متحد نبودند، پرتلاطم و ناآرام بود: «ارزیابی ما این بود که بخشی از ناآرامیهای یمن به دلیل ضعیف بودن عربستان سعودی است. برای همین مخفیانه و محرمانه، حتی بدون اطلاع اعلیحضرت، شروع کردم برای عربستان تانک فرستادن تا مرزهای شرقی خود را با یمن تقویت کند. مدتی بعد اعلیحضرت خبردار شدند و گفتند اردشیر خلاف کردی.»
وزیر امور خارجه ایران از تجهیزات و ادوات نظامی خریداری شده از امریکا به عربستان سعودی داده بود. مطابق قرارداد دو کشور، در صورتی که ایران میخواست سلاح و امکانات نظامی تولید امریکا را در اختیار طرف سومی قرار دهد یا در جنگی استفاده کند، باید به اطلاع سازنده آن میرساند:«لباس رسمی پوشیدم و رفتم حضورشان. فرمودند اردشیر ما با امریکا قرارداد داریم که هر اسلحهای که آنها به ما فروختند، فروش مجددش هم باید با اجازه آنها باشد. گفتم من حتما در دیدارم با [ریچارد] نیکسون [رییس جمهور آمریکا ]این موضوع را مطرح میکنم. از دفترشان آمدم به خانه و به سفیر امریکا زنگ زدم تا خودش را برساند و موضوع را از کاخ سفید پرسوجو کند.»
اردشیر زاهدی میگوید خود را آماده استعفا از مقام وزارت خارجه کرده بود تا در صورت فاش شدن موضوع، اتهامها متوجه شاه نشود که به گفته او، از اساس از ماجرا بیخبر بود: «با احتساب اختلاف ساعات تهران و واشنگتن، وقت لازم بود. چند ساعت بعد سفیر امریکا که دیپلمات بسیار خوبی هم بود، برگشت. از دور دیدمش و منتظر نشدم تا برسد و شرح کامل را بگوید، از دور اشاره کردم چه شد؟ از حالت صورتش فهمیدم چه خبری برایم دارد.»
سفیر امریکا خبر خوشی برای اردشیر زاهدی داشت.
در صورتجلسه مذاکره او با نیکسون در کاخ سفید، درج شده بود که موضوع در اختیار گذاشتن سلاح امریکا از سوی وزیر خارجه ایران بین دو طرف مطرح شده است. ایران رفتاری خلاف قرارداد نکرده بود. زاهدی میگوید: «عربستان با سلاحی که ما داده بودیم، شورشهایی که بر بیثباتی یمن اثر میگذاشت را کنترل کرده بود.»
زمستان امسال در برنامهای که ژنو برگزار شد، اردشیر زاهدی دو کتابش در مورد یمن را برای علاقهمندان امضا کرد و از ضرورت پایان دادن به جنگی گفت که بچهها از بزرگترین قربانیان آن هستند. عواید فروش کتاب را همراه با دیگر کمکهایی که جمع میشود، هرچند وقت یکبار برای جنگزدگان یمن میفرستد.
اردشیر زاهدی نزدیک به ۷۰ سال است که فعالیت سیاسی دارد. ۳۰ سال از آن را در مهمترین مناصب ایران، از وزارت و سفارت گرفته تا مشورت به شاه و نخستوزیر وقت ایران گذرانده است. اما در ۴۰ سال اخیری که به اجبار از خانه دور مانده، روزی نبوده است که برای ایران یا به نام ایران کاری انجام ندهد.
یکی از مقالاتی که اردشیر زاهدی در کتابش منتشر کرده، به قلم «حسین موسویان»، از چهرههای سیاسی پیشین جمهوری اسلامی ایران است که زمانی سفیر دولت «اکبرهاشمی رفسنجانی» در آلمان بود. موسویان هم حالا چند سالی است که نه مانند اردشیر زاهدی از روی اجبار و تبعید بلکه به اختیار و ترجیح، پس از آن که دادگاهی شد، از ایران به امریکا مهاجرت کرده است. او کارگزار حکومتی بوده که زاهدی را از خانه و کاشانهاش در ایران دور کرده، درهای کشورش را به روی او بسته و «عباسعلی خلعتبری»، وزیر خارجه پس از زاهدی را همچون دیگر مقامهایی که دستش به آنها رسیده، اعدام کرده است. حالا مقالهای از او با عنوان «آیا واقعا ایران باید بابت جنگ یمن سرزنش شود؟» ناباورانه در کتابی منتشر شده که آخرین سفیر شاه در واشنگتن آن را برای کمک به پایان جنگ یمن تهیه کرده است؛ بیعقده و کینهای که این روزها در سرزمین مادری زاهدی کمیاب و بلکه نایاب شده است.
اردشیر زاهدی سخت دلبسته گلهای رز ایرانی باغچه خانهاش است. میتوانست در ایام بازنشستگی، پس از یک زندگی پر فراز و فرود، بیآن که خود را درگیر اخبار جنگ رقتبار یمن کند، روزهای آرامتری داشته باشد. اما ترجیح دیگری داده و این روزها جلد سوم کتاب یمن را آماده انتشار کرده است. در مقدمه کتاب اولش نوشته بود: «اینها اسنادی برای تحلیل این دوره تاریخی هستند. ممکن است این کار به درد تلنگر زدن و بیدار کردن و هشدار دادن به چنین بربریت و بیرحمی بیاید تا مانع ادامه و تکرار آن در آینده شود.»
- جملات داخل گیومه که نقل قول مستقیم از کتاب نیست، روایت اردشیر زاهدی برای نویسنده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر