close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

آیا جامعه ایران ظرفیت کوپن و جیره‌بندی را دارد؟

۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸
علی رنجی‌پور
خواندن در ۷ دقیقه
چنانکه از این منحنی پیدا است میزان سرانه مصرف مواد غذایی تقریبا ۴۰ درصد افزایش یافته است. قاعدتا در چنین شرایطی اعمال سهمیه‌بندی به اندازه دهه ۱۳۶۰ آسان نخواهد بود.
چنانکه از این منحنی پیدا است میزان سرانه مصرف مواد غذایی تقریبا ۴۰ درصد افزایش یافته است. قاعدتا در چنین شرایطی اعمال سهمیه‌بندی به اندازه دهه ۱۳۶۰ آسان نخواهد بود.

۸ سال و ۷ ماه و ۱۰ روز از آخرین روزی می‌گذرد که در ایران شماره کوپن اعلام شد: روز چهاردهم مهر ۱۳۸۹، آخرین باری که خبرگزاری‌های ایران به نقل ستاد بسیج اقتصادی کشور اعلام کردند كالابرگ شماره ۵۶۸ در تهران و شماره‌های ۵۱۰ و ۵۳۱ در استان‌ها برای دریافت سهمیه روغن فعال شده‌اند.

قرار بود یک ماه بعد کوپن شکر هم اعلام شود اما این اتفاق نیفتاد تا اینکه ۲۲ شهریور ۱۳۹۰ وزیر وقت صنعت، معدن و تجارت رسما از پایان کوپن در ایران خبر داد؛ نوستالژی یا سازوکاری اقتصادی برای مهار بحران؛ واژه‌ای که فراتر از یک اصطلاح تخصصی، یک نماد و نشانه‌ از جنگ و قحطی در نخستین دهه جمهوری اسلامی ایران است.

جامعه ایران به هر زحمتی بود دهه دشوار ۱۳۶۰ را از سر گذراند، اما آیا توان تحمل یک دوره سخت جیره‌بدی را خواهد داشت.

 

کوپن یا اقتصاد آزاد

اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهوری ایران، هفته پیش از دو راهکار پیش‌رو صحبت کرد که دولت ناگزیر از انتخاب یکی از این دو است؛ کوپن یا اقتصاد آزاد:

«در شرایط جدید اقتصادی محدودیت‌های بیشتری داریم پیش می‌رویم، پس احتمالاً نقش دولت پررنگ‌تر می‌شود. شاید مجبور شویم در برخی کالاها به سمت سهمیه‌بندی و کوپنی شدن پیش برویم. این نظری است که در دولت و خارج از دولت طرفدار دارد. از آن سو عده‌ای از فعالان اقتصادی با این نظریه مخالفند و می‌گویند در چنین شرایط سختی باید ما به سمت آزاد کردن اقتصاد پیش برویم؛ حتی قید و بندهایی که قبلا داشتیم را رفع کنیم. به جای اینکه کالای مورد نظر اقشار ضعیف را با سهمیه‌بندی تأمین کنیم اقتصاد را آزاد کنیم و یارانه‌های پنهان را به صورت نقد در اختیار مردم بگذاریم».

حرف جهانگیری از یک منظر چندان بی‌راه نیست. در حال حاضر نظام اقتصادی ایران گرفتار یک بن‌بست تمام عیار است. کمبود منابع مالی و کالایی از یک سو و بلاتکلیفی از سوی دیگر. نظام یارانه‌ای به رغم هزینه بسیار سنگین آن نه‌تنها جواب نداده بلکه باعث به‌هم‌ریختگی و آشفتگی بیشتر هم شده است؛ مثال آشکار آن دلار ۴۲۰۰ تومانی که نه‌تنها باعث کنترل قیمت کالاهایی اساسی نشده، بلکه فصل تازه‌ای از فساد را در تاریخ ایران باز کرده است. کافی است اخبار گم شدن دلارهای دولتی را در کنار تورم مواد غذایی بگذاریم تا آشکارا ببینیم نتیجه سیاست‌گذاری‌های بلاتکلیف و بی‌حساب دولت چیست.

در حال و روز فعلی ایران بعید است نسخه کارشناسان برای آزادسازی اقتصاد ایران فرصت اجرا پیدا کند. در نظام لایه‌لایه و آشفته سیاسی ایران حتی تغییر شیوه کار یک اداره کل دولتی هم ممکن نیست، چه برسد اصلاح ساختار اقتصادی که مخالفانی بانفوذ در لایه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی ایران دارد.

اما از آن سو تضمینی برای موفقیت نظام کوپنی -حتی در استاندارد دهه ۱۳۶۰- در ایران وجود.

 

فساد و نظام جیره‌بندی

نه نظام سیاسی و اداری به اندازه آن زمان قابل اعتماد است و نه جامعه ایران مانند دهه ۱۳۶۰ است. کوپن حتی در دهه ۱۳۶۰ هم محمل مناسبی برای فساد و تقلب بود. از جعل کوپن گرفته تا خرید و فروش آن که باعث می‌شد کالاهای جیره‌بندی شده از نظام توزیع خارج شوند.

«چاپ برگه‌های جعلی کوپن اولین چالش اجرایی دولت در دهه ۱۳۶۰ بود. به طوری که برآورد دولت در تعیین میزان کالای مورد نیاز مردم را مدام دچار خطا می‌کرد. با وجود برقراری نظام کوپنی و تعیین دقیق میزان خانوارهای مشمول، اقلام کوپنی توزیع شده کفاف نمی‌داد و هر بار گروهی از مردم دست خالی صف‌های طولانی را ترک می‌کردند. فراتر از چاپ برگه‌های جعلی، برخی کوپن‌های باطل شده نیز جعل می‌شدند و شماره آنها تغییر می‌کرد. همچنین در فاصله سه روزی که باید توزیع‌کنندگان کالا کوپن‌های دریافتی از مردم را تحویل بانک‌ها می‌دادند، آنها با همکاری صنف جدید کوپن‌فروش‌ها، کوپن‌های باطله را با قیمت پایین از مردمی که در موعد مقرر موفق به تهیه کالا نشده بودند، می‌خریدند و. بدین ترتیب بخشی از اقلام یارانه‌ای توزیع شده سر از بازار سیاه در می‌آورد و سود خوبی نصیب فروشندگان آن می‌کرد. دولت برای مقابله با این روند، ضمن کاهش زمان تحویل کوپن‌ها به یک روز ناگزیر شد تا با واردات کاغذ واترمارک از فرانسه، فنلاند و اندونزی زمینه جعل کوپن را با تحمل هزینه بیشتر تهیه کاغذ و چاپ، کاهش دهد...»*

این نقل زمان جنگ است که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران تثبیت شده و یکپارچه بود. نظام سیاسی و اجرایی کشور چندان گرفتار نزاع‌های سیاسی و پرهزینه نبود و فساد گریبانگیر کلیت نظام اداری کشور نبود. قاعدتا اگر وضعیت اداری و سیاسی فعلی در دهه ۱۳۶۰ برقرار بود، حتما نهادهای قدرتمند دولتی و نظامی و افراد بانفوذ، خود به صورت انحصاری، حق جعل و راه انداختن بازار غیررسمی کوپن‌فروشی را در اختیار می‌گرفتند، کما اینکه امروز هم این افراد و نهادها رسما متهم به ایجاد شبکه‌های بزرگ و سازمان‌‌یافته قاچاق و سوءاستفاده از یارانه‌های دولتی‌اند. کافی است به نقش سپاه در قاچاق یا نقش مافیای بانفوذ پتروشیمی در خارج کردن ارز دولتی از ایران نگاه کنیم تا بتوانیم تصویری هولناک از ایران کوپنی ۱۳۹۸ جلوی چشم‌مان شکل بگیرد.

 

نظام جیره‌بندی و آستانه تحمل جامعه

آنچه در دهه ۱۳۶۰ اتفاق افتاد با امروز قابل مقایسه نیست. به رغم همه بیم و امیدهای سال‌های اول انقلاب،‌ جامعه ایران که از پیروزی انقلاب ۵۷ اعتماد به نفس زیادی پیدا کرده بود، امیدوارانه به آینده نگاه می‌کرد. نه فقط حاکمان جمهوری اسلامی در دهه ۱۳۶۰، بلکه اپوزیسیون هم ناامید از آینده نبود.

همین امیدواری آستانه تحمل همه لایه‌های جامعه را به شدت بالا می‌برد، آن قدر که در شرایط سخت جنگ و کمبود شدید مواد غذایی و دارویی، نه‌تنها در دهه ۱۳۶۰ اعتراض رسمی اقتصادی در ایران ثبت نشد، بلکه در ادبیات عمومی هم جامعه مثل امروز ملتهب نبود.

امروز در حالی در ایران صحبت از آغاز دوباره جیره‌بندی و کوپنی شدن کالاها پیش آمده که یک سال و نیم پیش، به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی، بزرگ‌ترین اعتراضات تاریخ جمهوری اسلامی -دست کم از نظر وسعت جغرافیایی- در ایران رخ داد. اعتراضاتی که هنوز می‌توان در گوشه و کنار نشانه‌های زنده و روشن آن را به وضوح مشاهده کرد.

 

نظام جیره‌بندی و سبک زندگی

جامعه ایران در آستانه سال ۱۴۰۰ به هیچ عنوان شباهتی با ۴۰ سال پیش ندارد. سبک زندگی به شدت تغییر کرده و نیازهای اساسی و روزمره نیز، تحت تاثیر تغییر سبک زندگی عوض شده‌اند.

نمودار زیر که برگرفته از نمودارهای پروژه ایران ۲۰۴۰ دانشگاه استنفورد است، نشان می‌دهد که میزان مصرف سرانه غذایی ایرانیان، در هشت قلم کالای اساسی از پایان جنگ تا الان چگونه تغییر کرده است.

 

نمودار مصرف سرانه غذای د رایران ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۵

 

چنانکه از این منحنی پیدا است میزان سرانه مصرف مواد غذایی تقریبا ۴۰ درصد افزایش یافته است. قاعدتا در چنین شرایطی اعمال سهمیه‌بندی به اندازه دهه ۱۳۶۰ آسان نخواهد بود. نیاز عمومی به غذا و کالاهای اساسی بیشتر شده است.

جیره‌بندی برای شرایط جنگی با الگوی مصرف سی سال پیش، قطعا میزان نارضایتی عمومی را افزایش خواهد داد، چرا که دولتمردان ایران در آن زمان با مردمی روبه‌رو بودند که در سال کمتر از ۶ کیلو مرغ مصرف می‌کردند، اما امروز مردمی را پیش روی خود دارند که سرانه مصرف مرغ‌شان در سال بیش از ۴۲ کیلوگرم است.

این فقط نقل یک قلم مواد غذایی و صرف نیازهای غذایی است، وگرنه چالش دولت برای تامین نیازها و کالاهای اساسی به طور حتم بزرگ‌تر از دهه ۱۳۶۰ است. دورانی که ایران درگیر جنگ فرسایشی با همسایه‌اش بود و اگرچه با بحران‌ها و تحریم‌های بین‌المللی هم دست و پنجه نرم می‌کرد، اما هرگز مانند امروز در حلقه محاصره گرفتار نبوده است.

این بار رویارویی ایران نه با عراق که با آمریکا است که از یک‌سو ساختار تجارت خارجی را با تحریم از کار انداخته و از سوی دیگر تیغ تهدید جنگ را بالای سر ایران نگه داشته است.

در چنین وضعیتی از یک سو منابع درآمدی دولت به شدت کم می‌شود، از سوی دیگر هزینه‌های عمومی را برای آرایش جنگی بالا می‌برد. اقتصاد غیردولتی ایران که تحت تاثیر تورم و رکود و البته بحران‌های زیست‌محیطی توانی برای بازتولید خود ندارد.

این وضعیت شبیه حالت غیرعادی فردی است که نه پولی در بساط دارد و نه کالایی در بازار هست که آن را تهیه کند یا نکند. از آن سو چند سر عائله گرسنه و ناراضی که به شدت عصبانی‌اند در خانه منتظر نشسته‌اند. سال‌ها است انواع مشکلات سیاسی، اجتماعی آستانه تحمل‌شان را پایین آورده و شرایط تحریم و تداوم بحران‌های اقتصادی از کوره به درشان کرده است. جیره‌بندی در چنین شرایطی اگرچه ناگزیر به نظر می‌رسد اما هیچ تضمینی وجود ندارد که کسی سر سلامت از این بحران به در ببرد.

 

 

* بخشی از مقاله مراد کیانی، تحلیل‌گر اقتصادی که با عنوان «اقتصاد سیاسی ۲۹ سال کوپنیسم ایرانی» در بی‌بی‌سی فارسی منتشر شده است.


مطالب مرتبط:

جریان‌شناسی اقتصاد ایران؛ بخش اول: اقتصاد مالِ خر است

کوپن، احتکار و سوپر مارکت؛ خاطرات ۴۰ ساله قیمت‌ها(بخش دوم)

ثبت نظر

گزارش

مارک ویلموتس، گزینه فدراسیون فوتبال برای مربیگری، منعطف مقابل ملی‌پوش‌های سیگاری‌‌

۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸
پیام یونسی‌پور
خواندن در ۵ دقیقه
مارک ویلموتس، گزینه فدراسیون فوتبال برای مربیگری، منعطف مقابل ملی‌پوش‌های سیگاری‌‌