close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

سایه جنگ روی قرارداد مربیان فوتبال ایران؛ از کی‌روش تا برانکو و حالا ویلموتس

۵ خرداد ۱۳۹۸
پیام یونسی‌پور
خواندن در ۷ دقیقه
در قرارداد کی روش بندی لحاظ شده بود که در صورتی که فعالیت‌های تروریستی داعش به تهران می‌رسید یا ایران مورد حمله نظامی یکی از کشورها قرار می‌گرفت، کارلوس کی‌روش ایران را ترک می‌کرد
در قرارداد کی روش بندی لحاظ شده بود که در صورتی که فعالیت‌های تروریستی داعش به تهران می‌رسید یا ایران مورد حمله نظامی یکی از کشورها قرار می‌گرفت، کارلوس کی‌روش ایران را ترک می‌کرد
سال 83 در یکی از اردوهای تیم ملی صحبت به جنگ کشید و ایوانکوویچ از دردهای جنگ در سال‌های پایانی قرن بیستم و ردپایش روی فوتبال کرواسی و بوسنی و اسلوونی حرف زد.
سال 83 در یکی از اردوهای تیم ملی صحبت به جنگ کشید و ایوانکوویچ از دردهای جنگ در سال‌های پایانی قرن بیستم و ردپایش روی فوتبال کرواسی و بوسنی و اسلوونی حرف زد.
حالا آخرین گزینه «مارک ویلموتس» است. سرمربی بلژیکی که همین بند قرارداد را به صورت جدی و کامل در قراردادش گنجاند و بعد پای برگه را در سفارت ایران امضا کرد.
حالا آخرین گزینه «مارک ویلموتس» است. سرمربی بلژیکی که همین بند قرارداد را به صورت جدی و کامل در قراردادش گنجاند و بعد پای برگه را در سفارت ایران امضا کرد.

«صادق زیباکلام»، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران سال ۸۹ در مناظره با «احمد رهدار» عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم قم گفته بود: «ما این کشور را مديون شمشير آقامحمدخان و چكمه‌هاي رضا شاه هستیم. باور دارم که در دوران رضا شاه، فضاي بسته و ديكتاتوري حاكم بود. ولي همين رضاخان بود که توانست يكپارچگي ايران و تماميت ارضي کشور را حفظ كند»

می‌گفتند دوران ریاست «محمد دادکان» در فدراسیون فوتبال هم کم از دوران رضاشاه نداشت. مستبد بود، کمیته‌ها معنی نداشتند و خودش تک صدا حرف می‌زد. یک بار پس از آن‌که دوران ریاستش بر فدراسیون فوتبال به پایان رسید در برنامه ۹۰ اعتراف کرد که «وقتی رییس کمیته داوران روی خط برنامه عادل فردوسی‌پور می‌آمد، او با تلفن دیگر داشت کلمه به کلمه جواب‌ها را در گوش و دهان رییس کمیته می‌گذاشته.»

اما می‌گفتند آن فدراسیون را فقط خودش می‌توانست اداره کند. شده بود لشگر تک نفره فوتبال ایران. محمد دادکان فدراسیونی را از «محسن صفایی فراهانی» به ارث برد که تازه داشت معنی حرفه‌ای شدن و استقلال را می‌فهمید. اما نه حرفه‌ای بود و نه مستقل. برای این‌که گلیمش را از آب بیرون بکشد، حتی روبروی سازمان وقت تربیت بدنی هم ایستاد. سال ۸۳ به سازمان تربیت بدنی اعلام کرد که نیازی به بودجه دولتی ندارد و یک نفره فدراسیون را اداره می‌کند. چنین هم کرد.

استقلال و استبدادش وقتی کنار شفافیت‌های مالی و سلامت کاری‌اش می‌نشست، همه را فرمان‌بردار او می‌ساخت. محمد دادکان البته رییسی بود که باید بر سیاه‌ای قطور از ستاره‌های نام‌دار فوتبال ایران در تیم ملی هم نظارت می‌کرد. درد «بازیکن‌سالاری» پیش‌‌ترها کمر «داریوش مصطفوی» و محسن صفایی‌فراهانی را در اتاق ریاست فدراسیون فوتبال خم کرده بود.

می‌گویند سال ۸۳ خورشیدی، در یکی از روزهایی که تیم ملی به اردو رفته بود، بحثی میان بازیکنان از اخرین مانور مشترک سپاه و ارتش در خلیج فارس شکل می‌گیرد. بازیکن و مربی نظر می‌دهند تا نوبت می‌رسد به «برانکو ایوانکوویچ» سرمربی تیم ملی.

برانکو به سال‌های جنگ در یوگسلاوی بازگشت. به این‌که رهبر جوخه نظامی «تایگرز» یکی از سر لیدرهای ستاره سرخ بلگراد بود و بعد از آغاز جنگ‌ها هم خودش اسلحه به دست گرفت و هم در ورزشگاه‌ها برای نبردهای پارتیزانی، نیروهای جوان را جمع می‌کرد. ایوانکوویچ از دردهای جنگ در سال‌های پایانی قرن بیستم و ردپایش روی فوتبال کرواسی و بوسنی و اسلوونی حرف زد.

دادکان حرفش را برید. وسط کلامش پرید و با دست «همایون شاهرخی» پیرمرد سرپرست تیم ملی (که البته زمانی مربی خودش هم بود) را نشان داد: «اگر زبانم لال روزی جنگ شود، ما اینجا دیگر تیم ملی و فوتبال و باشگاه نخواهیم داشت. خودم در فوتبال مملکت را تخته می‌کنم، از همین همایون‌خان تا آن علی دایی تک به تک را می‌فرستم جبهه.»

جملاتش که تمام شده بود، انگشت دستش را روی صورت تمام تیم چرخانده بود: «اگر آن روز رسید، ما اینجا فوتبال بازی نمی‌کنیم. می‌رویم می‌جنگیم، می‌میریم.» بعد از دادکان دیگر کسی حرف نزد.

دو سال بعد همان روز، نه اثری از برانکو ایوانکوویچ در فوتبال ایران بود و نه خبری از محمد دادکان. هر دو بعد از جام جهانی آلمان رفتند.

آرام‌آرام اداره فوتبال ایران از ضرب شمشیر آقامحمدخان و ریتم صدای پوتین رضاشاه، افتاد دست کمیته انتقالی و بعد «علی کفاشیان». روش ریاست کفاشیان، مصالحه و مسامحه بود. خودش در برنامه ۹۰ لیوان جلوی دستش را برداشت و گفت: «من اختیار این‌که همین لیوان را در فدراسیون فوتبال از این طرف میز بگذارم آن طرف ندارم.»

علی دایی را با دستور ریاست جمهوری، سرمربی تیم ملی کرد و با دستور «محمد علی‌آبادی» رییس وقت سازمان تربیت بدنی کنار گذاشت. «محمد مایلی‌کهن» را با دستور همان سازمان برای دو هفته سرمربی تیم ملی کرد و باز کنارش زد. باز هم سازمان تربیت بدنی دستور داد با «افشین قطبی» وارد مذاکره شوند و او پذیرفت. وقتی نتیجه تمام انتخاب‌های تحمیلی شکست شد، با اختیار تام سراغ گزینه خارجی رفت.

«عباس ترابیان» رییس وقت کمیته بین‌الملل فدراسیون فوتبال ایران مسئول مستقیم مذاکره با کارلوس کی‌روش ۲۵ بهمن ماه سال ۸۹ در گفت‌وگوی تلفنی با برنامه ۲-۴-۴ رادیو جوان گفت: «وقتی اولین بار با آقای کی‌روش صحبت کردم به من گفت آیا حقیقت دارد که مردم شما هنوز با شتر در تهران سفر می‌کنند؟ او تصویر درستی از ایران نداشت و ما از او دعوت کردیم که فقط یک روز میهمان تهران باشد. وقتی ایران را دید قبول کرد که سرمربی تیم ملی ایران شود. اما متاسفانه امروز به ما ای‌میلی زد و گفت متوجه شده که ایران امنیت کافی ندارد. او نوشته به دلیل تامین نشدن امنیت جانی‌اش حاضر به سفر به تهران نیست.»

حدود ۴۰ روز زمان برد تا فدراسیون فوتبال ایران موفق شود نظر مساعد کارلوس کی‌روش برای حضور در ایران را جلب کند. کی‌روش برای زندگی در ایران، «ضمانت جانی» می‌خواست. ناآرامی‌هایی که در پس انتخابات سال ۸۸ آغاز شده و دامنه‌اش هم‌چنان ادامه داشت و همین‌طور تهدید آغاز جنگ علیه ایران، دو موضوع روشن برای نگرانی‌های کی‌روش بود.

فدراسیون فوتبال ایران برای نخستین بار بندی را در قرارداد یک مربی خارجی نشاند که براساس آن، «در صورت بروز ناآرامی‌های سیاسی، آغاز جنگ یا تهدیدهای تروریستی در داخل کشور» سرمربی تیم ملی قادر به فسخ قطعی و یک‌طرفه قراردادش باشد.

مفاد این بند هم ساده بود؛ فدراسیون فوتبال ایران به عنوان «عامل» در قرارداد باید تمامی حق و حقوق مربی را تا روز آخر قراردادش پرداخت می‌کرد. یعنی به صورت مثال در صورتی که فعالیت‌های تروریستی داعش به تهران می‌رسید یا ایران مورد حمله نظامی یکی از کشورها قرار می‌گرفت، کارلوس کی‌روش ایران را ترک می‌کرد و منتظر واریز تمام مطالباتش از سوی فدراسیون فوتبال ایران می‌ماند.

این آغاز بند جدید در قرارداد تمام مربیانی شد که به فوتبال ایران آمدند. «مصطفی دنیزلی» که سابقه دو دوره مربی‌گری در تیم‌های پاس و پرسپولیس را داشت، وقتی سال ۹۰ برای دومین بار برای همکاری با پرسپولیس به تهران دعوت شد، درخواست همین بند فسخ قرارداد را کرد.

در قرارداد «خولیو ولاسکو» سرمربی آرژانتینی و نام‌دار تیم ملی والیبال ایران هرچند به صورت دقیق به واژه‌هایی مانند «جنگ» یا «عملیات‌های تروریستی» اشاره نشد، اما این مورد قید شد که او قادر است در صورت به مخاطره افتادن امنیت جانی‌اش قرارداد خود را با تایید فدراسیون جهانی والیبال فسخ کند. در حقیقت فدراسیون والیبال اختیار کامل برای فسخ قرارداد را از ولاسکو گرفت.

برانکو ایوانکوویچ هم در بازگشت به ایران متحول شد. دیگر نشانی از شمشیر و پوتین و ضرب‌آهنگ صدای محمد دادکان نبود. فروردین سال ۹۴ «محمدحسین نژاد فلاح» عضو هیات مدیره باشگاه پرسپولیس به ترکیه رفت تا شرایط حضور مجدد برانکو در ایران را فراهم کند.

باشگاه پرسپولیس تقبل کرد که بجز پرداخت بدهی مالیاتی برانکو ایوانکوویچ، در قرارداد او ذکر کند که مجاز است در صورت ناآرامی‌های نظامی در ایران، با فسخ یک طرفه قرارداد و دریافت تمامی مطالباتش به کرواسی برگردد. برانکو ایوانکوویچ به تازگی در مصاحبه با «بانک ورزش» هم زمزمه‌هایی در مورد بازگشت به کشورش داشت. در باشگاه پرسپولیس، این بی‌میلی مربی کروات برای عدم حضور در ایران را بی‌ربط با خط و نشان‌های ایران و آمریکا نمی‌دانند.

«وینفرد شفر» در استقلال، «زلاتکو کرانچار» در تیم امید ایران، دیگر مربیانی بودند که نمونه همین تعهد را از باشگاه و فدراسیون فوتبال ایران گرفتند.

حالا آخرین گزینه «مارک ویلموتس» است. سرمربی بلژیکی که همین بند قرارداد را به صورت جدی و کامل در قراردادش گنجاند و بعد پای برگه را در سفارت ایران امضا کرد. فدراسیون فوتبال البته از ویلموتس برای قراردادن این بند و پذیرفتن رقم ۱.۵ میلیون دلاری در سال تعهداتی خاص گرفت.

خبرآنلاین شش بند «مهم» و جدیدی که در قرارداد سرمربی بلژیکی قرار گرفته را منتشر کرده است.

۱- سرمربی تیم ملی برای مصاحبه با رسانه‌ها باید هماهنگی لازم را با فدراسیون فوتبال انجام دهد و خارج از آن حق مصاحبه ندارد. در واقع او باید ابتدا با فدراسیون هماهنگ کند و بعد حرف بزند، در غیر این صورت جریمه مالی برایش در نظر گرفته خواهد شد.

۲- سرمربی تیم ملی اجازه ندارد درباره باشگاه‌ها مصاحبه کند و متعاقباً اگر مربیان باشگاه‌ها هم درباره تیم ملی صحبت کنند جریمه‌ای برای آن‌ها در نظر گرفته می‌شود.

۳- مربی تیم ملی باید به فوتبال پایه ایران نظارت داشته و رابطه خوبی بین او و مربیان این تیم‌ها وجود داشته باشد. از نظر فدراسیون همه این تیم‌ها در یک چرخه هستند و باید ارتباط خوبی بین‌شان برقرار شود.

۴- غیر از دو مربی خارجی، بقیه اعضای کادر فنی تیم ملی باید ایرانی باشند. البته او می‌تواند مشاور فنی خارجی هم داشته باشد.

۵- سرمربی تیم ملی باید در ماه ۳ بازی لیگ‌برتر را از نزدیک تماشا کند.

۶- سرمربی تیم ملی باید در طول لیگ حداقل سه جلسه هم‌اندیشی با مربیان داشته باشد و در زمان تعطیلات لیگ برتر هم کلاس‌های دانش‌افزایی را برای مربیان برگزار کند.

شاید این تعهد فدراسیون فوتبال به شش درخواست جامع می‌ارزد.

 

مطالب مرتبط:

۵۰ درصد از قرارداد ۱.۳ میلیون یورویی، ضمانت حضور ویلموتس در ایران

مارک ویلموتس، گزینه فدراسیون فوتبال برای مربیگری، منعطف مقابل ملی‌پوش‌های سیگاری‌‌

کی‌روش رفت؛ مربیان در صف را بشناسیم

ثبت نظر

گزارش

تاثیر طرح جدید مهاجرتی ترامپ بر زندگی ایرانیان در گفت‌و گو با...

۵ خرداد ۱۳۹۸
شاهد علوی
خواندن در ۷ دقیقه
تاثیر طرح جدید مهاجرتی ترامپ بر زندگی ایرانیان در گفت‌و گو با کیانوش رزاقی، وکیل مهاجرت