close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

چرا محمد بطحایی از وزارت افتاد؟

۱۷ خرداد ۱۳۹۸
علی رنجی‌پور
خواندن در ۶ دقیقه
محمد بطحایی در بهترین حالت مدیری متوسط برای یک سازمان بحران‌زده بود، در حالی که آموزش و پرورش در شرایط کنونی نیازی به یک مدیر مقتدر، با نفوذ و با تجربه دارد
محمد بطحایی در بهترین حالت مدیری متوسط برای یک سازمان بحران‌زده بود، در حالی که آموزش و پرورش در شرایط کنونی نیازی به یک مدیر مقتدر، با نفوذ و با تجربه دارد

کمتر کسی گمان می‌کرد خبر استعفای محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش روز پنج‌شنبه ۱۶ خرداد ۹۸، روی سرخط اخبار خبرگزاری‌های ایران قرار بگیرد. پس از اخبار ضد و نقیض از این استعفا، سرانجام خبرگزاری‌ها حوالی ساعت ۸ شب خبر دادند که حسن روحانی با استعفای بطحایی موافقت کرده تا آن طور که گفته شده خود را برای نامزدی در انتخابات مجلس آماده کند. این بهانه که یکی در ایران به خیال نسیه نمایندگی در مجلس، از نقد وزارت چشم‌پوشی کند چندان باورپذیر به نظر نمی‌رسد، چرا سابقه نشان می‌دهد پیشینیان بطحایی برای نشستن روی صندلی وزارت در ساختمان خیابان قرنی، سال‌ها کرسی‌های مجلس را به چشم نردبان ترقی دیده‌اند. برای همین اینکه وزیر آموزش و پرورش برای آزمودن بخت خود برای نمایندگی عطای وزارت را به لقایش بخشیده، باورپذیر به نظر نمی‌رسد.

اما چه چیزی ممکن است دلیل واقعی استعفای بطحایی باشد؟

برای گمانه‌زنی در این باره باید کارنامه او در آموزش و پرورش به دقت مطالعه و بازخوانی کرد و تحلیلی واقع‌گرایانه از چالش‌های فرساینده آموزش و پرورش در دوران ۶۵۵ روزه وزارت او به دست آورد.

در این میان می‌توان به بحران‌ها و حاشیه‌هایی اشاره کرد که این اواخر از او در شبکه‌های اجتماعی چهره‌ای جنجالی ساخت. از اظهارات حساسیت‌برانگیز او درباره «آمادگی ۱۴ میلیون دانش‌آموز برای حضور در عرصه جنگ» گرفته تا حاشیه‌های سربازی با حقوق و مزایای فرزندش  تا ماجرای رقص دانش‌آموزان با آهنگ معروف ساسی‌مانکن و...

با این همه دور از ذهن است که این حواشی او را از کرسی وزارت پایین کشیده باشد. در چند ساعت گذشته گفته شده وزیر پیشین آموزش و پرورش ایران قصد داشته تا با اهرم استعفا از روحانی امتیازهایی بگیرد، اما روحانی با پذیرش استعفای او کار را تمام کرده است.

اما چه چیزی ممکن است بهانه گروکشی وزارت، میان یک وزیر و  رئیس‌جمهوری، آن هم در یک وزارت بحران‌زده باشد؟ نخستین و معتبرترین جواب احتمالی به این سوال، بودجه و بن‌بستی که نظام آموزش و پرورش ایران در سال‌های اخیر گرفتار آن شده است؟ این بحران مدیریتی البته در جامعه معلمان به شکل دستمزد کم، مطالبات معوق و پرداخت نشده و بحران معیشتی خود را نشان می‌دهد و نمود آن اعتراضات و چند دوره اعتصاب‌های سراسری است که در ایران بعد از انقلاب سال ۵۷، بی‌سابقه است.

اما برای اینکه ببینیم ابعاد این بحران چقدر است بد نیست نگاهی به بودجه آموزش و پرورش در سال ۹۸ بیندازیم.

در ردیف ۱۲۷۵۰۰ لایحه بودجه ۹۸ کل اعتبارت آموزش و پرورش ۴۵ هزار و ۸۱۳ میلیارد تومان پیش‌بینی شده است. از این میان حدود ۴۰ هزار و ۷۶ میلیارد تومان آن خرج جبران خدمت کارکنان یا همان حقوق کارمندان و کارکنان آموزش و پرورش در سال ۹۸ می‌شود. این عدد چیزی در حدود ۸ درصد حجم کل بودجه امسال است، با این همه در مقیاس تعداد بالای کارکنان آموزش و پرورش چندان بزرگ به نظر نمی‌رسد.

بر اساس آمار منتشر شده در سالنامه آماری سال ۱۳۹۶ مرکز آمار ایران تعداد کل کارمندان آموزش و پرورش ۹۹۰ هزار و ۱۱۰ نفر اعلام شده است. این رقم بیش از ۴۵درصد کل کارمندان دولت (به جز کارمندان صدا و سیما، مجلس و وزاتخانه‌های اطلاعات و دفاع) را تشکیل می‌دهد.

در همین سالنامه گفته شده تعداد معلمان در سال تحصیلی ۹۷-۹۶، برابر ۵۴۲ هزار و ۹۹۷ (با احتساب کادر مدیریت مدارس  ۷۶۴ و ۷۷۷ نفر ) بوده است.

با این حساب اگر بودجه حقوق کارکنان آموزش و پرورش را به کل جمعیت معلمان، مدیران مدارس،  کارمندان و مدیران و کارکنان ستادی آموزش و پرورش تقسیم کنیم به هر نفر ۳ میلیون و ۳۶۷ هزار تومان خواهد رسید که هم در نسبت با خط فقر شکننده است و هم در مقام مقایسه با دستمزد سایر کارکنان دولتی کم به نظر می‌رسد.

اگر عدد و رقم‌ها را با هم مقایسه کنیم به این نتیجه می‌رسیم حقوق کارکنان آموزش و پرورش کمتر از سایر نهادها و سازمان‌های دولتی است. ۴۵ درصد کارمندان دولت در آموزش و پرورش مشغول به کارند، اما سهم حقوق و مزایای کارکنان آموزش و پرورش کمتر از ۴۲ درصد کل اعتبارات حقوق و مزایای همه حقوق‌بگیران دولتی است.

از سوی دیگر این بودجه دچار کسری هم هست و جوابگوی اجرای طرحی نیست که سال‌ها است در فضای حرفه‌ای و رسانه‌ای درباره آن صحبت می‌شود و در حال حاضر تبدیل به یکی از مطالبات اصلی معلمان در ایران شده است.

صحبت از نظام رتبه‌بندی معلمان دست کم از پنج سال پیش تا به الان در جریان بوده است. با این همه در حالی که بطحایی پیش‌تر وعده داده بود این طرح در سال ۹۷ به صورت مقطعی و بعد از سال ۹۸ به طور کامل اجرا شود، هنوز خبری از آن نیست.

به جز صحبت‌های پراکنده نه در اسناد رسمی به شکل و لایحه و قانون نشانه‌ای از این طرح به چشم نمی‌خورد، مقام‌های دولتی، از جمله وزیر مستعفی آموزش و پرورش، مدعی‌اند در لایحه بودجه ۹۸ اعتباری در حدود ۲هزار میلیارد تومان در دل بودجه آموزش و پرورش استا‌ن‌ها برای رتبه‌بندی معلمان پیش‌بینی شده. با این همه نه در کتاب اصلی لایحه و نه در پیوست چهارم در زیرمجموعه اعتبارات آموزش و پرورش استان‌ها اشاره‌ای به مساله نشده است.

ببعضی نمایندگان مجلس گفته‌اند: «دولت در لایحه‎ بودجه‌ای که به مجلس ارائه کرد، رقمی را برای اجرای نظام رتبه بندی معلمان پیش بینی نکرده بود ولی مجلس با تغییراتی که در کمیسیون تلفیق و صحن علنی مجلس روی لایحه بودجه اعمال کرد، رقم قابل توجهی را برای نظام رتبه بندی دید که انتظار داریم این طرح امسال کلید بخورد».

اعداد و ارقام اعتبارات آموزش و پرورش در بودجه مصوب مجلس هم تغییری نکرده که بتوان گفت مجلس «اعتبارات قابل توجهی» برای اجرای این طرح در قانون بودجه گنجانده است.

تنها تغییر بودجه مصوب با لایحه حذف بند «ه» تبصره ۱۲ لایحه است که در آن اعمال و اجرای «تصویب‌نامه‌ها، بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌ها، تغییرات تشکیلات، تغییر ضرایب، جداول حقوقی و طبقه‌بندی مشاغل و افزایش مبنای حقوق...» ممنوع شده بود.

 

***

حتی اگر بپذیریم دو هزار میلیارد تومان هم برای رتبه‌بندی معلمان در بودجه در نظر گرفته شده باشد، باید این واقعیت را هم در نظر بگیریم که این عدد در نسبت با جمعیت ۷۶۴ هزار نفری معلمان و مدیران مدارس رقم ناچیزی است که تغییر چندانی در وضعیت معیشتی آنها به وجود نخواهد آورد و میانگین درآمد کارکنان آموزش و پرورش را از ۳/۳ میلیون تومان در ماه بیشتر نخواهد کرد.

این شاید قسمت ناامیدکننده ماجرا برای معلمانی باشد که سال‌ها است به طرح رتبه‌بندی معلمان به چشم یک امید برای ارتقای معیشتی نگاه می‌کنند، اما نه طرحی واقعا در حال اجرا است و نه در صورت اجرا تغییر خاصی در اوضاع معلمان به وجود خواهد آورد.

در چنین شرایطی بالا گرفتن اختلاف میان وزیری که برای اعتبار سیاسی و حرفه‌ای خود به دنبال اجرای طرح رتبه‌بندی است و رئیس‌جمهوری که تا گردن در بحران تامین منابع مالی بودجه‌ای که بخش عمده آن صرف حقوق و مزایای کارکنان و بازنشستگان است، چندان غیر قابل انتظار نیست؛ اختلاف و کش‌مکش‌هایی که به گروکشی و تهدید به استعفا و قبول استعفا و کناره‌گیری وزیری از کابینه می‌شود که در یک سال و ۹ ماه و ۲۴ روز وزارت، عملا دستاورد ویژه‌ای نداشت.

محمد بطحایی در بهترین حالت مدیری متوسط برای یک سازمان بحران‌زده بود، در حالی که آموزش و پرورش در شرایط کنونی نیازی به یک مدیر مقتدر، با نفوذ و با تجربه دارد، آن قدر که بتواند حرفش خود را دست کم در داخل دولت به کرسی بنشاند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

خبرنگاری جرم نیست

رسانه‌های وابسته به حکومت ایران در افغانستان کدامند؟

۱۷ خرداد ۱۳۹۸
شما در ایران وایر
خواندن در ۶ دقیقه
رسانه‌های وابسته به حکومت ایران در افغانستان کدامند؟