close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

حاج‌علی، بدون آب و غذا ماند و مرد؛ از سالمندآزاری چه می‌دانیم؟

۲۶ شهریور ۱۳۹۸
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۹ دقیقه
سالمندان بدسرپرست یا بی‌سرپرست، بیش از دیگر سالمندان بیمار می‌شوند.
سالمندان بدسرپرست یا بی‌سرپرست، بیش از دیگر سالمندان بیمار می‌شوند.

دو ماهی می‌شد که اهالی گذر، هیچ اثر و نشانه‌ایی از حاجعلی نمی‌دیدند. او ۸۵ سال سن داشت و ده سال آزگار بود که او را به عنوان سبزی فروش محله می‌شناختند. با اینکه با دیابت مزمن درگیر بود اما هر صبح روی یک تکه مقوا می‌نشست نبش خیابان و سبزی می‌فروخت. سبزی‌ها را هم خودش لنگ لنگان از بازار بزرگ تره‌بار تهیه می‌کرد، گوشه حیاط سیمانی و زیر سایه سار آفتاب می‌نشست و دسته بندی‌شان می‌کرد.

به جز دخترش که طلاق گرفته و دوباره برگشته بود خانه، پسرهایش هم در همان خانه زندگی می‌کردند. روزی از روزهای سرد زمستان صدای جیغ و هوار دختر حاجعلی بلند شد. او مرده بود. مراسم ختمی هم به قدر وسعشان گرفتند و پیرمرد سبزی فروش برای همیشه در خاک خفت.

 دو ماه بعد عروس کوچکترش که تحمل بار گناه را نداشت به پلیس مراجعه کرد. او گفت در طول دو هفته پایانی حیات حاجعلی، بچه‌هایش که از شرایط سخت نگهداری و هزینه‌های او خسته شده بودند و می‌خواستند خانه و سهم الارثشان را بفروشند او را روی یک تکه موکت کهنه وسط اتاق رها کردند.

«غنچه» عروس سوم «حاجعلی» روایت می‌کند که همسرش و سه پسر و دختر دیگر حاجعلی با هم قرار گذاشته بودند که آن‌قدر به پدر ناتوان و رو به موتشان رسیدگی نکنند تا بمیرد. او گفته بود که نه آب به او می‌دادند نه به گریه‌ها و التماس‌هایش توجه می‌کردند. عروس حاجعلی دور از چشم بقیه گاهی تکه نان یا چند قطره آبی به او می‌رساند. روزهای آخر پیرمرد از شدت گرسنگی و نخوردن داروهایش بی‌حال شده بود.
پیرمرد آنقدر لاغر شد که دیگر می‌شد استخوان‌هایش را زیر یک لایه پوست نازک قابل لمس کرد: «با اینکه به پلیس جزییات را گفتم. اما گفتند باید شکایت رسمی کنم. باید اظهاراتم را بنویسم و امضا کنم ولی من نمی‌خواستم زندگی‌‌ام نابود بشود. حاضر نشدم بنویسم چون اسم شوهرم هم به میان می‌آمد. ولی هیچ کس از نیروی انتظامی پیگیر ماجرا نشد حتی در حد سوال کردن هم متعرض بچه‌هایش نشدند. پیرمرد بیچاره با تبانی بچه‌هایش از گرسنگی مرد.»
غنچه شش ماه پیش عروس این خانواده شده، مکالمه اعضای خانواده را از پشت در شنیده بود و بیش از هر چیزی از همراهی دختر حاجعلی در این ماجرا دلش به درد آمده بود: «حاج علی هر آنچه در توانش بود برای بچه‌هایش انجام داد. بعد از اینکه دامادشان به خاطر خرید و فروش مواد مخدر به زندان افتاد، از دخترش حمایت کرد و با وجود فقر و نداری شدید، یکی از دو اتاق خانه را در اختیار دختر و چهار نوه‌اش گذاشت.»

 

آمار از ایران تا کالیفرنیا
شاید باورش ساده نباشد، اما سومین گروهی که مورد هدف آزار خانگی قرار می‌گیرند، سالمندان هستند. آن‌ها پس از «کودکان» و «همسران»، مهم‌ترین قشری هستند که آزار خانگی را تجربه می‌کنند و البته کمتر مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرند.

آمارهای موجود نشان می‌دهد که آزار سالمندان در ایران رو به افزایش است. «نسیبه زنجری»، سالمندشناس و عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات سالمندی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در گفت و گو با روزنامه ایران گفته است که شیوع سالمندآزاری در کشور ۵۶ درصد است.
به گفته او ۳۱ درصد این آزارها عاطفی هستند که به نسبت سایر آزارها رقم بالاتری دارد. ۱۳ درصد از این آمار را نیز آزارهای جسمانی شکل داده‌اند. به گفته این متخصص سالمندی، رقم خشونت سالمندی در آمریکا ۴ تا ۱۰ درصد، روسیه ۲۹ درصد، چین ۳۶ درصد و آلمان ۹ درصد است.
اما مشکل سالمندان فقط بی‌مهری فرزندان نیست. عدم حمایت قانونی، نبود خانه‌های امن و فقدان شرایط رفاهی برای نگهداری آنها در بخش دولتی نیز از دیگر عوامل مهم است.

در ایالات متحده اما مثلا در ایالت کالیفرنیا، شصت و پنج درصد از خانه‌های دولتی که برای افراد کم‌درآمد در نظر گرفته شده، به زنان یا مردان بالاتر از شصت سال تعلق گرفته است.
در این ایالت دولت موظف است برای سالمندانی که نیازمند کمک هستند هزینه‌های نگهداری، پرستاری، کارت غذا و تامین سرپناه را به عهده بگیرد.
در ایالت کالیفرنیا یک سالمند می‌تواند بدون کمک از سوی هیچ شخص حقیقی یا اعضای خانواده، با کمک‌های دولتی روزگار بگذراند.

این اطلاعاتی است که «فرنوش محبی» در اختیار ایران وایر می‌گذارد. او با پدر و مادر پیرش زندگی می‌کند ولی با حمایت بخش دولتی ناچار به نگهداری مداوم از آنها نیست.
«از طرف شهرداری هر روز صبح یک اتوبوس می‌آید دنبالم مادر و پدرم. آنها را به یک مرکز تفریحی یا کمپ‌های بیرون شهر می‌برند. ماه گذشته هر دوشان با تیم سالمندان شهر به دریاچه تاهو رفتند. ماهی گرفتند یا آشپزی کردند و چادر به پا کردند. کلاس‌های نقاشی و آشپزی یا کلاس افزایش اعتماد به نفس و حتی آموزش زبان انگلیسی، آنها را به شکل یک گروه کوچک همدل درآورده. آنها در کنار هم خوشحالند، با هم به خرید و مسافرت می‌روند و من چندان نگران اوقات فراغت یا هزینه‌های نگهداری شان نیستم.»


سالمندان بی‌سرپرست و بی‌دولت

در ایران مشکل سالمندان فقط به بی‌مهری فرزندان خلاصه نمی‌شود. «سیما حیدریه» مددکار شاغل در بخش طب سالمندان و حافظه یک بیمارستان دولتی در تهران به ایران وایر می‌گوید که سالمندان بدسرپرست یا بی‌سرپرست، بیش از دیگر سالمندان بیمار می‌شوند. به ادعای او، این قشر از جامعه، از مشکلات روحی و روانی، افسردگی، وضعیت اضطرابی، ترس از مرگ در تنهایی یا نداری و فقر رنج می‌برند: «افراد سالمند به علت بالا بودن سن فیزیولوژیک و ترس و واهمه از فقدان و مرگ، در معرض افسردگی و احساس پوچی هستند. خصوصا اگر اندوخته اقتصادی یا پشتوانه قوی نداشته باشند. در این شرایط است که بخش دولتی می‌تواند نقش حامی و سرپناه را برایشان ایفا کند و از ترس‌ها و واهمه‌هایشان بکاهد.»


سالمندان بی‌سرپرست
اما بخش دولتی در ایران تا چه حد خود را متولی و مسوول حمایت از سالمندان بی‌سرپرست می‌داند؟
ویدیویی که چندی پیش از رهاسازی یک پیرمرد هشتاد ساله با لباس بیمارستان به علت نداشتن هزینه درمان در فضای مجازی منتشر شد، تاحدودی به این سوال، پاسخی روشن می‌دهد.
این ویدیو نشانه اوج درماندگی پدیده میانسالانی و سالمندی است. پیرمرد هشتاد ساله با لباس بیمارستان «امام خمینی» اهواز و در حالی که آثار باقی‌مانده از اتصال سرم خوراکی روی دستش به چشم می‌خورد، به دلیل نداشتن هزینه بستری، توسط پرسنل بیمارستان در حاشیه پیاده رو رها شده است. مردم رهگذر با آمبولانس و بخش درمانی تماس گرفته‌‌اند اما کسی حاضر به انتقال پیرمرد نیست.

در حاشیه تصویر، پیرزنی را می‌بینیم که با استیصال و اصرار، تلاش می‌کند تیم اورژانس را راضی کند که همسر پیرش را برای ادامه درمان با خودشان به بیمارستان برگردانند.
پیش از آن هم ویدیوهایی از رها کردن سالمندان بیمار توسط دیگر مراکز درمانی در فضای مجازی دیده شده است. نمونه دیگر، پیرمردی مبتلا به بیماری دیابت بود که انگشتانش بر اثر پیشرفت این بیماری قطع شده و توسط تیم پزشکی بیمارستان نمازی شیراز به علت بی‌پولی در حاشیه خیابان رها شده بود.

پیرمردی دیگر در ویدئویی دیده می‌شد  که بر اثر تصادف با یک خودرو دچار شکستگی پا و جراحت‌های بسیار شده اما تیم درمانی بیمارستان خلیج فارس بندرعباس بعد از این‌که متوجه می‌شوند او قادر به پرداخت هزینه درمان نیست، به بهانه ترخیص در حاشیه خیابان رهایش می‌کنند و می‌روند.

چندی پیش ساکنان یک محله مسکونی در ارومیه آذربایجان غربی از ناله‌ها و بی‌تابی مادری گفتند که با زنجیر به درخت وسط حیاط بسته شده بود. نیروی انتظامی با هماهنگی بهزیستی ارومیه به جریان ورود کرد. آنها  مادری هشتاد ساله را دیدند که به بیماری اسکیزوفرنی حاد مبتلاست و چندین بار هم سابقه بستری شدن در بیمارستان روانی را داشته. او توسط فرزندش با زنجیر به درخت بسته شده بود. فرزندش مدعی شد که برای جلوگیری از آزار و اذیت همسایگان و بعد از شکایت‌های مکرر آنها، تنها راهی که به ذهنش رسیده به بند کشیدن مادرش است.


سالمندان بدسرپرست
«سیما حیدریه» مددکار شاغل در بخش سالمندی یک بیمارستان دولتی در گفت و گو با ایران وایر به تجربیات دوران کارش اشاره می‌کند: «سالمندآزاری حتی از کودک آزاری هم دردناک‌تر است چون بسیاری از سالمندان دارای بیماری زوال حافظه بوده و قادر نیستند در مورد شرایطشان توضیح بدهند. ممکن است از ترس از دست دادن همان سقف ناایمن و اینکه در به در خیابان‌ها یا خانه سالمندان نشوند، در مورد آزارهای وارده سکوت و مماشات کنند.»
او مدعی می‌شود سالمندانی که به آنها کمک می‌کند، حتی تعدادی از آن‌ها که دارای خانواده‌های آبرومند هستند، غالبا یا سوء تغذیه دارند یا با مشکلات ناشی از کم توجهی و بهداشت روانی درگیرند. آنها از موضع گیری و استقلال در اظهار نظر می‌ترسند و حتی در مسائل پیش پا افتاده نگاهشان به دهان بچه هاست مبادا چیزی بگویند که هزینه سنگینی برایشان داشته باشد. نوعی ترس و ناایمنی که بسیار دردناک است.»
علاوه بر آنچه این مددکار به آن اشاره می‌کند، کارشناسان طب سالمندی به محدود کردن دسترسی سالمندان به دارایی‌های شخصی، تهدید به بیرون راندن از خانه و طردشدگی، کم توجهی نسبت به درمان و همچنین تحقیر و نایدده گرفتن عزت نفس آنها نیز به عنوان معضلات دوران سالمندی اشاره می‌کنند.

در ایران خانه سالمندان واقعی وجود ندارد

در این شرایط است که خانه سالمندان معنا پیدا می‌کند. اما یک دسته از سالمندان بی‌سرپرست فاقد توان مالی برای رفتن به خانه سالمندان هستند. دسته دومی هم هستند که با وجود تمکن نسبی، این کار را تابو و ضد ارزش می‌دانند.
سیما حیدریه می‌گوید افراد متمکن‌تری هم هستند که والدینشان را آزار می‌دهند اما از بردنشان به خانه سالمندان اجتناب می‌کنند چون ممکن است مورد قضاوت جامعه پیرامون قرار بگیرند.

به گفته او امتناع از بردن والدین به خانه سالمندان در شرایطی که توان یا انگیزه روانی نگهداری از آنها را نداریم الزاما به معنای تکریم سالمند نیست بلکه آنها را در معرض آسیب‌های جدی‌تری قرار می‌دهد. بسیاری خانواده‌ها به خاطر مهر به سالمندان نیست که از این کار جلوگیری می‌کنند بلکه از سر حفظ آبرو است.
گروه دیگری اما علیرغم اینکه شرایط نگهداری از والدینشان را ندارند نسبت به کیفیت خانه‌های محدود سالمندان در ایران نامطمئند.
دکتر «مصطفی اقلیما» در گفت و گو با خبرگزاری برنا مدعی شده که چیزی به نام خانه سالمندی در ایران وجود واقعی ندارد و بهتر است از نام دیگری برای این اماکن پیدا کرد.
به باور او مکان‌هایی که با عنوان خانه سالمندان در ایران شناخته می‌شوند فقط اماکنی هستند که سالمندان در آنجا مستقر و در انتظار مرگند و هیچ شباهتی به سازوکار خانه سالمندان در کشورهای توسعه یافته ندارند.
همه اینها و البته خطر ابتلا به سندروم «آشیانه خالی» هم در انتظار روزهای سالمندی ماست. این سندرومی ناشی از رها شده‌گی و تنهایی است. سندرومی که هر وقت فرزندانمان به قصد زندگی مستقل از کنارمان رفتند و آشیانه مان تهی شد، درگیر عارضه‌های بالینی آن می‌شویم. عارضه‌هایی همچون افسردگی، پوچی، بی‌هدفی و انتظاری طولانی برای فرا رسیدن مرگ.

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

شهردار بانه بازداشت شد

۲۶ شهریور ۱۳۹۸
خواندن در ۱ دقیقه
شهردار بانه بازداشت شد