close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

«بوته چین» در دامنه زاگرس؛ پیشه‌ای که زنانه شد

۵ آبان ۱۳۹۸
ماهرخ غلامحسین پور
خواندن در ۹ دقیقه
شهر سی سخت در دامنه رشته کوه البرز
شهر سی سخت در دامنه رشته کوه البرز
صخره‌های خاییز به لحاظ صعب‌العبوری در کل منطقه مشهورند و محل زورآزمایی سنگ‌نوردان حرفه‌ای‌‌ است
صخره‌های خاییز به لحاظ صعب‌العبوری در کل منطقه مشهورند و محل زورآزمایی سنگ‌نوردان حرفه‌ای‌‌ است
کُلخُنگ» یک دانه خوراکی و دارویی است
کُلخُنگ» یک دانه خوراکی و دارویی است

«بوته چینی» دو رو دارد؛ یکرو، لذت بالا کشیدن از دامنه‌ها و راه‌های «بزرو»، دیدن لاله‌های واژگون شده در طلوع سپیده‌دم و نفس کشیدن بر فراز شهر و دامنه است و دیگری، روی مرگبار فروافتادن و غلتیدن و سقوط به ته دره.
کافی است سنگی زیر پایت دوام نیاورد تا مسافر نیستی بشوی.
هفته گذشته پیکر زنی از اهالی روستای «چهار آسیاب» که برای چیدن «بنه کوهی» و «کُلخُنگ» (که یک دانه خوراکی و دارویی است) به ارتفاعات آن حوالی رفته بود، ته دره‌ای صعب‌العبور و توسط اهالی روستا پیدا شد.
روستای کم‌جمعیت «چهار آسیاب» از توابع شهرستان بهبهان در جنوب شرقی استان خوزستان قرار دارد و زنان آنجا مثل بسیاری روستاهای دیگر حاشیه زاگرس، بخشی از درآمدشان را از طریق «بوته چینی» تامین می‌کنند.
«زینت علمدار»، تا سوم راهنمایی درس خواند. او یک «بوته چین» ساکن روستای زیبای «خاییز» است که هر نیمه‌شب راهی کوه و صخره می‌شود. صخره‌های خاییز به لحاظ صعب‌العبوری در کل منطقه مشهورند و محل زورآزمایی سنگ‌نوردان حرفه‌ای‌‌ است، اما زینت در تاریکی گرگ‌ومیش سپیده‌دم مسیری را طی می‌کند که در نگاه اول قابل‌باور نیست.
زینت می‌گوید هر کیلو بنه را به کارفرما ۲۵ هزار تومان می‌فروشد و گاهی هم پیش‌آمده که تا ده کیلو بنه هم با خودش کنده و آورده است. او می‌گوید: «من از یک تاجر سفارش می‌گیرم که آن را به دبی و کویت صادر می‌کند. آنجا خیلی طرفدار بنه و کلخنگ هستند. گاهی هم نان محلی سفارش می‌دهد با کلخنگ که برایشان می‌پزم به میزان زیاد و خشک می‌کنم و آن تاجر می‌آید می‌برد. می‌گوید این نان‌ها را در بسته‌بندی‌های مخصوص جا می‌دهد. گاهی که سفارش زیاد است مجبورم قبل از طلوع آفتاب بزنم به کوه و دره. یک چادر برزنتی می‌بندم به کمرم و زیر درخت پهن می‌کنم و با چوب می‌افتم به جان درخت. تنها بخش سخت ماجرا پایین آمدن از کوه با کوله‌ای است که گاهی تا ده کیلو وزن دارد.»

 

این ویدیو با واسطه به دست ما رسیده، پیکر زنی از اهالی روستای «چهارآسیاب» که برای چیدن «بنه کوهی»  به ارتفاعات رفته بود، ته دره ایی صعب العبور و توسط اهالی روستا پیدا شد.


زینت می‌گوید این شغل بیشتر یک شغل زنانه است: «به نظر مردهای روستا بوته چینی یک کار جدی یا تمام‌وقت نیست. حتی اگر ماه‌های متوالی بیکار باشند به‌ندرت تن به این کار می‌دهند. البته نه اینکه اصلا نباشند، هستند مردهایی که بوته چینی می‌کنند اما این کار بیشتر زنانه است.»
زینت از زن‌های مشهور بوته چین منطقه می‌گوید. از «خاله فرخنده» که روی تمام تنش جای پنجه‌های خرس قهوه‌ای نشسته و به یادگار مانده است. افسانه‌های محلی زیادی از مبارزه زن‌هایی که بالای کوه با خرس‌ها جنگیده و مسیرهای صعب‌العبوری را می‌گذرانند وجود دارد. حالا همه می‌دانند که هیچ فرد عادی و معمولی قادر به طی کردن آن نیست.

داستان‌ها، حکایت از زن‌ها و مردهایی دارند که رفته‌‌اند بنه و کلخنگ و زالزاک بیاورند، اما هرگز به خانه برنگشتند. از زن ۴۵ ساله‌ای که از کوه «چشمه پهن دشتروم» افتاده و تا به دادش برسند مرده بود. از زنی که حوالی روستای حمیدآباد پاتاوه با خرس مواجه شد و نیمه‌جان به بیمارستان یاسوج رسید و صورتش و زیبایی‌‌اش را از دست داد؛ «این کار ساده نیست. صبح سحر راه می‌افتی و تا گرگ‌ومیش غروب که برگردی هزار خطر در کمین است.»
زینت دو بار دست‌وپایش شکسته و حتی یک‌بار نزدیک بوده بمیرد اما خودش را به ریشه یک درخت و مابین زمین و آسمان آویزان کرده و به‌سختی بالا کشیده است.
علاوه بر بنه کوهی و کلخنگ، سایر گیاهان خوراکی همچون بیلهر، چویل، ریواس، پرسیاووشان، کرفس کوهی، زرآبی، کنگر، دنبلان و بن سرخ یکی از راه‌های درآمدزایی برای «بوته چینان» ساکن دامنه کوه‌های زاگرس و دنا است.
مراجع مسوول می‌گویند تعداد زیادی از ۴۷۵ گونه گیاهی خوراکی و دارویی در منطقه دنا و زاگرس به علت هجوم بوته چینان در آستانه انقراض قرار دارند.
«غلامحسین حکمتیان»، رییس سازمان منابع طبیعی شهرستان بویراحمد در گفت‌وگو با خبرنگار مهر هشدار داده بود که این گونه‌های گیاهی به علت برداشت بی‌رویه در خطر انقراض‌اند و متاسفانه مردم به علت برداشت بی‌رویه گیاهان خوراکی و دارویی برای امرارمعاش و یا فشارهای اقتصادی، موجب فقیرشدن مراتع این حوالی شده‌اند.
بوته چینی به شکل تک‌رو یا گروهی انجام می‌شود. شغل پرمخاطره‌ای که اگر از احتمال سقوط یا رودررویی با حیوانات وحشی، گرمازدگی و بیماری‌های ناشی از تابش مستقیم آفتاب که بگذریم، از دیگر سو می‌تواند به پوشش گیاهی کوه و دمن آسیب زده و آن‌ها را در معرض انقراض بگذارد.
اما «نبات»، از اهالی شهر زیبا و کوهستانی «سی سخت» در دامنه کوه دنا می‌گوید چاره‌ای ندارد و این تنها راه امرارمعاش اوست.
او سال‌های متوالی صبح علی‌الطلوع تن به نسیم کوه و دمن می‌سپرده و تا راه‌های بزرو و صعب‌العبور دنا بالا می‌کشیده و حتی یک‌بار هم با خرس قهوه‌ای کوهستان رودررو شده و کارش به درگیری و کش‌وواکش کشیده و هنوز هم جای پنجه‌های خرس روی صورتش مانده اما می‌گوید چاره دیگری ندارد.
نبات، یکی دیگر از بوته چین‌های تک‌رو است. او می‌گوید کار بوته چینی و لذتی که از تنهایی و خلوت سپیده‌دم بر فراز کوه می‌برد او را معتاد به این کار کرده به شکلی که اگر یک روز هوای کوهستان را استنشاق نکند بیمار می‌شود.
سی سخت، در انبوه تاکستان‌ها و آبشارها و لابه‌لای کوهپایه‌ها پنهان است. مردم این شهر کوچک، درست بر دامنه کوه دنا و مابین انبوه بلوط‌های ستبر و باغ‌های هلو روزگار می‌گذرانند.
زن‌های روستا از قدیم‌الایام و حتی روزگاری که حوالی «چشمه میشی» و «گردنه بیژن» این‌همه گردشگر سرازیر نشده و مکان‌های اقامتی به پا نشده بود، به مناسبت‌های فصلی مختلف راهی کوه و دمن می‌شدند تا برای امرارمعاش گیاهان دارویی و خوراکی جمع کنند.
نبات یک کیلو «بومادران» را ۴۵ هزار تومان می‌فروشد. مریم‌گلی، آویشن، گل‌گاوزبان، بابونه، مرزنجوش، لیزک، تره کوهی، کلوس، شیرین‌بیان، رازیانه و پنیرک هم گونه‌های دیگر گیاهان دارویی ارتفاعات دنا هستند که نبات سالیان متوالی است با چیدن آن‌ها روزگار می‌گذراند.
او همه گیاهان را با یک‌نیمه نگاه می‌شناسد و حتی یک‌بار توسط کارخانه تولیدی محصولات آرایشی و بهداشتی سینره که در روستای «نره گاه» واقع شده برای یک سمینار در مورد شناسایی گیاهانی که به شکل تجربی می‌شناسد به آنجا دعوت شده است.
یکی دو بار هم اقبال با «نبات» یار بوده و بعد از باران سخت، وقتی راهی کوه و دمن شده، توانسته قارچ دنبلان سیاه یا همان ترافل پیدا کند و با فروش آن یک یخچال و یک‌تکه فرش جدید خریده است.
نبات می‌گوید «دنبلان کوهی» روی سطح خاک نمی‌روید: «دنبلان کوهی حداقل نیم متری زیرزمین رشد می‌کند. چیزی شبیه به سیب‌زمینی سیاه. گاهی یک‌رشته دنبلان کنار هم می‌رویند و یک‌وقت‌هایی هم یک ساعت زمین را با ناخن‌هایت زیرورو می‌کنی و به‌جز یکی دو دنبلان کوچک قسمتت نمی‌شود.»
او از پوشش گیاهی برخی گونه‌های نایاب می‌تواند به وجود قارچ دنبلان در زیر خاک پی ببرد و تقریبا در نیمی از موارد، حدسش درست از آب درمی‌آید.
قارچ دنبلان وحشی کیلویی یک‌میلیون تا یک و نیم میلیون تومان فروخته می‌شود. این در حالی است که دنبلان کوهی‌ معمولا صادر می‌شود و هر کیلو از این گیاه صادراتی، بسته به رنگ یا کیفیت قارچ، در کشور آمریکا بین دو تا شش هزار دلار خریدوفروش می‌شود.
مادر «مریم اعتباری» از اهالی سی سخت، بیش از چهل سال بوته چین بوده است. او می‌گوید مادرش هفته‌‌ای دو روز با یک گروه بیست‌نفره از زنان روستا راهی کوه می‌شد.

«ساعت چهار صبح یکجا قرار می‌گذارند. یک‌لقمه‌نان و پنیر و بطری آب با خودشان می‌برند. پیاده خودشان را تا سر جاده می‌رسانند تا به وانتی برسند که از قبل با او هماهنگ کرده‌اند. هرکدام نفری چهل هزار تومان به راننده می‌دهند و با او تا دامنه کوه‌ها می‌روند و تا بعد از غروب می‌مانند. تره کوهی لیزک، کارده، پرموسیر، کنگر، انگیون می‌چینند و بعد از غروب با همان وانت برمی‌گردند. سبزی‌ها را تمیز کرده و گاهی خشک می‌کنند و آن‌ها را می‌برند بازار روز یاسوج و می‌فروشند.»
بوته چین‌ها عمدتا محصولات چیده شده را به شکل پایاپای با برنج سالیانه خانواده تاخت می‌زنند: «با برنج‌کاران محل یا با مغازه‌ها مبادله می‌کنند و سبزی‌ها سر از مغازه‌های محلی شیراز یا اصفهان درمی‌آورند.»

گاهی برخی از زن‌های گروه در مضیقه هستند و ندارند تا چهل هزار تومان راننده وانت را بدهند. آن‌ها مسیر را در تاریکی شب پیاده برمی‌گردند. او می‌گوید: «حدود ده سال پیش بود. یکی از زن‌ها که سن و سالی هم داشت به علت نداری پیاده برگشته بود، گم شد و نیمه‌های شب از سرما جان داد. در کنار آن حمله حیوانات موذی را هم نباید ندیده گرفت. یک مار سمی از پاچه شلوار مادرم بالا رفته و او را نگزیده بود اما ترسش هنوز با او مانده.»
بسیار پیش می‌آید که نیروهای منابع طبیعی جلوی‌شان را می‌گیرند و بارشان را ضبط می‌کنند: «به مادرم گفته بودند کارتان قانونی نیست مادرم گریه کرده بود و با التماس و خواهش و تمنا ردش کرده بودند برود.»
سختی‌ها البته بیشتر از این حرف‌هاست. مادرم مریم از بخشی از دردها و سختی‌ها می‌گوید: «آرتروز و بیماری‌های پوستی، آفتاب‌سوختگی‌های شدید، شکستگی، سرمازدگی و پیری زودرس پوست و حتی مشکلات تنفسی و قلبی.»
ازآنجایی‌که هجوم گردشگرها کوه‌های دم‌دستی را خالی از گیاه کرده گاهی بوته چینان باید تا عمق ارتفاعات خطر کنند. مریم می‌گوید: «گروه زن‌ها گاهی مجبورند مسیرهای درازی طی کنند تا به سبزی‌های معطر یا دارویی برسند. وقتی امکان رفتن به ارتفاع نباشد مادرم و دوستانش به باغ‌های انگور می‌روند و به‌عنوان کارگر فصلی کار می‌کنند. درآمدشان اندک است و به‌سختی به‌روزی پنجاه‌هزار تومان می‌رسد و اگر صاحب باغ منصف باشد به کارگرها اجازه می‌دهد تا انگورهایی که روی زمین ریخته را برای خودشان بردارند که تبدیل به کشمش سال خانواده می‌شود.»
حالا مادر مریم از سال گذشته که به سن هفتادوپنج‌سالگی رسیده، رفتن به کوه را متوقف کرده است: «دیگر توان ندارد. دست‌هایش پاره‌پاره است و شیارهای عمیقی روی پوست صورتش دیده می‌شود. همه جای بدنش از تابش مستقیم آفتاب کبره ‌بسته؛ و آن‌قدر از روی صخره‌ها افتاده که جای سالم در تنش نیست. او در فصل سرما هیزم هم جمع‌آوری می‌کرده و حالا دیگر به دکتر و دوا افتاده اما بیمه درمانی ندارد.»

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

نوار قلبی بورس؛ چرا حال بازار سرمایه خوش نیست؟

۵ آبان ۱۳۹۸
علی رنجی‌پور
خواندن در ۴ دقیقه
نوار قلبی بورس؛ چرا حال بازار سرمایه خوش نیست؟