در هفته اخیر برف گیلان، یکبار دیگر چالش بزرگ مدیریت بحران در ایران را به نمایش گذاشت. تصویر اداره کل مدیریت بحران استان گیلان که ورودیاش در انبوه برف مدفون شده بود، نماد بحران مدیریت بود. چرا در جریان رخدادهای طبیعی مثل سیل و زلزله، برف و طوفان، ایران همیشه با بحران مدیریت روبهرو است؟
***
۶ روز گذشته را مردم استان گیلان در بحرانی تمامعیار، در محاصره برف از سر گذراندهاند. بسیاری از شهروندان استان در این مدت از برق و آب محروم بودهاند و به دلیل بسته شدن جادهها، در برف و سرما گرفتار ماندهاند.
«اسماعیل نجار»، رییس سازمان مدیریت بحران امروز (۲۶بهمن۱۳۹۸) از «خروج استان گیلان از وضعیت بحرانی» خبر داده است. او به خبرگزاری ایسنا گفته است: «با اقدامات انجامشده، در حال حاضر عمده راهها اعم از اصلی و روستایی باز شده و در محورهای اصلی نیز سرعت تردد افزایش یافته است. تعدادی از راههای روستایی در ارتفاعات و مناطق پربارش همچنان دچار مشکل است که اقدامات برای بازگشایی آن ادامه دارد. همچنین برابر گزارشهای واصله جریان آب و گاز وصل بوده و مشکلی در شبکه وجود ندارد، در مورد برق نیز جریان برقرار شده و تنها حدود ۲ درصد از قطعشدگی برق باقیمانده که بهزودی این مشکل نیز رفع خواهد شد. در بحث جایگاههای سوخت نیز مشکلی وجود ندارد و خدماترسانی آنها ادامه دارد.»
اندازهگیری حجم خسارت
آنطور که آقای نجار گفته در این بحران ۶ نفر جان خود را ازدستدادهاند. او همچنین گفته «خسارات خیلی زیاده نبوده است، اما بررسی میزان و رقم دقیق آن در حال بررسی است و پس از مشخص شدن آن نسبت به جبران خسارات نیز اقدام خواهد شد.»
«محمدباقر نوبخت»، رییس سازمان برنامهوبودجه دو روز بعد از حادثه اعلام کرد ۵۰ میلیارد تومان برای گیلان در نظر گرفته است: «۳۰ میلیارد تومان تنخواه از سوی دولت برای این استان ارسالشده و ۲۰ میلیارد تومان نیز برای رفع سریع مشکلات به توانیر اختصاص یافته است.»
اما حجم خسارتهای بحران در استان گیلان، فراتر از خسارت قطع تاسیسات آب و برق و راه و حتی کشاورزی است. آنطور که گزارشها نشان میدهد در ۶ روز گذشته بخش عمدهای از استان به حالت تعطیل و نیمهتعطیل درآمده است. بسیاری از فعالیتهای اقتصادی متوقفشده یا دستکم به حالت نیمهتعطیل درآمده است. با این حساب میتوان خسارتهای بحران برف را معادل حجم ضرر و زیانی اندازهگیری کرد که در هفته گذشته به کسبوکارهای خصوصی، دولتی و عمومی وارد آمده است.
براساس برآوردهای صندوق بینالمللی پول، حجم کل اقتصاد جاری ایران در حال حاضر (تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت روز) حدود ۳ تریلیارد تومان است. اگر به روز اندازهگیری کنیم حجم اقتصاد جاری ایران امسال، روزانه ۸۲ هزار میلیارد تومان است. از این میان طبق آخرین آمار منطقهای، سهم استان گیلان از اقتصاد کشور حدود ۲.۲۵ درصد است. با این حساب حجم تولید روزانه اقتصاد در استان گیلان روزانه در حدود ۱۸۵۰ میلیارد تومان برآورد میشود. اگر فرض کنیم در اثر بحران اخیر، حدود نیمی از اقتصاد گیلان ازکارافتاده باشد، از ۲۱ بهمن تا ۲۶ بهمن، دستکم ۵ هزار میلیارد تومان خسارت به کل اقتصاد استان و همه فعالیتها و کسبوکارهای خصوصی، دولتی و عمومی وارد شده است.
آسیبشناسی مدیریت بحران
بحران برف بهمن ۱۳۹۸، از جهات مختلفی شبیه بحران برف گیلان در سال ۱۳۸۳ است. آنوقت هم دقیقا بارش برف از شب ۲۱ بهمن شروع شد و در فاصله دو روز کل استان کاملا زیر برف فرورفت. ارتفاع برف در شهر رشت دو متر و در دیلمان و جیرنده سه متر گزارش شد
به گفته مقامهای رسمی آب و برق در بیش از ۴۰ درصد شهر رشت قطع شد. راههای مواصلاتی استان در روزهای اول بهطور کامل قطع شدند. انسداد راههای روستایی بعضا تا چند هفته ادامه داشت. قطعی آب و برق و گاز در شهرها و روستاهای استان بعضا تا بیش از یک هفته قطع بود. جمع شدن زباله در شهر رشت و برخی دیگر از شهرهای استان تبدیل به یک بحران شد که هشدار دانشگاه علوم پزشکی گیلان را درباره احتمال شیوع بیماریهای عفونی در پی داشت.
همزمانی برف با ۲۲ بهمن در آن زمان و بیتوجهی رسانهای به این اتفاق آن زمان انتقادهای زیادی را در پی داشت. تا پایان مراسم و فراغت صداوسیما و رسانههای رسمی از پوشش بیست و ششمین مراسم سالگرد انقلاب، عملا دو روز فاصله بود و در این دو روز خبر وضعیت بحرانی گیلان در حاشیه قرار داشت.
این بار اما به لطف شکسته شدن انحصار خبری صداوسیما و بیتوجهی عمومی به مراسم چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، همه از وضعیت استان خبر داشتند. اگرچه قطع اینترنت و برق روند اطلاعرسانی را مختل کرده بود، اما حجم گردش اطلاعات درباره وضعیت استان، چه در رسانهها و چه در شبکههای اجتماعی، به نسبت ۱۵ سال پیش قابلملاحظه بود. اگرچه این اطلاعرسانی به گمان برخی، تاثیری مستقیم در شرایط مردم بحرانزده نداشت، اما سازمان مدیریت بحران را برای رسیدگی به حالوروز مردم محاصرهشده در برف، زیر فشار افکار عمومی گذاشت.
سازمانی که در طی بلایای طبیعی سالهای اخیر، بهخصوص وقایع سال ۱۳۹۸ نشان داده که دچار آسیبهای ساختاری جدی است. سازمانی که عنوان آن «مدیریت بحران» است، اما خود در مواجه با بحران مالی، اداری، سیاسی و اجتماعی ناتوان مانده و بیش از همیشه از بحران بیاعتمادی عمومی رنج میبرد.
۱- بحران مالی
پیشتر گزارشهای زیادی درباره محدودیت بودجه سازمان مدیریت بحران در ایران منتشرشده، ازجمله میتوان به گزارش ایرانوایر در سال گذشته اشاره کرد که وضعیت بودجه امسال این سازمان را با چند نهاد مذهبی و ایدئولوژیک مقایسه کرده بود.
کل بودجه پیشبینیشده برای سازمان مدیریت بحران در بودجه امسال ۱۲ میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان است.
در مقام مقایسه بودجه امسال مرکز خدمات حوزههای علمیه ۸۰ برابر، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ۱۲ برابر، جامعهالمصطفی ۱۶ برابر، سازمان اوقاف و امور خیریه ۲۴ برابر، شورای عالی حوزههای علمیه ۲۴ برابر، حوزههای علمیه خراسان ۷ برابر، حوزههای علمیه خواهران ۱۳ برابر، نهاد رهبری در دانشگاهها ۸ برابر، بودجه اداره حرم آیتالله خمینی دو برابر بیشتر از سازمان مدیریت بحران است.
در بودجه امسال سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ۲۶ برابر، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و مجمع جهانی اهل بیت دو برابر سازمان مدیریت بحران از خزانه سهم دارد.
در یک قلم، اعتبارات شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ۱۵ برابر بودجه مرکز مدیریت بحران خرج تبلیغات اسلامی میشود. بودجه موسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی که وظیفه نشر آثار رهبر ایران را برعهده دارد هم دو برابر بودجه مرکز مدیریت بحران کشور و برابر ۲۵ میلیارد تومان است. حتی بودجه شورای سیاستگذاری ائمه جمعه هم مهمترین مسوولیت آن آماده کردن نسخه واحد خطبههای نماز جمعه در سراسر کشور است، ۷ میلیارد تومان از مرکز مدیریت بحران کشور بیشتر است.
البته سازمان مدیریت بحران یک نهاد اجرایی نیست، اما این سازمان نیاز زیادی به ترمیم بازسازی ساختاری خود دارد؛ مثلا راهاندازی سامانه هشدار ملی، سامانه اطلاعرسانی تخصصی، سامانه اطلاعات و آمار و اداره یک مرکز فعال و کارآمد پژوهشی است. اینها همه نیازمند اعتبارات مالی است که باید در بودجه سالانه پیشبینی شود.
۲- بحران اداری و سیاسی
آسیب دوم ساختار ضعیف اداری و سیاسی است. عدم هماهنگی میان نهادهای مختلف، از سپاه و بسیج گرفته تا اجزای مختلف دولت، سازمانهای امدادی و... بخشی از شلختگی اداری و سیاسی سازمان مدیریت بحران است.
البته استفاده از همه ظرفیتها، ازجمله ارتش در بحرانهای بزرگ در تمام دنیا متداول است، اما آنگونه از مدیریت بحران که در ایران جاری و ساری است در تمام دنیا اگرنه بیسابقه، حتما کمسابقه است؛ مثلا فرمانده سپاه در مناطق سیلزده سوار قایق شود و به تشخیص خود دستور انهدام خط آهن را صادر کند، اقدامی کمسابقه است.
علاوه در وضعیت پر هرجومرج مدیریت بحران، فضا برای موجسواری و سواستفادههای سیاسی هم محیا است. کافی است کلیدواژههای سپاه و برف و گیلان را در گوگل جستوجو کنیم و حجم اخبار منتشرشده دراینباره را به نسبت کل اخبار مقایسه کنیم. تحقیق مفصلی دراینباره انجامنشده، اما آنطور که به نظر میرسد میتوان ردپای سازمانیافته جریان وابسته به سپاه برای استفاده سیاسی از بحران را در جریان پوشش رسانههای رسمی مشاهده کرد.
از سوی دیگر بازار تسویهحسابهای سیاسی نیز در این میان داغ است. تهدید مدیران سیاسی استان و شهرداریها به برخورد قضایی به دلیل کمکاری در سالهای اخیر در مناطق بحرانزده رواج زیادی داشته است.
دایره عملکرد سازمان مدیریت بحران در ایران محدود است، اما اصلاح ساختار اداری و سیاسی و قرار دادن سازمان در مقام اداره عالی بحران اقدامی ضروری برای کشوری مانند ایران است که نرخ حوادث طبیعی و بحران در آن بالا است و بالاتر هم میرود.
۳- بحران اجتماعی
آخرین حوزه بحران در مدیریت بحران، حوزه اجتماعی است. تکلیف این سازمان با جامعه روشن نیست. در شرایط عادی کسی هشدارها را چندان جدی نمیگیرد، در وضعیت بحرانی نیز بیاعتمادی عمومی اوضاع را پیچیدهتر میکند.
بههرحال نهفقط در ایران، حتی در کانادای سردسیر هم گاهی، طوفان و برف و سرمای پیشبینیشده، به قطع چندروزه آب و برق و مختل شدن رفتوآمد در شهر منجر میشود؛ اما نکته اینجا است که بیاعتمادی به دولت در ایران یک خصوصیت نهادینه است که نهتنها برای اصلاح آن اقدامی صورت نگرفته، بلکه در فضای تنشآلود کنونی به آن دامن نیز زده شده است.
ایجاد فضای اعتماد عمومی برای سازمان مدیریت بحران، در کشوری مانند ایران کار آسانی نیست. دولتی که ۳ ماه پس از بحران هنوز از اعلام آمار کشتهشدگان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ سرباز میزند، کشوری که ۳ روز تمام سرنگونی هواپیمای مسافری را در جوار فرودگاه بینالمللی لاپوشانی میکند و ناگزیر زیر فشار خارجی بهصورت نصف و نیمه واقعیت را اعتراف میکند، کشوری که تشت رسوایی فساد اقتصادی و سیاسی در هلالاحمر آن از روی بوم افتاده و... در شرایط کنونی شاید حتی غیرممکن به نظر برسد، هرچقدر هم که دیر باشد، چارهای جز اعتمادسازی و آشتی با جامعه نخواهد داشت.
ایران بهشدت در معرض انواع و اقسام آسیبها و بحرانها طبیعی و محیطی قرار دارد. مدیریت این بحرانها حتی در شرایط عادی کار آسانی نیست، چه برسد در وضعیتی که بحران اجتماعی و سیاسی بیش از همیشه در ایران بالا گرفته و دیوار بیاعتمادی میان دولت و ملت به بلندترین ارتفاع تاریخی خود رسیده است.
لینکهای مرتبط
قطع برق در پنج منطقه گیلان به دلیل برف سنگین
برف درگیلان، بحران مدیریت بحران
ثبت نظر