چرا جمهوری اسلامی ایران از روزهای اول تاسیس تا به امروز بهطور مداوم از سوی کشورهای دیگر به دخالت در امور داخلی دیگران متهم میشود؟ چرا ایران در دوره محمدرضا پهلوی چنین وضعیتی نداشت؟ آیا شاه این بلندپروازی را نداشت که ایران قدرت اول منطقه باشد؟ چرا دولت دونالد ترامپ میگوید که جمهوری اسلامی یک نظام عادی نیست؟ همسایگان و کشورهای دیگر چه نگاهی به نظام حاکم ایران دارند و چرا؟ نیروی قدس سپاه و گروههای نیابتی در کشورهای همسایه از دیدگاه حقوقی چه وضعیتی دارند؟ در مجموعه «سایه پیدا و پنهان یک همسایه» سعی کردهایم به این سوالات پاسخ دهیم. در گزارش دوم این مجموعه که روز گذشته منتشر شد به این موضوع پرداختیم که چرا جمهوری اسلامی ایران از روزهای اول تاسیس تا به امروز بهطور مداوم از سوی کشورهای دیگر به دخالت در امور داخلی دیگران متهم میشود. در این گزارش نیز به ادامه این بحث پرداختهایم.
***
«وزارت امور خارجه انگلستان با احضار کاردار جمهوری اسلامی ایران در لندن طی بیانیهای اعلام کرد: انگلستان یقین پیدا کرده است که دولت ایران با ارتش جمهوریخواه ایرلند ارتباطاتی را برقرار کرده و درخواست دارد دولت ایران سریعا این ارتباطات را قطع کند. کاردار ایران در همین جلسه اظهارات فوق را تکذیب کرد. کیهان ۱۸اردیبهشت۱۳۷۳»
عربستان سعودی قبلهگاه مسلمان با جمعیت اقلیت شیعه در مناطق نفتخیز، از دیگر اهداف جمهوری اسلامی در صدور انقلاب بوده است اما هیچگاه به هدف خود مشابه آنچه در عراق عمل کرد، نرسید. تشنج در روابط دو کشور نفتی اسلامی از همان ماههای اول انقلاب بهمن ۱۳۵۷ آغاز شد.
تاریخ شکلگیری این نگرانی آنقدر قدمت دارد که «محمد بن سلمان» ولیعهد کنونی عربستان سعودی، در توجیه چرایی بنیادگرایی سعودی، آن را حاصل بیم تاریخی از سیاست آیتالله «خمینی» خوانده است.
بن سلمان گفته: «پس از انقلاب اسلامی حکومتی با عقایدی افراطی و برای پیشبرد بنیادگرایی اسلامی در ایران روی کار آمد که در نظر داشت این انقلاب را به سایر کشورهای منطقه صادر کند. عربستان سعودی نیز که راه درست مقابله با این تهدید را نمیدانست، متقابلا از نگرش سنتی خود نسبت به اسلام که نگرشی معتدل بود فاصله گرفت و به بنیادگرایی گرایش یافت و در رقابت با ایران، به صدور اسلامگرایی افراطی روی آورد که نتیجه آن حمایت از گروههای تندرو مانند طالبان بود.»
بهغیراز تلاش برای تماس با شیعیان سعودی که جمهوری اسلامی چندان در آن کامیاب نبوده است، برگزاری مراسم «برائت از مشرکان» در زمان حج سالانه، مهمترین تلاش ادامهدار سیاسی جمهوری اسلامی در صدور انقلاب به عربستان بوده است.
مراسم برائت از مشرکان مراسمی است که هرساله جمهوری اسلامی ایران در مکه سازماندهی میکند؛ یعنی یک راهپیمایی ترتیب میدهد که در آن حاضران پس از شنیدن پیام کتبی رهبر جمهوری اسلامی ایران، عمدتا علیه آمریکا و کشورهای غربی و در مواردی حتی علیه مقامهای سعودی شعار میدهند. برگزاری این مراسم یکی از موارد اختلاف مداوم ایران و عربستان طی چهل سال گذشته بوده است.
تلاش مقامهای برگزارکننده حج در سال ۱۳۶۵ برای انتقال مواد منفجره در چمدان زائران حج و دستگیری آن توسط پلیس عربستان به رسوایی بزرگی انجامید که روابط دو کشور را تیره کرد. در مرداد ۱۳۶۵ و در حین سفر حجاج ایرانی به عربستان از کیف صدها نفر از حجاج مواد منفجره تیانتی کشف و به رسوایی سیاسی و امنیتی برای جمهوری اسلامی منجر شد و مقامهای ایرانی بهطور رسمی از پادشاه عربستان عذرخواهی کردند. یک سال بعد اصرار ایران در برگزاری مراسم برائت از مشرکین و سردادن شعار علیه دولت میزبان و شرکای سیاسی آن کار را به درگیری با پلیس و کشته شدن دهها زائر ایرانی کشاند.
آیتالله خمینی چنان از این اقدام خشمگین شده بود که گفت اگر جمهوری اسلامی از «جنایات صدام بگذرد از جنایات آل سعود نخواهد گذشت.»
فرازوفرود تنشهای ایران و عربستان بر سر رقابتهای منطقهای که بازتاب آن در تشکیل گروههای نیابتی است، بیشتر از هر کشور دیگری در منطقه قدمت دارد. نقطه اوج وضعیت در سالهای اخیر در ماجرای اعدام «باقر نمر» یک روحانی شیعه در عربستان سعودی در سال ۱۳۹۴ نمایان است که ایران قویا خواستار آزادی او شده بود.
پس از اعدام این روحانی، طرفداران آیتالله «علی خامنهای» به سفارت عربستان سعودی در تهران حمله کردند و آنجا را به نشانه اعتراض به اعدام نمر به آتش کشیدند. عربستان بهسرعت روابط سیاسی خود را بهطور کامل با جمهوری اسلامی قطع کرد و از آن زمان تاکنون بهطور مداوم ایران را متهم میکند که در حال افزایش دخالت خود در امور کشورهای منطقه است.
بحرین و یمن دستبهدست بین ایران و عربستان
بحرین به پیروی از عربستان روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران بهطور کامل قطع کرده است. در حال حاضر شیخ «عیسی قاسم»، روحانی شیعه بحرینی که مخالف ادامه سلطنت خاندان «آل خلیفه» در بحرین است و رهبری یک انقلاب در این کشور را به عهده گرفته، در قم ساکن شده است. «قاسم سلیمانی» چند ماه پیش از کشته شدن در عراق در بیانیهای بیسابقه هشدار داده بود که اگر فشار حکومت بحرین بر عیسی قاسم ادامه پیدا کند، نبردی «خونین» در این کشور آغاز میشود که نتیجه آن نابودی رژیم سفاک آل خلیفه خواهد بود.
در کشاکش رقابتهای منطقهای، بحرین که پنجاه سال پیش از ایران استقلال پیدا کرد اینک نزدیک به عربستان سعودی است و یمن خونینترین صحنه رودررویی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی محسوب میشود.
در یمن، جمهوری اسلامی گروه انصارالله یا حوثیها که شیعیان پنج امامی هستند را تحت حمایت خود دارد و آنها را در برابر دولت مستقر تجهیز میکند. کمکهای مالی و نظامی به حوثیها حتی مرمت اماکن مقدسه شیعیان زیدی در داخل ایران با هدف جلب رضایت آنها برای تشکیل دولت و به دست گرفتن کنترل صنعا پایتخت یمن ادامه دارد. این تلاشها به حدی است که نیروی قدس سپاه فرماندهای ویژه با نام «عبدالرضا شهلایی» برای امور یمن دارد که تحت تحریم ایالاتمتحده قرار گرفته است.
«علی فدوی»، جانشین فرمانده سپاه پاسداران گفته بااینهمه به دلیل محاصره بودن یمن، دست جمهوری اسلامی برای کمک به حوثیها مثل عراق و سوریه باز نیست وگرنه «وضعیت جنگ اینطور نبود و حوثیها اکنون در ریاض (پایتخت عربستان) بودند.» این اظهارات که صریحتر از همیشه درباره انگیزه تسلط بر عربستان سعودی که تا پیشازاین تا به این حد شفاف بیان نمیشد، مطرح شده به عمیقتر شدن دامنه اختلاف دو کشور هم منجر شده است.
افغانستان و سریلانکا مثل فرانسه و هلند
جمهوری اسلامی ایران در افغانستان هم از طریق کمک مالی و نظامی و حمایتهای سیاسی از گروههای نظامی مذهبی آن همچون طالبان نفوذ دارد. سرتیپ پاسدار «اسماعیل قاآنی» که پس از ترور قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس شد، پیش از آن مسوول قرارگاه انصار بود که به امور افغانستان رسیدگی میکند. تماسهای مکرر جمهوری اسلامی ایران با طالبان که در سالهای اخیر علنی شده و به دیدار آنها با وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در تهران هم رسیده، مورد اعتراض رسمی دولت افغانستان قرار دارد.
لبنان و افغانستان و تا حدی از طریق حماس (حرکت جهاد اسلامی) در سرزمینهای فلسطینی از قدیمیترین و یمن و عراق و سوریه، از تازهترین کشورهایی هستند که ایران رسما در امور آن حضور دارد. آیتالله خامنهای اخیرا و پس از کشته شدن قاسم سلیمانی گفت که او در تجهیز گروههای فلسطینی به سلاح نقشی انکار ناشدنی داشته که باعث شده اسرائیل از ادامه جنگ با فلسطینیها در مقاطعی دست بکشند.
امارات عربی متحده، کویت، بحرین، جمهوری آذربایجان و سودان از اهداف جمهوری اسلامی بودهاند اما هرگز موفقیت عمده و پایداری همانند سوریه و عراق و لبنان و حتی یمن و افغانستان در آنها پیدا نکرد. حتی کشور فارسیزبان تاجیکستان که مرز مشترکی هم با ایران ندارد از این سیاست در امان نبوده است.
به نوشته «هاشمی رفسنجانی» در روز نوزدهم بهمن ۱۳۶۱ این وضع بهبه شرق آسیا هم سرایت کرده بود: «صبح زود دکتر ولایتی [وزیر خارجه] آمد و گزارشی از سفر به کره شمالی و سریلانکا داد و از خود سریعوامل واحد نهضتهای [سپاه پاسداران] در کارهای خارج از کشور شکایت داشت».
در پاکستان که یکی از کشورهای منبع بنیادگرایی اسلامی است، شیعیان این کشور موردتوجه جمهوری اسلامی بودهاند. در خاطرات هاشمی رفسنجانی آمده است که در سفر رهبران اسلامی پاکستان به ایران درباره نحوه رفتارشان با دولت رسمی آن کشور توصیه میشده است.
ازجمله این توصیهها یکی به «سجاد نقوی» در بهمن سال ۱۳۶۷ است: «آنها مشکل دارند. اگر با دولت [خانم بینظیر] بوتو همکاری کنند، خشکهمقدسهای سنی، آنها را متهم به همکاری با دولت لائیک میکنند و اگر با علمای اهل سنت علیه دولت همکاری کنند، اطمینانی ندارند که در حکومت اسلامی سنیها، بهایی به شیعه داده شود. قرار شد به اقدامات مخالف دین دولت اعتراض کنند، ولی عملا در امور اجتماعی و دولتی فعال باشند.»
سه دهه پسازاین، سپاه گروه زینبیون را با حضور شیعیان مهاجر پاکستانی در ایران شکل داد و آنها را با خود در نبرد سوریه همراه کرد و مشابه همین تجربه را با اتباع افغان تکرار و گروه فاطمیون را سازماندهی کرد.
دامنه تلاش برای صدور انقلاب و آنچه به زبانی غیرایدئولوژیک دخالت در امور داخلی دیگران نام دارد و عملیات در خاک دیگر کشورها، محدود به همسایگان نبوده است. تلاش برای ارتباط با شورشیان ایرلند شمالی در بریتانیا و ایجاد یک حکومت اسلامی در بوسنی و هرزگوین در قلب اروپا از اهداف صدور انقلاب بوده است
«احمد جنتی»، رییس کنونی مجلس خبرگان رهبری که سالهاست دبیر شورای نگهبان و از معتمدان آیتالله خامنهای است زمانی نماینده در امور بوسنی بوده است. جایی که سرتیپ پاسدار بازنشسته «سعید قاسمی» گفته است نیروی قدس سپاه به هستههای اولیه القاعده در اروپا، آموزش نظامی داده تا در برابر صربهایی که مسلمانان بوسنی را قتلعام میکردند، بایستند.
پیشازاین حضور رسمی نظامی در اروپا، رفتارهای دیگری هم از سوی جمهوری اسلامی در خاک کشورهایی همچون فرانسه، «دخالت» خواندهشده بود که اوج آن کشتن «شاپور بختیار» آخرین نخستوزیر پیش از انقلاب در خانهاش در پاریس و قتل مخالفان در رستوران میکونوس در آلمان بود. در رستوران میکونوس تعدادی از مخالفان جمهوری اسلامی به قتل رسیدند. عاملان قتل از اعضای نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی بودند.
این اتهام هنوز هم پس از گذشت ۴۰ سال از عمر جمهوری اسلامی توسط کشورهای اروپایی مطرح میشود. دانمارک و هلند تازهترین نمونههای آن هستند که میگویند نظام جمهوری اسلامی در خاک این دو کشور علیه مخالفانش عملیات انجام میدهد.
سابقه اینچنین رفتاری ظاهرا به ماههای اول انقلاب ۱۳۵۷ میرسد. اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات هفدهم بهمن سال ۱۳۶۲ یکی از اولین نمونهها را آورده است: «خبر رسید که [غلامعلی] اویسی ـ قصاب و جلاد و فرماندار نظامی تهران در اواخر عمر شاه را ـ که مسئول قتلعام جمعه سیاه [هفدهم شهریور] ۱۳۵۶ و پانزده خرداد [سال] ۱۳۴۲ بود، در پاریس با برادرش اعدام انقلابی کردهاند و جهاد اسلامی [لبنان] افتخار آن را به خود نسبت داده است.»
مطالب مرتبط:
پدیده منحصربهفرد جمهوری اسلامی در فعالیت نظامی برونمرزی
نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اسماعیل قاآنی، فرمانده جدید سپاه قدس کیست؟
طرح مجلس عليه آمريكا و به نفع سپاه و نيروى قدس
رویای «رزمندگان بدون مرز» خامنه ای چرا قابل تعبیر نیست؟
شواهد تازه از نقش سپاه قدس در سرکوب اعتراضات مردمی
دخالت جمهوری اسلامی در امور دیگر کشورها از چه روزی آغاز شد؟
-
ثبت نظر