چرا جمهوری اسلامی ایران از روزهای اول تاسیس تا به امروز، بهطور مداوم از سوی کشورهای دیگر به «دخالت در امور داخلی دیگران» متهم شده است؟ چرا ایران در دوره «محمدرضا پهلوی» چنین وضعیتی نداشت؟ آیا شاه این بلندپروازی را نداشت که ایران قدرت اول منطقه باشد؟ چرا دولت «دونالد ترامپ» میگوید جمهوری اسلامی یک نظام عادی نیست؟ همسایگان و کشورهای دیگر چه نگاهی به نظام حاکم ایران دارند و چرا؟ نیروی «قدس» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و گروههای نیابتی در کشورهای همسایه از دیدگاه حقوقی چه وضعیتی دارند؟
«ایرانوایر» در مجموعه «سایه پیدا و پنهان یک همسایه»، سعی کرده است به این سوالات پاسخ دهد. تاسیس نیروی قدس، شاخه برون مرزی سپاه در زمان رهبری علی خامنهای، یکی از بلندپروازیهای جمهوری اسلامی برای دخالت در امور منطقه، یا به تعبیر خودشان، صدور انقلاب به کشورهای اطراف بود. اما آیا شاه هم از این بلندپروازیها داشت؟ در این گزارش سعی کردهایم به طور مشخص به این سوال پاسخ دهیم.
***
در جمهوری اسلامی ایران بنابر خواسته آیتالله «علی خامنهای»، رهبر نظام، یک شاخه به نیروهای چندگانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اضافه شده که ماموریت آن، اقدامات نظامی و سازماندهی گروههای شبه نظامی مشابه «نیروی مقاومت بسیج» در گوشه و کنار دنیا است. این طرح، بازتاب سیاستهای ابتدای انقلاب ۱۳۵۷ در حمایت از «جنبشهای آزادیبخش» در کشورهای مختلف بود که هدف آن، فعالیت در برابر «امپریالیسم» و «استعمار» تعریف شد و آن گروهها عمدتا روشهایی در تضاد با حکومت مرکزی پیشه میکردند.
نیروی قدس سپاه زاده چنین سیاستی است. اما با فروکش کردن مفاهیمی مثل استعمار در ۴۰ سال اخیر، حمایت از جنبشهای آزادیبخش در جمهوری اسلامی جای خود را به تاسیس گروههای نیابتی داد که اینک در چند کشور همسایه و مجاور ایران ایجاد شدهاند و دامنه آنها حتی تا امریکای لاتین هم رسیده است.
«لشکر فاطمیون»، متشکل از اتباع افغان و «لشکر زینبیون» تشکیل شده از اتباع پاکستان، هر دو شیعه مهاجر در ایران و «حشدالشعبی» که اعضای آن را شیعیان عراقی تشکیل میدهند، سه گروه عمده شبه نظامی ساخته ایران هستند که اینک در منطقه فعالیت دارند.
آیتالله علی خامنهای نیروی قدس، شاخه برون مرزی سپاه پاسداران را «رزمندگان بدون مرز» خوانده است که هرکجا و در هر کشور که نیازمندی باشد، به کمک آن میرود. نیروی قدس تاکنون به عراق، سوریه، یمن، لبنان و افغانستان رفته و در جریان نبرد در این کشورها کشته هم داده است.
نیروی قدس در زمان «روحالله خمینی»، «دفتر حمایت از نیروی مقاومت» بود اما در دوره زمامداری علی خامنهای که ۳۰ سال از آن میگذرد، به یک نیروی برون مرزی ارتقا پیدا کرده که در تلاش برای نمایش قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران است.
آیا چنین رفتاری را میتوان بلندپروازانه خواند و اگر بلندپروازی است، ایران در حکومت محمدرضا شاه پهلوی که نیروی نظامی به مراتب مدرن و کارآمدتری داشت و از اعتبار در میان همسایگانش برخوردار بود، چنین بلندپروازی نداشت؟
نیروی قدس سپاه پاسداران از جمله معدود ساختار نظامی دولتهای رسمی است که صرفا برای عملیات در خارج از مرزهای خودی تاسیس شده است. مطابق مقررات بینالمللی ناظر به امور جنگی، کشورها مجاز به وارد کردن نیروهای نظامی خود به دیگر کشورها با زور نیستند. حتی در صورتی که کشوری مورد حمله خارجی قرار گیرد، ورود نظامیان کشور هدف قرار گرفته به کشور مقابل و عبور از مرزهای بینالمللی همچنان مجاز نیست مگر این که ضرورتی آشکار برای دفاع مشروع وجود داشته باشد.
شاخه برون مرزی سپاه پاسداران در واقع در لبنان و در زمان تاسیس و آموزش نیروهای شبه نظامی حزبالله لبنان شکل گرفت. تا آن زمان، سپاه دفتر حمایت از جنبشهای آزادیخواه داشت که عمدتا در تماس با انقلابیون لیبی و شبه نظامیان شیعی لبنان قرار فعالیت سیاسی ایدئولوژیک میکرد تا اقدام نظامی. تشکیل حزبالله لبنان باعث شد که ایده نیروی قدس سالها بعد طوری پیگیری شود که رسما آن را به نیروهای سه گانه دریایی، هوایی و زمینی سپاه اضافه کنند.
نیروی قدس سپاه عمده قدرت، توان و تجربه امروز خود را پس از یازدهم سپتامبر و حمله امریکا به افغانستان و سپس عراق به دست آورده است. دیپلماتهای امریکایی در فیلم مستند «قاسم سلیمانی، فرمانده سایه» میگویند پیش از حمله امریکا به افغانستان، با چند مقام ایرانی در سوییس دیدار کردند که نقشهای از مناطق استقرار طالبان را داشت. در پایان دیدار مقامهای ایرانی و امریکایی در سوییس، امریکاییها خواستار داشتن نسخهای از نقشه شده بودند. اما پاسخ ایرانیها برایشان شگفتآور بود: «نقشه را نیروی قدس برای شما تهیه کرده است.»
حمله امریکا به عراق هم مشابه چنین همکاریهایی را میان دو طرف ایجاد کرد. مذاکره رسمی دولت ایران و امریکا در سطح سفرای مامور در بغداد، اولین گفتوگوهای رسمی دو کشور پس از قطع روابط آنها بود. «حسن کاظمی قمی»، سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در عراق، از اعضای نیروی قدس سپاه بود.
«رایان کراکر»، سفیر وقت امریکا که از سوی ایالات متحده با ایران مذاکره میکرد، میگوید سفیر جمهور اسلامی در میانه جلسات از اتاق بیرون میرفت و با تماس با قاسم سلیمانی، جزییات مذاکرات را هماهنگ میکرد و اجازه میگرفت. ظهور «داعش» در عراق و سوریه، فرصتی استثنایی به نیروی قدس برای حضور در این دو کشور داد و سپس تحولات یمن، پای شاخه برون مرزی سپاه را به این کشور هم باز کرد.
حضور نیروی نظامی سپاه که برای عملیات در دیگر کشورها طراحی شده بود، به حدی بود که ایالات متحده ایران را دارای پنج پایتخت دمشق، بغداد، صنعا، کابل، بیروت، یعنی پایتختهای کشورهای سوریه، عراق، یمن، افغانستان و لبنان میخواند.
حضور نیروی قدس بنابر ضرورتی بود که کشورهای میزبان برای مبارزه با داعش نیاز داشتند یا برای آموزش نیروهای نظامی خود لازم میدیدند. همزمان، نیروی قدس دست به تاسیس شبه نظامیانی در این کشورها زد که گرچه متشکل از اتباع همان کشورها بودند اما به نحوی مستقل از دولت مرکزی، بیشتر از هرچیز به سپاه وابسته هستند و از آن فرمان میبرند.
حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق، «حماس» در فلسطین، گروه «حوثی» در یمن، لشکر فاطمیون متشکل از اتباع افغانستان و نظامیان زینبیون از کشور پاکستان، گروههای شبه نظامی منطقه هستند که نیروی قدس سپاه پاسداران ساخته و تجهیز کرده است. این شبه نظامیان از نظر ساختاری، توسط اتباع همان کشورها اداره میشوند؛ هرچند که به سپاه وفادارهستند و از نیروی قدس فرمان میگیرند. فاطمیون و زینبیون ساخته شده برای جنگ در سوریهاند و مقامهای کشوری که تبعههایشان اعضای آن را تشکیل میدهند، رسما اختیاری بر آن ندارند.
استفاده از کودکان برای نبرد و گزارشهای متعدد غیررسمی از تجارت مواد مخدر برای تامین نیازهای مالی، از تخلفات بینالمللی این گروهها است که فعالیت نظامی آنها مانند ارتشهای رسمی، طبق قواعد بینالمللی نیستند.
ایجاد گروههای شبهنظامی هرچند برای مبارزه با پیشروی داعش موثر بوده اما به دلیل عملکرد نیمه خودمختار از دولت مرکزی و در مقابل، پاسخگویی به سپاه، یعنی نظامیان یک کشور ثالث و البته رفتار غیرحرفهای نظامی که در تعارض با مقررات بینالمللی نظامی قرار دارد، مشروعیت این گروهها را در میان کشورهای دیگر زیر سوال برده است.
تخلف از مقررات نظامی، ارتکاب جرایمی همچون به کارگیری کودکان یا اجبار پناهندگان به نبرد نظامی و قاچاق مواد مخدر، این گروهها را در معرض اتهام مداوم و تحریم و تهدید از سوی دیگر کشورها، به ویژه ایالات متحده و اتحادیه اروپا قرار داده است.
بر خلاف آنچه رهبران جمهوری اسلامی ایران میگویند، موفقیت این گروهها در برابر پیشروی داعش نبوده که کشورهای غربی را مخالف موجودیت گروههای شبه نظامی مورد حمایت سپاه پاسداران کرده است بلکه عملکرد نامناسب و خطرناک آنها همانند یک بازیگر غیردولتی و بنابراین، غیرپاسخگو است که مانع شناسایی رسمی آنها میشود. عملکرد حزبالله لبنان ارتباطی با دولت رسمی این کشور ندارد، پس نمیتوان از طریق دولتی که شهروندی آن را دارند، خواستار پاسخگویی یک گروه نظامی شد.
جامعه بینالمللی، بازیگری یک نهاد نظامی مستقل از دولت را که به طور رسمی کشوری پاسخگوی عملکرد آن نیست، به دلیل خطری که برای نظم و امنیت جهانی دارند، نمیپذیرد. به همین دلیل، پس از عقب راندن داعش در سوریه و شکست این گروه در عراق، پیشنهاد ادغام گروههای شبه نظامی مثل حشدالشعبی در داخل ارتش رسمی کشورها مثل ارتش عراق پیشنهاد شد. اما علیرغم تمایل دولت عراق، آیتالله علی خامنهای با این کار مخالفت کرد و مانع رسمیت یافتن حشدالشعبی شد. این کار نفوذ جمهوری اسلامی ایران را بر شبه نظامیان عراقی کم یا قطع میکرد و این مخالف هدفی است که اساسا باعث تاسیس این گروهها شده است.
عملکرد تحریکآمیز و غیرطبیعی جمهوری اسلامی موجب نارضایتی بیسابقه مقامها و شهروندان کشورهای همسایه ایران شده و برای اولین بار در تاریخ، نیروی رسمی نظامی یک کشور را به تحریم کشانده و نام آن را به تروریسم پیونده زده است.
چنین رفتاری را میتوان با حضور ارتش ایران برای کمک به «سلطان قابوس»، پادشاه فقید عمان برای نبرد با شبه نظامیان جداییطلب «ظفار» در جنوب آن کشور مقایسه کرد. به محض پیروی قطعی عمان در جنگ ظفار و رفع خطر جداییطلبی و تحکیم موقعیت سلطان قابوس، محمدرضا شاه با حضور در جشن پیروزی در جنگ ظفار در عمان به میزبانی سلطان قابوس، به حضور نظامی ارتش ایران خاتمه داد و این کمک را دستمایه دخالت در امور عمان نکرد.
قدردانی تاریخی سلطان قابوس از ایران و محبوبیت ایرانیان نزد شهروندان عمانی، ناشی از این کمک تاریخی و خودداری از سوء استفاده از چنین دعوت و نفوذی است.
در آن دوره به اتکای روابط خوب ایران با جهان، نیروی رسمی نظامی ایران به جای ایجاد شبه نظامیان غیر پاسخگو و گاه مظنون به جرایم کیفری، چنان خود را مجهز و توانمند کرده بود که ماهها پس از سقوط شاه و حمله عراق، ارتش که بر اثر اعدام فرماندهان و بازداشت و عزل آنها از خدمت توسط انقلابیون تضعیف شده بود، توانست در برابر عراق یکپارچه، آماده و مجهز مقاومت کند و موفق باشد.
در حالی وضعیت نظامی امروز ایران با چنین وضعیتی رو به رو است که فرمانده ارشد نظامی آن را در خاک کشور همسایه به عنوان خطر فوری برای امریکا هدف قرار میدهند و امکانات آن در حدی نازل است که توان اداره آسمان کشور را در زمان صلح ندارد و هواپیمای مسافربری را با موشک «کروز» اشتباه میگیرد و سرنگون میکند.
لینکهای مرتبط
دخالت جمهوری اسلامی در امور دیگر کشورها به کجا رسید؟
پدیده منحصربهفرد جمهوری اسلامی در فعالیت نظامی برونمرزی
نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اسماعیل قاآنی، فرمانده جدید سپاه قدس کیست؟
طرح مجلس عليه آمريكا و به نفع سپاه و نيروى قدس
رویای «رزمندگان بدون مرز» خامنه ای چرا قابل تعبیر نیست؟
شواهد تازه از نقش سپاه قدس در سرکوب اعتراضات مردمی
دخالت جمهوری اسلامی در امور دیگر کشورها از چه روزی آغاز شد؟
ثبت نظر