«باید مقابل هجوم پناهجویان به مرزهای اتحادیه اروپا ایستادگی کرد»، «یونان سپر اتحادیه اروپا مقابل پناهجویان است»، «بیش از ۴۵۰ پناهجو که به جزیره لسبوس یونان رسیدهاند، در کشتی جنگی بازداشت هستند.»
نمونه این عبارات این روزها با گذشت بیش از دو هفته از آوارگی هزاران پناهجو و مهاجر در مرز میان ترکیه و یونان در رسانهها، ادبیات سیاسیون و حتی شبکههای اجتماعی فارسی و غیرفارسیزبان مدام تکرار میشود؛ عباراتی که میتوانند به نگاه نژادپرستانه علیه این گروه اجتماعی دامن بزنند.
دو هفته از باز شدن مرزهای ترکیه و شدت یافتن تمهیدات امنیتی برای بسته نگه داشتن مرزهای اتحادیه اروپا میگذرد. هزاران انسان که به هر دلیلی وطن خود را ترک کردهاند، به اعتماد خبر رسانههای ترکیه مبنی بر باز بودن مرزها، خانه و زندگی خود را رها کرده و حالا در منطقهای که مانند کمپ، بدون امکانات توسط پلیس ترکیه کنترل میشود، سرگردان ماندهاند.
در پسزمینه هر ویدیو و تماسهای تلفنی، صداهای کودکان و همهمه مردم است که شنیده میشود با چاشنی شلیک گازهای اشکآور، انفجار نارنجکهای صوتی و به شهادت برخی رسانهها و سازمانهای حقوق بشری، استفاده از سلاح جنگی، توسط پلیس یونان علیه پناهجویان. البته بسیاری از پناهجویان گفتهاند که پلیس ترکیه هم به پشتیبانی از آنها، به سمت پلیس یونان گاز اشکآور و نارنجکهای صوتی پرتاب میکند؛ جنگی در دو طرف مرز با بوی گاز و سلاحی مکمل به نام انسان.
در چنین شرایطی که کشورهای اتحادیه اروپا مدام دم از حمایت یونان میزنند، طرف مقابل، یعنی ترکیه بر درخواستهای خود مبنی بر دریافت کمکهای نقدی اصرار میورزد. روزنامه «جمهوریت» ترکیه پس از دیدار «رجبطیب اردوغان» با اتحادیه اروپا نوشته بود که رییسجمهوری این کشور از کشورهای اروپایی درخواست صدها میلیون یورو کمک کرده است. در طرف مقابل، برخی از کشورهای اروپایی با پیشنهاد «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان قبول کردهاند که تا هزار و ۵۰۰ کودک و نوجوان را در کمپهای پرازدحام یونان، در کشورهای خود بپذیرند.
این کمکها جدا از ارایه ۷۰۰ میلیون یورو توسط اتحادیه اروپا به یونان هستند که به گفته رییس کمیسیون این اتحادیه، در این روزها نقش سپر کشورهای اروپایی را ایفا میکند. در کنار این تمهیدات، یونان برای یک ماه، دریافت درخواست پناهندگی را معلق کرد و گفت هیچ درخواستی ثبت نخواهد شد.
بیش از ۴۵۰ پناهجو نیز که از طریق مرز دریایی خود را به جزیره لسبوس یونان رسانده بودند، در کشتی جنگی نگهداری میشوند و حتی رسانهها و سازمانهای حقوق بشری اجازه ورود و گفتوگو با این پناهجویان را ندارند.
طبق گفته مقامات یونان، قرار است این پناهجویان به همراه آنهایی که در مرزهای زمینی بعد از دستور باز شدن مرزها توسط اردوغان به خاک این کشور وارد شدند، به بازداشتگاههایی در شمال این کشور منتقل شوند تا به کشورهای خود بازگردانده شوند.
از سوی دیگر، یونان اعلام کرده است که اگر پناهجویان خودخواسته به کشورهای خود بازگردند، مبلغ دو هزار یورو به آنها میپردازد. این وعده ممکن است بسیاری از پناهجویان را که برای سالها در کمپهای پرازدحام ماندهاند، به بازگشت ترغیب کند؛ به ویژه آنهایی که مهاجران اقتصادی هستند یا احتمال میدهند که درخواست پناهندگیشان پاسخ مثبت دریافت نکند. اتحادیه اروپا امیدوار است که نزدیک به پنج هزار مهاجر این گزینه را انتخاب کنند.
در این میان، در روزهایی که قایقهای پناهجویان به سمت جزیرهها در حرکت بودند، ویدیوهای بسیاری در شبکههای اجتماعی منتشر شدند که نشان میدادند کشتیهای مرزبانهای دریایی یونان جلوی قایقها موج میانداختند تا آنها را وادار به بازگشت کنند. در برخی از این ویدیوها دیده میشد بعضی از این قایقها به سواحل جزیرهها رسیدهاند اما مردم محلی با چوب، قایقها را به عقب میرانند و بر سر پناهجویان فریاد میزنند که خواهان پذیرش آنها نیستند.
در عینحال، گزارشها از جزیرههای یونان و برخی شهرهای ترکیه راوی حکایت دیگری هستند؛ جنگی خاموش که از خاکستر فضای ضد مهاجران برخاسته است. در جزیرهها، مردم محلی برخی از روزنامهنگاران و فعالان حقوق بشری و مدنی را مورد ضرب و شتم قرار داده و تعدادی از مهاجران را هم به باد کتک گرفتهاند. حتی یکی از مدارس مخصوص کودکان پناهجو را در جزیره لسبوس، در نزدیکی کمپ «موریا» به آتش کشیدهاند.
در این دو هفته، روایتهای مشابهی هم از برخی شهرهای ترکیه به گوش میرسید. مردم محلی پناهجویان را مورد آزارهای کلامی و فیزیکی قرار میدادند و در برخی روایتها آمده است که همسایهها به سراغ مهاجران و پناهجوها رفته و از آنها خواستهاند که ترکیه را ترک کنند.
تمامی این فضای هولناک را میتوان در دو بستر بحران اقتصادی، چه در ترکیه و چه در اتحادیه اروپا و همچنین روی کار آمدن احزاب دستراستی بررسی کرد؛ به ویژه که در پی باز شدن مرزهای اروپا در سال ۲۰۱۵ به روی پناهجویان به دستور آنگلا مرکل، بسیاری از احزاب دستراستی با بهرهمندی از فضای اجتماعی ضدپناهجویان، توانستند کسب رای کنند و بحران اقتصادی را بر گردن مهاجران بیاندازند. همچنین ایجاد ناامنی با رشد افراطگرایی در اروپا و عملیاتهای تروریستی که باعث کشته شدن شماری از شهروندان اروپا در کشورهای مختلف شد، عامل دیگری برای تشدید این جو ضدمهاجری است؛ فضایی که البته پناهجویان و مهاجران، چه در مسیر پناهجویی و چه پیش از آغاز این سفر، خبری از آن ندارند و خیال میکنند اروپا همچنان پذیرای آنها است.
بسیاری از پناهجویان حتی خیال میکردند که اگر از میان آنها کودکی بمیرد، مثل همان اتفاقی که در سال ۲۰۱۵ افتاد و انتشار عکس کودکی مرده بر ساحل دریا باعث باز شدن مرزها شد، اروپا ناچار میشود درهای خود را به روی آنها بگشاید. در حالی که در همان روزهای نخست باز شدن مرزهای ترکیه، کودکی در دریای میان این کشور و جزیرههای یونان غرق شد اما نه تنها مرزی باز نشد بلکه پناهجویانی هم که به جزیره رسیدند، در کشتی جنگی نگهداری میشوند.
حالا با گذشت دو هفته از سرگردانی هزاران انسان در مرز میان دو کشور و نامشخص بودن وضعیت حقوقی آنها پس از پایان این بحران، رسانهها مینویسند فضای میان دو مرز به آرامی گرویده است. در حالیکه به گفته پناهجویان در این منطقه، همچنان بوی گاز و صدای گریه کودکان در هم آمیخته است و شبها و روزها در انتظاری کشدار، سپری میشود. خبرهایی هم میان خود دست به دست میکنند که هیچ رسانهای حتی امکان دسترسی برای تایید یا تکذیب آنها را ندارد.
مردی افغانستانی میگوید در چادر نزدیک آنها، زنی یک کودک به دنیا آورده است. ادامه میدهد که یکی از دوستانش هم تیر خورده است. پناهجویی ایرانی هم میگوید چندین نفر کشته شدهاند. اما هیچکس خبر ندارد که چه بر سر زخمیها یا در صورت صحت این اخبار، کشتهها آمده است. به گفته بسیاری از این پناهجویان، پلیسهای لباس شخصی میان مهاجران در رفت و آمد هستند و هیچکس حق فیلمبرداری ندارد.
روزنامهنگاران و عکاسهای مستقل هم که چه از طرف ترکیه و چه از طرف یونان به سمت مرز زمینی رفتهاند، میگویند امکان فعالیت ندارند و هم پلیسهای رسمی و هم لباس شخصیها با آنها برخورد کرده، دوربینهایشان را گرفته، عکسها را پاک کرده و گفتهاند در صورت تکرار، با آنها برخورد میشود. این در حالی است که اتحادیه اروپا از ترکیه خواسته است مرز را از پناهجویان تخلیه کند و اردوغان هم گفته است تا تعهدات- به ویژه مالی- کشورهای اروپایی به انجام نرسند، هیچ اقدامی نخواهد کرد.
زنی که مادر سه فرزند است و حالا در مرز به سر میبرد، با صدایی شکست و بغضآلود میگوید کودکانش در آلودگی محض میان زبالهها و مدفوع و ادرار مهاجران بازی میکنند. صفهای طولانی غذا، شاید یک وعده خوراک نصیب آنها کند. توالتها و حمامهای صحرایی برای دهها هزار انسان کافی نیستند و هرکس بخواهد به روستای نزدیک برود، اثر انگشتش باید ثبت شود؛ مسالهای که باعث شده است بسیاری به دلیل نگرانی حقوقی، تن به آن ندهند.
اگر رسانهها در هفته نخست این واقعه، خبرها و گزارشهایی از آنچه در مرزها میگذشت پخش میکردند، حالا انگار آنها هم نه به اندازه کافی خوراک دارند و نه حتی در بحبوحه کرونا، به فکر این انسانها هستند؛ آنهم در شرایطی که بنا بر اخبار منتشر شده، این ویروس به دنیای پناهجویی کمپ موریا در جزیره لسبوس هم رسیده است. برای پناهجویان داخل کمپ، پیامکهایی مبنی بر لزوم ماندن در کانکسها فرستاده شده و هراس بر زندگی فلاکتبارشان سایه افکنده است. البته این مساله جدا از پناهجویانی است که در کمپ نیستند و در جنگلهای اطراف، به سر میبرند.
در مقابل چنین شرایطی، ادبیات رسانهها و سیاسیون هم در ارتباط با پناهجویان و مهاجران تندتر شده است. استفاده از کلماتی چون «هجوم» پناهجویان یا «سپر» برای یونان، انگار به این فضا علیه مهاجران دامن زده است؛ مسالهای که مورد انتقاد سازمان عفو بینالملل نیز قرار گرفته است.
همین واکنشها را میتوان در میان کاربران فارسی و غیرفارسی زبان هم مشاهده کرد. انگار برای هیچکس، کرامت و غرور انسانی، بهداشت و سلامت جسمانی و روانی این مهاجران و پناهجویان و کودکان مهم نیست بلکه خود آنها را مقصر میدانند که در چنین شرایطی بازیچه دست سیاسیون شدهاند و بدن، تغذیه، فرزندانشان، روان و خوراکشان گروگان معاملههای سیاسی زیر شلیکهای سلاحهای جنگی شده است. حتی بسیاری در شبکههای اجتماعی، سیاسیون را تشویق میکنند که مقابل این هجوم ایستادگی کنند.
«فیلیپ گراندی»، کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل متحد به تازگی گفته است: «همین نوع زبان است که با برچسب زدن بر پناهجویان، مهاجران و آنهایی را که در مسیر هستند، به نژادپرستی، بیگانههراسی و نفرتپراکنی حقانیت میدهد.»
«استفان سیمانویتز»، نویسنده مقالهای در «یورونیوز» در همین خصوص، با عنوان «این اروپای ۲۰۲۰ است و نه ۱۹۸۴ اورول»، مقدمهای برای نوشته خود انتخاب کرده است که به کتاب «۱۹۸۴»، اثر «جورج اورول» برمیگردد؛ روایتی که انگار گویای هجوم ادبیات سیاسیون، رسانهها و بسیاری از مردم علیه پناهجویان و مهاجران است؛ همان فصل نخست که «وینستون اسمیت» بالاخره خاطراتش را با روایت فیلمی آغاز میکند که در سینما دیده است: «چهارم آوریل ۱۹۸۴. شب گذشته به سینما رفتم. فیلمهای جنگی. یکی از آنها محشر بود. درباره یک کشتی پر از پناهندگان بود که جایی در مدیترانه بمباران شد. فریادهای مرد عظیمالجثه چاقی که هلیکوپتر به دنبال او بود و سعی داشت شناکنان فرار کند، تماشاچیها را به هیجان آورد. ابتدا مانند مارماهی در آب به سختی پیش میرفت، بعد او را از درون نشانهگیر اسلحه هلیکوپتر نشان داد، سپس بدنش را سوراخ سوراخ کردند و آبهای اطرافش به رنگ صورتی درآمد و چنان غرق شد که گویا از همه آن سوراخها، آب به داخل بدنش نفوذ کرده است. هنگامی که غرق شد، تماشاچیها خندهکنان فریاد میزدند.»
شما هم میتوانید خاطرات، مشاهدات و تجربیات خود از قاچاق انسان، پناهندگی و مهاجرت به اشتراک بگذارید. اگر از مسئولان دولتی یا افراد حقیقی و حقوقی که حق شما را ضایع کردهاند و یا مرتکب خلاف شدهاند شکایت دارید، لطفاً شکایتهای خود را با بخش حقوقی ایران وایر با این ایمیل به اشتراک بگذارید: [email protected]
مطالب مرتبط:
آتشبس در سوریه؛ ادامه سردرگمی پناهجویان در مرز ترکیه و یونان
تجدید عهد ترکیه با اتحادیه اروپا بر سر پناهجویان؛ یونان ترکیه را متهم کرد
کمپین توییتری پناهجویان ایرانی در ترکیه: تکلیف ما را روشن کنید
تصمیمات جدید درباره پناهجویان؛ توپ بازی میان ترکیه، یونان و اتحادیه اروپا
ثبت نظر