close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

کارهای پرخطر خانواده بیماران مشکوک به کرونا

۱۷ فروردین ۱۳۹۹
شما در ایران وایر
خواندن در ۷ دقیقه
یکی از رفتارهای پرخطر، برگزاری مراسم خاکسپاری باشکوه برای کسی است که بر اثر کرونا فوت کرده است
یکی از رفتارهای پرخطر، برگزاری مراسم خاکسپاری باشکوه برای کسی است که بر اثر کرونا فوت کرده است

ونوس امیدوار؛ شهروندخبرنگار

این گزارش روایت خانواده‌ای است که مادر پیرشان را با علائم ابتلا به کرونا به یک مرکز درمانی می‌رسانند. آن‌ها بعد از این که متوجه می‌شوند او مشکوک به کرونا است کارهای پرخطری را که ممکن است سلامتی خودشان و دیگران را به خطر بیاندازد، انجام می‌دهند کارهایی که برای جلوگیری از انجام آن از سوی مسئولان هیچ تمهیدی اندیشیده نشده است. یک متخصص عفونی ساکن تهران به «ایران‌وایر» می‌گوید: «متاسفانه خانواده برخی افراد مبتلا یا مشکوک به ویروس کرونا به جای این که منفعت جمع را در نظر بگیرند فقط به فکر خودشان هستند مثلا برای این که تشییع جنازه باشکوه برگزار کنند، بیماری را کتمان می‌کنند در حالی که این کارها اول از همه سلامت خودشان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد یا وقتی متوجه می‌شوند فرد بیمار ممکن است مبتلا به کرونا باشد تصمیم می‌گیرند به زادگاهشان برگردانند و از شهری به شهر دیگر بروند که همین کار موجب گسترش ویروس و انتقال آن از مکانی به مکان دیگر می‌شود.» 

***

«مهدی» و «علی» به‌شدت مضطرب هستند و منتظرند تا ببیند نتیجه آزمایش کرونای مادرشان چه می‌شود. لحظات به‌سختی برایشان می‌گذرد، نمی‌دانند اگر در این شرایط اتفاقی برایش بیفتد چه باید بکنند.

مادر مهدی و علی زن سالخورده‌ای است که حدود ۹۰ سال عمر دارد و سالهاست که از مشکل آسم رنج می‌برد. هر بار که دچار سرفه‌های شدید می‌شد خانواده‌اش این موضوع را به مشکل کهنه و قدیمی او یعنی آسم ربط می‌دادند اما حالا وضع فرق دارد و ویروس کرونا در همه‌جا شایع شده است. به همین دلیل، این دفعه که دچار سرفه‌های شدید و تنگی‌نفس شد و او را به یکی از بیمارستان‌های مشهد بردند، پس از بررسی علائم اولیه و تصویربرداری از ریه و مشاهده سفید شدن ریه‌ها، پزشکان او را مشکوک به ابتلا به ویروس کرونا تشخیص دادند به همین دلیل فرزندانش را صدا کرده و به آنها گفتند احتمالا او به ویروس کرونا مبتلا شده و باید سریع به یکی از بیمارستان‌هایی که از بیماران کرونایی نگهداری می‌کنند، اعزام شود.
آنها همچنین گفتند برای انتقال مادرشان به بیمارستان بیماران کرونایی دو راه دارند یا باید خودشان با خودروی شخصی این کار را بکنند و یا اورژانس او را منتقل می‌کند، مهدی و علی پس از مشورت با هم تصمیم گرفتند خودشان مادرشان را منتقل کنند.

پس از اینکه مادر را به داخل ماشین انتقال دادند و چند باری دچار تهوع شد و کف ماشین بالا آورد، مهدی و علی به این فکر افتادند که اگر او واقعا مبتلا به ویروس کرونا باشد و به‌زودی فوت کند بهتر است در این شهر نباشد و او را به شهر زادگاهش منتقل کنند. در یک لحظه آنها تصمیم گرفتند و به جاده زدند تا مادرشان را به شهرستان زادگاهشان ببرند تا هر اتفاقی قرار است بیفتد، همانجا بیفتد.

آنها در مسیر با یکی از ایستگاه‌هایی مواجه شدند که با دستگاه تب‌سنج، دمای بدن را کنترل می‌کنند تا در صورت بالابودن دما و مشکوک بودن به ویروس کرونا، افراد را راهی مراکز درمانی کنند. وقتی به نزدیکی این ایستگاه می‌رسند به‌شدت مضطرب شده و با خودشون فکر می‌کنند راهی پیدا کنند تا بتوانند ماموران را متقاعد کنند تا از کنترل دمای بدن مادرشان صرف‌نظر کنند و آنها بتوانند خودشان را به شهرستان مقصد برسانند.

ماموران ابتدا به سراغ مهدی و علی می‌روند، تب‌سنج دمای بدن مهدی را کمی بالاتر از دمای معمولی و حدود ۳۸ درجه نشان می‌دهد، ماموری که بدن او را کنترل کرده می‌گوید: «ظاهرا کمی تب داری و باید برای انجام آزمایش و بررسی بیشتر راهی مراکز درمانی شوی.» اما او و برادرش که عجله دارند و می‌خواهند هرچه زودتر مادرشان را به مقصد برسانند، به ماموران بهداشت می‌گوید: «هیچ‌کدام از علائم شبه سرماخوردگی ندارم و بالابودن دمای بدنم هم به این دلیل است که بخاری ماشین تا آخر باز بوده و هوای داخل خیلی گرم شده است. جای هیچ نگرانی نیست اگر بعد از کم کردن بخاری ماشین و خنک‌تر کردن فضای داخل، باز هم احساس تب کردم حتما خودم را به مرکز درمانی می‌رسانم.»

وقتی نوبت به سنجش دمای بدن مادرشان می‌رسد، آنها می‌گویند: «مادرمان مسن است و با دارو به خواب رفته. او کاملا سالم است. لطفا او را بیدار نکنید.» ماموران هم از تست کردن او منصرف می‌شوند و به آنها اجازه عبور و ادامه مسیر می‌دهند.

مهدی خودش هم ترسیده، ولی نمیخواد باور کند ممکن است آلوده به ویروس کرونا باشد و نباید وارد شهر و مکانی دیگر شود، به همین دلیل فعلا از اینکه توانسته ماموران را گول بزند و از سد آنها بگذرد و راهی مقصد شود، راضی است و معتقد است از این ستون تا آن ستون فرج است و انشاالله که چیزی نیست و او و برادرش به این بیماری خطرناک مبتلا نشده‌اند.
نزدیکی‌های مقصد است که دوباره حال مادرشان به‌هم می‌خورد و دچار تهوع می‌شود و به حالت نیمه‌هشیار می‌رسد. چیزی به مقصد نمانده است و تا نیم ساعت دیگر به شهرستان زادگاهشان می‌رسند، مهدی سرعت رانندگی را از حد مجاز بالاتر می‌برد تا هرچه زودتر مادر را به بیمارستان برسانند.

بالاخره آنها به شهرستان مقصد می‌رسند و مادرشان را سریع به بیمارستان منتقل می‌کنند. در آنجا وقتی پزشکان شرح‌حال بیمار را دریافت می‌کنند و تصاویر ریه‌های او را می‌بینند، سریع او را به بخش بیماران مشکوک به ویروس کرونا منتقل می‌کنند و به مهدی و علی می‌گویند: «به زودی آزمایش کرونا انجام می‌شود اما ما در اینجا کیت تشخیص نداریم و باید آزمایش به تهران ارسال شود و جواب آن سه روز دیگر مشخص می‌شود، تا آن موقع بیمار ممنوع‌الملاقات است و شماها هم فعلا بروید خانه و سعی کنید از منزل خارج نشوید.»

این درحالی‌است که مهدی و علی ساعت‌ها با مادرشان در یک ماشین بوده‌اند و چند بار او را داخل ماشین بالا و پایین کرده‌اند و با او ارتباط مستقیم داشته‌اند اما حالا خبری از ملزم بودن آنها به قرنطینه شدن نیست.

در مدت سه روزی که مجبورند صبر کنند تا نتیجه آزمایش مادرشان مشخص شود، آنها در خانه مادرشان مستقر شدند و سعی کردند با مواد ضدعفونی‌کننده ماشین و لباس‌هایشان را ضدعفونی کنند و خودشان را به داروها و مکمل‌های افزایش سیستم ایمنی بدن ببندند و با اجرای توصیه‌هایی که از این طرف و آن طرف به آنها می‌رسد، احتمال ابتلایشان به کرونا و درگیر شدن با این ویروس را کاهش دهند.

در نهایت انتظار سه روزه به پایان می‌رسد و آنها راهی بیمارستان می‌شوند تا از نتیجه آزمایش مادرشان مطلع شوند، اما وقتی به بیمارستان می‌رسد، پرستار بخش به آنها می‌گوید: «نتیجه یکی از آزمایش‌ها آماده شده است و همچنان مشکوک به کروناست اما باید تا شب منتظر باشیم تا نتیجه آزمایش نهایی هم بیاید.»

شب آنها دوباره خود را به بیمارستان می‌رسانند، اما اینبار به آنها گفته می‌شود، هنوز جواب نیامده و باید تا فردا منتظر باشند. روز چهارم صبح دوباره پیگیر نتیجه آزمایش می‌شوند، اما بازهم می‌شنوند که باید تا عصر صبر کنند.

بالاخره عصر روز چهارم به آنها می‌گویند: «احتمالا مادرشان به کرونا مبتلا نیست و او دچار مشکل «حاد تنفسی» است. بنابراین بهتر است یک هفته دیگر در بیمارستان تحت نظر پزشکان دارو استفاده کند و بعد که بهتر شد او را به خانه ببرید و آنجا از او پرستاری کنید.

در نهایت مادر مهدی و علی پس از ۱۰ روز و به دنبال کاهش علائم بیماری و بهبودی نسبی از بیمارستان مرخص می‌شود. ولی هیچکس نمی‌فهمد آیا او واقعا دچار ویروس کرونا بوده است یا خیر؟ این روایت تنها مختص این خانواده نیست؛ بسیاری از افرادی که با علایم شبیه کرونا به مراکز درمانی مراجعه می‌کنند دست‌آخر متوجه نمی‌شوند به این بیماری مبتلا بوده‌اند یا خیر؟ چندی پیش «رضا شیران خراسانی»، نماینده مشهد در مجلس شورای اسلامی هم به این موضوع اشاره کرده بود، او گفته بود: «آمار مبتلایان و جان‌باختگان شفاف نیست، زیرا ابتلا بیماران با دو نام بیماری حاد تنفسی و کووید ۱۹ اعلام می‌شود. مثلا می‌گویند در خراسان ۴۰۰ نفر بر اثر بیماری حاد تنفسی و ۵۰ نفر بر اثر کرونا جانشان را ازدست‌داده‌اند.»

 

کرونا در ایران؛ رفتار‌های پرخطر روحانیون ادامه دارد

کمبود ماسک، الکل و مواد ضدعفونی‌کننده در خوزستان؛ مقابله با کرونا با دست‌خالی

ویروس کرونا؛ سایه وحشت روی زندگی شهروندان ایرانی

کرونا؛ ایران به‌تدریج تعطیل می‌شود

کرونا در ایران، اجساد چطور دفن می‌شوند، پرسنل درمان چه امکاناتی دارند؟

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو

شیوع هم‌زمان سل، مننژیت و کرونا در زندان فشافویه

۱۷ فروردین ۱۳۹۹
خواندن در ۱ دقیقه
شیوع هم‌زمان سل، مننژیت و کرونا در زندان فشافویه