close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

عکس‌هایی که حال آدم‌ها را خوب می‌کند؛ پروژه جدید رضا دقتی در قرنطینه

۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
نیلوفر رستمی
خواندن در ۸ دقیقه
رضا دقتی و همسرش عکس را با عنوان «اعتماد» برای دو ستانشان ایمیل کرده‌اند
رضا دقتی و همسرش عکس را با عنوان «اعتماد» برای دو ستانشان ایمیل کرده‌اند
عنوان این عکس تلاش است و در کردستان عراق گرفته شده است
عنوان این عکس تلاش است و در کردستان عراق گرفته شده است
این  تصویر با یک شعر عاشفانه از مولوی یکی از عکسهای پروژه پرانتز رضا دقتی است
این تصویر با یک شعر عاشفانه از مولوی یکی از عکسهای پروژه پرانتز رضا دقتی است
این عکس در نورستان  افغانستان گرفته شده و در شرحش نقل قولی از جبران خلیل جبران امده است
این عکس در نورستان افغانستان گرفته شده و در شرحش نقل قولی از جبران خلیل جبران امده است

«رضا دقتی»، عکاس برجسته ایرانی از اوایل ماه مارس و با شیوع ویروس کرونا، هرروز عکس‌هایی را برای دوستان و همکارانش با عنوان «پرانتز» ایمیل می‌کند تا به آن‌ها بگوید هنوز جهان پایان نگرفته و همه‌چیز روبه‌راه است.

عکس‌هایی که هرروز آدم‌ها در ایمیل باکسشان از رضا دقتی دریافت می‌کنند، از مجموعه عکس‌های او طی ۴۰ سال گذشته است که دقتی از طبیعت و آدم‌ها در زندگی روزمره‌شان گرفته است.

دقتی به همراه «راشل» (همسرش) در ابتدای تمام ایمیل‌های این مجموعه نوشته‌اند: «دوستان عزیزم، در این روزها که ما مجبور به کنار کشیدن از جهان شدیم، بگذارید پیوندی مجازی بین کلمات و عکس‌ها برقرار کنیم. یک روز دوباره ما پنجره‌ها را به سمت زیبایی‌ها دنیا باز خواهیم کرد.»

یکی از عکس‌های مجموعه پرانتز که برای بسیاری از مردم در نقاط جهان ازجمله ایران و افغانستان ایمیل شده، عکسی است که مردی در خانه‌ای در منطقه نورستان افغانستان را به تصویر کشیده و زیر آن نوشته شده است: «این تصویر به ما نقل‌قولی از شاعر بزرگ خلیل جبران را به یاد می‌آورد: تنهایی طوفانی خاموش است که تمام شاخه‌های مرده ما را می‌شکند.»

عکس دیگری با عنوان «اعتماد» تصویری از دختربچه‌ای با خنده‌ای بر لبانش به سوی ما را نشان می‌دهد. برای شرح این عکس آقای دقتی و راشل نوشته‌اند: «در پایان روز، وقتی ما به ریتم روزانه زندگی‌مان پایان می‌دهیم، وقتی ما به دنبال معنی برای اعمال خودمان هستیمِ فقط یک انگیزه باقی می‌ماند: به اعتماد چشم‌های کودک خیانت نکردن، برای آینده جهانمان.»

رضا دقتی، متولد تبریز است. او در روزهای اعتراضات مردمی به شاه و تظاهرات دانشجویان عکاس‌های ماندگاری کرد تا جایی که یک آژانس خبری فرانسه از او خواست تا از اعتراضات خیابانی آن دوره برایشان عکس تهیه کند؛ اما بعد از انقلاب، عکس‌های او به مذاق حکومت جمهوری اسلامی خوش نیامد و به‌این‌علت او مجبور به ترک ایران شد.

آقای دقتی از آن زمان تاکنون ساکن فرانسه است. او پس از مهاجرت در مجله نیوزویک عکاس بخش خاورمیانه شد و بعدتر با نشنال جئوگرافی و مجلات دیگر هم همکاری کرد. این عکاس ایرانی در سال ۲۰۰۵ میلادی مدال ملی لیاقت فرانسه، بالاترین نشان این کشور را گرفت. این نشان به دلیل فعالیت‌های انسان‌دوستانه‌اش به او اعطا شد. او همچنین در سال ۲۰۰۹ نیز جایزه «لسی» که به اسکار عکاسی معروف است را دریافت کرد.

رضا دقتی عکاس بسیاری از جنگ‌های داخلی و میان کشوری مانند افغانستان، سوریه، صربستان، بوده و عکس‌هایش در این حیطه ماندگار است. همچنین ورک شاپ‌های عکاسی برای جوانان کشورهای مانند افغانستان، هند و عراق برگزار کرده است. پروژه پرانتز بهانه ما برای گفت‌وگو با رضا دقتی است.

آقای دقتی چطور شد به فکر فرستادن عکس‌های از خودتان برای آدم‌ها در این روزهای قرنطینه افتادید؟ این ایده از کجا شروع شد؟

راستش وقتی کرونا در ایتالیا شروع شد، یعنی از اوایل ماه مارس، وقتی با دوستانم در ایتالیا صحبت می‌کردم، می‌دیدم از نظر روحی خیلی ضعیف شده‌اند. همه نگران و ناراحت بودند. در آنجا مردم ناگهان و ظرف یک روز با بسته شدن همه‌جا و قطع شدن جریان زندگی عادی مواجه شدند. خب من فکر کردم کاری که می‌توانم برای دوستانم در این روزها انجام بدهم این است که هرروز عکسی با متنی برایشان بفرستم. پس از چند روز با جواب‌های خیلی زیاد و مثبت از طرف آن‌ها مواجه شدم. درحالی‌که من قبلا برای این آدم‌ها عکس فرستاده بودم و توجه چندانی نشان نداده بودند؛ اما در روزهای کرونا نوشتند که بهشان روحیه داده و حالشان بهتر شده است. بعد وقتی قرنطینه در فرانسه هم شروع شد، من همین کار را برای دوستان و همکاران فرانسوی انجام دادم. بعدتر هم برای همکاران و دوستانم در کشورهای انگلیسی‌زبان و کشورهای خاورمیانه.

ولی برای هر ملتی نسبت به حساسیت و سلیقه‌ای که دارند عکس‌های متفاوت از مجموعه ۴۰ سال عکاسیم انتخاب می‌کنم. متن‌ها را هم همسرم، خانم راشل که نویسنده است، می‌نویسد و اغلب شعرهای از رومی و یا شاعران دیگر انتخاب می‌کند.

بهترین کاری که می‌توانستم انجام بدهم فرستادن عکس‌هایم به این‌سو و آن‌سوی جهان برای بهتر شدن حال آدم‌ها بود، همین. می‌خواهم هرروز منتظر یک عدد از این عکس‌ها باشند. الان دیگر این کار روزی دو، سه ساعت از وقت من و راشل را می‌گیرد تا عکس‌ها و متن‌ها را انتخاب کنیم و روانه ایمیل آدم‌های ساکن کشورهای مختلف کنیم.

چند نفر در جهان روزانه ایمیل‌های شما را دریافت می‌کنند؟

من در ایمیل لیستم حدود ۴۰، ۵۰ هزار نفر آدم دارم که در نزدیک به ۱۰۰ کشور زندگی می‌کنند. به سه، چهار زبان هم متن‌ها را می‌نویسیم و می‌فرستیم.

این کار را قرار است تا چه زمانی ادامه بدهید؟

پایان قرنطینه در فرانسه ۱۱ ماه می اعلام شده است. فکر می‌کنم تا آن زمان این کار را ادامه بدهم.

چرا عنوان «پرانتز» را برای این کار انتخاب کردید و عکس‌های روزانه را با عنوان پرانتز برای آدم‌ها می‌فرستید؟

زمانی که این روزها ما در آن به سر می‌بریم یک‌جور پرانتز است، پرانتزی میان زندگی روزمره همیشگی‌ که داشتیم و زندگی در پیش‌رو. درست است که پس از کرونا خیلی چیزها عوض می‌شود ولی بازهم آدم‌ها به‌نوعی به زندگی روزمره برمی‌گردند؛ اما شرایط حال حاضر، یک شرایط ویژه است. این دوره شاید شانسی برای بشریت باشد البته برای کسانی که امکانش را دارند. کسانی که نزدیکان خود را ازدست‌داده‌اند یا درگیر بیماری بودند و هستند که بسیار اذیت شده‌اند. اما برای بقیه آدم‌ها این دوران یک پرانتز و شانسی است که بتوانند از زندگی روزمره و عادت‌هایشان بیرون بزنند. این دوران شاید یک‌جور مدیتیشن باشد.

خود شما در این روزهای قرنطینه و خانه ماندن چه می‌کنید؟ در زمانی که پروژه‌ها و سفرهایتان لغو شده است.

راستش من از اوایل ماه مارس تا دو سه ماه آینده، چهار پروژه بزرگم لغو شد، سه، چهار سفر، نمایشگاه و کنفرانس داشتم که همگی لغو شدند. دفتر کارمان را هم که بستیم و کارمندان از خانه کار می‌کنند. اما باور دارم برای هر تراژدی و مصیبتی آدم می‌تواند یک دلیلی پیدا کند.

من ۴۰ سال است که در پاریس زندگی می‌کنم و ۳۰ سال است که با راشل زندگی می‌کنم. پسرم ۲۶ ساله و دخترم ۲۲ ساله است. اما در این ۳۰ سال هیچ‌وقت نبوده که بتوانم این حجم زمان را با آن‌ها بگذرانم. این اولین بار است که خانواده چهار نفری ما در یک مدت طولانی در کنار هم زندگی می‌کند، بدون سفرهای من و مشغولیت درسی و دانشگاهی بچه‌ها. واقعیت این است که در ۴۰ سال گذشته، من سالانه، تقریبا حدود سه ماه در پاریس بودم که در این مدت هم بیشتر یا در دفتر کارم بودم یا در کنفرانس و نمایشگاه. پس از این نظر برای من نعمت خوبی است این روزها. غیر از خانواده، در طی سال‌های گذشته یک مقدار زیاد کتاب و فیلم کنار گذاشته بودم که زمانی آن‌ها را بخوانم و ببینم و حالا دارم این کار را می‌کنم و هرکدام از فیلم‌ها و کتاب‌ها یک ایده و فکر جدید به آدم می‌دهد. غیر از این‌ها کارهای معمولی مثل شطرنج و این‌ها هم با بچه‌هایم می‌کنم.

کمی از پروژه‌ جدیدی که برای روزهای پس از کرونا می‌خواهید کار کنید بگوید؟

به‌غیراز پروژه‌های که اجرای آن‌ها صددرصد قطعی شده‌اند به دلیل شرایط این روزها نمی‌خواهم روی هیچ پروژه جدیدی فکر کنم چون تمام چیزهای که من الان بخواهم درباره‌شان فکر کنم مربوط به دنیای قبل از کرونا هستند. من منتظرم می‌مانم تا زمانی که داستان کرونا به حدی برسد که اجازه پیش‌بینی برای زمان آینده را بدهد، صبر می‌کنم تا اطلاعات بهتری از دنیای پس از کرونا دریافت کنم و آن‌وقت همگام با دنیای جدید پروژه طراحی می‌کنم. اما اگر الان به پروژه‌ای فکر کنم به زمان گذشته و قبل از کرونا برمی‌گردد که کارکردی برای زمان آینده ندارد.

من نزدیک به یک میلیون و ششصد هزار عکس در ۴۰ سال کاریم گرفتم که فرصت نکردم روی خیلی از آن‌ها کار کنم، تنظیم آرشیو کاریم یکی از کارهای این روزها و ماه‌های آینده‌ام خواهد بود.

چه پیشنهادی برای خواننده‌ها در این زمان خاص دارید؟

سقراط، افلاطون و دیگر بزرگان گفته‌اند که خود را بشناسید تا دنیا را بشناسید. اگر این گفته را قبول داشته باشیم، الان بهترین فرصت است برای شناختن خودمان.

به دلیل شرایطی که در آن زندگی می‌کنیم، فقط هرروز خودمان را می‌بینیم و با جهان خودمان مجبوریم سر کنیم پس می‌توانیم به خودمان بیشتر نزدیک شویم. قبلا سیستم جامعه این بود که به ما امکان تفکر ندهد و ما یک مهره بودیم که دایم باید دور خودمان می‌گشتیم و امکان یک لحظه ایستادن هم نداشتیم که از خود بپرسیم من چه کسی هستم و چه‌کار می‌خواهم بکنم. حالا این پرانتز در زندگی ما ایجاد شده، شانس عجیب تکرارناپذیری است که البته امیدوارم تکرار هم نشود ولی این دوره بهترین زمان خود شناسایی است.

فردا دنیای ساده‌ای نخواهد بود، حداقل از نظر اقتصادی مثل قبل نمی‌شود. دنیا مشکل‌تر و سخت‌تری بعد از قرنطینه در انتظارمان است. پس از همین چند روز باقی‌مانده باید استفاده کرد. حتی با اعضای خانواده برنامه خنده بگذارید، مثلا همگی باهم آشپزی کنید، یا هر چیزی. البته می‌دانم در بعضی از نقطه‌های جهان مثل ایران و افغانستان که مشکلات اقتصادی زیادتر است، این مجال را برای آدم‌ها نمی‌گذارد و فکرش هم ناراحت‌کننده است. یاد داستان سعدی افتادم که گفته بود زمانی در دمشق قحطی بوده، او در آنجا دوست ثروتمندی داشته که وقتی به دیدنش می‌رود می‌بیند چهره او هم خیلی زرد و لاغر شده است. می‌پرسد تو چرا این‌طوری شدی، تو که غم نان نداری؛ و دوست می‌گوید غم دیگران من را این‌طور کرده است.

 

مطالب مرتبط:

عکس‌های رضا دقتی‌ از عربستان سعودی

روایت رضا دقتی از همه‌پرسی کردستان عراق

روایت رضا دقتی از انفجارهای شنگال و بازار فروش زنان ایزدی در موصل

رویای انسانیت؛ «فریاد» رضا دقتی کنار رود سن در پاریس

 

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

هزارتوی تاریک زندان عادل‌آباد؛ از بند لاکچری تا جزیره آدم‌خوارها

۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۹ دقیقه
هزارتوی تاریک زندان عادل‌آباد؛ از بند لاکچری تا جزیره آدم‌خوارها