ونوس امیدوار
پانسیونها یا خوابگاههای خصوصی، یکی از مراکز تجمع و زندگی گروهی هستند که در دوران شیوع کرونا، تغییر چندانی در اوضاع و احوال آنها به وجود نیامده است و تقریبا به همان شیوه قبل به فعالیت خود ادامه میدهند.
بیش از سه ماه است که ایران به طور رسمی اعلام کرده درگیر مبارزه با ویروس کشنده کرونا است. هنوز مدارس، دانشگاهها و برخی کسب و کارها تعطیل یا نیمه تعطیل هستند. اما از جاهایی که زندگی گروهی در آنها جریان دارد و تحت تاثیر کرونا تعطیل نشده، پانسیونهای زنانه و مردانهاند که در شهرهای مختلف کشور پراکندهاند و در شهری مثل تهران که یکی از آلودهترین کانونهای انتشار کرونا به شمار میرود، تعدادشان از همه جا بیشتر است.
پس از گذشتن از حیاط و بالا رفتن از چند پله، وارد لابی پانسیون میشود و آنجا مورد استقبال مدیر مجموعه قرار میگیرد. سپس برای گفتوگو درباره شرایط زندگی در این پانسیون و رهن و اجاره، به سمت اتاق مدیریت راهنمایی میشود.
«سحر» اهل اهواز است و چند سالی است که به عنوان بازاریاب در یک شرکت آرایشی و بهداشتی کار میکند. تا آبان سال ۱۳۹۸ در اهواز کار میکرد اما تصمیم گرفت برای ادامه کار در شعبه اصلی شرکت، به تهران نقل مکان کند. چند ماهی با یکی از دوستانش در یک سوییت مشترک زندگی میکرد تا این که فروردین ۱۳۹۹ دوستش که دانشجو بود، به دلیل تعطیلی دانشگاه، راهی شهر و دیارش شد و سحر هم که پرداخت کل اجاره سوییت برایش سنگین بود، تصمیم گرفت در یکی از پانسیونهای زنانه شهر دنبال اتاق بگردد.
به چند پانسیون در نزدیکی محل کارش در غرب تهران سر زد تا شرایط آنها را بررسی کند. اغلب پانسیونها، دانشجویی و کارمندی هستند و با تعطیلی دانشگاهها، کار و کاسبی آنها کساد شده است و فعلا با ظرفیت کارمندی خود دایر هستند. به همین دلیل از پذیرش افراد جدید استقبال میکنند و به آنها اجازه بازدید از اتاقها را میدهند.
سحر در بدو ورود به پانسیون هیچ نشانی از الزام افراد به رعایت دستورالعملهای بهداشتی به جز چند اطلاعیه روی دیوار که از افراد ساکن میخواهد هنگام ورود دستها و کفشهایشان را ضدعفونی کنند، نمیبیند.
در اینجا نه خبری از مواد ضدعفونی کننده دست است و نه از تازه واردانی که برای بازدید آمدهاند و حتی ساکنان خواسته میشود در هنگام ورود دستهایشان را بشویند. هرچند که بسیاری از افراد به دلیل تردد روزانه به محیط کار، هنگام ورود و خروج از پانسیون، از دستکش و ماسک استفاده میکنند ولی کسی مجبور به این کار نیست و زندگی جریان عادی خود را دارد.
سحر وقتی بیشتر شگفتزده میشود که میبیند تعدادی از ساکنان این پانسیون در اتاق تلویزیون دور هم نشستهاند و مشغول تماشای فیلم هستند و خبری هم از رعایت فاصلهگذاری اجتماعی نیست.
مدیر پانسیون سحر را به اتاقهای مختلف در طبقات هدایت میکند تا اتاقهای دو تخته، سه تخته و تا هشت تخته را نشانش دهد. اگرچه که به دلیل حضور نداشتن دانشجویان، برخی تختها خالی هستند اما باز هم در هر اتاق چند نفر زندگی میکنند و در آشپزخانه و سرویس بهداشتیهای مشترک در حال تردد هستند.
«مهسا» یکی از ساکنان پانسیونهای تهران است. سه سالی است که زندگی مشترک و همسرش را رها کرده و در جستوجوی کار به تهران آمده و در یک پانسیون دخترانه ساکن شده است.
او میگوید: «هر روز صبح مجبوریم برای رفتن به محل کار، از پانسیون خارج شویم و عصر یا شب برگردیم. من هم مانند اغلب ساکنان اینجا برای رفت و آمد مجبور به استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی هستم. اما سعی میکنم نکات بهداشتی را رعایت کنم و مرتب از مواد ضدعفونی کننده استفاده کنم. ولی متاسفانه برخی افراد توجه چندانی به این مسایل ندارند و سلامت و زندگی بقیه را هم به خطر میاندازند.»
او با اشاره به اینکه در این پانسیون همه موظف هستند کفشهایشان را به داخل اتاق ببرند، میافزاید: «این درحالی است که کسی ملزم به ضدعفونی کردن آنها نیست و همه با همان لباسها و کفشهای بیرون وارد اتاقهایی میشوند که جز خودشان، چند نفر دیگر هم ساکن هستند. البته نظافت طبقات و اتاقها طبق روال قبل انجام میشود اما خبری از ضدعفونی سطوح و در و دیوار نیست.»
مهسا در حالی که از این وضعیت ناراضی است و میداند اوضاع تهران اصلا خوب نیست و شرایط پرخطری را پشت سر میگذارند، میگوید: «چارهای نداریم جز این که بهداشت فردی را رعایت کنیم چون کسب و کار که تعطیل نمیشود و مجبوریم در همین شرایط سر کار برویم و در این محل عمومی زندگی کنیم.»
در حال حاضر حدود ۱۲۰ پانسیون زنانه و مردانه دارای مجوز از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در کنار تعدادی نامشخص پانسیون فاقد مجوز در تهران فعال هستند. مجوز اغلب پانسیونها، دانشجویی است و آنها میبایست حتما حداقل ۶۰ درصد ظرفیت خود را با پذیرش دانشجویان پر کنند. اما پانسیونهایی هم هستند که جمعیت شاغلان خیلی بیشتر از دانشجویان است.
زندگی در این پانسیونهای اشتراکی برای زنان متاهلی که مادر هم هستند، به مراتب سختتر است. «زهرا» یکی از این مادران است. او فارغ التحصیل رشته پرستاری و اهل یکی از شهرهای استان مازندران است. پسری هشت ساله دارد که همراه پدرش در شهرشان زندگی میکند. او پس از سالها بیکاری، چند سال پیش برای پیدا کردن شغل و کمک به تامین مخارج زندگی، راهی تهران شد. حالا در دو بیمارستان کار میکند و در یکی از پانسیونهای مرکزی شهر ساکن شده است. با اینکه شغل حساسی دارد و هر روز مجبور است به بیمارستان برود اما او هم مانند سایر اهالی پانسیون، محدودیت چندانی شامل حالش نیست.
زهرا میگوید: «درست است که مسوولان پانسیون مقررات بهداشتی برای رفت و آمد در این مراکز زندگی جمعی ندارند و خبری هم از ضدعفونی کردن سفت و سخت نیست اما وجدانم راضی نمیشود با کفش و لباسی که به بیمارستان میروم، وارد پانسیون شوم. به همین دلیل هنگام ورود به سالن اصلی، لباسها بیرون را در میآورم و کفشهایم را در حیاط میگذارم تا خطری متوجه بقیه نباشد.»
کوتاهی در رعایت مسایل بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی در دوران شیوع ویروس کرونا تنها محدود به گردانندگان پانسیونها نمیشود، در این میان برخی ساکنان این مکانها هم اهمیت زیادی به شرایط خطرناک موجود نمیدهند و روال عادی زندگی خود را سپری میکنند.
«سمیه» یکی از این افراد است. او اهل رشت است و در یکی شرکت بیمهای در تهران مشغول کار است. از دو سال پیش که به تهران آمد و ساکن پانسیون شد، چهارشنبه هر هفته سوار اتوبوس تهران – رشت میشد تا دو روز آخر هفته را در کنار خانوادهاش باشد. او در چند وقت اخیر بارها به رشت سفر کرده است.
او میگوید: «سعی میکنم تا جایی که امکان دارد، نکات بهداشتی را رعایت کنم و در تردد به محل کار و پانسیون، محتاط باشم اما حساسیت چندانی ندارم و معتقدم نباید زندگی را به خودمان سخت بگیریم و از همه کس و همه چیز دور باشیم.»
مطالب مرتبط:
مراسم ختم یک مادربزرگ در فسا ۱۵ نفر را مبتلا به کرونا کرد
سوگواری در ایام کرونا؛ کلک زدم تا خانوادهام مراسم ختم نگیرند
نتیجه یک نظرسنجی: روزنامهنگاران زن در بحران کرونا دچار اضطراب بیشتری هستند
ثبت نظر