close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

چرا شعار اقتصاد بدون نفت آیت‌الله خامنه‌ای نقض غرض است؟

۱۷ خرداد ۱۳۹۹
علی رنجی‌پور
خواندن در ۶ دقیقه
«علی خامنه‌ای» در سخنرانی خود به مناسبت ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، گفته : «در زمینه‌ اقتصاد، تحول به این است که ما بتوانیم بند ناف اقتصاد کشور را از نفت قطع کنیم؛ یعنی بتوانیم اقتصادِ بدون نفت را به وجود بیاوریم.
«علی خامنه‌ای» در سخنرانی خود به مناسبت ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، گفته : «در زمینه‌ اقتصاد، تحول به این است که ما بتوانیم بند ناف اقتصاد کشور را از نفت قطع کنیم؛ یعنی بتوانیم اقتصادِ بدون نفت را به وجود بیاوریم.
اقتصاد بدون نفت یکی از کلیدواژه‌های مورد علاقه «علی خامنه‌ای» است.
اقتصاد بدون نفت یکی از کلیدواژه‌های مورد علاقه «علی خامنه‌ای» است.
آیت‌الله خامنه‌ای از بریدن بند ناف نفت حرف می‌زند بی‌آن که به این اشاره‌ یا فکر کند که اگر نفت نبود، او در این موقعیت قرار نداشت.
آیت‌الله خامنه‌ای از بریدن بند ناف نفت حرف می‌زند بی‌آن که به این اشاره‌ یا فکر کند که اگر نفت نبود، او در این موقعیت قرار نداشت.
ایران اگر نفت نداشت، هرگز نمی‌توانست گروه‌های شبه نظامی را در عراق، لبنان و فلسطین از مرزهای ایران تامین مالی و نظامی کند.
ایران اگر نفت نداشت، هرگز نمی‌توانست گروه‌های شبه نظامی را در عراق، لبنان و فلسطین از مرزهای ایران تامین مالی و نظامی کند.

آیت‌الله «علی خامنه‌ای» در سخنرانی خود به مناسبت ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، گریزی هم به اقتصاد زده و گفته است: «در زمینه‌ اقتصاد، تحول به این است که ما بتوانیم بند ناف اقتصاد کشور را از نفت قطع کنیم؛ یعنی بتوانیم اقتصادِ بدون نفت را به وجود بیاوریم. این یک تحول به معنای واقعی کلمه است.»

این اولین بار نیست که رهبر جمهوری اسلامی ایران درباره اقتصاد بدون نفت صحبت می‌کند. این اصطلاح، یکی از کلیدواژه‌های مورد علاقه او است که بارها در تریبون‌های مختلف مطرح شده است.

آن طور که جست‌وجوی کلید واژه «اقتصاد بدون نفت» در سایت رسمی رهبر جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد، او از سال ۱۳۷۳ تا امروز ۷۰ بار در سخنرانی‌ها یا ابلاغیه‌های خود به این مساله اشاره کرده است. البته ایده‌های اولیه آیت‌الله خامنه‌ای بسیار خام هستند و اصلا ربطی به اقتصاد بدون نفت ندارند بلکه تکرار توهم رایج و قدیمی هستند که غربی‌‌ها آمده‌اند نفت کشورهای مسلمان را ارزان بخرند و ببرند. اما رفته رفته این طرح خام در ذهن او شکل گرفته است و احتمالا برخی مشاوران به آن رنگ و لعاب علمی زده‌اند تا تبدیل به کلیدواژه‌ای قدیمی و تکراری شود.

رهبر جمهوری اسلامی ۲۶ سال است که یک حرف را تکرار می‌کند. این بخشی از صحبت‌های او در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۷۳ است: «آرزوی واقعی من- که البته ممکن است به این زودی‌ها قابل تحقق نباشد- این است که ما درِ چاه‌های نفت را ببندیم و اقتصاد خود را براساس کالاها و محصولات غیر نفتی بنیاد نهیم. یعنی فرض کنیم این کشور، کالایی به نام نفت ندارد. البته این کار ممکن است در این سال‌ها و به این زودی‌ها عملی نباشد. زیرا دشمنان ایران در دوران رژیم وابسته و فاسد پهلوی، بیش از حد تصور خراب‏کاری کرده‌‏اند و چنان ملت و کشور ما را به نفت وابسته نموده‏‌اند که نشود به این آسانی چنین کاری را کرد.»

اقتصاد بدون نفت فقط آرزوی رهبر جمهوری اسلامی نیست، آرزوی مشترک همه اقتصاددانان و علاقه‌مندان به مباحث توسعه با هر دیدگاهی است. نکته مهم اما این‌جا است که چه کسی از چه موقعیت و جایگاهی نفت را نفرین می‌کند؟

آیت‌الله خامنه‌ای در حالی که روی بشکه‌های نفت نشسته است، از بریدن بند ناف نفت حرف می‌زند بی‌آن که به این اشاره‌ یا فکر کند که اگر نفت نبود، قطعا او در این موقعیت قرار نداشت و سازمان‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی زیر نظرش هرگز توانایی عرض اندام و ماجراجویی در داخل و خارج از ایران نداشتند.

ایران بدون نفت

اگر ایران نفت نداشت، یا باید به اقتضائات توسعه تن می‌داد و چیزی شبیه ترکیه می‌شد، یا قید توسعه را می‌زد و خود را به قضا و قدر توسعه‌نیافتگی و آشوب و هرج و مرج می‌سپرد.

ایران اگر نفت نداشت، احتمالا هرگز در آن انقلاب نمی‌شد. اما اگر هم انقلاب و شورشی اتفاق می‌افتاد، قطع و یقین به استقرار جمهوری اسلامی منجر نمی‌شد.

در واقع، پول نفت بود که به سران جمهوری اسلامی ایران این فرصت را داد که از ناآرامی‌های اولیه و خطر جنگ داخلی نجات پیدا و قدرت را در هسته‌ مرکزی خود حفظ و متمرکز کنند. پول نفت -ولو کم- به دولت نوپای جمهوری اسلامی امکان داد که جنگ را مدیریت و پس از جنگ، پایه‌های خود را مستحکم کند.
قطعا اگر نفت نبود، جمهوری اسلامی هرگز توانایی این را نداشت که از دهه ۱۳۷۰ تا کنون در مقابل نارضایتی‌های اجتماعی و سیاسی تاب بیاورد.

دولت با اقتصاد بدون نفت چاره‌ای جز صلح با جامعه ندارد. وقتی دولت وابسته به مالیات باشد، ناگزیر است مردم را راضی نگه دارد و زمینه رونق اقتصادی را فراهم کند. دولت بدون نفت هرگز نمی‌تواند مامور سر چهارراه بگذارد و به پوشش مردم ایراد بگیرد بلکه باید درهای خود را به روی سرمایه‌گذاران و گردش‌گران خارجی باز کند.

دولت بدون نفت هرگز در موقعیت آن نیست که نیروهای شبه‌نظامی را برای سرکوب داخلی سازمان‌دهی کند؛ نه پولش را دارد، نه وقتش را و نه آن را اقدامی سودمند می‌داند. وقتی می‌توان با جامعه، یا لااقل اکثریت از در  تعامل وارد شد، چه نیازی به سرکوب پرهزینه است؟

دولت بدون نفت از چشم هزینه و فایده به جهان نگاه می‌کند، نه از ایدئولوژی‌های انتزاعی که پایه و اساسی در عالم واقع ندارند. دولت بدون نفت، حتی در مقیاس ترکیه امروزی هم وقتی عرصه را تنگ می‌بیند، از شعارها و سیاست‌هایش عقب می‌نشیند و با امریکا و اسرائیل و هر کشوری که لازم باشد، صلح می‌کند.
اما ایران به اتکای نفت است که با جهان سر جنگ دارد. دولت ایران بدون نفت هرگز قادر به ماجراجویی‌های منطقه‌ای نیست. هزینه میلیاردها دلار حضور نظامی ایران در منطقه از نفت تامین شده است.
ایران اگر نفت نداشت، هرگز نمی‌توانست گروه‌های شبه نظامی را در عراق، لبنان و فلسطین از مرزهای ایران تامین مالی و نظامی کند.

ایدئولوژی و صلح با هم جور در نمی‌آیند. ایدئولوژی هزینه دارد و هزینه آن در جمهوری اسلامی ایران از نفت تامین شده و می‌شود؛ از ایدئولوژی داخلی گرفته که منجر به شکل‌گیری تشکیلات و نهادهای بزرگ و پرهزینه شده تا ایدئولوژی‌های جهان‌شمول که ایران را به یک کشور پر مساله در جهان تبدیل کرده است.

ایران بدون نفت احتمالا هرگز با اسراییل مشکلی پیدا نمی‌کرد اما اگر هم در مقطعی تنش سیاسی بین دو کشور به وجود می‌آمد، چاره‌ای جز حل و فصل آن بود؛ به این دلیل ساده که یک دولت بدون نفت برای حیات خود نیاز به صلح و آرامش دارد.

ایران بدون نفت نمی‌توانست هزینه دشمنی ۴۰ ساله با بزرگ‌ترین اقتصاد جهان را بپردازد. تامین هزینه دشمنی‌های ایدئولوژیک بدون تزریق پول مفت به اقتصاد دولتی غیرممکن است.

حساب و کتاب دشمنی با رقابت متفاوت است. دشمنی یک تصور و توهم انتزاعی است اما رقابت یک پدیده عینی و انضمامی است. رقابت چین هم با امریکا چارچوب منطقی و مبنای اقتصادی دارد. رییس‌جمهوری چین در پکن حکم صادر نمی‌کند که مذاکره با امریکا ممنوع و حرام است. در رقابت، ممنوعیت و حلال و حرام بی‌معنی است. در رقابت، نه ایدئولوژی بلکه حساب و کتاب منطقی است که موضع طرفین مذاکره را تعیین می‌کند و طرفین با رقیب خود پای میز مذاکره می‌نشیند و امتیاز تجاری می‌دهند و می‌گیرند.

دولت‌های عادی و نسبتا عادی دنیا وقت و پول دشمنی ایدئولوژیک با کسی را ندارند. آن‌ها مناسبات‌ خود را نه بر اساس تصورات بلکه با منافع ملی عینی تعریف می‌کنند؛ منافعی که با منافع اقتصادی و اجتماعی جامعه فصل مشترک دارند.
اما در ایران، دشمنی ایدئولوژیک با امریکا، اسرائیل و کشورهای منطقه روی کاغذ چه منفعت عینی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای جامعه ایرانی داشته و دارد؟ در عوض حجم ضرر و زیان اقتصادی آن چه قدر بوده است؟

با این اوصاف، دفاع رهبر جمهوری اسلامی ایران از اقتصاد بدون نفت، یک تناقض آشکار و بی‌معنی است. هر کسی می‌تواند از اقتصاد بدون نفت حرف بزند اما طرح مکرر این شعار از زبان آیت‌الله خامنه‌ای، نقض آشکار اغراض او در مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران است.

 این که آیا امکان تغییر رویه وجود دارد و یا ممکن است اقتصاد ایران از قید نفت آزاد شود، موضوع دیگری است.

در قسمت بعدی این گزارش، با عدد و رقم محاسبه خواهیم کرد هزینه آزادسازی اقتصاد ایران از نفت چه قدر است و برای جبران آن چه کارهایی باید انجام شود.

مطالب مرتبط:

۱۰ دروغ در ۲۰ دقیقه ؛ مرور سخنرانی خامنه‌ای در سالگرد فوت خمینی

زخم درمان‌نشده خامنه‌ای و جبران ناکامی جوانی در دوران قدرت در گفت‌وگو با فرج سرکوهی

۳۱ سال حکمرانی؛ ماده قانونی موردعلاقه آیت‌الله خامنه‌ای کدام است؟

آیا رهبر شدن خامنه ای غیرقانونی بود؟

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

آیا حسام‌الدین آشنا پیشنهاد ترامپ به ایران را در توییتر لو داده؟

۱۷ خرداد ۱۳۹۹
پشت صحنه یک توییت
خواندن در ۴ دقیقه
آیا حسام‌الدین آشنا پیشنهاد ترامپ به ایران را در توییتر لو داده؟