«امیل فیلتنبورگ» و «استفان وایکرت»، دو روزنامهنگار مستقل ساکن اوکراین در یک سلسله گزارش جدید برای «ایرانوایر» به تشریح چشماندازی از کمپین ضداطلاعات در روسیه و برخی از اطلاعات نادرستی که پس از شیوع ویروس کرونا از این کشور نشات گرفته است، میپردازند.
هفته گذشته پس از انتشار مقاله تحلیلی و مفصل «ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه در مورد جنگ جهانی دوم به زبان انگلیسی در نشریه محافظهکار امریکایی «نشنال اینترست»، بسیاری از مورخین دچار تعجب و شگفتی شدند. در این بررسی، پوتین از اقدامات اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ جهانی دوم دفاع کرد. او تا حدودی غرب را به خاطر این جنگ سرزنش کرد چراکه برای اقدام علیه نازیهای آلمان دچار تردید شده و تلاش کرده تا به نبرد نازیها و شوروی سابق علیه یکدیگر پایان دهد.
این تحلیل، پاسخهای تندی را از جانب مورخین برانگیخت و برخی از آنان این مقاله را تلاشی برای بازنویسی تاریخ نامیدند. برخی دیگر آن را یک قطعه تبلیغات سیاسی با هدف افزایش ناسیونالیسم روسی پیش از برگزاری همهپرسی تغییرات قانون اساسی لقب دادند. در یازدهم تیر روسیه بهطور رسمی تصمیم خواهد گرفت که آیا پوتین میتواند برای دو دوره دیگر کاندید شود؟ این بدین معنی است که در صورت رای مثبت در همهپرسی و تغییر قوانین، ولادیمیر پوتین بالقوه تا سال ۱۴۱۵ میتواند رییسجمهور روسیه باقی بماند. پیشتر در مورد چگونگی افزایش اطلاعات جعلی و اخبار ساختگی روسیه برای تضمین تداوم حمایت از رایگیری توضیح دادیم.
پوتین در این مقاله نوشته است: «بهروشنی مشخص شد بریتانیای کبیر و فرانسه قصد نداشتند به کمک متحد خود (لهستان) بروند و ارتش نازی توانست بهسرعت تمام لهستان را اشغال کند و بنابراین بهقصد اهدافی در مینسک (پایتخت بلاروس) حرکت کرد. اتحاد جماهیر شوروی تصمیم گرفته بود در صبح ۱۷ سپتامبر، واحدهای ارتش سرخ را به سمت بهاصطلاح کرانه شرقی گسیل کند، جایی که امروزه بخشی از سرزمینهای بلاروس، اوکراین و لیتوانی را تشکیل میدهد.»
پوتین در ادامه بحث میکند که روسیه وارد لهستان شد تا از آن محافظت کند و ادعا میکند به دلیل مشابه، روسیه بعدتر به لیتوانی، لتونی و استونی رفت.
تجزیهوتحلیل پوتین از حمله روسیه به لهستان، با شرح اصلی این واقعه شدیدا متضاد است. روسیه و آلمان نازی پیمان غیرتهاجمی مولوتوف-ریبنتروپ (پیمان عدم تجاوز مابین هیتلر و استالین) را در ماه اوت ۱۹۳۹ امضا و پس از حمله به لهستان، این کشور را میان خود تقسیم کردند.
«کلاوس متیسین»، دانشیار آکادمی دفاع دانمارک میگوید: «اجماع گستردهای در میان مورخان وجود دارد که اتحاد جماهیر شوروی به دلیل پیمان غیرتهاجمی خود با آلمان نازی تا حدودی مسئول بود. بههرحال به نظر میرسد که پوتین در تلاش است تا آن بخش از تاریخ را خود بازنویسی کند.»
او ادامه میدهد: «این قسمت در تحلیل پوتین تقریبا بهعنوان ماموریت نجات اتحاد جماهیر شوروی تصویر شده است. این تحلیل باعث خشم جامعه بینالمللی میشود و اکثر مورخان چنین نتیجهگیریهایی را رد خواهند کرد. اگر ما از حدود ۲۰ هزار نفر از افسران لهستانی که توسط اتحاد جماهیر شوروی پس از اشغال اعدام شدند و یا دهها هزار نفر از شهروندان بالتیک که تبعید شدند، بپرسیم که آیا شوروی سابق برای نجات شما آمده بود؟ من مطمئنم که آنها با پوتین موافق نیستند. این ادعا یک قطعه سیاسی بدون پشتوانه تاریخی است.»
این برای پوتین ارزش داخلی دارد
پوتین، غرب را برای جنگ جهانی دوم سرزنش میکند، چراکه قدرتهای غربی آلمان را به سمت امضای معاهده ورسای پس از جنگ جهانی اول سوق دادند. این عهدنامه آلمان را ملزم به خلع سلاح، واگذاری امتیازات ارضی و پرداخت غرامت برای خسارت وارده در طول جنگ کرد. نخستوزیر روسیه نیز انگلستان و فرانسه را به خاطر قربانی کردن چکسلواکی در طول جنگ بهموجب توافقنامه ۱۹۳۸ مونیخ سرزنش کرد که در آن به آلمان نازی حق (مالکیت) بخشی از چکسلواکی به نام سودیت داده شد.
پوتین مینویسد: «تقسیم چکسلواکی بیرحمانه و بدبینانه و خودخواهانه بود. عهدنامه مونیخ تعهدهای رسمی و شکنندهای که در این قاره باقی مانده بود، نابود کرد. این نشان داد که موافقتنامههای متقابل بیارزش بودند. این «خیانت مونیخ» بود که بهعنوان «ماشه» عمل کرد و این جنگ بزرگ اجتنابناپذیر را در اروپا رقم زد.»
پوتین همچنین استدلال میکند که اتحاد جماهیر شوروی ۷۵ درصد از تلاشهای جنگی آلمان نازی را خراب کرد و بیشتر از امریکا، انگلستان و فرانسه بهصورت عمده متضرر شد.
به گفته ماتیسن، تحلیل پوتین تلاشی است برای متقاعد کردن روسیه به مصالحه با نسخه غربی جنگ و بازگشت به زمانی که تنها نسخه کرملین از حقیقت قابل قبول بود.
«پاول هولیچک»، پژوهشگر «انجمن امور بینالملل»، با ماتیسن موافق است. او میگوید: «این تحلیل پوتین در خدمت هدف او برای تقویت ملیگرایی در داخل روسیه پیش از رایگیری است. اگرچه روسیه تلاش میکند که با استفاده از این تحلیل جدید کشورهای دیگر را بازی دهد و در برابر یکدیگر قرار دهد. آنها میدانند که این تحریکآمیز است و کشورهای دیگر را سرزنش میکنند. امید آنها تبدیل روابط کشورهای اروپایی از قالب یک ملت به تخاصم علیه یکدیگر است. چیزی که کرملین از آن سود میبرد.»
راهی برای رسیدن به اهداف سیاسی
هولیچک میگوید این استراتژی جدیدی نیست، بلکه در واقع ادامه همان کاری است که کرمیلین با استفاده از اطلاعات غلط و جعلی انجام میداد و ابزاری برای به دست آوردن مقاصد سیاسی است.
به گفته متیسن، ضداطلاعات (اطلاعات جعلی و گمراهکننده) یکی از معدود ابزارهایی است که روسیه برای اثبات خود در جهان در اختیار دارد؛ بنابراین این چیزی است که ما در آینده ممکن است بیشتر از آن بشنویم.
مطالب مرتبط:
دستاوردهای پوتین، سوژه اصلی رسانههای روسیه در آستانه همهپرسی قانون اساسی
استفاده روسیه از همهگیری و ناآرامیهای آمریکا برای ساختن اخبار جعلی، دروغ و گمراهکننده
ویروس کرونا؛ فرصتی برای پیشبرد منافع روسیه در امریکای لاتین
آمار مشکوک؛ تلفات بیماری کووید-۱۹ در روسیه بیش از حد معمول پایین است
از ویروس کرونا تا جنگ جهانی دوم: خط مقدم جنگ ضداطلاعات روسیه
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر