close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

ساخت یک مدرسه دو اتاقه در «مچی دپ»، روستایی که نامش در اینترنت نیست

۱۴ تیر ۱۳۹۹
شما در ایران وایر
خواندن در ۳ دقیقه
مهر که برسد مدرسه دو کلاسه «مچی دپ» شروع به کار می‌کند.
مهر که برسد مدرسه دو کلاسه «مچی دپ» شروع به کار می‌کند.
این مدرسه را دو دختر جوان به یاد مادربزرگ تازه درگذشته‌شان ساخته‌اند.
این مدرسه را دو دختر جوان به یاد مادربزرگ تازه درگذشته‌شان ساخته‌اند.
مچی دپ نام روستایی در استان سیستان‌وبلوچستان. میزان محرومیت و فقر و کمبود امکانات در این روستا تا جایی است که در گوگل و در جستجوی روستاهای شهرستان سرباز هم اثری از آثار این روستا نیست.
مچی دپ نام روستایی در استان سیستان‌وبلوچستان. میزان محرومیت و فقر و کمبود امکانات در این روستا تا جایی است که در گوگل و در جستجوی روستاهای شهرستان سرباز هم اثری از آثار این روستا نیست.

امید فرهادی

مهر که برسد مدرسه دو کلاسه «مچی دپ» شروع به کار می‌کند. مدرسه‌ای که دو دختر جوان به یاد مادربزرگ تازه درگذشته‌شان بانی ساخت آن شده‌اند. «رها» یکی از آن‌هاست. او می‌گوید: «مادربزرگم مذهبی بود. از این مذهبی‌هایی که همه دوستش داشتند حتی غیرمذهبی‌ها و بی‌دین‌ها، عاشق کار خیر بود. عاشق اینکه بتواند کاری انجام دهد که همه موجودات زنده روی زمین را خوشحال کند و پررنگ‌ترین چیزی که دلش را به درد می‌آورد فقر بود.» دو سال پیش که مادربزرگ رها و سارا فوت می‌کند، آن‌ها تصمیم می‌گیرند کاری کنند تا در فقدان او آرامش بیشتری به دست آورند: «راستش فوت مادربزرگم برای من و خواهرم خیلی فراتر از دست دادن یک مادربزرگ بود و تنها چیزی که تا حدودی باعث آرامش بیشتر ما شد این بود که کاری بکنیم که احساس می‌کنیم آرزوی قلبی مادربزرگم یا به قول خودمان مامانی ما بوده است.»
دایی بزرگ رها معلم و کارمند آموزش‌وپرورش است و گاهی برای آموزش سربازمعلم‌ها راهی روستاهای دورافتاده می‌شود: «یک‌بار در مهمانی خانوادگی دایی‌ام که تازه از سفر به روستاهای سیستان‌وبلوچستان برگشته بود از کمبود امکانات آنجا تعریف می‌کرد. یادم می‌آید گفت متوسط فاصله مدرسه‌های روستایی در سیستان‌وبلوچستان ۳۰ کیلومتر است. موضوع دیگری که مطرح کرد این بود که یکی از دلایل افت تحصیلی یا کلا ترک‌تحصیل دانش‌آموزان این استان ضعیف بودن چشم و نداشتن توان خرید عینک است.» دایی رها لابه‌لای حرف‌هایش اسم روستای «مچی دپ» را می‌آورد. روستایی که هیچ مدرسه‌ای در آن نیست و هفته‌ای یک‌بار سربازمعلم به روستا می‌رود و بچه‌ها داخل خانه یکی از اهالی روستاییان به شیوه مکتب‌خانه‌ای درس می‌خوانند. سارا و رها آن‌قدر تحت‌تاثیر حرف‌های او قرار می‌گیرند که تصمیم می‌گیرند کاری بکنند. همان کاری که فکر می‌کنند مادربزرگشان اگر زنده بود، می‌کرد؛ اما هر چه سرچ می‌کنند اطلاعاتی از روستا به دست نمی‌آورند: «اسمش هم برایم عجیب بود. اول که از دایی‌ام اسمش را شنیدم تعجب کردم رفتم سراغ گوگل اما هرچه سرچ کردم کمتر به نتیجه رسیدم.»
مچی دپ نام روستایی در استان سیستان‌وبلوچستان، شهرستان سرباز، بخش سربا، دهستان نسکند، میزان محرومیت و فقر و کمبود امکانات در این روستا تا جایی است که در گوگل و در جستجوی روستاهای شهرستان سرباز هم اثری از آثار این روستا نیست.
آن‌ها خودشان به‌تنهایی نمی‌توانند از پس ساخت یک مدرسه بربیایند: «آن‌قدر از دایی‌ام پیگیری کردیم که دایی با نامه‌نگاری‌های فراوان توانست از آموزش‌وپرورش سیستان‌وبلوچستان یک قطعه زمین صد متری برای ساخت مدرسه بگیرد. مابقی‌اش دیگر کار ما بود.» سارا و رها مقداری پس‌انداز خودشان را گذاشتند و از اطرافیانشان هم کمک گرفتند: «پدر و مادر، عمو، خاله، دایی و دوست و آشنا هر که را می‌دیدیم موضوع را می‌گفتیم و کمک جمع می‌کردیم تا این دو اتاق ساخته و تجهیز شد.» رها لبخند می‌زند و می‌گوید: «اوستا احمد بنای به‌نام روستا است که دایی‌ام با او صحبت کرد و مدرسه را هم خودش ساخت. یک موبایل دوربین‌دار داشت که برایمان از مراحل ساخت عکس می‌فرستاد و هر مشکلی بود تماس می‌گرفت و هر بار که ما می‌دیدیم یک مرحله از کار پیش رفته کلی ذوق می‌کردیم. اوستا احمد گاهی هم از شادی کودکان روستا عکس می‌انداختند.
ده دانش‌آموز دبستانی از مهرماه عازم این مدرسه می‌شوند و معلم دائمی برایشان در نظر گرفته شده است: «ده دانش‌آموز این مدرسه هم‌سن نیستند و در پایه‌های مختلف باهم در یک کلاس می‌نشینند مثل خیلی از مدارس روستایی دیگر.» دوباره لبخندی می‌زند و می‌گوید: «پایه دوم ۳ تا پسر و دوتا دختر داریم، پایه چهارم ۲ تا دختر، پایه پنجم ۲ تا دختر و پایه ششم ۱ پسر. موقع ساخته شدن مدرسه این ده تا بچه خوشحال‌ترین آدم‌های روی زمین بودند و هستند.»
رها یک‌بار به مچی دپ سر زده است و می‌گوید مشکل اهالی این روستا اما فقط مدرسه نیست: «چندماه پیش از اوستا احمد خواستم پیگیری کند و بگوید هزینه نصب یک کولرگازی که گرمایش هم داشته باشد و مشکل سرمایش و گرمایش بچه‌ها در این مدرسه دو اتاقه حل شود چقدر می‌شود؟ اوستا احمد پشت تلفن عصبانی شد و گفت: خانم ما آب آشامیدنی که اولین نیازمان است را به‌سختی تهیه می‌کنیم با کدام برق کولرگازی برای مدرسه راه‌اندازی کنیم؟» رها دیگر لبخند نمی‌زند و می‌گوید: «اوستا احمد راست می‌گفت. کوچک‌ترین مشکل روستای مچی دپ مدرسه بود. در جایی که آب آشامیدنی و برق نباشد، چه کسی به فکر مدرسه کودکان است؟»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

انفجار در نیروگاه زرگان خوزستان

۱۴ تیر ۱۳۹۹
خواندن در ۱ دقیقه
انفجار در نیروگاه زرگان خوزستان