close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

وقتی احمدی نژاد شعر «تفنگت را زمین بگذار» را زمزمه می‌کند

۱۹ تیر ۱۳۹۹
ایران وایر
خواندن در ۴ دقیقه
محمود احمدی‌نژاد می‌گوید، "داریوش" و "ستار" در نوجوانی و جوانی ما جاذبه داشتند.
محمود احمدی‌نژاد می‌گوید، "داریوش" و "ستار" در نوجوانی و جوانی ما جاذبه داشتند.
احمدی‌نژاد می‌گوید هیچ کدام از آهنگ‌های حبیب را نشنیده بوده اما اعتقاد داشته ایران وطن او است و او و افراد دیگر هر زمان بخواهند، می‌توانند برگردند.
احمدی‌نژاد می‌گوید هیچ کدام از آهنگ‌های حبیب را نشنیده بوده اما اعتقاد داشته ایران وطن او است و او و افراد دیگر هر زمان بخواهند، می‌توانند برگردند.
احمدی‌نژاد با زمزمه بیتی از موسیقی تفنگت را زمین بگذار که محمدرضا شجریان در جریان جنجال‌های انتخاباتی ۱۳۸۸ خواند، می‌گوید: «خدا انشالله سلامتی بدهد به ایشان»
احمدی‌نژاد با زمزمه بیتی از موسیقی تفنگت را زمین بگذار که محمدرضا شجریان در جریان جنجال‌های انتخاباتی ۱۳۸۸ خواند، می‌گوید: «خدا انشالله سلامتی بدهد به ایشان»

او به شیوه همیشگی، سخنانش را با خواندن «دعای فرج» شروع می‌کند. این بار قرار نیست درباره سیاست حرفی بزند، قرار است فقط درباره موسیقی صحبت کند. «محمود احمدی‌نژاد»، رییس‌جمهوری سابق ایران رو به روی «بهمن بابازاده»، خبرنگار حوزه موسیقی نشسته است تا به سوالاتش پاسخ دهد.

 دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد نام خوانندگان زیادی مطرح شد؛ مانند «حبیب محبیان» که با وعده‌های دولت او به ایران آمد اما در طول عمرش نه توانست مجوزی برای برگزاری کنسرت بگیرد و نه آلبومی منتشر کند. حبیب در ایران درگذشت.
نام «علیرضا افتخاری»، خواننده مشهور سنتی هم در دولت سابق مطرح شد. او پس از روبوسی و دیدار با احمدی‌نژاد، مورد خشم و غضب مردم قرار گرفت.
«محمدرضا شجریان» اما در جریان انتخابات ۱۳۸۸، کنار مردم ایستاد و شعر اعتراضی «تفنگت را زمین بگذار» را در اعتراض به سرکوب معترضان در خیابان‌ها خواند.
احمدی‌نژاد البته به شیوه همیشگی خود، انتقاداتش را متوجه عواملی می‌داند که برای بدنامی دولت او تلاش می‌کرده‌اند اما نامی از آن‌ها نمی‌برد.

محمود احمدی‌نژاد صحبت‌هایش را درباره موسیقی با دوران جوانی و نوجوانی خود شروع می‌کند و می‌گوید دل‌بسته موسیقی اعتراضی بوده است: «پیش از انقلاب، بیشتر به موسیقی‌های اعتراضی دل‌بسته بودم. شعرهایی مثل "بلبل سرگشته ز کنج قفس درا، نغمه آزادی نوع بشر سرا" یا "داریوش" و "ستار" در نوجوانی و جوانی ما جاذبه داشتند.»

قرار است در این مصاحبه، قبل از ورود به هر بحث، یک موسیقی یک دقیقه‌ای بشنود. اولین قسمت، «مرد تنهای شب» حبیب است. او با آهنگ زمزمه می‌کند و پیش از این که خبرنگار سوالش را بپرسد، یک بیت از این شعر را می‌خواند: «من مرد تنهای شبم، صد قصه مانده بر لبم».

خبرنگار می‌پرسد ماجرای حبیب محبیان که جنجالی‌ترین پرونده موسیقی در دولت شما را داشت، از کجا شروع شد و آیا برگشتن او به ایران تحت نظر و فرمان شما اتفاق افتاده بود؟ رییس‌جمهوری سابق ایران در پاسخ به این سوال می‌گوید: «وقتی یکی عده‌ای خودشان را اصل و معیار می‌دانند و می‌خواهند آن را با استفاده از قدرتشان اعمال کنند، عرصه‌های گوناگون دچار مشکل می‌شود. آقای حبیب محبیان انسان به نظر من بسیار وارسته، عارف و اخلاقی بود و موسیقی فاخری هم خوانده بود. ایشان درخواست داد بیاید ایران و من گفتم چه اشکالی دارد؟ وطنش است، چرا نباید برگردد؟»
او می‌گوید تا آن زمان البته هیچ کدام از آهنگ‌های حبیب را نشنیده بوده اما اعتقاد داشته ایران وطن او است و او و افراد دیگر هر زمان بخواهند، می‌توانند برگردند.
احمدی‌نژاد اما از مخالفت عده‌ای حرف می‌زند که با آمدن حبیب مخالف بوده‌اند. او به نام این افراد اشاره نمی‌کند و فقط با استفاده از صفات منفی «نادان»، «جاهل» و «تنبل» از آن‌ها یاد می‌کند: «اما یک عده انسان‌های جاهل می‌گفتند نباید بیاید.»

اهالی موسیقی مرگ حبیب را به «دق کردن» تشبیه کردند؛ مرگ فردی که با هزار امید راهی ایران شد اما هیچ‌کدام از وعده و عیدهایی که گرفته بود، عملی نشدند.
در این مصاحبه، زمانی که خبرنگار از دق کردن حبیب می‌گوید، محمود احمدی‌نژاد پاسخ می‌دهد: «من اصطلاح دق کردن را نمی‌دانم که بگویم حتما این جور است اما هر انسان آزاده‌ای خیلی غصه می‌خورد که حقش گرفته می‌شود. اصلا ظلم را که انسان ببیند، غصه می‌خورد. به نظرم به او ظلم شد و من معترض بودم.»

او می‌گوید کلا با دسته‌بندی خواننده «لس‌آنجلسی» و «داخلی» مخالف است و لابه‌لای حرف‌هایش می‌گوید: «یک خانم هنرمندی خارج رفته بود و جایزه‌ای گرفته بود و موقع دریافت جایزه، روسری نداشته و دست داده بود و می‌گفتند نباید برگردد. اما من کلی پافشاری کردم. به وزیر وقت نامه نوشتم و گفتم ایشان برای سفر رفته، شاید شرایط ماندن نداشته باشد. به من می‌‌گفتند باشد، چشم. بعد به او زنگ می‌زدند و می‌گفتند بیایی، در فرودگاه می‌گیریمت! بالاخره آن خانم برنگشت و این یکی از خاطرات تلخ دوران ریاست جمهوری من است.»
به نظر می‌رسد اشاره محمود احمدی‌نژاد به «گلشیفته فراهانی» است.

او پس از شنیدن آهنگ علی‌رضا افتخاری و دیدن ویدیوی در آغوش کشیدنش می‌گوید: «من همه را دوست دارم. به نظرم اتفاق عجیبی نبود. ایشان هنرمند بود، برنامه اجرا کرد و من ایشان را در آغوش کشیدم. عده‌ای می‌گفتند جامعه هنری مال ما است، چرا اصلا باید با احمدی‌نژاد دست بدهد؟»
علیرضا افتخاری بارها در مصاحبه‌هایش از این که پس از آن در آغوش گرفتنِ رییس‌جمهوری وقت، تحت فشار افکار عمومی قرار گرفته، صحبت کرده است. او حتی در یکی از مصاحبه‌هایش گفته بود به خودکشی نیز فکر کرده است.

احمدی‌نژاد در مورد دیالوگ مشهور«بگم، بگم» در مناظره با «میرحسین موسوی»، رقیب انتخاباتی خود می‌گوید: «من می‌خواستم یک چیزی را بگویم، از آن آقای محترم سوال کردم که بگویم یا نه؟»
لبخندی می‌زند و می‌گوید بارها به خاطر مسایلی که نباید بگوید، مورد سوال و جواب قرار گرفته است.

او پس از شنیدن قسمتی از موسیقی تفنگت را زمین بگذار که محمدرضا شجریان، مشهورترین خواننده ایرانی در جریان جنجال‌های انتخاباتی ۱۳۸۸ و در اعتراض به دولت احمدی‌نژاد و حمایت از اعتراضات مردمی خواند، با زمزمه بیتی از این شعر می‌گوید: «خدا انشالله سلامتی بدهد به ایشان.»
اشاره او به بیماری محمدرضا شجریان است. شجریان پس از حمایت از معترضان در انتخابات ۱۳۸۸، به صورت رسمی بایکوت شد. اجازه برگزاری کنسرت در داخل کشور و  مجوز انتشار آلبوم از او گرفته شد و حتی پخش معروف‌ترین اثر او که دعای «ربنا» است را از تلویزیون ایران متوقف کردند.

احمدی‌نژاد این بار هم می‌گوید که دخالتی در این تصمیمات نداشته است: «من تحت فشارترین رییس‌جمهوری تاریخ ایران بودم و اتفاقا چیزی که شجریان خوانده، آرمان من است.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

روایت پنجاه و چهارم؛ زندگی یک پناه‌جوی ترنس‌سکشوال؛ از سربازی تا تجاوز...

۱۹ تیر ۱۳۹۹
آیدا قجر
خواندن در ۱۳ دقیقه
روایت پنجاه و چهارم؛ زندگی یک پناه‌جوی ترنس‌سکشوال؛ از سربازی تا تجاوز جنسی