«ایرانوایر»، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را منتشر کرد. این کتاب، روایت صد زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشتهاند، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیدهاند و مسیری را برای رشد و دستیابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کردهاند. انتخابکنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفتهاند.
ما در جلدهای بعدی، به خدمات دیگر زنان ایرانی که در این مبارزه سهم داشتهاند هم میپردازیم. شما هم میتوانید در این انتخاب سهیم شوید، نظرات خود را برای ما بفرستید و اگر اطلاعات بیشتر و دقیقتری دارید، با ما در میان بگذارید. این نسخه دیجیتال است و تاثیر نظرات و پیشنهادات خود را میتوانید در نسخه چاپی که در ماه آبان منتشر خواهد شد، ببینید.
بهعلاوه، جلد دوم کتاب با نامهایی بیشتر در دست تهیه است. اگر نام زنی که بهنظر شما تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمیبینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار میدانید را برای ما به ایمیل [email protected] بفرستید.
فراموش نکنید که مجموعه کتابهای «زنان تاثیرگذار ایران»، برپایه انتخابهای شما گردآوری میشوند و منتخبانتان میتوانند در هر عرصهای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته تا هنر، ورزش، فعالیتهای خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گامهای موثری برداشته باشند.
«کتاب زنان تاثیرگذار ایران را میتوانید از این لینک دانلود کنید»
***
رمان «دختران دود و آتش»، اثر «آوا هما»، نویسندهی ایرانی و فعال مدنی ساکن امریکا، برگرفته از زندگی یک زندانی سیاسی اعدامشده در ایران است. این کتاب در سال ۱۳۹۹ و به طور همزمان در امریکا، کانادا و بریتانیا به بازار کتاب عرضه شد.
زمانی که نامههای «فرزاد کمانگر»، معلم و فعال سیاسی کُرد اعدامشده، در سطح گسترده منتشر شد، یک روایت ذهنی در مورد زندگی و مرگ مردان و زنان کردستان در ذهن این نویسنده شکل گرفت، ایدهای که در نهایت تبدیل به رمان اجتماعی دختران دود و آتش شد. بخشیهایی از این کتاب به خودکشی زنان کردستان میپردازد، موضوعی که، از همان روزهای کودکی، دنیای آوا را تحت تأثیر خود قرار داد.
این دغدغه در بزرگسالی با راهاندازی گروه تلگرامی «پیشگیری از خودکشی» و کارگاهها و کلاسهای منع خودکشی در ذهن او به قوت خودش باقی ماند. گروهی که به همت آوا هما تشکیل شده است، برای آموزش روشهای پیشگیری از خودکشی، محتوای ساده و قابل فهم تولید میکند تا در مناطق محروم و دور از دسترس هم در اختیار مردم قرار گیرند.
او به یاد معلم روزهای کودکی خود مصمم به شروع این مسیر شد؛ زنی که سعی میکرد، با لباسهای یقهاسکی و دستکش، آثار به جا مانده از خودسوزی را بپوشاند و هر بار با پیداشدن جزء کوچکی از پوست زیر لباسهایش، آوا را با این سؤال دردناک مواجه میکرد: «چگونه ممکن است آدمهایی که به ظاهر قوی و شاد هستند، به دردمندانهترین شکل، دست از زندگی بشویند؟»
موضوع آخرین رمان آوا در نشریات انگلیسیزبانی همچون «روزنامهی ایندیپندنت» در انگلستان، «گلوب اند میلز» در کانادا و «بووک براوز» در امریکا انعکاس داشته و آنها «دختران دود و آتش» را به عنوان یکی از رمانهای پربار و تأثیرگذار سال جاری معرفی کردهاند.
قصههای او به صورت عمده در مورد روزگار خانوادههای کُرد ساکن ایران است که به عنوان یک اقلیت اتنیکی، تحت فشار و تبعیض حکومت مرکزی قرار دارند.
این نویسنده میگوید، قصههای فروخفته در میان اقلیتهای اتنیکی ساکن ایران بیش از هر جای دیگر جهان تنها هستند، قصههایی که به توجه و بازخوانی ملی و بینالمللی نیاز دارند.
به گفتهی او، راه رسیدن به اتحاد از همدلی و همدردی اقوام عبور میکند و این ادبیات است که امکان شادی و عشق را فراهم میسازد.
آنچه در مورد فرزاد کمانگر هم برای این نویسنده و فعال مدنی جالب بوده، نه فقط بیان زیبای او بلکه توانایی وی برای حفظ جانمایههای امید، شادی و عشق به انسانیت بوده است: «امید یعنی چیزی که در تصورات اولیه به نظر میرسید میبایست، در جریان انفرادی و شکنجههایی که متحمل شده است، از بین رفته باشد اما از بین نرفته بود و تا آخرین دقایق زندگی او منبع الهام دیگران شد.»
از نظر آوا، این تحسینبرانگیز است که یک زندانی مظلوم که آنقدر او را میزدهاند تا از حال میرفته، به شکلی که خودشان بارها تصور کرده بودند که مرده، باز هم از عشق، زیبایی و انسانیت میگفته است، در حالی که به سادگی میتوانست در شرایط طاقتفرسا دچار ناامیدی، خشم و نفرت شده باشد.
آوا هما آن روزها ساکن تورنتو بود. تازه دورهی فوق لیسانس خود را تمام کرده بود، دلزده و ناامید از تبعیضی که در جامعهی پیرامونش در مورد اقلیت مهاجر در لایههای زیرین زندگی با قدرت جاری و ساری بود. با اینهمه، مصمم میشود که ایدهاش را دنبال کند: «فکر کردم در ایران تو را حذف یا سانسور میکنند و در اینجا هم ندیدهات میگیرند و کسی نمیخواهد داستانت را بشنود. من به جایی رسیدم که از خودم سؤال کردم حالا که انگلیسی زبان سوم من است، من مثل درختی بیریشهام و ناچارم برای ادامهی زندگی در تبعید تماموقت کار کنم. از نوشتن نمیتوان امرار معاش کرد. آیا باید به داستاننویسی ادامه دهم؟ من نیاز داشتم در مورد زندگی جدیدم تصمیمهای مهم بگیرم، اولویتهایم را تعیین کنم و از خودم میپرسیدم منی که از کودکی داستان نوشته و کتاب خواندهام، حالا مسیرم را ادامه بدهم.»
نامههای فرزاد که منتشر میشود، آن امیدی که در کلمات معلم اعدامشده موج میزده، یکباره چیزی را در درون آوا زنده میکند: «مرا دوباره به سمت زندگی سوق داد. به این نتیجه رسیدم که فرصتی برای ترس و تردید ندارم و باید سعی خود را برای پرکشیدن بکنم.»
او داستان فرزاد کمانگر را تا آنجا مینویسد که آن معلم کُرد جوان به اتهام عضویت و همکاری با گروه «پژاک» اعدام میشود، اتهامی که فرزاد بارها رد کرده بود. اما داستان درون آوا به انتها نرسید. او این بار خواهر فرضی فرزاد را خلق کرد تا روایت زندگی زنان کردستان را بنویسد.
آوا تلاش خود در زمینهی پیشگیری از خودکشی را حالا به دایرهی کتاب جدید خود هم کشانده است: «از خودم پرسیدم، اگر شخصیت اصلی کتاب خواهری داشت، چه اشتراکاتی میتوانستند با هم داشته باشند؟ تبعیض جنسیتی چه اندازه سرنوشتشان را تغییر میداد؟ اینجا بود که لیلا در درونم شکل گرفت و داستانش را از آنجا آغاز کردم که این زن در حال کشاکش درونی بوده که زندگی ارزش ادامهدادن ندارد و اینطور شد که شخصیت لیلا در کنار کاراکتر چیا به عنوان یک خواهر و برادر شکل گرفت.»
در طول مسیر داستان، ما دنبال میکنیم که چطور لیلا میخواهد فیلم بسازد، زنی که دنبال برادرش میگردد و در طول مسیری که در پی پیداکردن برادر است، بخشهایی از شخصیت و زندگی او شکل میگیرند. ما با مشکلات زنان آن نواحی مواجه میشویم و به جایی میرسیم که زندگی خودش هم در جریان داستان به مخاطره میافتد.
بخش عمدهی نگاه نویسنده در جریان این رمان از دریچهی مسائل اجتماعی شکل گرفته است: «این که چطور هویت تو به عنوان یک زن و عضو یک اقلیت در زندگی روزمره شکل میگیرد و نگاه تو به موضوعات اجتماعی میتواند تعریفی که از خودت داری و همچنین زاویهی نگاهت به جامعه را تغییر دهد. در طول این رمان، هرکدام از شخصیتهایم راه حلهای متفاوتی برای سروکلهزدن با چالشهایشان در پیش میگیرند.»
رمان دختران دود و آتش را به زبان انگلیسی و در ۳۰۵ صفحه دو ناشر به نامهای انتشارات «هارپر کالینز» در امریکا و «ایبرامز» در بریتانیا جداگانه منتشر کردهاند.
ثبت نظر