تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهرهها گره خورده است. هر یک خشتی گذاشتهاند تا سقفی پدیدار شود؛ خشتهایی که گاه به قیمت زندگی و جانشان تمام شده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریدهاند.
از سوی دیگر، در تاریخ جهان بسیاری از زنان و مردان نیز به دلیل استعداد شگرفشان برای تخریب و نابودی ساختههای دیگران، «تأثیرگذار» نامگرفتهاند.
زنان ایرانی، نویسنده برگهای بسیاری از کتاب تاریخ ۲۰۰ سال اخیر ما بودهاند؛ چه به دلیل تأثیر مثبت بسیاری از آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژههای علمی، سیاستورزی، موسیقی و سینما و چه به دلیل تأثیر بعضی از آنها در تشویق به خشونت، گسترش جهل و جزماندیشی و سوءاستفاده از قدرت مالی و اقتصادی در جهت منافع خود.
مجموعه «زنان تأثیرگذار» «ایرانوایر» یک مقدمه است. افرادی که نامشان در این فهرست آمده است، نماینده برخی اقشار جامعه هستند که هر روز در ایران و کشورهای دیگر بر زندگی خانواده و اجتماع خود تأثیر میگذارند. بدیهی است که همه فعالیتها و یا تمام افراد حاضر در این مجموعه مورد تأیید «ایرانوایر» نیستند اما تأثیرگذاری هیچیک از افراد این لیست را نمیشود کتمان کرد.
این لیست، دومین سری سلسله بیوگرافیهای زنان تأثیرگذار ایران است که بهمرور تکمیل میشود. از مخاطبان «ایرانوایر» درخواست داریم تا پیشنهادات خویش را برای غنای این مجموعه با ما در میان بگذارند.
***
رمان «دختران دود و آتش»، اثر «آوا هما»، نویسنده ایرانی و فعال مدنی ساکن امریکا که بر گرفته از زندگی یک زندانی سیاسی اعدام شده در ایران است، به تازگی و به طور همزمان در امریکا، کانادا و بریتانیا به بازار کتاب عرضه شده است.
۱۰سال پیش و زمانی که نامههای «فرزاد کمانگر»، معلم و فعال سیاسی کُرد اعدام شده در سطح گسترده منتشر شد، یک روایت ذهنی در مورد زندگی و مرگ مردان و زنان کردستان در ذهن این نویسنده شکل گرفت؛ ایدهای که در نهایت تبدیل به رمان اجتماعی دختران دود و آتش شد.
بخشیهایی از این کتاب، به خودکشی زنان کردستان میپردازد؛ موضوعی که از همان روزهای کودکی، دنیای آوا را تحت تاثیر خود قرار داد.
این دغدغه در بزرگسالی با راهاندازی گروه تلگرامی «پیشگیری از خودکشی» و کارگاهها و کلاسهای منع خودکشی در ذهن او به قوت خودش باقی ماند. گروهی که به همت آوا هما تشکیل شده است، برای آموزش روشهای پیشگیری از خودکشی، محتوای ساده و قابل فهم تولید میکند تا در مناطق محروم و دور از دسترس هم در اختیار مردم قرار گیرند.
او به یاد معلم روزهای کودکی خود، مصمم به شروع این مسیر شد؛ زنی که سعی میکرد با لباسهای یقه اسکی و دستکش، آثار به جا مانده از خودسوزی را بپوشاند وهر بار با پیدا شدن جزء کوچکی از پوست زیر لباسهایش، آوا را با این سوال دردناک مواجه میکرد که چه گونه ممکن است آدمهایی که به ظاهر قوی و شاد هستند، به دردمندانهترین شکل، دست از زندگی بشویند؟
آوا این روزها که اپیدمی کرونا مردم را خانهنشین کرده، بیش از گذشته لزوم برگزاری کلاسهای پیشگیری از خودکشی را احساس میکند:
«ما متوجه شدیم روند ازدواج اجباری در دوران قرنطینه افزایش یافته است. گزارشهایی دریافت کردهایم که برخی خانوادهها دخترهای کم سن و سال خود را به زور به ازدواج وادار میکنند. حالا با برگزاری کارگاههای مختلف، به خانوادهها آموزش میدهیم که ماجرای کودکهمسری تا چه اندازه میتواند آسیبرسان و حتی عامل مرگ خودخواسته باشد.»
موضوع آخرین رمان آوا در نشریات انگلیسی زبانی همچون «روزنامه ایندپندنت» در انگلستان، «گلوب اند میلز» در کانادا و «بووک براوز» در امریکا انعکاس داشته و آنها دختران دود و آتش را به عنوان یکی از رمانهای پربار و تاثیرگذار سال جاری معرفی کردهاند.
قصههای او عمدتا در مورد روزگار خانوادههای کُرد ساکن ایران هستند که به عنوان یک اقلیت قومی، تحت فشار و تبعیض حکومت مرکزی قرار دارند.
این نویسنده میگوید حدیث قصههای فروخفته در میان اقلیتهای قومی ساکن ایران بیش از هر جای دیگر جهان تنها هستند؛ قصههایی که به توجه و بازخوانی ملی و بینالمللی نیاز دارند.
به گفته او، راه رسیدن به اتحاد، از همدلی و همدردی اقوام عبور میکند و این ادبیات است که امکان شادی و عشق را فراهم میسازد.
آنچه در مورد فرزاد کمانگر هم برای این نویسنده و فعال مدنی جالب بوده، نه فقط بیان زیبای او بلکه توانایی وی برای حفظ جانمایههای امید، شادی و عشق به انسانیت بوده است: «امید یعنی چیزی که در تصورات اولیه به نظر میرسید میبایست در جریان انفرادی و شکنجههایی که متحمل شده است، از بین رفته باشد اما از بین نرفته بود و تا آخرین دقایق زندگی او، منبع الهام دیگران شد.»
از نظر آوا، این تحسین برانگیز است که یک زندانی مظلوم که آنقدر او را میزدهاند تا از حال میرفته، به شکلی که خودشان بارها تصور کرده بودند که مرده، باز هم از عشق، زیبایی و انسانیت میگفته است. در حالی که به سادگی میتوانست در شرایط طاقتفرسا، دچار ناامیدی، خشم و نفرت شده باشد.
آوا هما آن روزها ساکن تورنتو بوده است. تازه دوره فوق لیسانس خود را تمام کرده و از تبعیضی که در جامعه پیرامونش در مورد اقلیت مهاجر در لایههای زیرین زندگی آنجا با قدرت و قوت جاری و ساری بوده، دلزده و ناامید بوده است. با این همه، مصمم میشود که ایدهاش را دنبال کند: «فکر کردم در ایران تو را حذف یا سانسور میکنند و در اینجا هم ندیدهات میگیرند و کسی نمیخواهد داستانت را بشنود. من به جایی رسیدم که از خودم سوال کردم حالا که انگلیسی زبان سوم من است، من مثل درختی بیریشهام و ناچارم برای ادامه زندگی در تبعید تمام وقت کار کنم. از نوشتن نمیتوان امرار معاش کرد، آیا باید به داستان نویسی ادامه دهم؟ من نیاز داشتم در مورد زندگی جدیدم تصمیمهای مهم بگیرم، اولویتهایم را تعیین کنم و از خودم میپرسیدم منی که از کودکی داستان نوشته و کتاب خوانده است، حالا مسیرم را ادامه بدهم؟»
نامههای فرزاد که منتشر میشود، آن امیدی که در کلمات معلم اعدام شده موج میزده، یک باره چیزی را در درون آوا زنده میکند: «مرا دوباره به سمت زندگی سوق داد. به این نتیجه رسیدم که فرصتی برای ترس و تردید ندارم و باید سعی خود را برای پرکشیدن بکنم.»
او داستان فرزاد کمانگر را تا آن جا مینویسد که آن معلم کُرد جوان به اتهام عضویت و همکاری با گروه «پژاک» اعدام میشود؛ اتهامی که فرزاد بارها رد کرده بود. اما داستان درون آوا به انتها نرسید. او این بار خواهر فرضی فرزاد را خلق کرد تا روایت زندگی زنان کردستان را بنویسد.
آوا تلاش خود در زمینه پیشگیری از خودکشی را حالا به دایره کتاب جدیدش هم کشانده است: «از خودم پرسیدم اگرشخصیت اصلی کتاب، خواهری داشت، چه اشتراکاتی میتوانستند با هم داشته باشند؟ تبعیض جنسیتی چه اندازه سرنوشتشان را تغییر میداد؟ اینجا بود که "لیلا" در درونم شکل گرفت و داستانش را از آنجا آغاز کردم که این زن در حال کشاکش درونی بوده که زندگی ارزش ادامه دادن ندارد و این طور شد که شخصیت لیلا در کنار کارکتر "چیا" به عنوان یک خواهر و برادر شکل گرفت.»
در طول مسیر داستان، ما دنبال میکنیم که چه طور لیلا میخواهد فیلم بسازد؛ زنی که دنبال برادرش میگردد و در طول مسیری که در پی پیدا کردن برادر است، بخشهایی از شخصیت و زندگی او شکل میگیرند. ما با مشکلات زنان آن نواحی مواجه میشویم و به جایی میرسیم که زندگی خودش هم در جریان داستان به مخاطره میافتد.
عمده نگاه نویسنده در جریان این رمان از دریچه مسایل اجتماعی شکل گرفته است: «این که چه طور هویت تو به عنوان یک زن و عضو یک اقلیت در زندگی روزمره شکل میگیرد و نگاه تو به موضوعات اجتماعی میتواند تعریفی که از خودت داری و همچنین زاویه نگاهت به جامعه را تغییر دهد. در طول این رمان، هر کدام از شخصیتهایم راه حلهای متفاوتی برای سر و کله زدن با چالشهایشان در پیش میگیرند.»
رمان دختران دود و آتش به زبان انگلیسی و در ۳۰۵ صفحه، توسط دو ناشر جداگانه به نامهای انتشارات «هارپر کالینز» در امریکا و «ایبرامز» در بریتانیا منتشر شده است.
مطالب مرتبط:
زنان تاثیرگذار ایران: ساره امیری؛ از وزارت علوم در امارات تا مدیریت یک پروژه جسورانه
زنان تاثیرگذار ایران؛ گلی عامری؛ از موفقیت در تکنولوژی تا بختآزمایی در سیاست آمریکا
زنان تاثیرگذار ایران؛ ارفع اطرایی، اولین زن نوازنده و مدرس سنتور در ایران
زنان تاثیرگذار ایران؛ مهناز بهرامی، تنها زن راهدار ایران
فخری ملکپور؛ کسی که نام و هنر مرتضی محجوبی را یکتنه زنده نگه داشته است
زنان تاثیرگذار ایران: مینو اخترزند؛ اولین استاندار خارجی در سوئد
ثبت نظر