close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
سیاست

اطلاعات سپاه با حسین فریدون چه می کند، مثل مشایی یا مهدی هاشمی؟

۳۱ تیر ۱۳۹۵
رضا حقیقت‌نژاد
خواندن در ۶ دقیقه
سازمان اطلاعات سپاه خیلی مایل نبود به صورت علنی مقابل احمدی نژاد بایستد ولی از اینکه علنی مقابل روحانی بایستد، خوشش می آید. بازداشت حسین فریدون را  دوست دارد ولی این امر می تواند شلیک به مغز دولت باشد
سازمان اطلاعات سپاه خیلی مایل نبود به صورت علنی مقابل احمدی نژاد بایستد ولی از اینکه علنی مقابل روحانی بایستد، خوشش می آید. بازداشت حسین فریدون را دوست دارد ولی این امر می تواند شلیک به مغز دولت باشد
اسفندیار رحیم مشایی، چهره نزدیک به احمدی نژاد دیگر هدف سازمان اطلاعات سپاه بود.
اسفندیار رحیم مشایی، چهره نزدیک به احمدی نژاد دیگر هدف سازمان اطلاعات سپاه بود.
مهدی هاشمی رفسنجانی یکی از سوژه های مورد توجه اطلاعات سپاه در سال های اخیر بوده است.
مهدی هاشمی رفسنجانی یکی از سوژه های مورد توجه اطلاعات سپاه در سال های اخیر بوده است.

صورت مساله خیلی روشن است؛ جمع زیادی از تندروها دسته جمعی خیز برداشته اند تا کَلَکِ «حسین فریدون» را بکنند. برای پایان بخشیدن به این پروژه، آن ها چشم امیدشان را به سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دوخته اند؛ یک سازمان اطلاعاتی قدرتمند که اکنون دیگر تنها ضابط دستگاه قضایی نیست، همه کاره فضای امنیتی کشور شده است.

برای درک این که سازمان اطلاعات سپاه چه نقشه ای برای حسین فریدون کشیده است،‌ باید به دو موضوع توجه کنیم: شخصیت و دامنه نفوذ فرد.
بگذارید دو نمونه را بررسی کنیم؛ «مهدی هاشمی رفسنجانی» یکی از سوژه های مورد توجه اطلاعات سپاه در سال های اخیر بوده است. مهدی هاشمی یک شبکه رسانه ای و اقتصادی داشت. او فرد متنفذی بود که توان هدایت شبکه خود را داشت و نزد پدرش هم عزیز و معتبر بود. فردی حریص و ماجراجو هم به شمار می رفت و قدرت بر هم زدن بازی های سیاسی را داشت.
اطلاعات سپاه برای برخورد با مهدی هاشمی، مقدمات را چید. ابتدا تلاش کرد شبکه او را متلاشی کند. برخی از چهره های نزدیک به او در دادگاه های پس از انتخابات ۸۸ اعتراف کردند و برخی دیگر از کار برکنار شدند. با افزایش فشارها، مهدی هاشمی ناچار به خروج از ایران شد. متلاشی شدن شبکه و خروج از ایران باعث نشد که از اهمیت تاثیرگذاری وی کاسته شود. نام و موقعیت خانوادگی او کماکان موثر بود. در عین حال، ضربه زدن به او یک ضربه مهم به اکبر هاشمی رفسنجانی هم محسوب می شد. سازمان اطلاعات سپاه سرانجام پی گیری ها و فشارها را به جایی رساند که مهدی هاشمی رفسنجانی را روانه زندان کرد. تحلیل آن ها احتمالا این بود که چیدن دم و بال مهدی هاشمی و محدود کردنش در خارج و یا خانه کفایت نمی کند. باید او را درست و حسابی زد.

«اسفندیار رحیم مشایی»، چهره نزدیک به احمدی نژاد، دیگر هدف سازمان اطلاعات سپاه بود. آن طور که «عبدالنبی نمازی»، امام جمعه کاشان پنج سال پیش افشا کرد، علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی به «محمدعلی جعفری»، فرمانده سپاه پاسداران گفته بود عوامل مشایی بازداشت شوند ولی در مورد بازداشت خود مشایی به نتیجه نرسیده است.

ماجرای برکناری «حیدر مصلحی» از وزارت اطلاعات دقیقا برای همین امر بود. سازمان حفاظت اطلاعات سپاه در پی شناسایی شبکه افراد وابسته به مشایی بود که آن را متلاشی کند و وزیر اطلاعات هم با آن ها همکاری کرده بود. اطلاع یافتن احمدی نژاد از این هم‎دستی، منجر به برکناری مصلحی شد؛ امری که با دخالت خامنه ای ناکام ماند و منجر به خانه نشینی ۱۲ روزه احمدی نژاد و پایان اعتبارش در میان اصول گرایان شد. در آن ماجرا، پیامدهای حمله به شبکه مشایی به گونه ای پیش رفت که سپاه به تمام اهداف خود برای بی اعتبارسازی شبکه مشایی و احمدی نژاد دست یافت.

علاوه بر این، مشایی با وجود کاریزمای ظاهری شخصی، از دامنه نفوذ سیاسی قدرتمندی در میان اصول گرایان برخوردار نبود. او دچار نوعی توهم سیاسی بود و شبکه اش در سطح کشور محدود و بی جان.  با بی اعتبارشدن و کاهش دامنه نفوذ احمدی نژاد که نقش هاشمی را برای او بازی می کرد، بازداشت شخص مشایی اهمیت و اعتبار چندانی نیافت. بازداشت مشایی می توانست حمله خشمگینانه احمدی نژاد را هم در پی داشته باشد و کلاف را پیچیده تر کند. همین که شرایط و اسناد برای رد صلاحیت و حذف او از صحنه سیاست فراهم و شبکه اش متلاشی شود، کافی بود. مشایی پس از رد صلاحیت و پایان دولت، معمولا در خانه اش به نذر و نیاز مشغول است در حاشیه و فراموش شده.

موقعیت حسین فریدون شباهت هایی به این دو نمونه دارد. او به طور جدی از سال ۸۳ که حرف و حدیث هایی درباره کاندیداتوری حسن روحانی در میان بود، نقش اصلی را در ارتباطات برادرش ایفا کرده است. ماجرای هسته ای نشان داد که معتمدترین فرد برای حسن روحانی است. سابقه امنیتی دارد و مراوده قدرتمندی با شبکه های اقتصادی داشته و دارد. در عین حال، این کاریزما و اعتبار را ندارد که به یک چهره قدرتمند در افکار عمومی تبدیل شود. او همواره یک چهره پشت پرده بوده و خواهد ماند.

حملات رسانه ای و سیاسی به حسین فریدون بعد از توافق هسته ای بیش تر شده است. به نظر می رسد مخالفان از نقش قدرتمندانه او در معاملات و معادلات پسابرجام ناراضی هستند و می خواهند دست او را کوتاه کنند. در چنین شرایطی، به نظر می رسد سود ماجرا این است که با او برخوردی مانند مشایی شود؛ البته قدرتمند و علنی تر.

سازمان اطلاعات سپاه خیلی مایل نبود به صورت علنی مقابل احمدی نژاد بایستد ولی از این که علنی مقابل روحانی بایستد، خوشش می آید. بر اساس این الگو، می توان پیش بینی کرد آن ها یک حسین فریدون به شدت محدود و محصور را می خواهند و قصد دارند شبکه اش را متلاشی کنند. بازداشت او را هم دوست دارند ولی این امر می تواند شلیک به مغز دولت باشد. حسن روحانی قبلا در برابر بازداشت خواهرزاده اش به شدت مقاومت کرده و این مقاومت درباره برادرش دوچندان خواهد بود. این درست است که او نیز مانند اکبر هاشمی رفسنجانی، صبوری هم دارد و می تواند این ضربه را تحمل کند ولی قطعا تلاش خواهد کرد ضربه هایی را به حریف وارد سازد. او در سال های گذشته نشان داده که روح احمدی نژادی دارد و می تواند به تندی به تندروها حمله و وضع سیاسی را آشفته کند.

در عین حال، بازداشت حسین فریدون می تواند این پیام را القا کند که مخالفان دنبال چهارساله کردن دولت روحانی هستند. این سطح از تقابل هم می تواند دامنه آشفتگی ها را افزایش دهد. احتمالا مهم ترین انتظار تندروها از حسن روحانی این است که او برادرش را اخراج کند. محمود احمدی نژاد با برادرش «داوود احمدی نژاد» چنین کرد. ماجرای آن ها فرق داشت ولی اخراج داوود احمدی نژاد سبب شد که حاشیه های درون دولت کم و اندک اندک به فراموشی سپرده شود. با این حال بعید است روحانی به صورت علنی تن به چنین کاری دهد.

یک راه دیگر این است که حسن روحانی برادرش را به تدریج و به صورت غیرعلنی به شدت محدود و سازمان اطلاعات سپاه شبکه حسین فریدون را متلاشی کند. این راه بدی نیست ولی مساله اش این است که حسین فریدون کماکان در یک سال آینده به عنوان یک برگ تبلیغاتی روی میز تندروها است. اگر مانند وضعیت فعلی، حسن و حسین سکوت کنند، باز هم تندروها دست از تبلیغات سیاسی بر نخواهند داشت.

راهی دیگر این است که حسن روحانی به میدان بیاید و همان طور که احمدی نژاد از مشایی دفاع کرد، از برادرش دفاع کند. این دفاع می تواند بازداشت حسین فریدون را با مشکل جدی مواجه کند ولی تیغ ها را تیزتر می کند.

راه دیگری هم هست که حسین فریدون خودش استفعا دهد و حاشیه نشین شود. این راه کم هزینه تری است و تندروها را به برخی از اهداف شان می رساند. احتمالا می توان گزینه های دیگری هم یافت. ولی همان طور که پس از هشت سال داستان احمدی نژاد – مشایی در نقطه صفر قرار دارد و حل نشده است، داستان روحانی – فریدون هم به این آسانی حل نمی شود. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

تغییرات بنیادین‎

۳۱ تیر ۱۳۹۵
مانا نیستانی
تغییرات بنیادین‎