close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

داستان غم‌انگیز تاراج؛ گفت‌وگو با عباس امانت درباره مفقود شدن آلبوم «ناصری»

۱۵ مرداد ۱۳۹۹
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۹ دقیقه
روز گذشته ۱۳ مرداد ۱۳۹۹ خبر مفقود شدن یک مجموعه آلبوم ارزشمند دوران ناصری که در کاخ گلستان نگهداری می‌شد در خبرگزاری‌های رسمی منتشر شد.
روز گذشته ۱۳ مرداد ۱۳۹۹ خبر مفقود شدن یک مجموعه آلبوم ارزشمند دوران ناصری که در کاخ گلستان نگهداری می‌شد در خبرگزاری‌های رسمی منتشر شد.
«عباس امانت»، استاد تاریخ می‌گوید این آلبوم می‌تواند از تصاویر گردآوری شده توسط شخص ناصرالدین شاه باشد.
«عباس امانت»، استاد تاریخ می‌گوید این آلبوم می‌تواند از تصاویر گردآوری شده توسط شخص ناصرالدین شاه باشد.
ناصرالدین شاه در مواردی حتی با خط خودش ذیل یا پشت عکس‌ها را قلمی کرده است.
ناصرالدین شاه در مواردی حتی با خط خودش ذیل یا پشت عکس‌ها را قلمی کرده است.
تمام آلبوم‌های کتابخانه سطلنتی، در سال ۱۳۵۵ در تهران به همت خانم بدری آتابای که آن روزگار کتابدار کتابخانه سلطنتی بود گردآوری شدند.
تمام آلبوم‌های کتابخانه سطلنتی، در سال ۱۳۵۵ در تهران به همت خانم بدری آتابای که آن روزگار کتابدار کتابخانه سلطنتی بود گردآوری شدند.
«عباس امانت»، استاد تاریخ در دانشگاه ییل و صاحب کرسی ویلیام سامنر.
«عباس امانت»، استاد تاریخ در دانشگاه ییل و صاحب کرسی ویلیام سامنر.

روز گذشته ۱۳مرداد۱۳۹۹ خبر مفقود شدن یک مجموعه آلبوم ارزشمند دوران ناصری که در کاخ گلستان نگهداری می‌شد در خبرگزاری‌های رسمی منتشر شد.

خبر مثل همیشه کوتاه بود و همان‌طور که مسبوق به سابقه است، هیچ مقام دولتی مسئولیت اطلاع‌رسانی را در این مورد برعهده نگرفته بود: خبرگزاری‌های داخلی نوشتند ماجرا در دست بررسی است و مسئولان امر، اطلاعات جزیی‌تری ندادند، به شکلی که حتی زمان گم شدن این آلبوم هم نامشخص است و فقط زمانی که امین اموال مذکور بنا به دلایلی نیاز به مراجعه به این مجموعه عکس داشته، متوجه فقدان آن شده است.
در مورد اهمیت این مجموعه و مجموعه‌های همانند آن و آنچه در طول سال‌های گذشته بر سر نسخه‌های خطی و تاریخی که بخش قابل‌توجهی از ذهن و حافظه تاریخ هر کشور محسوب می‌شوند، رفته است، با «عباس امانت»، استاد تاریخ در دانشگاه ییل و صاحب کرسی «ویلیام سامنر» گفت‌وگو کرده‌ایم.

***

آقای دکتر آیا شما می‌دانید منظور اخبار منتشرشده در مورد «آلبوم ناصری» کدام یک از آلبوم‌های زمان ناصرالدین‌شاه بوده است؟
اطلاعات منتشرشده درباره آلبوم گمشده بسیار کوتاه و مبهم است و روشن نیست که به کدام مجموعه از زمان ناصری تعلق داشته است؛ اما این آلبوم می‌تواند از تصاویر گردآوری‌شده توسط شخص ناصرالدین‌شاه بوده باشد، مجموعه‌ای که ناصرالدین‌شاه در مواردی حتی با خط خودش ذیل یا پشت آن‌ها را قلمی کرده که مثلا تصویر چه کسی یا چه کسانی است و به چه مناسبتی ثبت شده است اما به‌هرحال شناسایی اینکه کدام مجموعه مفقود شده، نباید چندان دشوار باشد.

این شناسایی چطور انجام می‌شود؟
تمام آلبوم‌های کتابخانه سلطنتی همراه با نسخه‌های خطی در سه جلد که دربرگیرنده اطلاعات و توضیحات سودمندی می‌شد، در سال ۱۳۵۵ در تهران به همت خانم «بدری آتابای» که آن روزگار کتابدار کتابخانه سلطنتی بود گردآوری شدند. کتاب‌شناسی اصلی این مجموعه را دکتر «مهدی بیانی» که یکی از برجسته‌ترین خط‌شناسان و نسخه‌شناسان آن روزگار بود، انجام دادند.
این کار با دقت و مهارت انجام شد و پس از آن نیز نقایصش با همت دکتر «سمسار» و همکارانش در سال‌های بعد کامل شد. به همین دلیل یافتن این‌که کدام آلبوم، یا اگر به فارسی بگوییم «مرقع»، مفقود شده یا سرقت شده، نباید چندان کار مشکلی باشد.

آلبوم‌های کتابخانه گلستان شامل چه آلبوم‌هایی می‌شوند؟

آن‌ها سه دسته‌اند، نخست گروه آلبوم‌های خصوصی ناصرالدین‌شاه است که تصاویر آن در طول سلطنت طولانی او گردآوری شده است به‌ویژه در سال‌های بعد از ۱۸۷۰ که فن عکاسی در ایران بیش از گذشته معمول و مورد توجه قرار گرفت. ناصرالدین از علاقه‌مندان و پیشروان هنر عکاسی بود و به ارزش ثبت تصاویر و لحظه‌های روزگارش آگاه بود. تصاویر فراوانی نیز از زندگی اندرون شاهی، زنان محبوبش، سبک و سیاق ساکنان کاخ و خواجگان و غلامان حضور و همچنین سفرهای داخله را به تصویر کشیده و همه آن‌ها را در مجموعه‌های چندی گردآوری کرده بود. تعدادی از این عکس‌ها که ارزش هنری یا تاریخی ویژه‌‌ای داشتند توسط تنی چند از محققین ازجمله زنده‌یاد ایرج افشار با ذکر پاره‌‌ای توضیحات به چاپ رسیده است. برخی از طرح‌ها و کاریکاتورها باقیمانده ناصرالدین‌شاه و یا آثار هنرمندان هم‌عصرش چون صنیع الملک نیز در این آلبوم‌ها می‌توان دید.
گروه دوم از آثار باقیمانده، آلبوم‌هایی است که متعلق به سال‌های نخست سلطنت ناصرالدین‌شاه بود و شامل مکاتبات و یا اسناد مهمی بود که شاه گردآوری و نگهداری‌‌اش را لازم می‌دانست. سال‌ها پیش من خود در کتابخانه وزارت امور خارجه بعضی از این آلبوم‌ها را مطالعه کرده بودم. آن سال‌ها یعنی اوایل دهه ۱۳۴۰ در آرشیو کتابخانه وزارت امور خارجه نگهداری می‌شدند. آلبوم‌های نفیسی با جلد مخمل بودند و تصور می‌کنم بعدها به کتابخانه کاخ گلستان منتقل شدند، البته نباید این‌ها را با «مجموعه ناصری» اشتباه کرد که شامل گزارش‌های مفصل از شهرهای مهم ایران بود که از حوالی سال‌های ۱۸۷۰ به بعد گردآوری شد و اولین پژوهش‌ها پیرامون تاریخ و وضعیت شهرهای ایران بود. سابق بر این در کتابخانه وزارت دارایی نگهداری می‌شدند و تصور می‌کنم اکنون به مرکز اسناد ملی منتقل شده‌اند.
گروه سوم از این مجموعه‌های مجلد، آلبوم‌های اهدایی به ناصرالدین‌شاه بودند که برخی از آن‌ها در سفر فرنگ از سوی پادشاهان و رجال و اعیان به او اهدا شده بود و یا در پاسخ به آلبوم‌هایی بود که شاه ایران از عکس‌های خودش برای سایر فرمانروایان دنیا فرستاده بود. ازجمله آلبومی که ملکه ویکتوریا برای ناصرالدین‌شاه فرستاده بود.

آیا امکان فروش مجموعه‌هایی ازاین‌دست وجود دارد؟
بله و خصوصا این روزها که بازار خریدوفروش عکس قدیمی گرم است. اگر کسی به‌قصد فروش و به نیت سودآوری دست به چنین سرقتی زده باشد، امکان فروش پنهانی آن وجود دارد. تا آنجا که من به خاطر دارم هیچ‌کدام از صفحات داخلی آلبوم‌هایی که سابق بر این دیدم علیرغم آنکه شماره‌گذاری شده بودند شناسنامه مجزا نداشتند البته تاکید می‌کنم در این مورد کاملا مطمئن نیستم و باید به فهرست‌های موجود مراجعه کرد و دید که آیا شناسنامه مجزا برای هر برگ تدوین شده است یا خیر؟ که البته اگر هر صفحه به‌ویژه ثبت و عکس‌برداری نشده باشد می‌توان آلبوم را اوراق کرد و هر قطعه‌‌ای را جداگانه در بازار فروخت و متاسفانه این قبیل آثار، فراوان مشتری خصوصی هم خواهد داشت.

آیا امکان فروش آن‌ها به موزه‌ها یا سایر مراکز گردآوری آثار تاریخی نیز هست؟

تصور نمی‌کنم امروزه بشود چنین تصاویری را به‌راحتی به موزه‌ها یا کتابخانه‌ها فروخت. در گذشته چنین خریدوفروش‌هایی رایج بود اما اکنون امکان خریدوفروش آثار تاریخی سرقتی به موزه‌ها نادر است.

آیا سرقت یا خریدوفروش آثار خطی و تاریخی این روزها هم مسبوق به سابقه است؟

بلی، البته پیشینه تاریکی دارد. نخست باید بگویم که کتابخانه سلطنتی کاخ گلستان یکی از معدود کتابخانه‌های ایران است که در طول دورانی بس طولانی و خطیر دوام آورده و آثار یگانه‌‌ای را در خود محفوظ داشته بود. نسخه‌های خطی متعلق به شش یا هفت قرن پیش که بسیار نادر بودند؛ اما متاسفانه برخی از این نسخه‌های خطی در تاراج‌های اوایل قرن بیستم در بازارهای اروپا و آمریکا پنهانی یا حتی نیمه پنهانی بفروش رفت. خرید نسخه‌های خطی از حوالی قرن هجدهم آغاز شد و در قرن نوزدهم در تمامی سرزمین‌های غیرغربی شایع بود. خرید نسخه‌ها و میراث خطی به‌جامانده از چین گرفته تا پادشاهی گورکانی هند و دولت‌های جانشینش و در مصر و ایران و سرزمین‌های شرق مدیترانه مثل شامات به‌ویژه دمشق و حلب، رایج بود. مجموعه‌های شخصی اشراف و اعیان و ثروتمندان اروپا و یا آمریکا و یا کتابخانه‌های تحقیقی و ملی و دانشگاهی غرب از زمره خریداران بودند؛ و تا قرن بیستم هیچ ضابطه مدون و یا حرمت اخلاقی در این مورد وجود نداشت و این اقدام لااقل تا اواخر دوران زندیه کاری عادی و پذیرفته شده بود.

 

 

سرنوشت کتابخانه سلطنتی و مراقبت و دلسوزی‌‌اش به کجا رسید؟
دامنه این خریدها بسیاری اوقات به تاراج از کتابخانه‌های مهم چون کتابخانه سلطنتی نیز منجر می‌شد که از آن جمله داستان بسیار دردناک و غم‌انگیز اوایل قرن بیستم است. این کتابخانه گلستان برخلاف کتابخانه‌های مهم و باارزش پراکنده‌‌ای که در دوران قاجار و صفویه دوام و قوام نیاوردند و غالبا پراکنده شده و از بین رفتند، همچنان به‌صورت معجزه‌آسایی برجا ماند. به‌جز کتابخانه سلطنتی، کتابخانه مسجد سپهسالار که امروزه با نام کتابخانه مطهری مشهور شده نیز جزو معدود مجموعه‌های بادوامی بود که باقی ماندند. در کتابخانه کاخ گلستان نسخه‌های متعددی از دوران ایلخانی، تیموری و صفوی نگهداری می‌شد، یعنی از قرن چهاردهم تا قرن بیستم. نسخه‌هایی که علیرغم تغییر سلسله‌ها و حوادث بسیار بزرگ، آشوب‌ها و نابسامانی‌ها، جنگ‌های داخلی و انقلاب‌هایی که در تاریخ ایران گذشت، محفوظ ماندند.
اما در ابتدای قرن بیستم کتابداری که از عهد مظفرالدین‌شاه به ریاست کتابخانه سلطنتی منصوب شده بود، با همدستی یک شبکه داخلی و خارجی که از رجال، دیپلمات‌ها تا عتیقه‌فروشان داخلی و خارجی و اجزای کتابخانه بودند و توسط کسانی که کارشان شکار این نسخه‌ها برای مجموعه‌های خصوصی و عمومی غربی بود، دست به یک تاراج بزرگ از کتابخانه سلطنتی زدند که هنوز که هنوز است نیز دقیقا ماهیت آن روشن نیست و ما نمی‌دانیم چند نسخه از این کتاب‌ها در این دوره کوتاه بین ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۴ به تاراج رفته است و در بازارهای اروپا و آمریکا به فروش رفته است.

آیا در این مورد سندهای مکتوبی هم وجود دارد؟
بله، چند تنی ازجمله دکتر «فاطمه قاضی‌ها» که خودشان در کتابخانه سلطنتی کار کرده‌‌اند کتابی به نام تاراج کتابخانه سلطنتی و براساس اسناد موجود در سازمان اسناد ملی منتشر کرده‌‌اند که روایت دردناک و تلخی است و حاکی از آن است که به چه ترتیبی این سرقت‌ها صورت گرفته و متاسفانه نه بسیاری از این نسخه‌ها هرگز بازگردانده شده و نه اعضای این شبکه به خاطر اعمال‌نفوذ هرگز به مجازات رسیده‌اند.

می‌دانیم این نسخه‌های به‌تاراج‌رفته عاقبتشان به کدام موزه یا مجموعه شخصی رسیده؟
تعدادی معدودی از مهم‌ترینشان را شناخته‌اند. این جریان البته در سال‌های دهه ۱۹۱۰ پیگیری شد و پرونده مفصلی در مورد آن در وزارت عدلیه آن روز تشکیل شد. در اسناد این دادرسی به‌وضوح آشکار است که چطور نفوذ شخصی کتابدار مذکور یعنی «لسان‌الدوله» و همدستانش مانع شد که عقوبتی دامن‌گیرشان شود و حکمی که دادگاه در موردشان صادر کرد هرگز جدی گرفته نشد و بخش اعظمی از این نسخه‌ها نیز هرگز بازیابی نشد.
ازجمله یکی از این نسخه‌های خطی که شهرت فراوانی دارد و نمونه بزرگی در تاریخ تاراج نسخه‌های خطی است، شاهنامه معروف به شاهنامه «دموت» است که نام همان عتیقه‌فروش آمریکایی است که این نسخه شاهنامه را از طریق این شبکه تاراجگر به دست آورد. این شاهنامه متعلق به دوران ایلخانی و شاید یکی از قدیمی‌ترین شاهنامه‌های کامل تاریخ ایران بود که شش‌صد سال در کتابخانه سلطنتی نگهداری شده بود و ارج فراوانی داشت. دموت و همدستانش نه‌تنها این نسخه را اوراق کرد بلکه برخی برگ‌های مصور بی‌مانند را به شکل ناشیانه و حتی به خطا به یکدیگر چسباندند و به موزه‌های چندی ازجمله متروپولیتن نیویورک فروختند که چند صفحه از آن در تالار هنر اسلامی این موزه به نمایش گذاشته شده است.
یا می‌توان به نسخه خطی «منافع‌الحیوان» اشاره کرد که یکی از نخستین متون در زبان فارسی در علم جانورشناسی و متعلق به قرن چهاردهم است و اکنون در کتابخانه مشهور «مورگان» در نیویورک نگهداری می‌شود.
آیا اوضاع حفظ و مراقبت این آثار در دوران پهلوی بهتر نشد؟
البته که در دوران پهلوی ضبط‌وربط بیشتری در کار پیدا شد اگرچه بخشی از نقاشی‌ها و شاید چیزهای دیگری که از نظر مامورین و شاید رضاشاه بیهوده تشخیص داده شد به حراج رفت. البته در دوره ناصری ازجمله «محمدحسن خان اعتمادالسلطنه» در خاطرات روزانه‌‌اش در چند جایی آورده است که خود، فهرستی از کتب نسخه‌های خطی کتابخانه سلطنتی را به دستور ناصرالدین‌شاه فراهم آورده است. من شخصا این فهرست را ندیده‌‌ام اما به‌هرحال نشان می‌دهد که ناصرالدین‌شاه هم در فکر حفظ کتابخانه سلطنتی بوده است. با این وصف در دوران پهلوی محدودیت‌ها و قوانین محکم‌تری تدوین شد و هرگز شاهد دست‌اندازی‌هایی که بعد از جریانات مشروطه به وقوع پیوستند نبودیم؛ اما به نظر می‌رسد در طول چهل سال اخیر مجددا خبرهای نگران‌کننده بسیاری از تاراج مجموعه‌های خطی و آثار فرهنگی به گوش می‌رسد و در بسیاری مواقع حتی مسیر و نام آثار مفقودشده قابل‌ردیابی نیستند زیرا سارقان نام و هویت این آثار را غالبا محو می‌کنند تا ردپایی بجای نگذارند.
من امیدوارم جزییات بیشتری از نسخه مفقودشده اخیر منتشر شود و روشن بشود که دقیقا کدام آلبوم از آثار روزگار ناصری گمشده است چون ذخایر مهم و بااهمیتی در مجموعه کاخ گلستان نگهداری می‌شوند که سهل‌انگاری در نگهداری آن‌ها می‌تواند برای بخشی از تاریخ مکتوب کشور بسیار خطرناک باشد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو

آتش زیر خاکستر؛ اعتصاب سراسری کارگران شرکت‌های نفت و گاز پتروشیمی

۱۵ مرداد ۱۳۹۹
خواندن در ۱ دقیقه
آتش زیر خاکستر؛ اعتصاب سراسری کارگران شرکت‌های نفت و گاز پتروشیمی