close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

شیطانی در جلد خدا؛ گفت‌وگو با رضا علیجانی درباره مستند میزبانی ناجوانمردانه

۲۸ مرداد ۱۳۹۹
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۹ دقیقه
فیلم «میزبانی ناجوانمردانه» به کارگردانی «مازیار بهاری» حدیث نفس «نزار زکا»، شهروند لبنانی- آمریکایی است که سال ۱۳۹۴ به ایران سفر کرد و به اتهام «جاسوسی برای کشور متخاصم» بازداشت شد.
فیلم «میزبانی ناجوانمردانه» به کارگردانی «مازیار بهاری» حدیث نفس «نزار زکا»، شهروند لبنانی- آمریکایی است که سال ۱۳۹۴ به ایران سفر کرد و به اتهام «جاسوسی برای کشور متخاصم» بازداشت شد.
«رضا علیجانی»، فعال سیاسی، در گفت و گو با ایران وایر می‌گوید هنگام دیدن این فیلم احساس غم و اندوه رهایش نمی‌کرده است .
«رضا علیجانی»، فعال سیاسی، در گفت و گو با ایران وایر می‌گوید هنگام دیدن این فیلم احساس غم و اندوه رهایش نمی‌کرده است .

فیلم «میزبانی ناجوانمردانه» به کارگردانی «مازیار بهاری»، حدیث نفس «نزار زکا»، شهروند لبنانی امریکایی است که سال ۱۳۹۴ به دعوت «شهیندخت مولاوردی»، معاون وقت امور زنان و خانواده رییس‌جمهوری ایران برای شرکت در «همایش بین‌المللی نقش‌آفرینی زنان در توسعه پایدار» به ایران سفر کرد و به اتهام «جاسوسی برای کشور متخاصم» بازداشت شد.

او که به عنوان کارشناس فناوری اطلاعات به ایران سفر کرده بود، بعد از پایان  سمینار سه روزه و سخنرانی‌هایش که به خیر و خوشی سپری شده بودند، ساک و چمدانش را بست تا راهی خانه شود؛ غافل از این که چهار سال از عمرش را باید در زندان‌ بگذراند.

تاکسی حامل او را در بزرگراه منتهی به فرودگاه متوقف و نزار را به اتهام جاسوسی بازداشت کردند؛ اتهامی که ۱۸ماه انفرادی و چهار سال زندان در پی داشت.

در جریان مصاحبه مستند نزار زکا، فردی را می‌بینیم که از دریچه اخلاق به امر شری که زندگی ‌او را درگیر کرده است، می‌نگرد و با بغض از ماجرای زندانیانی می‌گوید که گناهی جز قرار گرفتن در مسیر هزارتوی بینش «دشمن محور» نداشته‌اند.

«رضا علیجانی»، فعال سیاسی و عضو شورای فعالان ملی مذهبی که روزگاری سردبیر نشریه توقیف شده «ایران فردا» بود و بارها به خاطر فعالیت‌های سیاسی‌ خود در جمهوری اسلامی به زندان افتاده است، در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» می‌گوید هنگام دیدن این ویدیو احساس غم و اندوه رهایش نمی‌کرده است.

با دیدن این مستند درگیر چه احساسی شدید؟

  • زمانی که این ویدیو را دیدم، همان احساسی را تجربه کردم که مشابه آن را هنگام مصاحبه «ژیار گل» با مازیار ابراهیمی حس کرده بودم. آن‌هایی که زندان را تجربه کرده و به نوعی با بازجویی سرو کار داشته‌اند، با دیدن چنین مصاحبه‌هایی هم‌ذات‌پنداری کرده و شرایط فرد مصاحبه شونده را تجسم می‌کنند. مدت‌های مدیدی است وقتی چنین ویدیوهایی می‌بینم، سعی می‌کنم خشم خود را کنترل ‌کنم. وقتی هم سعی می‌کنید خشم‌تان را کنترل کنید، آن خشم در درون‌تان خود به خود تبدیل به نوعی دل‌گیری و اندوه جانکاه خواهد شد.
    روزهای اول انقلاب، یکی از نشریات مهم غربی راجع به انقلاب ایران مطلبی نوشته بود تحت عنوان «انقلابی به نام خدا». در شرایط فعلی می‌شود گفت «شیطانی در جلد خدا» که در کار ساخت و ساز تراژدی انسانی است.

می‌شود در مورد این فیلم گفت شرح حال مردی است که به لحاظ سیاسی در محدوده نامناسب و زمان نامناسب ایستاده بود؟

  • من بیشتر فکر می‌کنم ارتباط چندانی به سیاست ندارد. اگر از جنبه‌های وجودی به اظهارات نزار زکا دقت کنیم، باید بگویم این مصاحبه شرح یک تراژدی انسانی است که در آن مصاحبه شونده دست به نوعی «خود توضیحی» و شرح موقعیت می‌زند و زبان حال آن روزهایش را با غمی که ته چشم‌هایش خوابیده است، شرح می‌دهد. ما البته با آن دیگرانی هم در این شرح حال مواجه هستیم؛ بازجو، قاضی و برخی هم‌بندی‌ها و حتی خانم مولاوردی. این‌جا زکا هر آن کسی را که در معرضش بوده است، قضاوت می‌کند و همه این حرف‌هایش با نوعی ارزش‌گذاری و درون‌نگری آدم‌های پیرامون از زاویه اخلاق همراه هستند.

احساس شما هنگام دیدن آن‌چه ارزش‌گذاری اخلاقی نزار می‌دانید، چه بود؟

  • ساده و موجز بگویم، با آن احساس نزدیکی می‌کنم. اگر بخواهم توضیح بدهم، باید بگویم این مصاحبه تصویری سه بخش متفاوت دارد؛ بخشی که در مورد نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک نهاد فراقانونی و عواملش مثل قاضی تحت امر آن و بازجو و این قبیل آدم‌ها است. بخش دیگر که در مورد خانم مولاوردی و شیوه برخورد او با ماجرای میهمانی است که به ایران دعوتش کرده بود. بخش مهم دیگر اما در مورد شرح نفس میهمانی است که مورد ستم و رفتار غیر منصفانه قرار گرفته است. در این ویدیو، دو ضلع ماجرا حضور دارند و حرف می‌زنند و با این که ضلع سوم که همان نهاد قدرت است، در بطن مصاحبه غایب است اما تاثیر و تاثرش را می‌بینیم.

نزار زکا در این فیلم با خانم مولاوردی صحبت کرد. حرف‌های خانم ملاوردی به نظرتان قانع کننده می‌آمد؟

  • سخن گفتن منفعلانه او که یک پایش را جلو می‌گذاشت و پای دیگرش را پس می‌کشید، به نظر من دردناک آمد. این که حدس می‌زده است که میهمانانش در خطرند یا نه را قضاوت نمی‌کنم اما شما را متوجه این نکته می‌کنم که فردی در ارتباط با دعوت شما در این رابطه دستگیر شده است. به نظرم برخوردش بسیار منفعلانه و حاوی یک پیام بود.

منظورتان چه جور پیامی است؟

  • به نظرم این شیوه برخورد او علامت و نشانه‌ای بود از سپرانداختن دولت «حسن روحانی» در برابر دولت بیت. او سعی می‌کرد ماجرا را در قالب مسوولیت حقوقی توجیه کند و با گفتن این جمله که «من دیگر مسوولیتی ندارم»، ما را متوجه جای خالی وجه انسانی و مسوولیت حقیقی و فردی‌ خود می‌کرد.

از همان منظر حقوقی، به نظر شما توضیحات خانم مولاوردی قانع کننده بودند؟

  • نه؛ به نظر من قانع کننده نبودند. شما به لحاظ حقوقی دعوت کننده بودید و بایستی برای نزار زکا وکیل می‌گرفتید. خانم ملاوردی می‌گوید آن‌ها اتهامات بزرگی مطرح کردند و از دست ما کاری برنمی‌آمد و ما کنار کشیدیم. این به نظر من عذر بدتر از گناه است.

ممکن است برخی بگویند خانم مولاوردی در آن زمان از بدنه همان دولت بوده  و طبعا نمی‌توانسته است علیه همان‌ها موضع بگیرد.

  • ببینید! فرض بر این که مسوولیت حقوقی نداشت، مسوولیت اخلاقی که داشت. به نظر شما نداشت؟ در این‌جا و حتی الان که در موضع قدرت و مسوولیت نیست هم چند بار اتهام نزار را تکرار می‌کند. اما اگر درست به خاطرم مانده باشد، یک بار فقط به شیوه بسیار کم‌رنگی این اتهام را رد می‌کند. تصور کنید، او جزو آن بخشی از دولت بوده است که در ذهن افکار عمومی قابل اعتمادتر از دیگرانند و بخشی از بدنه جنبش زنان با او مرتبط بوده ‌است و یا مثلا بیت رهبری نسبت به او حساسیت داشته و بعد او را عقب رانده‌اند. اما همین فرد متعلق به بهترین وجه سیستم، در این ماجرا نه مسوولیت حقوقی می‌پذیرد و نه مسوولیت اخلاقی و این نمونه‌ای است از دولت و سیاست آقای روحانی که من به آن «سیاست منهای اخلاق» می‌گویم. خانم مولاوردی حتی احساسات انسانی خود را نشان نمی‌دهد. حالا که رخ به رخ شده‌ با کسی که هزینه داده است، یک کلمه «متاسفم» را به شکل ضعیف تکرار می‌کند که برای من بسیار عجیب است. حتی اگر در بهترین حالتش فرض کنیم که خانم مولاوردی کاملا ناخواسته باعث بازداشت و زندان چهارساله یک فرد بی‌گناه شده بود، همین جا هم از اظهار هم‌دردی گرم و هم‌دلی واقعی و برانگیزاننده و قوی با او پرهیز می‌کند. این‌ در شرایطی است که نه زکا دیگر در زندان است و نه شما خانم مولاوردی! در قدرت. هر دو در یک شرایط برابرید. کمترین کاری که می‌توانید انجام بدهید، این است که در برابر یک قربانی اظهار تاسف عمیق درونی و هم‌دلانه کنید.

پازل دوم ماجرا، نهاد دستگیر کننده و این‌جا مشخصا اطلاعات سپاه است. انگیزه این قبیل بازداشت‌ها چیست؟

  • این بازداشت‌ها با دو انگیزه توهم و خباثت انجام می‌شوند. نهادهای امنیتی متصل به بیت رهبری به همه دنیای پیرامون خود با دید توطئه و نقشه‌های دشمن می‌نگرند و اساسا به نهادهای مدنی مشکوک و به فعالیت زنان با نگاه مضاعفی حساس هستند. به هر مسافری که از خارج وارد می‌شود، مشکوکند. باز هم به نظر من، نزار زکا شانس آورده بود که شناسنامه ایرانی نداشت، وگرنه آن‌چه بر سر «مازیار ابراهیمی» آمد، بر او هم می‌رفت.
    دشمنی‌ها، اختلافات و رقابت تنگاتنگی که با اصلاح‌طلبان و دولت دارند را نباید نادیده گرفت. چون برخی بازداشت‌ها برای زهرچشم گرفتن یا نسق کشی از طرف داخلی است. فرض توهم توطئه نهادهای مدنی را بگذارید بغل گزینه مسافری که از خارج می‌آید و ارتباطاتی با جریان اصلاح‌طلب و معتدل دارد؛ یعنی همه عوامل مناسب برای دستگیری یک جا جمع شده‌اند.
    این دستگیری‌ها در واقع گروگان‌گیری برای باج‌گیری و نسق‌کشی هستند؛ یا می‌خواهند از خارجی‌ها باج بگیرند یا می‌خواهند از داخلی‌ها نسق کشی کنند تا هیچ خارجی و ایرانی جرات نکند برای تقویت نهاد مدنی با هم دست به یکی کند.

چه بخشی از این مصاحبه بیش از سایر بخش‌ها اثرگذار بود؟

  • این که کسی را با وقاحت مجبور به دروغ‌گویی کنید، آن‌هم در جریان انقلابی که با نام «خدا» شکل گرفته و قرار بود مروج راستی باشد و او را تحت فشار بگذارید که جلوی دوربین بنشیند و با قبول یک سری اتهامات واهی، یک مشت دروغ به خورد مردم بدهد، دردناک است. فقط تصورش را بکنید بازجویی که او را برده بود تا فرش بخرد و با نوعی وقاحت چندش‌آور گفته بود تو ما را خواهی بخشید! یا آن‌جا که زمان دستگیری، گذرنامه نزار را می‌گیرند و می‌گویند آن را می‌فرستیم لبنان و دیگر هیچ‌کس سراغت را نخواهد گرفت؛ یعنی کسی را با گذرنامه تو سوار هواپیما می‌کنیم و می‌فرستیم لبنان و ما می‌گوییم که فلانی از کشور ما خارج شده است و ما عملا مسوولیتی نداریم. این همان کاری بود که می‌خواستند بر سر «فرج سرکوهی» بیاورند. این حرف‌ها دردناک هستند، حتی اگر به نیت بلوف و برای ترساندن نزار گفته شده باشند.

چرا یک شهروند از کشور دوست و برادر لبنان را برای این جریان انتخاب می‌کنند؟

  • من فکر می‌کنم ملیتش اتفاقی بوده و برای دستگیر کننده چندان با دقت نظر رخ نداده است. نزار زکا یک چهره سیاسی نیست. در کل ویدیو هم می‌بینیم بیشتر از آن که از سیاست حرف بزند، از زاویه وجودی و اخلاقی به شرح ماجرا می‌پردازد. این که از بیرون مرزها و از سوی طیف رقیب وارد شده است تا در جریان زنان مداخله کند، نوعی توطئه علیه حکومت ولایی است. نگاه سیاست خارجی ما بر مبنای نگاه دشمن‌محور است. این که ما سمبل خیر هستیم و باید بر شری که هر لحظه دارد بر علیه ما توطئه می‌کند، غلبه کنیم. بعد هم برای توجیه آزادی او، پای رییس جمهوری لبنان و «حسن نصرالله» را با فریب وسط ‌کشیدند.

اگر در مصاحبه بودید، چه سوالی می‌پرسیدید؟

  • شاید اگر چند سوال در مورد احساس و عواطف خودش هم پرسیده می‌شد، بد نبود. او از ابتدا تا انتها به جای حرف زدن در مورد سیاست، از شگفتی و تعجبش نسبت به فروپاشی اخلاقی حرف می‌زند. می‌گوید این سختی و بلا از سر من می‌گذرد و دیر یا زود با آن کنار می‌آیم اما بازجوها همواره درگیر و غرق آن امر شر هستند؛ شرارتی که شما درون آن مانده‌اید. جایی که در مورد قاضی «ابوالقاسم صلواتی» حرف می‌زند، می‌گوید او ضریب هوشی بسیار پایینی دارد و من از او فرومایه‌تر ندیده‌ام و مهم‌ترین صفتش، اطاعت محض است. نگاه زکا به بازجو و قاضی و پروسه‌ای که ناعادلانه درگیرش شده، از درون و به شیوه اگزیستانسیالیستی است. حتی وقتی در مورد «مهدی هاشمی» حرف می‌زند، ویژگی‌هایی که از او مطرح می‌کند، جملگی از زاویه اخلاقی‌ هستند، نه سیاسی.

در برخی سکانس‌ها می‌بینیم که در گفت‌وگو با ملاوردی، به شدت برانگیخته و پرسش‌گر است.

  • بله؛ آن‌جا که می‌گوید من از زندان آزاد شدم، عاطفه‌مند برخورد می‌کند. خطاب به شهیندخت مولاوردی می‌گوید از من که گذشته است، شما برای آن‌ها که مانده‌اند کاری بکنید. بگذریم که ملاوردی مثل کوه یخ با بی‌تفاوتی برخورد می‌کند و اظهار وظیفه اخلاقی و حقوقی در رفتارش نمی‌بینیم. نزار می‌گوید من با خانواده‌هایشان در ارتباط هستم و ما حس رنجوری را در او می‌بینیم از زاویه انسانی دردمند که نسبت به این که خودش آزاد است و دیگران در بندند، احساس مسوولیت می‌کند. به گمانم این مهم‌ترین تصویر فیلم برای مخاطب است. فیلم با دل‌سوزی نزار برای زندانیانی که با آن‌ها دم‌خور و در درد و رنج‌شان شریک بوده است، تمام می‌شود؛ آن‌چه که هم‌دردی یک غیر ایرانی را بر انگیخته اما نتوانسته است احساس مسوولیت اخلاقی و حقوقی یک مسوول ایرانی را برانگیزد.

فیلم مستند ایران‌وایر را در این لینک ببینید:

میزبانی ناجوانمردانه: فیلمی مستند درباره گروگانگیری نزار زکا

ثبت نظر

بلاگ

تحریف تاریخ ایران و استعمارستیزی محمد مصدق توسط آیت‌الله خامنه‌ای

۲۸ مرداد ۱۳۹۹
پشت صحنه یک توییت
خواندن در ۲ دقیقه
تحریف تاریخ ایران و استعمارستیزی محمد مصدق توسط آیت‌الله خامنه‌ای