close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

میزبانی ناجوانمردانه؛ گروگان‌گیری میهمانان دانشگاهی و انزوای علمی ایران

۳ شهریور ۱۳۹۹
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۷ دقیقه
آرش و کامیار علایی، دو پزشک صاحب‌نام ایرانی، جوایز داخلی و بین‌المللی فراوانی را از آن خود کرده‌اند.
آرش و کامیار علایی، دو پزشک صاحب‌نام ایرانی، جوایز داخلی و بین‌المللی فراوانی را از آن خود کرده‌اند.
آرش علایی می‌گوید که بعد از دیدن فیلم میزبانی ناجوانمردانه به کارگردانی «مازیار بهاری»، به میزان آسیبی فکر کرده است که دستگیری افراد دوتابعیتی می‌تواند به روند مبادلات علمی و تبادل دستاوردها وارد کند.
آرش علایی می‌گوید که بعد از دیدن فیلم میزبانی ناجوانمردانه به کارگردانی «مازیار بهاری»، به میزان آسیبی فکر کرده است که دستگیری افراد دوتابعیتی می‌تواند به روند مبادلات علمی و تبادل دستاوردها وارد کند.

انتشار مستند «میزبانی ناجوانمردانه» در مورد «نزار زکا»، شهروند لبنانی مقیم آمریکا که چهار سال از عمرش را در «زندان اوین تهران» گذراند، بار دیگر مسئله بازداشت شهروندان خارجی یا دوتابعیتی را با اتهام‌های ساختگی، یادآوری کرده است. «آرش علایی»، یکی از این زندانیان است که همراه برادرش، زندان‌های جمهوری اسلامی را تجربه کرد.

برای بسیاری از ایرانی‌ها نام برادران علایی به مقوله علم، دانش پزشکی و کلینیک‌های مثلثی کنترل ایدز گره خورده است. اما این نام به یادمان می‌آورد که سه سال زندان سهم تلاش‌های این دو محقق برای کنترل بیماری ایدز در ایران شد.

آرش و کامیار علایی، دو پزشک صاحب‌نام ایرانی، جوایز داخلی و بین‌المللی فراوانی را از آن خود کرده‌اند. اما جرم آن‌ها در کشورشان، تلاش برای اطلاع‌رسانی درباره شمار واقعی بیماران مبتلا به ایدز بود و به همین خاطر، سه سال در زندان ماندند. برادران علایی بعد از آزادی، به حکم دادگاه از انجام هر نوع فعالیت اجتماعی در ایران محروم شدند و کشور را ترک کردند.

آرش علایی این روزها در کالیفرنیا اقامت دارد و کماکان به کار تحقیق مشغول است. او به «ایران‌وایر» می‌گوید که بعد از دیدن فیلم میزبانی ناجوانمردانه به کارگردانی «مازیار بهاری»، به میزان آسیبی فکر کرده است که دستگیری افراد دوتابعیتی می‌تواند به روند مبادلات علمی و تبادل دستاوردها وارد کند.

او می‌گوید کمترین عارضه این اقدامات، بی‌میلی و احساس‌ عدم امنیت دانشمندان بین‌المللی برای سفر به ایران است: «بسیاری از استادان علوم پزشکی در آمریکا و اروپا در گذشته با آسودگی به ایران سفر می‌کردند و نگرانی ویژه‌ای برای این سفرها نداشتند. این امر باعث می‌شد متخصصان ایرانی با کمترین هزینه ممکن به آخرین دستاوردهای علمی جهان دسترسی پیدا کنند و با سایر متخصصان جهان یا با تازه‌های علم پزشکی مرتبط باشند. از آن‌جا که سفر محققان ایرانی به سایر نقاط جهان با یک پروسه دشوار همچون دریافت ویزا مواجه بود، این سفرهای علمی راه‌گشا بودند.»

به گفته آرش علایی، تمام منفعتی که در گذشته به راحتی سهم فضای آموزشی و علمی ایران می‌شد، با دستگیری‌های بی‌دلیل و منطق افراد دوتابعیتی عملا منتفی شد و الآن به ندرت برنامه‌های علمی در ایران با استقبال دانشمندان خارجی مواجه می‌شود.

او همچنین معتقد است که این رویه منجر به عقب‌افتادگی علمی می‌شود: «سوال این‌جاست که با چه شواهد و مدارکی یک نفر را دستگیر می‌کنید و حتی اگر شواهد و مدارکی وجود داشته باشد، آیا این دستگیری آن‌قدر سودآور است که به بسته شدن درهای رشد و ارتقاء رشته‌های علمی کشور بیارزد؟»

علایی در روزهای سکونتش در زندان اوین با دانشجویی ژاپنی مواجه شده است که برای فرصت مطالعاتی وارد ایران شده و در نهایت با اتهام جاسوسی بازداشت می‌شود: «بعد از ماجراهای جنبش سبز بود. یک روز جلو در ورودی بند ۳۵۰ زندان اوین جوانی را دیدم که مشخص بود ایرانی نیست و از همان لحظه متوجه شدم باید شهروند یکی از کشورهای شرق دور باشد. از آن‌جایی که زبان انگلیسی می‌دانستم، جلو رفتم و به عنوان یک تازه‌وارد ورودش را با کمال تاسف خوش‌آمد گفتم. اما به فارسی جوابم را داد و متوجه شدم زبان فارسی را با لهجه شیرین ژاپنی صحبت می‌کند.»

علایی‌ها آن روز هماهنگی‌های لازم را انجام می‌دهند و زندانی ژاپنی را به سلول خودشان می‌برند. این زندانی، دانشجوی زبان و ادبیات فارسی در یکی از دانشگاه‌های ژاپن بود؛ دانشگاهی که قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ کرسی زبان فارسی را تاسیس کرده بود و بعد از انقلاب هم کماکان دانشجو می‌پذیرفت.

«یکی از اقدامات این دانشگاه، اهدای فرصت سفر مطالعاتی به ایران بود و دانشجویان زبان فارسی می‌توانستند طی تابستان، امکان مسافرت و شناخت از نزدیک ایران را تجربه کنند. آن‌ها به جز تحصیلات آکادمیک که گذرانده بودند، به طور مستقیم در کوچه و خیابان‌های ایران نیز مکالمه و محاوره رودررو با مردم داشتند و با زوایای گوناگون زبان فارسی آشنا می‌شدند. این دانشجو در جریان یکی از همین سفرهای مطالعاتی به ایران، به جرم جاسوسی دستگیر شده بود.»

آرش علایی از این دانشجو شنیده بوده که از جمله وظایفی که در طول سفر به ایران بر عهده محصلان آن دانشگاه بوده است، تهیه و تدوین خلاصه اخبار روزانه مندرج در روزنامه‌های رسمی کشور بود.

«آن‌ها می‌بایست خلاصه‌ای از اخبار روزنامه‌های رسمی ایران را تهیه و برای استاد راهنمایشان ارسال کنند. در یکی از همین روزهای سفر، هم‌بندی ما گوشه پارکی در تهران نشسته بوده و مشغول نت‌برداری و خلاصه‌نویسی‌هایش بوده، گویا همان روز و به طور هم‌زمان در گوشه دیگری از پارک، یک تجمع اعتراضی در حال برگزاری بوده است. نیروهای امنیتی به خاطر آن تجمع یا تحصن اعتراضی به پارک یورش می‌برند و کلیه افراد معترض را دستگیر می‌کنند و این دانشجوی ژاپنی هم به طور اتفاقی همان حوالی نشسته بوده است که دستگیر می‌شود. از آن‌جایی که آن روزها همه وسایل افراد بازداشتی را بعد از انتقال به پلیس امنیت، جستجو می‌کردند، درمی‌یابند که فردی با زبان بیگانه دارد اخبار روزنامه‌ها را خلاصه‌نویسی می‌کند و از همان‌جا دربه‌دری این دانشجو با اتهام جاسوسی کلید می‌خورد.»

این دانشجوی میهمان مدتی را در بند دو الف سپاه و در شرایط بازجویی و انفرادی می‌گذراند و بعد از آن به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل می‌شود: «تصورش را بکنید دانشجوی از همه‌جا بی‌خبری که عاشق زبان یک کشور است و با علاقه به آن کشور سفر می‌کند، سر از انفرادی بند دو الف در می‌آورد. مدت زمانی به طول انجامید تا بفهمند این دوست ما مرتکب هیچ جرمی نشده است، اما باز هم حاضر به آزاد کردنش نبودند و او را در حبس نگهداری می‌کردند.»

عاقبت با فشار دولت ژاپن، همان روزها که مسابقه فوتبال بین دو تیم ایران و ژاپن در چارچوب بازی‌های جام جهانی در جریان بود، نخست‌وزیر ژاپن به بهانه این مسابقه به ایران سفر کرد و با رایزنی و مذاکره و با جت شخصی، آن دانشجو را با خودش به کشور ژاپن بازگرداند.

دکتر آرش علایی می‌گوید به درستی نمی‌داند این گروگان‌گیری‌ها چه میزان سود و منفعتی برای جمهوری اسلامی حاصل می‌کند، اما آن‌چه که به خوبی از آن آگاه است میزان آسیب و زیانی است که این حرکت‌های نابخردانه به اعتماد عمومی وارد می‌کند. «فرد دیگری که در روزگار زندان با او مواجه شدم "امید کوکبی" بود که او هم در بند ۳۵۰ به ما پیوست. بحث امید کوکبی یک بحث تاسف‌بار و دردناک است؛ دانشجوی نخبه کشور که مدارج علمی بالایی طی کرده بود و با زحمت و سواد و معلومات خودش، از دانشگاه‌های معتبر اروپایی و بعد هم از دانشگاه‌های آمریکایی پذیرش گرفته بود و مصمم بود بعد از پایان تحصیلاتش به ایران برگردد. با این انگیزه پیش می‌رفت که به دانشجویان ایرانی در رده‌های مختلف علمی یاری کند، اما گرفتار شد و با این‌که هیچ دلیل و مدرکی در پرونده‌اش وجود نداشت، سال‌ها در زندان ماند. بعد از آن‌که از زندان آزاد شد مسیر زندگی‌اش کاملا تغییر کرد و در ایران ماندگار شد.»

آرش علایی بارها از خودش سوال کرده است که نتیجه دستگیری کوکبی و این اقدام نابخردانه چه سودی برای سیستم داشت؟ «کمترین زیانش آن بود که رویاهای یک جوان نخبه و باانگیزه که می‌توانست در بهترین دانشگاه‌های جهان ادامه تحصیل دهد و با دستاوردهای نوین جهانی آشنا شود و در آینده، منشا تحولات علمی در دنیا و از جمله در ایران باشد، دود شد و به هوا رفت. سرنوشتش به جایی رسید که الآن مثلا کارمند فلان شرکت شده و با همه آسیب‌ها و زخم‌هایی که بر جان و روانش باقی مانده است، یا با انواع و اقسام بیماری می‌جنگد، یا درگیر روزمر‌ه‌گی است و دیگر رویاهای علمی آن امید کوکبی را که افق دید و گستره نگاه وسیعی داشت و همه آحاد پیرامونش می‌توانستند از او استفاده کنند، عملا نابود کردند.»

او می‌گوید امید کوکبی مرتکب هیچ جرم کیفری نشده بود و الزاما چون دانشجوی نخبه ساکن اروپا و بعد آمریکا بود، بر اساس یک شک و گمان بیهوده، آن جان تشنه روشن را به خاموشی کشاندند.

به گفته علایی کمترین عارضه اتفاقاتی مشابه آن‌چه برای نزار زکا یا آن دانشجوی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ژاپن ایجاد شد، این بود که دیگر آن دانشگاه ژاپنی اعتمادی به امنیت دانشجویانش ندارد و طبیعتا آن‌ها را برای سفر مطالعاتی به ایران نمی‌فرستد و آن  دوره زبان و ادبیات فارسی که به مثابه فرصتی برای آشنایی ژاپنی‌ها با فرهنگ و هنر ایرانی بود، عملا از بین رفته است.

علایی در انتهای سخنانش تاکید می‌کند که گروگان گرفتن مسافران خارجی در ایران با هر انگیزه‌ای که باشد، منجر به بی‌اعتمادی جامعه علمی جهان نسبت به امنیت ایران خواهد شد و طبیعتا عقب‌افتادگی علمی ایجاد می‌کند.

 

مطالب مرتبط:

میزبانی ناجوانمردانه؛ «اتهامت چیست؟ من گروگانم»

میزبانی ناجوانمردانه: فیلمی مستند درباره گروگانگیری نزار زکا

حسرت بزرگ؛ گفت‌وگو با مهرانگیز کار درباره مستند میزبانی ناجوانمردانه

کوتاه، تکان‌دهنده و ویرانگر؛ روایت آسیه امینی از مستند «میزبانی ناجوانمردانه»

شیطانی در جلد خدا؛ گفت‌وگو با رضا علیجانی درباره مستند میزبانی ناجوانمردانه

جدال شهامت اخلاقی با راست‌گویی حقیرانه؛ روایت شیرین عبادی از مستند میزبانی ناجوانمردانه

اگر مدعی مسلمان بودن هستید، چه‌طور می‌توانید شب‌ها راحت بخوابید؟

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

تابستان داغ تورمی؛ تحلیل داده‌های مرداد ۹۹

۳ شهریور ۱۳۹۹
علی رنجی‌پور
خواندن در ۵ دقیقه
تابستان داغ تورمی؛ تحلیل داده‌های مرداد ۹۹