close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

وارون آموزی؛ مهارتی فراتر از به فراموشی سپردن

۷ شهریور ۱۳۹۹
بلاگ میهمان
خواندن در ۵ دقیقه
وارون‌آموزی فرآیندی است که در آن منشا افکار، نگرش‌ها، رفتارها، احساسات و تعصبات خود را واکاوی می‌کنیم و آگاهانه آموخته‌هایی را که دیگر نمی‌پسندیم و یا بی‌اساس می‌دانیم، بایگانی کرده و از آن‌ها گذر می‌
وارون‌آموزی فرآیندی است که در آن منشا افکار، نگرش‌ها، رفتارها، احساسات و تعصبات خود را واکاوی می‌کنیم و آگاهانه آموخته‌هایی را که دیگر نمی‌پسندیم و یا بی‌اساس می‌دانیم، بایگانی کرده و از آن‌ها گذر می‌

نظام‌الدین میثاقی

زبان تنها ابزاری برای گفت‌وگو و تبادل اطلاعات نیست. زبان در انتقال ارزش‌ها، قانون‌ها و هنجارهای فرهنگی، تابوها و رفتارها نقش به سزایی دارد. زبان از آن‌جا که فرهنگ را بیان و تقویت می‌کند، بر هویت شخصی و گروهی تاثیر می‌گذارد و مرزهای رفتاری و فکری ایجاد می‌کند. اما افراد و گروه‌ها هم از طریق کنش با زبان می‌توانند روی فرهنگ خود و جامعه تاثیر بگذارند و عوامل تغییر باشند؛ به عبارت دیگر، تعاملی بین زبان و فرهنگ وجود دارد که هر یک بر دیگری تاثیرگذار است.

در دنیای امروزی که هم بسیاری از انسان‌ها با بیش از یک زبان آشنا هستند و هم به آسانی به زبان‌های دیگر دسترسی دارند، فرهنگ‌ها هم می‌توانند پویاتر و منعطف‌تر باشند. چه بسا که کسی که در دو زبان روان است، بسته به این که به کدام زبان در یک زمان ویژه سخن می‌گوید، در خود دو فرهنگ مختلف می‌یابد.

واژه‌ها آجرهای ساختاری زبان هستند. بعضی واژه‌ها برابر دقیق برای ترجمه ندارند. اما اگر این واژه‌ها توانایی هنجارشکنی و ساختارشکنی دارند و می‌توانند در بازنگری فرهنگی و درون‌کاوی فکری به ما کمک کنند، شایسته است که برای آن نوواژه‌‌ای بسازیم که بتوانیم آن مفهوم را در قاموس گفتاری و فکری خود بگنجانیم.

«وارون آموزی» نوواژه‌‌ای است که من برای واژه انگلیسی «unlearning» ساخته‌ام تا بتوانم آن را به فارسی تعریف و توانایی مفهوم آن را برای رشد فردی و گروهی بیان کنم. دلیل ساختن این نوواژه هم این بود که هر چه جست‌وجو کردم، واژه‌‌ای مناسب و مترادف برای این مفهوم در فرهنگ‌های لغت مختلف نیافتم.

وارون آموزی فرآیندی است که در آن منشا افکار، نگرش‌ها، رفتارها، احساسات و تعصبات خود را واکاوی می‌کنیم و آگاهانه آموخته‌هایی را که دیگر نمی‌پسندیم و یا بی‌اساس می‌دانیم، بایگانی کرده و از آن‌ها گذر می‌کنیم. از خود می‌پرسیم که این باورها از کجا آمده‌اند و آیا به من آرامش و تندرستی روان می‌دهند؟ آیا این باورها با هدف‌های زندگی کنونی من و نقش من در جامعه کلان مطابقت دارند؟ آیا این آموخته‌ها با کسی که من هستم و یا می‌خواهم باشم، هم‌رنگ هستند؟ آیا اگر کسی معادل این باورها را نسبت به من داشت، من به آسانی می‌پذیرفتم؟
این پرسش‌ها آسان نیستند اما مسیری هستند به سوی دنیای ژرف درونی خود.

وارون آموزی یعنی شناسایی باورهای ناکارآمد و تبعیض‌آمیز و گذار از آن اعتقاداتی که ما توسط آموزش در مدرسه، تربیت خانوادگی و معاشرت در جامعه انباشته‌ایم. شناسایی، بایگانی و گذار با به فراموشی سپردن فرق کلان دارد؛ به عنوان مثال، به کسی که اعتیاد به الکل داشته و توانسته است ترک کند، هیچ‌گاه نمی‌گوییم که فراموش کن روزی چنین اعتیادی داشتی. آگاهی و علم او به این سابقه، حتی پس از ترک آن، پیش‌نیازی است برای جلوگیری از بازگشت و عنصر اساسی وارون آموزی.

پس منظور از وارون آموزی، به فراموشی سپردن نیست. چرا که باید بدانیم نقطه عزیمت ما کجا بوده و پیشینه‌ ما چه گونه به هویت‌مان رنگ بخشیده است. منظور سرزنش دیگران هم نیست که در فرآیند آموزش ما «خشت کج» نهاده‌‌اند تا امروز در صدد شناسایی و تصحیح آن باشیم. نفس سرزنش از مسوولیت‌پذیری ما می‌کاهد و بار منفی بر درون‌کاوی ما می‌نهد؛ به عنوان مثال، ما به فرهنگ میهمان‌نواز خود می‌بالیم. اما آیا به طور یکسان پذیرای همه میهمانان هستیم؟ چه آموخته‌هایی در دنیای نهان ما، «آنتونی بوردین»، یک توریست معروف سفیدپوست امریکایی را سر سفره شام شاهانه‌مان می‌آورد ولی از کمک به یک مرد افغان سرگردان برای پیدا کردن آدرس باز می‌دارد؟ چه آموخته‌‌ای است که به حرفه پزشکی ارج می‌نهد ولی برای موسیقیيدان تجویز حرفه‌‌ای دیگر و ابراز ترحم می‌کند؟ چه آموخته‌‌ای به زبان ما جمله «من نژادپرست نیستم» را دیکته می‌کند اما در بیان واژه‌های ناشایسته نژادی و جوک‌های قومیتی، اعم از کُرد و ترک و لر و رشتی و اصفهانی و شیرازی دریغ نمی‌کند؟ انزجار از دگرباشان جنسی را چه کسی و کدام فرهنگ به ما آموخته است که ما هم مبتلای ویروس واگیردار نفرت شده‌‌ایم و به نسل‌های دیگر انتقالش خواهیم داد؟ چه گونه می‌توانیم با گذار از نفرت، این چرخه را بشکنیم و دگرباشان را دوست بداریم و بپذیریم؟ چه گونه به خود این اجازه را دادیم که به انتخاب پوشش دیگران خرده بگیریم و آن را ملاک پاکدامنی یا بی‌عفتی بدانیم؟ چه کسی چرخه خشونت بهایی ستیزی را بنا نهاد و آن را در ما نهادینه کرد که مردم آزاری را ثواب بدانیم و در مقابل آن سکوت کنیم؟ چه گونه یقین پیدا کردیم که خدای ما از خدایان دیگر برتر است و بر جان و مال باورمندان دیگر و خداناباوران نباید ارزش بگذاریم؟ منشا زن ستیزی کجا است و کی با وارون آموزی آن را بایگانی خواهیم کرد و در عمل حقوق و دسترسی به منابع را بین مرد و زن یکسان خواهیم دانست؟

وارون آموزی، واکاوی آموزه‌های نهادینه نادرست است. زبان ما، پنجره‌‌ای است به روی آموزه‌هایی که خواه ناخواه اندوخته‌‌ایم و منعکس می‌کنیم. زبان هم می‌تواند جادو و ایجاد الفت و مهر کند و هم نیش بزند و زخم‌های دیرینه را تشدید بخشد.

وارون آموزی متکی به بستن پیمانی همیشگی با خود است که در خیابان‌ها، باغ‌ها و ساختمان‌های درون قدم برداریم و تصمیم بگیریم که زمان آن فرا رسیده است که چه چیزهایی باید بماند، چه باید برود، چه باید جایگزین شود و چه نیاز به نوسازی دارد.

تنها روش شکوفا شدن در این فضا، توانایی «نه گفتن» به باورهایی است که شاید روزی آن‌ها را لایتغیر یا مقدس می‌شمردیم و امروز با گذار دردناک از آن باورها، تلفیقی از سوگ و رهایی نویافته را در خود می‌یابیم و پا به فرهنگی نوین و هیجان انگیز می‌نهیم.

در این فرآیند، خلاقیت جرقه می‌زند، ارتباط با خود حقیقی نمایان، ظاهر و باطن هم‌رنگ می‌شود و هویت فردی با معنی نویافته درخششی تازه می‌یابد. دنیای بیرونی که فشار اجتماعی دیرینه بر ما داشته است، کم‌رنگ می‌شود و تقویت دنیای درونی به ما فرصت ایجاد رابطه‌های دلپذیرتر، پر معناتر و عمیق‌تر می‌دهد.

با وارون آموزی، دیدگاه‌های کهنه شناسایی و کم‌رنگ می‌شوند، ذهن منعطف می‌شود و مجال شکل‌گیری دیدگاه‌های نو که دیگر سفید یا سیاه نیستند، به دست می‌آید. با فروتنی یاد می‌گیریم که دانش ما محدود و موقت است و بازنگری در آن سبب رشد و بهتر شدن.

وارون آموزی با کنجکاوی در بازنگری آموخته‌های دیرین آغاز می‌شود و ناآگاهی و واکنش‌های خودکار ذهن و چرخه‌های معیوب آن را به چالش می‌کشد. نتیجه این فرآیند، بزرگ‌تر کردن دایره «خود» و کوچک‌تر کردن تعریف «دیگر» است که رواداری و دل‌سوزی با رفتارها، باورها و فرهنگ‌های دیگر را به ارمغان می‌آورد و منجر به آرامش، پذیرش و ترمیم زخم‌های نادانسته شرم، گناه و پیش‌داوری می‌شود.

ثبت نظر

بلاگ

جعل هویت روزنامه‌نگاران رسانه‌های مطرح از سوی هکرهای وابسته به جمهوری اسلامی

۷ شهریور ۱۳۹۹
امنیت دیجیتال با احمد باطبی
خواندن در ۳ دقیقه
جعل هویت روزنامه‌نگاران رسانه‌های مطرح از سوی هکرهای وابسته به جمهوری اسلامی