close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

تجارت مخفیانه زیر سایه طالبان؛ نگرانی از بر باد رفتن دستاوردهای زنان

۱۲ شهریور ۱۳۹۹
باقر ابراهیمی
خواندن در ۷ دقیقه
طالبان برای زنان یعنی ممنوعیت‌های بسیار؛ از تحصیل و خروج از خانه گرفته تا حجاب اجباری و شلاق خوردن و سنگسار شدن در ملاءعام.
طالبان برای زنان یعنی ممنوعیت‌های بسیار؛ از تحصیل و خروج از خانه گرفته تا حجاب اجباری و شلاق خوردن و سنگسار شدن در ملاءعام.
«زهرا کاظمی» در تمام مدت حکومت طالبان، مخفیانه تجارت کرد و به زنان بسیاری روزی رساند.
«زهرا کاظمی» در تمام مدت حکومت طالبان، مخفیانه تجارت کرد و به زنان بسیاری روزی رساند.
محصولات «زهرا کاظمی»  حالا جهانی شده‌اند بدون آن‌که جهانیان بدانند در  دوران وحشت‌زای طالبان، چه از سر گذراند.
محصولات «زهرا کاظمی» حالا جهانی شده‌اند بدون آن‌که جهانیان بدانند در دوران وحشت‌زای طالبان، چه از سر گذراند.

اگر قرار باشد صلح با «طالبان» تن و بدنی را بلرزاند، این زنان افغانستانی هستند که بیش از هر قشر دیگری نگران از بین رفتن امنیت‌شان و دست‌آوردهایی هستند که طی یک دهه اخیر کسب کرده‌اند.
طالبان برای زنان یعنی ممنوعیت‌های بسیار؛ از تحصیل و خروج از خانه گرفته تا حجاب اجباری و شلاق خوردن و سنگسار شدن در ملاءعام. جهانیان اما انگار که چشم به روی جنایت‌های بی‌شمار این گروه بسته‌اند و دل در گرو صلحی دارند که زنان آن سرزمین را نگران کرده است. چه بسیار از آن‌ها که جان سالم از حکومت طالبان به در برده و سخت کوشیدند به زنان دیگر، به ویژه آن‌ها که تنها مانده‌ بودند، قدرت و شجاعت ببخشند. یکی از آن زنان، «زهرا کاظمی» نام دارد که در تمام مدت حکومت طالبان، مخفیانه تجارت کرد و به زنان بسیاری روزی رساند. محصولات او حالا جهانی شده‌اند بدون آن‌که جهانیان بدانند در آن دوران وحشت‌زا، چه از سر گذراند.

***

جنگ‌های داخلی افغانستان، کابل، پایتخت این کشور را به ویرانه‌ای تبدیل کرده بودند. هزاران زن تنها و کودک یتیم و بی‌سرپناه ماحصل این جنگ‌ها بود. شکل‌گیری حکومت طالبان اما نه تنها مرحمی بر زخم‌های بی‌شمار آن‌ها نگذاشت بلکه راه نفس کشیدن را هم بر مردمان افغانستان بست. در آن روزگار که زنان را به شلاق می‌بستند، اعدام می‌کردند و به بردگی می‌گرفتند اما زنانی هم بودند که مشت‌های خود را گره کردند تا به فریاد دیگر زنان برسند، به آن‌ها قدرت ببخشند و جلوی از بین رفتن‌شان را بگیرند؛ مثل زهرا کاظمی.

او که امروز در بخش تجارت صنایع دستی فعالیت می‌کند، بیش از ۴۰۰ زن با وی همکاری می‌کنند و محصولاتش در بازارهای کشورهای مختلف مثل کانادا و استرالیا مشتری دارند، مسیر پر پیچ و خم و پرخطری را پشت‌‌سر گذاشته است.
زهرا بارها تهدید شد، به دست «طالبان» افتاد و مرزها را پشت‌ سر گذاشت اما توانست جان سالم به در برد و در شرایطی که مردم افغانستان از گرسنگی و ناامنی و فقر تلف می‌شدند، کارآفرین باشد.

نخستین سال حکومت طالبان، زهرا کاظمی به سراغ یک تشکل غیردولتی رفت به نام «پارسا» با مدیریت «ماری میگ میکن» که در زمینه کمک به زنان تنها فعالیت داشت. او به مدیر این نهاد گفت زنانی را می‌شناسد که نیاز به کمک دارند و اگر به داد آن‌ها نرسند، خودشان و فرزندان‌شان تلف خواهند شد. کاری که زهرا از پس آن برمی‌آمد، تهیه نخ از پشم گوسفند برای قالی‌‌بافی بود. او برای این کار باید مسیر سختی را در پیش می‌گرفت.

زهرا کاظمی در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» آن روزگار را چنین توصیف می‌کند: «مردم از فقر، نان خشک با آب خیس می‌کردند و می‌خوردند. به ماری گفتم که می‌توانم پشم گوسفند بیاورم و در غرب کابل بریشیم [نخ کنیم]. آن زمان قالی‌بافی در پیشاور پاکستان بود و بعد از آماده کردن، آن‌ها را باید به پیشاور می‌بردم و می‌فروختم.» 

این طرح با موافقت تشکل غیردولتی پارسا مواجه ‌شد و آن‌ها به زهرا کاظمی و پنج زن افغانستانی دیگر برای دوره کوتاه‌مدت آموزش ‌دادند. اما آموزش به زنان هم در دوران حکومت طالبان کار راحتی نبود. جنگ‌جویان بسیاری در کابل حضور داشتند و حتی احتمال می‌رفت در صورت افشای چنین طرحی، این زنان را اعدام کنند: «چادری [برقع] بر سر می‌کردیم و بالای "پل سوخته" می‌ایستادیم بدون آن‌ که بدانیم هر بار آموزش در کجا برگزار می‌شود. موتَر [خودرو] به دنبال‌مان می‌آمد و ما را به شهر می‌برد؛ "دهمزنگ" یا غرب کابل. هر لحظه فکر می‌کردیم ممکن است اسیر طالبان شویم. تمام دوره آموزشی را به همین شکل سپری کردیم.»

پس از اتمام دوره آموزشی، تشکل غیردولتی پارسا مبلغ ۱۰هزار «کلدار» (واحد پول پاکستان) به «زهرا کاظمی» کمک کرد تا با آن پشم گوسفند‌ تهیه و بین زنان توزیع کند. او به شهرستان «ناهور» در استان «غزنی» رفت که در آن مردم گوسفندهای خوبی داشتند و مقداری پشم خرید و به کابل آورد. این مسیر هم ساده نبود. در آن زمان، طالبان اجازه خروج از خانه به زنان نمی‌دادند. زهرا کاظمی پشم‌ها را مخفیانه بین ۲۰۰ زن در غرب کابل توزیع کرد. همگی زنان تنها بودند و بیشترشان همسران خود را از دست داده بودند. آن‌ها با کم‌ترین امکانات و با دست‌هایشان پشم‌ها را به نخ تبدیل و برای قالی‌بافی آماده می‌کردند. زهرا کاظمی هر روز صبح برقع می‌پوشید و به خانه‌های آن‌ها می‌رفت تا نخ‌ها را تحویل بگیرد.

مسیر دشوار بعدی، انتقال نخ‌ها از کابل به پاکستان بود. مدیر پارسا به یاری آن‌ها آمد و در این مسیر، زهرا کاظمی را تا پیشاور پاکستان همراهی کرد و پس از کسب درآمد هم آن را میان زنان توزیع می‌کردند.
این تجارت مخفیانه در دوران حکومت طالبان‌ به همین شکل ادامه داشت و حدود ۲۰۰ خانواده از همین راه ارتزاق می‌کردند.

این مسیر بدون خطر نبود و زهرا کاظمی می‌گوید هنوز ترکش‌های بسیاری را در بدنش حمل می‌کند: «در این مدت راکت‌ها و گلوله‌ها جلوی ماشین ما برخورد می‌کردند. هنوز ترکش‌های خمپاره‌ها را در بدنم دارم؛ در گوشم، کمرم، دستم، سرم. بعد از پانسمان زخم‌هایم، زمانی‌که سلامت می‌شدم، کار خود را دوباره شروع می‌کردم. به این فکر می‌کردم که در این فقر و بیچارگی، مردم من را دعا می‌کنند و با همین پولی که به دست‌شان می‌رسد، کم خرج‌ترین غذا مثل "شله" و نان به بچه‌هایشان می‌دهند. گوشت نبود، استخوان می‌خریدند و با برنج برای کودکان‌شان می‌جوشاندند. همان استخوان را هم به سختی از شهر تهیه می‌کردند.»

زهرا کاظمی در دورانی فعالیت می‌کرد که طالبان اگر زنان را بدون همراهی یک مرد در خیابان و یا بدون برقع بر چهره می‌دیدند، مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند و به مرگ تهدید می‌کردند. بیش از نیمی از پیکر جامعه افغانستان در آن دوران بین چهاردیواری‌ها حبس شده بود و شکنجه می‌شد.

زهرا کاظمی یک‌بار هم به چنگ «طالبان» افتاده بود: «اسنادهایی را که در دست داشتم که زیر بغلم پنهان کردم. طالب‌ها من را شلاق زدند. چادر را دور خودم پیچیدم و فرار کردم. از حیاطی به حیاطی دیگر می‌دویدم. با هر صدای باز شدن دروازه‌های حیاط، فکر می‌کردم طالب‌ها به دنبالم هستند. فقط می‌دویدم.»

طالبان دفتر تشکل غیردولتی پارسا را شناسایی و به آن حمله کرده، وسایل‌شان را شکسته و مسوولان و کارمندانش را تهدید کرده بودند که اگر به فعالیت‌های خود ادامه دهند، آن‌ها را خواهند کشت. ماری میگ میکن هم از افغانستان به پاکستان گریخت. اما زهرا کاظمی نمی‌خواست زنان هم‌وطنش را تنها بگذارد. ماند و به فعالیت‌هایش ادامه داد: «خانه ما در پل سوخته بود. دروازه حیاط صدا کرد و دختر عمویم هراسان خبر داد که طالب‌ها آمده‌اند. طالبان دروازه را باز کردند و به ناگهان ۶۰ نفر داخل خانه شدند. یک زندانی را آورده بودند که ادعا می‌کرد خانه‌ ما مال او است. داخل حیاط و اتاق‌ها را تفتیش کردند و هیچ چیزی پیدا نکردند. روی من سلاح کشیدند و تهدید کردند که من را می‌کشند. یک روز من را داخل انباری حبس کردند.»

زهرا کاظمی از آن مسیر سخت عبور کرد و توانست از دوران حاکمیت طالبان جان سالم به در ببرد. او حالا یکی از زنان موفق در حوزه تجارت افغانستان است: «در حال حاضر ۴۰۰ زن از ولایت [شهر] بامیان با من همکاری می‌کنند. ۲۰ زن در شرکتی که دایر کرده‌ام، در ارتباط مستقیم با خودم مشغول به کار هستند. این زنان تنها و برخی بی‌سوادند. هدف من توانمندسازی زنان است. امروز اجناس ما در بازارهای خارجی مثل استرالیا و کانادا به فروش می‌رسند.»

او تاکنون توانسته است ۲۷ نمایشگاه در کشورهای ترکیه، هند، تاجیکستان، پاکستان و قزاقستان برگزار کند؛ آن‌هم از کشوری که هنوز در بعضی مناطق آن، دختر به دنیا آمدن ننگ پنداشته می‌شود و زنان بسیاری به دلیل زاییدن دختر مورد خشونت خانگی قرار می‌گیرند و چه‌بسا جان‌شان را از دست می‌دهند. این تجارت برای زهرا کاظمی دست‌آورد کمی نیست.

تمرکز محصولات شرکت زهرا کاظمی حالا روی صنایع دستی فرهنگی «هزاره‌» افغانستان است؛ یعنی شیعیان این کشور. محصولاتش هم شال‌دوزی، خامه‌دوزی، مانتو، چادر و کیف و کفش دوزی هستند. آن‌ها مواد اولیه را از بامیان تهیه می‌کنند و همان‌جا کار دوخت و دوز انجام می‌شود: «وقتی در خارج می‌گوییم که این محصولات را در بامیان تولید کرده‌ایم و از منطقه بودا هستیم، مردم مثل تحفه، محصولات‌مان را می‌خرند.»

زنان بسیاری توانسته‌اند با عبور از دوران حاکمیت طالبان به موفقیت برسند و به دیگر زنان کمک کنند که قدرت بگیرند. اما حالا که بحث صلح با طالبان و آزادسازی ۴۰۰ زندانی خطرناک طالب مطرح شده است، این زنان در کنار جامعه افغانستان برای از دست رفتن دوباره دست‌آوردهایشان نگران هستند. آن‌ها در هراس بازگشت کابوسی طولانی به سر می‌برند: «آن‌ها به زنان اجازه کار نمی‌دادند، حالا چه طور ممکن است که بگویند زن کار کند؟ من هم حس خطر دارم. می‌دانم که اگر طالبان بیایند، آرامشی در کار نخواهد بود. حتی اگر صلح شود هم باز ترس در دل تمام زنان هست. هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند آزادانه به بازار کار بیاید. دوباره باید با ترس و مخفیانه و گذشتن از جان، خود را نجات دهیم.»

با وجود تمام تلاش‌های جامعه مدنی اما «محمد اشرف غنی» با حمایت جامعه جهانی حکم آزادی ۴۰۰ زندانی طالب را امضا کرد. معلوم نیست سرنوشت مردم جنگ‌زده و خسته از ناامنی افغانستان چه خواهد شد اما آن‌چه مسلم است، مخالفت و نگرانی جامعه مدنی این کشور با در خطر افتادن بیشتر امنیت‌شان در صلح با طالبان است.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

برکناری سه مدیر متخلف مدرسه در خراسان رضوی

۱۲ شهریور ۱۳۹۹
خواندن در ۱ دقیقه
برکناری سه مدیر متخلف مدرسه در خراسان رضوی