در حالی که به نظر میرسد بخش بزرگی از جامعه ایران نگران بازگشایی مدرسهها هستند، اما دولت مصمم است تا پرونده تعطیلی مدرسهها را یکسره کند. علت این نگرانیها چیست؟
***
نگرانی و بحث و جدل درباره بازگشایی مدرسهها البته مختص ایران نیست، در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا نیز، همزمان با نزدیک شدن به موعد سالانه بازگشایی مدارس، موافقان و مخالفان مقابل یکدیگر صف کشیدهاند. گروهی با نگرانی از تشدید همهگیری، از ادامه تعطیلی مدارس دفاع میکنند و گروهی دیگر با تاکید بر تاثیرات فردی و اجتماعی تداوم تعطیلی مدارس، بر سلامت جسمی و روانی کودکان، خواهان بازگشایی مدارساند؛ اما در ایران شرایط متفاوت است.
شاید اولین تفاوت ایران با دیگر کشورها فقدان مرجع رسمی و قابل اعتماد است. نزد افکار عمومی، نه وزارت بهداشت آمار درست ارائه میکند و نه آموزشوپرورش و ستاد ملی کرونا تصمیمهایی میگیرند که لزوما مصلحت عمومی در آنها در نظر گرفته شده باشد.
از سوی دیگر شیوه تصمیمگیری در ایران، شتابزده و ناگهانی است. حتی تا چند ساعت مانده به نیمهشب ۱۴شهریور۱۳۹۹ کسی دقیقا نمیداند که آیا مدارس باز میشوند یا نه؟ تکلیف مدارس غیردولتی چیست؟ آیا مدارس در همه شهرها باز میشوند؟ آیا ساعت حضور بچهها در مدرسه محدود است؟ آیا ظرفیت کلاسها حد و اندازه مشخصی دارد؟ نوبت و شیفت مدارس چگونه خواهد بود؟ وضعیت معلمها چه خواهد شد؟ برنامه برای شرایط اضطراری چیست؟ به فرض همهگیری در یک کلاس یا در یک مدرسه تکلیف چه خواهد بود و...؟
حتی به رغم توضیحات تلویزیونی دقیقه ۹۰ وزیر آموزشوپرورش، باز هم جواب بسیاری از سوالها مشخص نیست. این بلاتکلیفی و بیبرنامگی، بیش از هر چیز این گمان را تقویت میکند که دستور ناگهانی بازگشایی جایی خارج از آموزشوپرورش و ستاد ملی کرونا صادر شده است. بعید است برای این دستور بازگشایی، مطالعهای -ولو مقدماتی و سطحی- انجام شده باشد، در نتیجه ممکن است ظرف چند ساعت یا چند روز یا چند هفته همه چیز تغییر کند و دوباره دستور تازهای برای تعطیلی مجدد یا هر تغییر دیگری صادر شود.
در چنین حالتی، نگرانی اولین و طبیعیترین واکنش پدران و مادرانی است که پس از ماهها کنار آمدن با خانهنشینی فرزندانشان، حالا با دغدغههای تازهای دستبهگریباناند.
ریسک بالا در ۴۰ درصد شهرستانهای کشور
«سیما سادات لاری»، سخنگوی وزارت بهداشت روز جمعه ۱۴شهریور۱۳۹۹ اعلام کرد که طی ۲۴ ساعت ۲۰۲۶ مورد جدید ابتلا به ویروس کرونا در ایران ثبت شده است و ۱۱۸ بیمار مبتلا به دلیل ابتلای به کووید ۱۹ جان باختهاند. البته شواهدی وجود دارد که صحت آمار رسمی را زیر سوال میبرد، اما حتی اگر فرضا آمار ارائهشده از سوی وزارت بهداشت را درست بدانیم، باز هم شرایط بحرانی است.
به گفته سخنگوی وزارت بهداشت، «در حال حاضر ۹۹ شهرستان در وضعیت قرمز و ۸۳ شهرستان در وضعیت هشدار بیماری قرار دارند.» این به معنی آن است که بیش از ۴۰ درصد شهرستانهای کشور در شرایط خطرناک و ریسک بالا به سر میبرند.
وضعیت تراکم در مدرسهها و کلاسهای درس
وزیر آموزشوپرورش در گفتوگوی تلویزیونی خود گفته است که ۶۲ درصد مدارس زیر ۱۰۰ دانشآموز دارند. این در حالی است که بر اساس آخرین آمار موجود منتشرشده در سالنامه آماری سال ۱۳۹۸-۱۳۹۷ برای حدود ۸ میلیون دانشآموز ابتدایی حدود ۶۵ هزار و ۵۰۰ مدرسه وجود دارد. به عبارتی، به طور متوسط در هر مدرسه ابتدایی ۱۲۳ دانشآموز وجود دارد.
وضعیت اما در استانها متفاوت است. به عنوان مثال در تهران تعداد دانشآموزان در هر مدرسه به طور متوسط ۳۰۴ نفر است. در استان البرز ۲۴۷ دانشآموز و در استان قم به طور متوسط ۲۲۳ دانشآموز در هر مدرسه ابتدایی درس میخوانند، اما این نسبت در استان ایلام ۷۲، در استان لرستان ۶۳ و در استان کهگیلویه و بویراحمد ۵۰ دانشآموزش در هر مدرسه است.
میزان تراکم در دورههای اول و دوم متوسطه به مراتب کمتر از دوره ابتدایی است. متوسط جمعیت مدرسهها در دوره متوسطه اول ۱۳۱ دانشآموز و در دوره دوم ۱۳۶ دانشآموز در هر مدرسه است. این نسبت در استانهای تهران، البرز و قم بالای ۲۰۰ دانشاموز در مدرسه است.
وزیر آموزشوپرورش از سوی دیگر از تراکم ۱۰ نفره کلاسها در دوران بازگشایی صحبت کرده است، این در حالی است که متوسط جمعیت دانشآموزان ابتدایی در هر کلاس، در کل کشور ۲۴ نفر است. این نسبت در تهران ۲۹، در البرز ۲۷ و در قم ۲۸ دانشآموز در هر کلاس است.
بیشترین تراکم کلاسهای درس هم در دوره متوسطه اول مربوط به استان تهران است. در این دوره میانگین تعداد دانشآموزان در هر کلاس درس بیش از ۳۰ دانشاموز است.
جدول شماره یک - تراکم دانشآموزان در مدارس ابتدایی
جدول شماره دو - تراکم دانشآموزان در دوره اول متوسطه
جدول شماره سه - تراکم دانشآموزان در دوره دوم متوسطه
در چنین شرایطی طبیعی است که هر منطقه با توجه به شرایط خاص خود برنامه جداگانهای داشته باشد. قطعا برنامه بازگشایی مدارس در استان تهران باید متناسب با ریسک بیماری و تراکم دانشآموزان در مدارس و کلاسهای درس باشد، یا به نسبت در استانهای کمجمعیت و کمخطر شرایط متفاوتی حاکم باشد.
چنین کاری قطعا نیازمند برنامهریزی منطقهای است. اقدامی که نیازمند تحقیق آماری و میدانی است. به عنوان مثال اگر پیش از هر تصمیمی نظرسنجی انجام میشد، هم برآیند افکار عمومی مشخص میشد و هم مدیران کار راحتتری برای تصمیمگیری داشتند. وقتی گروه بزرگی از مردم موافق یا مخالف تعطیلی مدارساند و اندازه هر گروه مشخص است، سیاستگذار میتواند با اطمینان اقدام به برنامهریزی برای بازگشایی یا تداوم تعطیلی یا طراحی نظام دوگانه حضوری و غیرحضوری کند؛ اقدامی که بسیاری دولتها در سراسر جهان هفتهها و ماهها است در حال انجام آن هستند. اما در ایران همه باید منتظر و بلاتکلیف بمانند، بلکه یک دستور از سوی مرجعی نامشخص تکلیف همه را روشن کند.
مطالب مرتبط:
کرونا در ایران؛ از ۱۵ شهریور «ایران سراسر مدرسه میشود»
کرونا در ایران؛ توپ مسئولان در زمین مسافران
ثبت نظر