close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

خشونت عریان؛ زخم‌های پنهان اقلیت‌های جنسی و جنسیتی در ایران

۲۸ شهریور ۱۳۹۹
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۱۱ دقیقه
نتایج یک نظرسنجی از جامعه اقلیت‌های جنسی نشان می‌دهد که بیش از ۶۰ درصد آنها از سوی خانواده درجه یک خود مورد خشونت قرار می‌گیرند.
نتایج یک نظرسنجی از جامعه اقلیت‌های جنسی نشان می‌دهد که بیش از ۶۰ درصد آنها از سوی خانواده درجه یک خود مورد خشونت قرار می‌گیرند.
شایا گلدوست، عضو جامعه رنگین کمانی و فعال حقوق اقلیت‌های جنسی و جنسیتی، یکی از افراد مورد پرسش در این تحقیق است.  او تجربه‌اش را با مخاطبان ایران‌وایر در میان گذاشته است.
شایا گلدوست، عضو جامعه رنگین کمانی و فعال حقوق اقلیت‌های جنسی و جنسیتی، یکی از افراد مورد پرسش در این تحقیق است. او تجربه‌اش را با مخاطبان ایران‌وایر در میان گذاشته است.

«شش رنگ»، پایگاه اطلاع‌رسانی ترنس‌جندرهای ایرانی، به تازگی پژوهشی با نام «زخم‌های پنهان؛ تحقیقی درباره خشونت علیه اقلیت‌های جنسی و جنسیتی در ایران» منتشر کرده است که نتایج تکان‌دهنده‌ای دارد. این پژوهش که روز چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۹منتشر شد، نشان می‌دهد که ۶۲ درصد اعضای جامعه اقلیت‌های جنسی و جنسیتی حداقل یک بار از سوی خانواده درجه اول خود مورد خشونت قرار گرفته‌اند.

در این گزارش با «آزیتا دوستی»، پژوهش‌گر حوزه جنسیت که در این پژوهش با شش رنگ همکاری کرده و «شایا گلدوست»، از اعضای جامعه رنگین کمانی و فعال حوزه اقلیت‌های جنسی و جنسیتی که یکی از اعضای مورد پرسش این تحقیق بوده است، گفت ‌وگو کرده‌ایم.

***

بیش از ۴۲ درصد از پاسخ‌دهندگان جامعه مورد پرسش پژوهش موسسه شش رنگ درباره خشونت علیه اقلیت‌های جنسی و جنسیتی گفته‌اند در فضای عمومی مورد آزار جنسی یا تجاوز قرار گرفته‌اند. ۱۵ درصد از این جامعه پاسخ داده‌اند که در مدرسه یا دانشگاه در ایران آزار جنسی دیده و ۳۰ درصد از آن‌ها قربانی خشونت جنسی هم‌سالان خود بوده‌اند. ۱۹ درصد نیز مورد خشونت پلیس یا دستگاه قضایی قرار گرفته‌اند. اما ۶۸ درصد گفته‌اند در برخورد با خشونت، مایل نیستند از دستگاه قضایی کمک بگیرند.

جامعه شش رنگ در این تحقیق با ۲۳۰ عضو جامعه «ال‌جی‌بی‌تی» گفت‌وگو کرده است. بیش از ۹۰ درصد جامعه آماری مورد پرسش این تحقیق، ساکن ایران هستند.

بخش دردناک ماجرا، عدم حمایت خانواده‌ها از اعضای این جامعه است. تنها یک چهارم پاسخ دهندگان گفته‌اند که هنگامی که در معرض تجربه‌های خشونت‌آمیز در بیرون خانه قرار گرفته، با حمایت خانواده خود مواجه شده و ۵۳ درصد گفته‌اند خانواده ناحمایت‌گر و غیرقابل اتکا دارند. حدود ۷۳ درصد از پاسخ دهندگان، در مسیر این خشونت‌ها به خودکشی فکر کرده‌اند.

نگاهی به نتایج این تحقیق، وضعیت بحرانی اعضای اقلیت‌های جنسی و جنسیتی در ایران را به خوبی نشان می‌دهد.

آزیتا دوستی، روان‌شناس و پژوهش‌گر حوزه جنسیت که دانشجوی مقطع دکترای سلامت است و در چهارسال گذشته به عنوان محقق با شش رنگ همکاری کرده، از جمله پژوهش‌گرانی است که در جریان تهیه پرسش‌نامه و تحلیل و نگارش یافته‌های این تحقیق مشارکت داشته است.

او در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» توضیح می‌دهد ۲۳۰ نفر از ۳۹ شهر ایران که از تهران، شیراز و مشهد گرفته تا بوکان و قم و صومعه‌سرا و مهاباد را شامل می‌شود، برای سنجش جامعه اقلیت‌های جنسی که یک قشر نامریی جامعه هستند و زیست و هویت زیرزمینی و مخفیانه دارند، نمونه قابل قبولی است.

این پژوهش بر اساس یک زمینه‌یابی با سوالات باز برای پاسخ‌دهی انجام شده است؛ بدین معنا که پاسخ دهندگان این امکان را داشته‌اند علاوه بر انتخاب گزینه‌ها، پاسخ مشروح‌ خود را نیز اضافه کنند. پرسش‌نامه مورد نظر در شبکه‌های اجتماعی شش رنگ، یعنی در فضایی که مخاطبان اصلی آن اقلیت‌های جنسی هستند، منتشر شده است.

آزیتا دوستی درباره اعتبار این داده‌ها می‌گوید: «در تمام دنیا دسترسی به گروه‌های به حاشیه رانده شده به منظور انجام پژوهش بسیار دشوار است. با این حال، شش رنگ به واسطه یک دهه فعالیت در زمینه حقوق این جامعه، در این سال‌ها با شبکه‌ای از این افراد در تعامل و تماس نزدیک بوده است. ما در جریان مشاوره‌ها، گفت‌وگو و تماس‌هایی که خود این افراد در طی سال‌های اخیر با ما داشته‌اند، نوع روایت‌ها و تجربه زیست آن‌ها را می‌شناسیم. البته که در هیچ پژوهشی امکان راستی آزمایی صد درصدی پاسخ‌ها وجود ندارد و اساس پژوهش، بر اعتماد به گزارش پاسخ دهندگان استوار است. با این حال، این داده‌ها با آن‌چه ما از مشکلات این جامعه می‌شناسیم، هماهنگی و تطابق کامل دارد. هیچ یک از روایت‌ها اغراق شده و مصنوعی نیستند و داده‌ها نیز با اطلاعات جانبی دیگری که قبل‌تر به صورت پراکنده اما بی‌شمار به دست ما رسیده بودند، هم‌خوانی کامل دارند. به عبارت بهتر، این پژوهش به ما کمک کرد بتوانیم این آمار و گزارش‌های غیر رسمی را در قالبی سازمان‌دهی شده مورد سنجش قرار دهیم. وگرنه ما پیش از این هم می‌دانستیم که این جامعه تحت انواع خشونت و از سوی نهادهای گوناگون اجتماع قرار دارد.»

۱۵ درصد پاسخ دهندگانی که در به سرانجام رساندن تحقیق زخم‌های پنهان مداخله داشته‌اند، زیر ۱۸ سال و تقریبا نیمی از آن‌ها بین ۱۵ تا ۲۵ سال بوده‌اند.

 

شایا گلدوست، عضو جامعه رنگین کمانی و فعال حقوق اقلیت‌های جنسی و جنسیتی، یکی از افراد مورد پرسش در این تحقیق است. او به «ایران‌وایر» می‌گوید تجربه تجاوز فیزیکی نداشته است که بخواهد با دیگران در میان بگذارد اما در طول سال‌های زندگی، از کودکی و نوجوانی بسیار مورد تعرض و خشونت قرار گرفته است: «از سوی خانواده، نزدیکان، هم‌کلاسی‌ها، معلم‌ها و در محیط دانشگاه. همه این‌ها چنان اثرات مخربی از خود به جای گذاشته‌اند که تا همین دم که ۳۴ساله هستم و در ایران زندگی نمی‌کنم هم از دایره آن آسیب‌ها به طور کامل مصون نیستم.»

او از سنین کودکی با این تجربه‌های تلخ آشنا بوده است: «از سن پایین در مدرسه به خاطر ناآگاهی هم‌کلاسی‌ها و معلم‌ها و برای این که رفتارم، حرکاتم، حرف زدن و نشست و برخاستم با دیگران متفاوت بود، مورد تمسخر قرار می‌گرفتم یا با القاب زشت خطابم می‌کردند. به خاطرم هست حتی واهمه داشتم دست‌شویی بروم. چون می‌ترسیدم کسی آزارم بدهد، احیانا لباسم را در بیاورد یا برهنه‌ام کند. البته اوضاع در دوره دبیرستان سخت‌تر هم شد. چون در آن جا شما با افراد بالغ در ارتباط هستید، نه با کودکان معصومی که بلوغ را تجربه نکرده و با مسایل جنسی و جنسیتی آشنایی چندانی ندارند.»

آن روزها هویت جنسیتی زنانه‌ شایا هرگز به رسمیت شناخته نشد و همیشه به خاطر این هویت، هم در جامعه مردان و هم در جامعه زنان مورد تبعیض قرار گرفت.

بیشترین آسیب خشونت، متوجه چه گروهی از جامعه هدف این پژوهش بوده است؟

 آزیتا دوستی در پاسخ به این سوال می‌گوید: «در واقع هیچ گروهی از این خشونت مصون نبوده‌ است. ممکن است برخی به اشتباه تصور کنند افراد ترنس به دلیل این که در قوانین جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته می‌شوند، در معرض آسیب و خشونت کمتری هستند. حال آن که این افراد اغلب به این دلیل که بیان جنسیتی آن‌ها خارج از چارچوب هنجارهای جنسیتی جامعه است، بسیار بیشتر هدف تمسخر و آزار و تحقیر و مزاحمت‌های جنسی واقع می‌شوند و ترس از تجاوز، یکی از رایج‌ترین ترس‌های آن‌ها است. بسیاری از آن‌ها در مدرسه هدف قلدری و در محیط کار مورد تجاوز قرار می‌گیرند. از سویی، جرم‌انگاری رابطه بین دوهم‌جنس، همجنس‌گرایان و دوجنس‌گرایان را در معرض ارعاب، تهدید یا باج گیری قرار می‌دهد. آن‌ها باید به طور مداوم مراقب باشند که روابط‌‌شان را در محیط کار، خانواده و تحصیل مخفی نگه دارند. خشونت‌هایی مانند ازدواج اجباری بیشتر زنان همجنس‌گرا و دوجنس‌گرا و مردان ترنس‌جندری را هدف قرار می‌دهد که جراحی تطبیق جنسیت انجام نداده‌اند.

شایا گلدوست هم پیش از انجام عمل جراحی، این خشونت را تجربه کرده بود: «من نه در جامعه مردان جایگاهی داشتم، نه در جامعه زنان. این‌ها باعث می‌شدند که زمینه تبعیض بسیار فراتر باشد. هویت جنسی زنانه‌ام از سوی جامعه زنان به رسمیت شناخته نمی‌شد و از دید مردان هم من مردی با روحیات زنانه بودم که بیشتر از دیگران به لحاظ جنسی و سکسی قابل دسترسی است؛ به نوعی یک ابزار جنسی قابل وصول و من از این شیوه نگاه آزار بسیار دیدم.»

او در یک دوره از زندگی‌ خود به خاطر زخم زبان‌ها، تحقیرها، نگاه ناخوشایند دیگران و تمسخر آدم‌های پیراموش، انزوا را برگزید و تا مدت‌ها از خانه خارج نمی‌شد: «در سال‌های قبل از جراحی و زمانی که از طرف خانواده و برخی دوستانم طرد شده بودم.روزهایی که کماکان تغییر پوشش نداده و هورمون‌تراپی نکرده بودم  تا با پوشیدن روسری و مخفی کردن جسم منتسب به مردانه‌ام، بتوانم آن احترامی را که باید به هویت جنسی زنانه‌ام گذاشته می‌شد  از جامعه بخرم، آن قدر این تمسخرها، تعرض‌ها و دست انداختن‌ها روی روح و روانم اثر نامطلوبی گذاشته بودند که یا از خانه بیرون نمی‌رفتم یا اگر مجبور بودم، خودم را با کلاه و عینک مخفی می‌کردم.»

آزیتا دوستی معتقد است اقلیت‌های جنسی که دارای معلولیت هستند یا تعلق اتنیکی و طبقاتی خاصی دارند، تبعیض‌های چند لایه را تجربه می‌کنند و بیشتر در معرض خشونت هستند:  «معلولیت وابستگی فرد را به خانواده افزایش می‌دهد و امکان حرکت آزادانه‌ او را سلب می‌کند. لذا توانایی مقابله با خشونت در فرد دارای معلولیت کاهش می‌یابد و تبعیض مضاعفی را متحمل می‌شود. متاسفانه امکان‌ کمتری هم برای اتمام تحصیلات و یافتن شغل دارد. مجموع این عوامل، منجر به تداوم خشونت علیه این افراد می‌شود و خروج از مناسبات خشونت بار را برای آن‌ها دشوارتر می‌کند. در محیط‌های کوچک‌تر، پنهان کردن هویت جنسیتی و گرایش جنسی، دشوارتر و ترس از افشای آن شدیدتر است. تصور کنید فرد ترنسی که در تهران کار و زندگی می‌کند، بعد از تطبیق جنسیت این امکان را دارد که با تغییر محله، مثلا از شرق به غرب تهران، با نام و هویت جدیدش زندگی کند و در محیط دیگری هم مشغول به کار شود تا کمتر در معرض کنجکاوی و آزارهای کلامی واقع شود. ولی کسی که ساکن یک روستا یا شهرستان کوچک است و معیشت او وابسته به کشاورزی یا باغ‌داری است، امکان زیادی برای تغییر مکان ندارد و این یعنی آسیب‌پذیری و فشار مضاعف بر این افراد.»

او تشریح می‌کند که معمولا خشونت‌های اعمال شده علیه این افراد چندان هم پنهان نیستند: «اتفاقاً به پشتوانه قوانین ناعادلانه، اغلب این خشونت‌ها بسیار آشکار هستند اما کمتر درباره آن‌ها حرف زده می‌شود. این روزها در فضای مجازی صحبت از خشونت و آزار جنسی زیاد است اما متاسفانه کمتر روایتی درباره خشونت علیه اقلیت‌های جنسی می‌خوانیم. افراد جامعه ال‌جی‌بی‌تی خشونت و آزار جنسی را نه تنها در خانواده و مدرسه و خیابان بلکه در برخورد با سیستم قضایی، پلیس، قضات و عاملان دستگاه قضایی هم تجربه می‌کنند. اما متاسفانه این جامعه صدایی ندارد چرا که در ایران هویت و زیست اقلیت‌های جنسی جرم تلقی می‌شود و به محض این که کسی از اعضای این جامعه بخواهد درباره تجاوز و خشونت جنسی علیه خودش ادعایی کند، نه تنها از سوی جامعه با هم‌دردی مواجه نمی‌شود بلکه قوانین و افکارعمومی او را متهم می‌کنند. به این ترتیب، در حالی که تعدادی از زنان یا حتی مردان بازمانده خشونت و تجاوز ممکن است بتوانند برای دادخواهی اقدام کنند، برای یک مرد همجنس‌گرا یا یک زن ترنس‌جندر این امکان عملاً وجود ندارد.»

شایا گلدوست نیز تاکید می‌کند که این تعرض‌ها و تبعیض‌ها حتی در جریان پروسه قانونی و مراجعه به دادگاه و پزشکی قانونی‌ نیز برای وی وجود داشته است؛ آن‌هم از سوی کسانی که باید نقطه امن جهان آن‌ها می‌بودند: «لاس زدن‌ها و تعرض‌های کلامی را باید تحمل می‌کردم تا بتوانم مسیر پر پیچ و خم قانونی را طی کنم و کارم راه بیفتد. باید به هزار و یک سوالی که هیچ ربطی به ماجرا نداشت و صرفا از سر کنجکاوی پرسیده می‌شدند، جواب می‌دادم یا این که خودم را توضیح می‌دادم تا کارم رو به روال باشد. بعدها در جریان روند پزشکی و حتی پروسه روان‌پزشکی هم این خشونت‌ها را تجربه کردم.»

 او تا زمانی که ساکن ایران بوده، از این که کسی بفهمد یک ترنس است یا جراحی کرده، به شدت واهمه داشته است: «چندین بار کارم را از دست دادم. وقتی کارفرما می‌فهمید که ترنس هستم، عذرم را می‌خواست. با این همه، وقتی از ایران خارج شدم، تمام همتم را به خرج دادم تا ترس‌هایم را کنار بگذارم و به خودباوری برسم. همین خودباوری باعث شد از میزان فشارهای اجتماعی پیرامونم کاسته شود.»

هدف پژوهش‌گران شش رنگ در این تحقیق فقط ذکر آمار نبوده، آن‌ها دنبال راه‌حل هم بوده‌اند. آزیتا دوستی می‌گوید: «پرسش‌نامه به مدت یک ماه در شبکه‌های اجتماعی شش رنگ قرار داشت و در پایان ۲۳۰ نفر به آن پاسخ دادند. نتایج در سطح توصیفی مورد تحلیل قرار گرفتند و بر اساس آن‌ها، ما پیشنهاداتی را برای مبارزه با این خشونت به گروه‌های مختلف، از جمله رسانه‌ها، سازمان‌های غیردولتی و نهادهای بین‌المللی ارایه دادیم. واقعیت این است که قرار گرفتن در معرض این روایت‌ها و کارکردن با این داده‌ها بسیار تکان‌دهنده است. اما علاقه‌مندم بر نقش هر یک از شهروندان در تغییر این مناسبات تاکید کنم. برای تغییر این مناسبات خشونت‌بار، دغدغه‌مندی فعالان این حوزه و سازمان‌های غیردولتی مثل شش رنگ کافی نیست بلکه تغییر مستلزم عزم عمومی است.»

او معتقد است برای مبارزه با خشونتی که ساختارمند و سیستماتیک اعمال می‌شود، به مداخلات ساختاری نیاز است: «ما نه تنها در سطح کلان به تغییر قوانین تبعیض‌آمیز، لغو جرم‌انگاری رابطه دو فرد بالغ هم‌جنس و ایجاد قوانین حمایتی علیه خشونت بر اقلیت‌های جنسیتی نیازمندیم بلکه در مقیاس‌های کوچک‌تر هم نیازمند تغییریم. طرح مسایلی چون حقوق اقلیت‌های جنسی الزاماً قرار نیست به زمانی بعد از تغییر رژیم فعلی موکول شود بلکه هر فردی باید نقش خود را در بازتولید چرخه خشونت شناسایی کند و از خودش بپرسد که من به عنوان یک معلم، یک روان‌شناس، یک والد، یک راننده تاکسی، یک کارفرما، یک هم‌کلاسی، یک سرباز وظیفه یا یک مخاطب در فضای مجازی چه رفتاری داشته‌ام در برخورد با کسانی که زیست، گرایش جنسی، سبک زندگی، بیان جنسیتی و هویت آن‌ها مطابق هنجارهای رایج جنسیتی نبوده است؟ اگر من حامی هستم، اگر تریبونی دارم، اگر فرد تاثیرگذاری هستم، چه کرده‌ام برای حمایت از این گروه به حاشیه رانده شده؟ چه گام‌هایی برداشته‌ام؟ چند نفر را آگاه کرده‌ام؟»

شایا گلدوست هم حرف‌های دوستی را تایید می‌کند و می‌گوید: «خشونت همواره ضرب و شتم و تجاوز به معنای انجام عمل دخول نیست بلکه مفهومی فراتر از این‌ها است. چه بسا ندانیم که چه ساده و بی‌واهمه، دیگری را با زبان و کلام‌ و حتی با نگاه‌مان مورد تعرض و خشونت قرار می‌دهیم. پس به نقش خودمان در آزار جامعه ال‌جی‌بی‌تی پایان دهیم.»

 

مطالب مرتبط:

کرونا و افزایش خشونت روی اقلیت‌های جنسی و جنسیتی؛ همجنسگراستیزی به روایت مینا خانی

اولین رژه افتخار جامعه رنگین‌کمانی ایران؛ تجسم همدلی و همراهی

قربانیان غیرت فقط زنان نیستند؛ روایت قتل‌های ناموسی در جامعه رنگین‌کمانی

چرا انقدر در مورد رنگین کمانی‌ها حرف می زنیم؟

همجنس گرایان، بخشی جدایی ناپذیر از مردم ایران

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

درگیری راهپیمایان اربعین با ماموران در مرز شلمچه

۲۸ شهریور ۱۳۹۹
خواندن در ۱ دقیقه
درگیری راهپیمایان اربعین با ماموران در مرز شلمچه