«محمدرضا شجریان» امروز پنج شنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۹، در سن ۸۰ سالگی در گذشت. او سرشناسترین خواننده سنتی موسیقی ایران بود و یکی از محبوبترین خوانندههای کشور. علت محبوبیت محمدرضا شجریان، فقط خاطره جمعیِ ایرانیان از او، صدای روحانی و تبحرش در موسیقی سنتی و آوازخوانی نیست. او بارها کنار مردم ایستاد و بهایش را پرداخت. محمدرضا شجریان پس از اعتراضات خرداد ۱۳۸۸ به نتیجه انتخابات پرحاشیه ریاستجمهوری سکوت نکرد، در خیابان کنار معترضان حضور یافت، مصاحبه کرد و ترانه «تفنگت را زمین بگذار» را در حمایت از معترضان خواند و منتشر کرد. بعد از آن هم ممنوعالکار شد.
***
محمدرضا شجریان امروز ۱۷ مهرماه ۱۳۹۹ در سن ۸۰ سالگی، در حالی که در سالهای اخیر درگیرسرطان و بیماریهای ناشی از آن بود، در گذشت.
استاد آواز ایران در یک خانواده مذهبی در مشهد به دنیا آمد و رشد کرد. او از کودکی قاری قرآن بود. خودش سالها پیش در مصاحبه با هفتهنامه «چلچراغ» گفته بود: «از زمانی که به یاد دارم، در جلسات قرآن در مشهد رفت و آمد داشتم و از همان کودکی متوجه صداهای خوش اطرافیانم بودم.»
پدر شجریان نیز صدای خوشی داشت و در ماههای رمضان برای خودش مناجات میخواند. شجریان کوچک مجذوب صدای پدر شد و تحت تاثیر قرار گرفت. او به تشویق پدر قرآن میخواند و از نوجوانی پایش به عنوان قاری قرآن، به رادیو مشهد باز شد. در خانواده مذهبی و سنتی شجریان، شنیدن صدای موسیقی و آوازخوانی پذیرفته نبود. این بود که وقتی شجریان در سن ۲۶سالگی برای این که خوانندگی را به طور جدی دنبال کند به تهران رفت، نام «سیاوش بیدگانی» را برای خودش انتخاب کرد. بعدها که پدرش موسیقی او را شنید، رضایت داد که پسرش بخواند. فقط از او خواسته بود در کنار تصنیف و آواز، یک نوار هم از قرآن خواندنش منتشر کند.
شجریان در این باره گفته بود: «من رعایت میکردم و میگفتم مردم چه میگویند؟ اما وقتی پدرم فوت شد، فکر کردم به او خیلی بدهکارم و دارم عذاب میکشم.»
این شد که دو آلبوم به یاد پدر که شامل قرائتهایی از چند سوره قرآن است را منتشر کرد.
محمدرضا شجریان در تهران خیلی زود شناخته شد. او ۱۰سال پس از این که «داود پیرنیا» برنامه «گلها» رادیو ایران را که یکی از مهمترین برنامههای موسقی سنتی ایران بود پایهگذاری کرد، به تهران رفت. اما در همان دیدار اول، پیرنیا متقاعد شد که شجریان یکی از خوانندگان گلها باشد.
در برنامه گلها که سالها با پسوندهای مختلف در رادیو ایران ساخته و پخش میشد، موسیقیدانهای صاحب نامی مثل «جلیل شهناز»، «مرتضی محجوبی»، «ابوالحسن صبا»، «فرهنگ شریف»، «علی تجویدی»، «حسن کسایی»، «پرویز یاحقی» و... حضور مییافتند.
شجریان درباره اولین برخوردش با پیرنیا گفته بود: «پیرنیا مشغول کاری بود. سیروس حدادی گفت این را آوردهام شما بشنوید و بعد نوار صدایم را گذاشت. آقای پیرنیا سرش را بلند کرد، به من نگاه کرد و گفت شما خواندای؟! آخر آن موقع میگفتند خوانندگانی که از شهرستان میآیند، خارج میخوانند. گفتم بله. سری تکان داد و گفت من این را میخواهم.»
شجریان تا سال ۱۳۵۷ در رادیو ایران که سرپرستی گروه موسیقی آن از اوایل دهه ۵۰ به «امیر هوشنگ ابتهاج» سپرده شد، در برنامه گلها حضور داشت.
او در دهه ۵۰، همراه «محمدرضا لطفی»، هوشنگ ابتهاج و چند تن دیگر از صاحبنامهای عرصه موسیقی سنتی، در مجموعه رادیو و تلویزیون ملی، گروه موسیقی «شیدا» و «عارف» را ایجاد کردند و به تولید برنامه پرداختند. اما در جریان اعتراضات سال ۱۳۵۷ و بعد از حادثه ۱۷ شهریور در همان سال، با نگارش یک نامه، از اجرا در رادیو و تلویزیون ملی خودداری کردند.
در متن این نامه که به خط محمدرضا شجریان نوشته شده، آمده است: «وقایع ناگوار اخیر ایران و در آتش سوختن ۴۰۰ نفر در آبادان و کشتار مستمر که در سراسر ایران همه را عزادار ساخته است، دل و دماغی برای ما نگذاشته که بتوانیم کنسرتی برگزار کنیم.»
آنها پس از استعفا از رادیو و تلویزیون، گروه مستقلی را در «کانون چاوش» تشکیل دادند که به «گروه چاوش» شهرت یافت. تا سال ۱۳۶۳ که گروه چاوش تعطیل شد، ۱۲ آلبوم از این گروه انتشار یافت که خواننده اصلی پنج آلبوم این گروه، موسیقی محمدرضا شجریان بود.
حال و هوای انقلابی در سال ۱۳۵۷ باعث شد برخی آهنگهای شجریان، انقلابی و مشوق فعالیت انقلابی مردم باشد؛ مثل قطعه «شبنورد» که در چاوش۲ از شجریان منتشر شد: «شب است و چهره میهن سیاهه/ نشستن در سیاهی گناهه».
شجریان بعدها به «بیبیسی گفت: «حقیقتش، آن موقع هم من خیلی انقلابی نبودم. یک چیزهایی میدیدم در سیاسیون و احزاب سیاسی که دوست نداشتم اما دور و برم افرادی بودند که تفکرات سیاسی و افکار چپی داشتند. از خیلی چیزهای حکومت راضی نبودم اما به این که نمیدانستم کجا میروند هم خیلی امیدوار نبودم.»
با این حال، او گفت که با دوستانش و مردم همراهی میکرده است.
این هنرمند نامدار تنها در زمان انقلاب کنار مردم نبود، او در جریان اعتراضات «جنبش سبز» هم کنار مردمش ایستاد، در تجمعات اعتراضی دیده شد، ترانه «زبان آتش» را در حمایت از معترضان خواند و آن را بهصورت اینترنتی منتشر کرد. او حتی پا را فراتر گذاشت و در نامهای به «عزتالله ضرغامی»، رییس وقت سازمان صداوسیما خواست از پخش آثار او در تلویزیون خودداری کنند.
شجریان در بخشی از این نامه نوشته بود سرودهایی که خوانده است، بهویژه سرود «ایران، ای سرای امید»، متعلق به سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ بوده و هیچ ارتباطی با شرایط کنونی ندارند.
اشاره او به قطعاتی بود که در کانون «چاوش» خوانده بود.
صداوسیما در آستانه انتخابات سال ۱۳۸۸ و پس از آن، به نحو گستردهای از آثار محمدرضا شجریان (بهویژه سرود ایران، ای سرای امید از «آلبوم سپیده») و سایر ترانههایش با مضمون ملی استفاده میکرد.
شجریان در گفتوگو با بیبیسی، درباره دلیل نوشتن نامه به رییس صداوسیما توضیحاتی داد: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدینژاد، خس و خاشاک به حرکت درآمدهاند، صدای من در صداوسیما جایی ندارد. صدای من، صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود.»
شجریان در بخش دیگری از این گفتوگو اعلام کرد هر بار که صدای خود را از این رسانه میشنود، احساس شرم میکند و بدنش میلرزد.
خس و خاشاک اصطلاحی بود که «محمود احمدینژاد» در جشن پیروزی خود در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ درباره معترضان به نتیجه انتخابات به کار برد.
حذف محمدرضا شجریان به طور کامل از تلویزیون از همان روزها آغاز شد. با این که او بارها اعلام کرده بود دعای ربنا ماه رمضان را برای مردم ایران خوانده است اما تلویزیون پخش آن را هم از سال ۱۳۸۸ کنار گذاشت. اعتراضات مردم در این مورد به نتیجه نرسید و صداوسیما بهطور کامل او را سانسور کرد.
«حسن روحانی» در تبلیغات ریاست جمهوری خود از نام شجریان استفاده کرد. تصاویری از این کاندایدای آن دوره در خودروی حامل وی با آوازی که از دستگاه ضبط صوت خودرو پخش میشد، در فیلم انتخاباتی او از صداوسیما پخش شد. اما بعد از پخش آن فیلم، دوباره پخش صدای شجریان از تلویزیون ممنوع شد.
مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صداوسیما بارها از او خواستند از حرفهایی که زده بود، عذرخواهی کند اما شجریان هرگز به این درخواستها پاسخ نداد.
محمدرضا شجریان در این سالها حتی نتوانست مجوز انتشار آلبوم بگیرد. او نوروز ۱۳۹۵ از بیماری خود خبر داد و مهر ۱۳۹۶، بعد از بازگشت از سفر درمانی خود از امریکا به ایران، آلبوم «طریق عشق» را منتشر کرد. این آلبوم نتیجه کنسرتی بود که در سال ۱۳۶۷ با همکاری محمدرضا شجریان و گروه عارف، به سرپرستی «پرویز مشکاتیان» در اروپا برگزار شده بود.
در جشن رونمایی این آلبوم البته شجریان نتوانست شرکت کند و همایون جای پدرش خواند. او در بخشی از این مراسم گفت: «متاسفانه به دلیل وضعیت جسمانی، ایشان نمیتواند از منزل بیرون بیاید.»
همان سال شجریان را در فهرست تجلیل در «جشنواره فجر» که هرسال به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ برگزار میشود، قرار دادند اما شجریان تن به این تجلیل نداد. او بارها در این سالها از سوی مردم مورد تجلیل قرار گرفته است. برای تبریک تولد او، کمپین مجاری برگزار شده و هر بار خبر بستریشدن وی در بیمارستان منتشر شده است، هوادارانش راهی بیمارستان شدهاند و در انتظار خبر از سلامتی او ایستادهاند. حالا اما صفحات مجازی ایرانیان پر از تصاویر، نام، یاد و صدای محمدرضا شجریان است؛ صدایی که صدای مردم ایران است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر