در چند سال اخیر با توجه به تشدید درگیریها در منطقه خاورمیانه، سیل مهاجران و پناهجویانی که به کشورهای امضاکننده «کنوانسیون مربوط به وضعیت پناهندگان سازمان ملل متحد» مانند ترکیه میروند، سرعت بیشتری یافته است. به موازات آن، دقت در رسیدگی به امور آنها نیز کمتر شده است.
از سوی دیگر، برخی تصمیمات دولتها در کشورهای گوناگون باعث آسیبهای مختلفی به پناهجویان، بهویژه کودکان، شده است. کودکان در مهاجرت، به ویژه در سالهای اول، در معرض آسیبهای جدی قرار دارند. اکثر این کودکان که در کشور خود در حال تحصیل بوده و اکنون مجبورند در جایی دیگر و با فرهنگ و زبانی متفاوت، با دردسرهای فراوان مانند پروسه زمانبر ثبتنام، نداشتن کارت شناسایی، محدودیتهای مالی شدید خانواده، یادگیری زبان دوم، سرخوردگی و عدم پذیرش و انطباق میان دیگر دانشآموزان و خانوادههای آنها و در اختیار نداشتن امکانات و فضای مناسب برای درس خواندن دست و پنجه نرم کنند.
در چنین شرایطی، به تازگی در یکی از شهرهای ترکیه، مقامهای مسوول، دانشآموزان پناهجو را از یک مدرسه جدا کرده و همگی را به مدرسهای دیگر بردهاند؛ اقدامی که با انتقاد و اعتراض نهادها و فعالان مدافع حقوق بشر مواجه شده است.
***
۱۳ اکتبر، روزنامه «اورنسل» ترکیه در گزارشی خبر داد که فرزندان خانوادههای پناهجو را در یکی از مدارس شهر «کیرشهیر» از دیگر دانشآموزان جدا کرده اند. این دانشآموزان در مقاطع ابتدایی و راهنمایی مشغول به تحصیل هستند.
طبق این گزارش و در پی گفتوگویی که با تعدادی از والدین این پناهجویان و معلمان مدرسه انجام شد، این تصمیم با دستور آموزش و پرورش این شهر، به خاطر عدم تسلط دانشآموزان پناهجو به زبان ترکی، جمعیت زیاد و شکایت خانوادههای دیگر اعلام شده است.
معلمان و کادر آموزش این مدرسه با این تصمیم مخالفت کرده، جداسازی این دانشآموزان را به ضرر آنها دانسته و گفتهاند که این تبعیض و جداسازی، شکاف بزرگی بین پناهجویان و دیگر دانشآموزان ایجاد میکند.
بنا به اظهارات آنها، چنین اقدامی احتمال تاثیرات منفی بر روان این کودکان را افزایش میدهد و حتی برای ادامه تحصیل، مشکلاتی در آینده بر سر راهشان قرار خواهد داد.
یکی از خبرنگاران ترک و شاغل در این رسانه در گفتوگو با «ایرانوایر» توضیح داد که در پی این جداسازی، تمام دانشآموزان پناهجو در مرحله اول به مدرسهای خارج از شهر فرستاده شدهاند که نه تنها از لحاظ فضا و زیربنا، فرسوده و غیرقابل استفاده است بلکه از لحاظ آموزشی هم بسیار ضعیف و فاقد استاندارد گزارش شده است.
پناهجویان مقیم این شهر عمدتا از ملیتهای سوری، عراقی، افغانستانی و جنگزدههای آسیب دیده و بحرانزده هستند. کودکان این خانوادهها شرایط ادامه زندگی در کشور خودشان را نداشته و به اجبار با خانواده مهاجرت کرده و به ترکیه پناه بردهاند.
هرچند بعد از پیگیری و شکایت خانوادههای این دانشآموزان، آنها به مدرسهای در مرکز شهر بازگردانده شدهاند اما هنوز جدا از دانشآموزان دیگر هستند و صرفا به مدرسهای بزرگتر فرستاده شدهاند . سایر مشکلات آنها از قبیل نداشتن معلم و امکانات آموزشی پا برجا است. این معضلات نه برای امروز که چندین سال است گریبانگیر مهاجران و پناهجویان شده است.
برخوردهای تبعیضآمیز همواره با مهاجران و پناهجویان در کشورهای مختلف تا به امروز ادامه دارد. نمونه قابل درک آن، روایتهای مهاجران افغانستانی در ایران است که بارها از قوانین تبعیضآمیز و رفتارهای نژادپرستانه آسیب دیدهاند و نداشتن مدرک اقامت، باعث منع تحصیلی و ایجاد مشکلات فراوان برایشان شده است.
«عاصف حسینی»، روزنامهنگار و شاعر افغانستانی که سه نسل از خانوادهاش در ایران مهاجر بودهاند، برای «ایرانوایر» از آنچه به عنوان یک مهاجر در ایران تجربه کرده است، روایت کرد.
او کودکی خود را در ایران گذرانده اما نتوانسته بود بیشتر از دیپلم ادامه تحصیل دهد. البته دوران مدرسه نیز برای عاصف حسینی مملو از تبعیض و ممنوعیت بوده است؛ باری که سنگینی آن را همچنان در پایان تحصیلاتش در مقطع دکترا در آلمان به دوش میکشد.
عاصف حسینی نخستین بار که طعم ممنوعیت تحصیلی را چشید، کلاس پنجم ابتدایی بود که به همراه خانوادهاش، مثل بسیاری از مهاجران افغانستانی، در مشهد زندگی میکرد. او برای ورود به «مدرسه تیزهوشان» انتخاب شده اما مدیر مدرسه به او گفته بود که افغانستانی بودن او مانع ورودش به این مدرسه است. بار دوم باز هم برای ورود به همین مدرسه در مقطع دبیرستان، ملیتش مانعی برای ادامه تحصیل او شده بود.
اگرچه مسوولان ایران از نبودن تبعیض و مجاز بودن تحصیل کودکان مهاجر افغانستانی در مدارس ایران سخن میگویند اما در عمل همچنان این رفتارها در قبال کودکان مهاجر به وفور دیده میشود.
سیاست کلی جمهوری اسلامی در قبال کودکان مهاجر افغانستانی، ممانعت از تحصیل آنها در مدارس دولتی است. به طوریکه میتوان در شهرهای مختلف، مدارسی را یافت که با کمکهای مردم افغانستان و ایران بنا شدهاند و صرفا به کودکانی تدریس میکنند که به خاطر نداشتن مدرک یا افغانستانی بودن، نتوانستهاند به مدارس دولتی راه یابند.
هر سال پیش از آغاز سال تحصیلی، مسوولان این مدارس تلاش میکنند تا با رایزنی، تعدادی از این کودکان را به مدارس دولتی بفرستند که در بیشتر موارد، موفق نمیشوند.
نمونههای مشابه دیگری از همین جنس تبعیض در کشورهای اروپایی مانند فرانسه نیز وجود دارد که پناهجو در ابتدای ورود با سد بزرگی مثل عدم تسلط به زبان فرانسه برخورد میکند. در میان این پناهجویان، کودکانی هستند که نیاز به تحصیل و آموزش دارند. معمولا اگر در سال اول ورود به مدرسه باشند، بدون اینکه آموزش مجزا برای یادگیری زبان فرانسه برای آنها در نظر گرفته شود، با دیگر دانشآموزان فرانسوی به کلاس درس فرستاده میشوند؛ شیوهای نه چندان اصولی که در اکثر مواقع باعث سرخوردگی دانشآموز پناهجو، تمسخر و تحقیر او توسط دیگر دانشآموزان میشود. اولین سال تحصیلی برای کودکانی که به مدرسههای دولتی میروند هم سال سختی است.
چنین شرایطی برای نوجوانان سختتر است. آنها که مرحله رشد و بلوغ را پشت سر میگذارند و به داشتن ارتباط با همسالان خود نیاز دارند، به دلیل ناتوانی در برقراری ارتباط، به صورت جدی با این معضلات روبهرو میشوند. البته آنها نمیتوانند در همان بدو ورود به مدارس دولتی بروند بلکه باید حداقل یک سال در مدارس مخصوص مهاجران و نوجوانانی درس بخوانند که از نظر اجتماعی، در شرایط سختی هستند؛ مثل نوجوانان معتاد یا فراری.
به گفته یکی از فعالان حقوق بشر ساکن فرانسه، تبعیض و جداسازی دانشآموزان مهاجر و پناهجو ادامه همان روندی است که بسیاری از آنها در طول مهاجرت تجربه کردهاند؛ مثل نگهداری آنها در کمپهای مختلف: «این مساله تبعات جبرانناپذیری برای کودکان دارد و میتواند بسترساز احساساتی مثل طردشدگی، ناخواسته و دیگری بودن باشد.»
این فعال حقوق بشر در ادامه به دختر نوجوانی اشاره کرد که از لحاظ درسی در کشور خود در سطح بالای تحصیلی قرار داشت ولی با خروج اجباری از کشور و پناهجویی و رفتن به چنین مدرسههایی، با پایینترین سطح کیفی و آموزشی و محیط آلوده روبهرو شد و تا مرز فروپاشی و حتی خودکشی پیش رفت: «خانوادهاش همچنان نگران سلامت روح و روان و جسم این کودک هستند.»
این موارد همواره در سالهای اخیر مورد نقد نهادها و شخصیتهای حقوق بشری بوده، اما تاثیر کارآمدی در پی نداشتهاند. تبعات جداسازیهای نژادی همواره آسیبهای زیادی همچون حس طردشدگی، ناخواسته بودن، افسردگی و... را در این کودکان افزایش میدهد؛ آسیبهایی که ممکن است سالها به صورت پنهان همراه آنها باشد و در آینده در شکلی دیگر به صورت ناهنجاریهای اجتماعی نمود پیدا کند.
حالا در ترکیه، این نگرانی وجود دارد که اقداماتی مانند آنچه در شهر کیرشهیر اتفاق افتاد، به دیگر شهرهای پناهجوپذیر هم سرایت کند و کودکان بیشتری را مورد آسیبهای جدی قرار دهد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر