پیام ماسوری
صدها زن پناهجو سالها است که در ترکیه برای تعیین سرنوشت خود با تمام مصائب و سختیهای پناهجویی دستوپنجه نرم میکنند؛ برخی اما دردهای خود را با دغدغههایشان در هم میآمیزند تا اثری خلق کنند که تاثیرگذار باشد؛ مثل «شیدا قنبری»، دانشآموخته رشته هنرهای تجسمی، نقاش و عکاسی که خود را فعال حقوق زنان معرفی میکند و تازهترین مجموعه هنری او «پروانه پرواز کرد» نام دارد؛ مجموعهای با محوریت زنان و خشونت.
این مجموعه عکس-نقاشی «شیدا قنبری» به تازگی در نمایشگاهی خیابانی برگزار و در رسانههای ترکیه خبرساز شد.
در این گزارش پای صحبتهای «شیدا قنبری» نشستیم تا حکایت او را از زندگی و تجربه پناهجوییاش در ترکیه، روایت کنیم.
***
شیدا قنبری برای «ایرانوایر» توضیح داد که خودش را هیچوقت علاقهمند به سیاست نمیدانسته اما همواره در تلاش بوده است تا در مسائل اجتماعی موثر واقع شود؛ خصوصا مسایل مربوط به زنان و خشونت علیه آنها که به تبعیض و از دست رفتن حقوق آنان منجر شده است. او میخواهد از راه هنرش در جهت آگاهی دادن نسبت به آسیبهای مختلف اجتماعی مثمر ثمر باشد.
برای همین بود که «وقتی از کشور خارج شدم، تمام فکرم این بود که بتوانم سالم زندگی کنم و تلاش داشتم همچنان به فعالیتهای هنری و اجتماعی خود ادامه دهم. اما فشار زندگی در جایی به غیر از زادگاه و شهر و دیار خود، عموما برای همگان سخت است و اگر این مهاجرت به اجبار و آن هم به شیوه پناهندگی باشد، پیچیدهتر و آزاردهندهتر هم خواهد بود که نمیتوان از آن غافل شد. من هم مانند هزاران پناهجو یا مهاجر دیگر بحران مهاجرت را با تمام وجود احساس کردم و تحت تاثیر آن بودم.»
شرایط سخت و فشارهای روحی مشکلات جسمی و حملههای عصبی برای شیدا قنبری به همراه داشت: «بارها به خودکشی فکر کردهام. اما اول از همه خانوادهام دلیل انصراف من از انجام خودکشی بودند. این فکر که بعد از من چه بر سر آنها خواهد آمد. دلیل دیگرم، حرفه و هنری بود که سالها به آن مشغول بودم و نمیخواستم تمام زحماتم بیهوده باشد.»
برای این هنرمند مهاجرت و انتخاب این شیوه از زندگی، مثل زندگی فردی است که در خانه و کنار خانوادهاش احساس خطر و عدم امنیت میکند و برای بدیهیات زندگی که حق هر انسانی است، قدرت تغییر و چارهای نمییابد؛ پس اولین واکنش برای او «فرار» خواهد بود: «مثل فرار کودکی که از ترس خانواده به خانه همسایه پناه میبرد.»
زندگی در ایران، زیر فشارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی هنری هر چقدر دشوار باشد، طاقت آوردن برای زنان سهمگینتر میشود؛ چون آنها با خشونتهایی مضاعف مواجه هستند. شیدا قنبری چهار سال است که برای برخورداری از حداقل حقوق بدیهی هر انسانی و خصوصا به عنوان یک زن، در ترکیه زندگی میکند. اما دنیای پناهجویی آنهم برای زنی تنها از او انسان دیگری ساخته است.
به روایت خودش: «زندگی با خانوادهام در ایران با دنیای مهاجرت متفاوت است. موقعیت و شرایط مالی اینجا به من اجازه نمیداد، مانند گذشته زندگی کنم. بحرانهایی را در اینجا پشت سر گذاشتهام که حتی فکرش را هم نمیکردم. قرار بود که بعد از گذشت چند ماه و برطرف شدن مشکلی که داشتم و نمیتوانم درباره آن صحبت کنم؛ دوباره به ایران برگردم که این هم میسر نشد و من به اجبار ماندگار شدم. این ماندگاری برای من با مشقتهای زیادی همراه بود که عمده آنها را هموطنانم برای من به وجود میآوردند. ترس از پذیرفته نشدن توسط جامعه میزبان و عدم تسلط به زبان در شروع این مسیر، من را به سمت همزبانانم سوق داد که به عنوان کمک به تو نزدیک میشوند و همانها صدماتی به تو وارد میکنند که گاهی جبرانناپذیر است یا باید تسلیم شوی یا به هر صورت ادامه بدهی.»
روایت چنین برخوردهایی را که شیدا قنبری به آن اشاره کرد، حکایت زندگی بسیاری از زنان پناهجو است که بیصدا مورد سوءاستفاده و نگاههای ابزاری مختلف قرار میگیرند. اما وقتی این فشارها و خشونتها از سوی هموطنان در دنیای مهاجرت و پناهندگی رخ میدهد، درد آن هم بیشتر است. دنیای پناهجویی بیرحم است؛ هر انسانی ممکن است در حوزهای تخصص داشته باشد؛ اما «برابری» در دنیای مهاجرت آنهم به شکل پناهندگی، یعنی همگی به یک شکل از حقوق ابتدایی محروم میمانند و تخصصهای آنان نادیده گرفته میشود. مثل حق کار که پناهجویان از آن بیبهره هستند و به کارهای سیاه روی میآورند؛ کارگرانی ارزان که مورد خشونتهای مختلف قرار میگیرند و دادرسی هم ندارند.
شیدا قنبری نیز همچون دیگر زنان پناهجو ایرانی در ترکیه با تمام این فشارها، تبعیضها و نگاههای ابزاری در ترکیه روبهرو شد که چندین بار تصمیم به خودکشی گرفت.
اما تمام این دردها و مصیبتهایی که او به دوش کشید، در هنرش متبلور شد. شیدا قنبری میخواست کاری متفاوت از آثار گذشتهاش، انجام دهد. او در مجموعه «پروانه پرواز کرد»، خودش سوژه اصلی کارهایش است. او خود را یکی از قربانیان خشونت و نماینده دهها زن دیگر میداند که وقتی در ایران بود، روایتهای آنان را شنید؛ پس خواست تا این درد مشترک جنسیتی را به تصویر کشد: «زمانی که من شروع به این کار کردم با اقبال خوبی از زنان اطرافم مواجه نشدم، اما بعد از دیدن نمونه کارهای اولیه و خروجی آنها، رویکردشان تغییر پیدا کرد؛ به طوریکه در برخی موارد، ایده را از خود آنها میگرفتم. بعضی از این زنان بعد از دیدن عکسها پیشنهادهایی هم میدادند. مثلا یکی از آنها در صحبتهای خود عنوان کرد که موضوع یکی از عکسها درباره اصطلاح زنهای ترشیده باشد؛ یعنی مثل خودش که هنوز ازدواج نکرده بود. یا یکی دیگر از آنها ایده زنان معلول [توانخواه] را مطرح کرد که به خاطر شرایطشان مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.»
هرچه میگذشت، انگار که زنان بیشتری در اطراف شیدا قنبری خودشان را در آثار او مییافتند و همین باعث میشد که ایدههای جدیدی به ذهن او برسد: « زمانی هم که کار مجموعه بعد از ۲ سال به پایان رسید، برای به نمایش درآوردن آنها به ارگانهای مختلفی برای مجوز و نمایش آثار به دفتر حمایت از پناهجویان سازمان ملل و شهرداری مراجعه کردم. در ابتدا هیچ همکاری از طرف دفتر سازمان ملل با من نشد. در نهایت توانستم مجوز نمایشگاه خیابانی را با همکاری شهرداری بگیرم. با تمام ترسهایم از تحقیر یا مسخره شدن و قرار دادن خودم در مقابل قضاوت هزاران چشم نمایشگاه را برگزار کردم. در کمال ناباوری با استقبال گسترده و بازخورد خوبی از طرف مردم مواجه شدم.»
مثل همانوقتی که یک زن مقابل آثارش در خیابان ایستاد و با گریه گفت: «تو زندگی من را به تصویر کشیدهای.»
«پروانه پرواز کرد» صد و یک اثر است که وقتی بازدیدکنندهها به انتهای نمایشگاه میرسند، در اثر صدویکم، در آینهای سه تکه شده، تصویر خودشان را میبینند. یکی از زنان بازدیدکننده، ساعاتی پس از حضورش در نمایشگاه برای شیدا قنبری پیامی با تصویر خودش در آینه فرستاد که «این هم منم؛ زنی در آینه.»
همین بازخوردها از سوی زنان به شیدا قنبری این احساس را داد که کارش به نتیجه رسیده است: «در واقع توانستم حرفم را بیان کنم و [از طریق هنرم] با زنهای دیگر ارتباط برقرار کنم.»
شیدا قنبری میگوید که برای این نمایشگاه حمایت مالی نشد و حتی با مرارت و صرفهجویی در معیشت روزمرهاش، سختی را به جان خرید: «میخواستم کاری عریان و ساختارشکنانه باشد؛ این تنها راهی بود که به ذهنم رسید تا بتوانم رنج و ظلم و خشونتی را که به زنان رفته است در کنار سوءاستفادهها و تبعیضهای جنسی و جنسیتی قرار دهم و به نمایش بگذارم.»
آثار این هنرمند حکایت هر زنی است که دنیای مهاجرت، پناهجویی و خشونت جنسیتی را به دوش میکشد؛ او از خود آینهای مقابل جهان گرفته است که روایت هر زنی میتواند باشد که هرکدام از ما میشناسیم.
ثبت نظر