آیا تا به حال به این پرسش فکر کردهاید که رسانهها از کجا پول در میآورند؟ یا به عبارتی، چرخ آنها چهگونه میچرخد؟ آیا فکر میکنید روزنامهها از محل تک فروشی میتوانند امرار معاش کنند؟
***
رسانهها در همه جای دنیا یا تریبون نهادهای دولتی و به عبارتی، دولتساختهاند یا وصل به کمپانیهای بزرگ اقتصادی هستند و هزینههایشان توسط این بنگاهها تامین میشود و یا احزاب آنها را اداره میکنند.
در میان رسانههای مرسوم یا سنتی در دنیا، کمتر رسانهای میتوان یافت که با درآمد حاصل از بازاری که برای خود ایجاد کردهاند، ارتزاق کنند؛ یعنی متکی بر فروش محتوا به مخاطب باشند. بلکه برعکس، مخاطبان، محصول رسانهها برای فروش به دولتها و کمپانیها هستند که به ازای آن میتوانند آگهی جذب کنند. هرچه مخاطب بیشتر، قیمت آگهی بیشتر. پس آنچه رسانهها میفروشند، مخاطبان هستند.
این قاعده در ایران هم جاری است. عمده رسانهها، دولت ساختهاند؛ یعنی با بودجههای مستقیم و غیرمستقیم دولتی اداره میشوند. پارهای هم از شرکتها و کمپانیهای اقتصادی ارتزاق میکنند. البته برخی از رسانهها با حمایت احزاب ایجاد میشوند و چرخشان میچرخد. تکفروشی در بیشتر روزنامهها در ایران، تامین کننده هزینه توزیع آنها هم نیست. پس باید بودجه آنها یا دولتی باشد یا از محل آگهیها تامین شود. پس اگر رسانهای بدون آگهی منتشر میشود، یا آگهی قابل توجهی ندارد، یا بودجه دولتی دارد و یا دارای بودجه حزبی است.
دانستن محل درآمد و شناخت منابع مالی از چند جهت مهم است:
۱- به ما کمک میکند در تجزیه و تحلیل محتوای آن رسانه، بدانیم سمت و سوی آن کدام است.
۲- به ما کمک میکند بدانیم چه نوعی از سانسور در محتوا اعمال شده است.
۳- در اعتبارسنجی آن رسانه و محتوایی که منتشر میکند، موثر است.
همه میدانیم که دولت، یا به عبارتی حکومت، عامل اصلی سانسور در رسانههای داخلی است. ولی سانسور تنها با اراده دولت بر رسانهها انجام نمیشود بلکه شرکتها و فعالان اقتصادی ید طولایی در الزام رسانهها به سانسور دارند. چرا که مایل نیستند محتوایی علیه منافع آنها در رسانهها منتشر شود. از این حیث، دولت و فعالان اقتصادی این وجه اشتراک را دارند که میکوشند با اعمال نفوذ در رسانهها، منافع خود را تضمین کنند. بدیهی است هر آنچه خدشهای بر منافع آنها باشد، قربانی تیغ سانسور میشود. رسانهها نیز چارهای جز قبول آن ندارند. چون حیات آنها به منابع مالی است که اینها به رسانهها تزریق میکنند.
تا زمانی که شرکتها به طور رسمی به رسانهها آگهی میدهند و محتوای آنها در بخش آگهیها منتشر میشود، مخاطب برخورد آگاهانه با محتوا دارد. ضمن این که آگهی از مقرراتی هم باید تبعیت کند که در هر کشور این مقررات میتواند متفاوت باشد.
اما این همه رابطهای نیست که کمپانیها و فعالان اقتصادی با رسانهها دارند. برای آنها، بیش از آگهی رسمی، تبلیغ و تامین منافع اقتصادی به شیوه ارایه اطلاعات تحت قالب گزارش یا خبر اهمیت دارد؛ به عبارتی، میکوشند سلیقه و علاقه مشتری و سبک زندگی او را به طور زیرپوستی شکل دهند. این نوع از تبلیغات به دلیل نوع رابطه شخصی که با مخاطب ایجاد میکنند، اثرگذاری بیشتری نیز برای کمپانیها دارند. لذا آنها رسانهها را وادار به این سبک از تبلیغات میکنند؛ یعنی بدون انتشار گزارشهای تبلیغاتی، حاضر به ارایه آگهی رسمی نیستند. برای نمونه، به این گزارش «جام جم آنلاین» دقت کنید:
«جامجم آنلاین» روز ۱۹ آبان ۱۴۰۰ به نقل از «خبر ورزشی» گزارشی منتشر کرده است با تیتر «ساعت ۵۰۰ میلیون تومانی علی کریمی خبرساز شد».
این رسانه خبر داده است: «دیشب و در یکی از مراکز خرید غرب تهران، علی کریمی از فعالیت جدید تجاری خود رونمایی کرد. کریمی که چند سالی است از دنیای فوتبال و مربیگری فاصله گرفته است، شب گذشته هم به مناسبت تولدش و رونمایی از برند شخصی، در یک مرکز خرید در تهران حاضر شد. در این مراسم چهرههای سرشناس فوتبال حضور داشتند. اما نکته قابل توجه در این مراسم، ساعت علی کریمی بود که در دستانش به چشم میخورد. کریمی در این مراسم از ساعت یک برند لاکچری استفاده کرده بود که قیمتی نزدیک به ۵۰۰ میلیون تومان دارد. این برند جزو برندهای لاکچری و معروف در دنیای ساعت است که یکی از اسپانسرهای فیفا در مسابقات جام جهانی محسوب میشود.»
این محتوا بیش از آن که اطلاعرسانی یا دارای ارزش خبری باشد، تبلیغ یک برند خاص از صنعت ساعتسازی کشور سوییس است. احتمالا اسپانسر این خبر، نمایندگی این شرکت در ایران است که مستقیم یا غیرمستقیم وجه انتشار این خبر را پرداخت کرده است. به این نوع گزارشنویسی، اصطلاحا «محتوای دارای اسپانسر» هم میگویند.
همیشه گزارشهای تبلیغاتی در رسانهها و محتوای دارای اسپانسر به کم ضرری این گزارش نیستند. اینجا یک برند تجاری تبلیغ شده، یک سبک زندگی به نمایش درآمده و از شهرت یک فوتبالیست برای تامین منافع اقتصادی یک شرکت یا یک گروه از فعالان اقتصادی استفاده شده است.
گاهی این گزارشها میتوانند به شدت اثرات مخرب داشته باشند و رسانه منتشر کننده را در ردیف رسانه مضر قرار دهند؛ زمانی که با اعمال سانسور، اطلاعاتی مهم را از ما مخفی میکنند و یا برای تامین منافع خاص، به اطلاعات جعلی دامن میزنند و یا کلیشهای مضر را ترویج میکنند. از این حیث است که دانستن منابع مالی رسانهها مهم میشود.
ما به عنوان مخاطب باید بدانیم که دولتها گاهی با توسل به قوه قهریه و گاهی با توسل به فشار مالی (تطمیع یا حذف یارانهها) و همچنین شرکتها و فعالان اقتصادی با مشروط کردن آگهی به انتشار گزارشهای تبلیغاتی، کنترل رسانهها را در دست میگیرند.
دانستن این واقعیتها به ما کمک میکند تا هم در اعتبارسنجی رسانهها موفقتر عمل کنیم و هم در تجزیه و تحلیل محتوا دریابیم که رسانهها ذهن و قلب ما را به کدام جهت میکشانند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر