«سعید عبدولی»، قهرمان کشتی ایران، آسیا و جهان گفته است که «در زمین کشاورزیاش گندم میکارد» و تصمیمی برای کشتی گرفتن مجدد ندارد.
سعید عبدولی را با مدال برنز المپیک ۲۰۱۶ لندن به یاد میآوریم، با قهرمانی در رقابتهای کشتی فرنگی قهرمانی جهان در سال ۲۰۱۱ و دو مدال برنز این مسابقات در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ میلادی. یک طلا و یک برنز بازیهای آسیایی و همینطور یک طلا و دو برنز مسابقات کشتی قهرمانی آسیا نیز در افتخارات او دیده میشود.
او گفته است با وجود اینکه «هفتهای چهار جلسه تمرین میکند»، اما تصمیمی نه برای بازگشت به رقابتهای کشتی دارد و نه آغاز دوران مربیگری: «امسال گندم کاشتم و به کشاورزیام میرسم.»
سعید عبدولی تنها کشتیگیر ایران نیست که پس از فاصله گرفتن از دنیای کشتی، وارد دنیای مدیریت یا مربیگری نمیشود و با کار دیگری، روزگار میگذراند. پیش از این، نام برخی از کشتیگیران ایران که کارگری یا دستفروشی میکردند، در رسانهها منتشر شده بود.
سعید عبدولی در بخشی از مصاحبه خود با خبرگزاری تسنیم گفته است: «اخلاق خاصی دارم، اهل رفیقبازی نیستم. همیشه هم حرفم را رُک و راست گفتهام. اگر هم مربی شوم، قطعاً به همین شیوه کار خواهم کرد. خودم میدانم که کمتر از خیلی از مربیانی نیستم که خیلی ساده به تیم ملی میرسند.»
این جملات را پیش از این از زبان «رسول خادم» نیز شنیده بودیم. وقتی که نامهاش به آیتالله «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی در مورد تجدید نظر در ممنوعیت مبارزه با ورزشکاران اسراییلی بیپاسخ ماند و در استعفای خود نوشت: «اگر برای حفظ قدرت و بقای خودم آمده بودم، استعفا نمیدادم.»
تفاوت سعید عبدولی، «آرمان علیزاده»، «محسن مدهنی» و «مهدی هدایی» که از قهرمانی ایران تا سکوهای قهرمانی جهان و المپیک را تجربه کردهاند، با «علیرضا دبیر» که به شورای شهر تهران و ریاست فدراسیون کشتی رسید چیست؟
پاسخ فدراسیون کشتی به کارگری آرمان علیزاده چه بود؟
برخلاف بخشی از تصور عمومی که مدالآوران جهانی را صاحبان ثروت تصور میکنند، بسیاری از ورزشکارانی که حتی در رشتههای خاص مانند کشتی هم به درجههای قهرمانی آسیا یا جهان رسیدهاند، اگر به رانتهای سیاسی متصل نشده باشند، زندگی بیدغدغهای را تجربه نمیکنند.
سوم فروردین ۱۴۰۰ رسانههای ایران ویدیویی را منتشر کردند که در آن «آرمان علیزاده»، کشتیگیری که سابقه شش قهرمانی مسابقات آسیایی و جهانی در ردههای نوجوانان، جوانان و بزرگسالان را داشت، از «کارگری کردن در زمینهای کشاورزی» خبر میداد.
آرمان علیزاده در این ویدیو که نخستین بار رسانه «عصر جنوب» آن را منتشر کرد، مدعی شده بود مجبور است برای گذران زندگی در زمینهای کشاورزی کارگری کند.
یک روز بعد، سازمان لیگ کشتی ایران مدعی شد که آرمان علیزاده، برای چهل روز مسابقه ۷۰ میلیون تومان دریافت کرده است. اما این کشتیگیر گفته بود هرگز موفق نشده مبالغ قرارداد و همینطور پاداشهای وعده داده شده از سوی وزارت ورزش را دریافت کند.
آرمان علیزاده گفته بود: «بعد از ۱۵ سال ورزش حرفهای، به کارگری رسیدم. این وضعیت من است، پیش هر کدام از مسئولان هم میروی، جواب سربالا میدهند، پاسکاری میشویم.»
در فدراسیون کشتی ایران که در مورد درآمد کشتیگیری که به کارگری روی آورده است، هیچ پاسخی ارائه نشده است، پروندههایی از فساد مالی رییس فدراسیون به صورت مفتوح و البته بدون رسیدگی در دستگاه قضایی وجود دارد. به صورت نمونه سال ۱۳۹۶ فهرستی از تخلفات و فسادهای مالی «علیرضا دبیر» منتشر شد مشتمل بر ماجرای خرید ۱۵ میلیون تومانی همسر علیرضا دبیر با بنهای فروشگاه شهروند که قرار بود در اختیار کارگران شهرداری قرار بگیرد، انتقال ۶۰ میلیارد تومان پول از سوی علیرضا دبیر به آمریکا در سال ۱۳۹۴، ابهام در هبه شدن خانهای ۴۲۰ متری در محله ولنجک به او و دریافت رشوه برای صدور پایان کار.
چرا محسن مدهنی به دستفروشی در اندیمشک رسید؟
آذرماه سال ۱۳۹۹ «محسن مدهنی»، قهرمان کشتی نوجوانان جهان با انتشار ویدیویی در رسانههای اجتماعی گفت که از سرِ ناچاری به «میوهفروشی در کنار خیابان» روی آورده است.
محسن مدهنی سال ۲۰۱۷ در مسابقات کشتی فرنگی نوجوانان جهان که به میزبانی شهر آتن برگزار شد، به مدال طلای مسابقات رسید. اما سه سال بعد، در حالی ماموران شهرداری، بساط او را جمع کردند که تنها راه او برای امرار معاش، میوهفروشی کنار خیابان بود.
او در توضیح آنچه پس از حمله نیروهای شهرداری رخ داد، به خبرگزاری ایسنا گفته بود: «وقتی که کنار خیابان در حال فروختن میوه بودم، ماموران شهرداری به سمتم آمدند و میوهها را جمع کردند. گفتند اجازه کار نداری و درگیری به وجود آمد؛ گوشی همراهم گم شد و به موتورسیکلتم خسارت زدند. ترازویم هم شکست.»
محسن مدهنی تاکید کرده بود که دستور جمعآوری بساط او را «فرماندار» و «شهردار» اندیمشک صادر کرده بودند. محسن مدهنی در مورد مصائب زندگی به عنوان یک کشتیگیر حرفهای در ایران نیز گفت: «ده سال است تنها تمرین میکنم. اندیمشک تیم کشتی ندارد و باید با تیمهای شهرهای دیگر قرارداد ببندم. قراردادها هم ۵ تا ۱۰ میلیون تومان است که دست مرا برای زندگی نمیگیرد.»
پنجشنبه ۲۱ بهمنماه، «ابوالفضل خداقلیپور»، رییس سازمان ورزش بسیج با حضور در فدراسیون کشتی از اقدام علیرضا دبیر برای لغو سفر ملیپوشهای ایران به آمریکا تقدیر کرد. این تقدیر پس از آن صورت گرفت که «علیرضا دبیر»، رییس فدراسیون کشتی ایران به دلیل عدم صدور ویزای آمریکا برای خودش، اجازه سفر تیم ملی کشتی ایران به آمریکا را صادر نکرد.
کدام ورزشکاران ایران به دستفروشی رسیدند؟
تیرماه سال ۱۳۹۹ «مهدی هدایی»، کشتیگیر فرنگیکار ایران با سابقه نایبقهرمانی در مسابقات بینالمللی «جام یادگار»، در استوری اینستاگرامش، با انتشار تصویری از خود نوشت: «آخر و عاقبت ورزش حرفهای، فوق لیسانس مساوی است با کارگری.» او در تصویر، پتکی بزرگ در دست داشت.
فدراسیون کشتی یا وزارت ورزش و جوانان ایران نسبت به این موضوع، هیچ واکنش خاصی نشان ندادند. شاید به این دلیل که مهدی هدایی یا محسن مدهنی، تنها ورزشکاران ایرانی نیستند که به دلیل تقسیم ناعادلانه ثروت در ورزش ایران، مجبور به کارگری، دستفروشی یا کشاورزی میشوند.
خرداد سال ۱۳۹۵ خبر درگذشت «ایرج خدری»، جامعه ورزش ایران را صرفا برای ساعاتی متاثر کرد. ایرج خدری، ملیپوش سابق بسکتبال ایران بود که از مدیران وزارت ورزش و فدراسیون بسکتبال یک درخواست داشت: «به من حقوق بازنشستگی بدهید، دستفروشی نمیکنم.» او سالهای پایانی عمر خود را با دستفروشی کنار میدان امام حسین تهران گذراند.
خرداد سال ۱۳۹۹ ویدیویی از مسافرکشی «سروش احمدی»، ملیپوش تکواندو ایران پخش شد. سروش احمدی سابقه نایبقهرمانی رقابتهای جهانی تکواندو را داشت که حتی پیشنهاد برخی از کشورهای همسایه ایران برای تغییر تابعیت را هم نپذیرفته بود.
«آرش فرهادیان»، رییس سازمان تیمهای ملی تکواندو در واکنش مسافرکشی قهرمان تکواندو ایران و نایبقهرمان جهان گفته بود: «قرار نیست به همه ملیپوشها حقوق بدهیم.» در پاسخ به این ادعا، سروش احمدی گفت: «مسافرکشی را عار نمیدانم و از کسی هم گدایی دستمزد نکردم.»
«محمدرضا تخشا»، کاپیتان تیم ملی فوتسال معلولان ایران سال ۱۳۹۶ کنار جاده اندیمشک، «گوجهسبز» و «انجیر» میفروخت.
سال ۱۳۹۵ «امید ستایشپور»، قهرمان رقابتهای آسیایی و بینالمللی «پاورلیفتینگ» آسیا گفته بود: «روزی ماموران در خیابان خیام شهر قزوین به بساط دستفروشیام حمله کردند. به من فحش میدادند و وسایلم را میبردند. به آنها گفتم من قهرمان جهان بودم. در جواب گفتند آن قهرمانی برایت نان و آب نشد.» او در خیابان قزوین، شال و روسری میفروخت.
رادیو فردا در سال ۱۳۹۳ خبر داد که «محمديوسف رئيسی»، کاپیتان و مربی سابق تيم ملی کريکت ايران، کنار خیابانی در نيکشهر استان سيستان و بلوچستان دستفروشی بنزين میکند.
برخی از ورزشکاران ایرانی در حالی از عهده گذران زندگی به سادهترین شکل ممکن برنمیآیند که «حجت کریمی»، سرپرست تیمهای ملی کشتی ایران، با سابقه حضور در سپاه، اطلاعات ناجا و شهرداری دوران «محمدباقر قالیباف» بیش از پنج شرکت اقماری واردات و صادرات قطعات خودرو را با دریافت ارزهای دولتی مدیریت میکند.
مطالب مرتبط:
وزیر ورزش استعفای رسول خادم را پذیرفت/ آیا قانونی بود؟
گام تازه جامعه کشتی ایران؛ نامه به خامنه ای درباره بازی با اسرائیل
چنگ و دندان قالیباف و دبیر برای بودجه فدراسیونهای ورزشی؛ مجمعالمفاسد
ثبت نظر